فرشید شیشه گران
بهمن 1402

جايگاه وفاي به عهد و پيمان در سيره نبوي

جايگاه وفاي به عهد و پيمان در سيره نبوي نویسنده: زهرا بختياري دانشجوی کارشناسی ارشد رشتة تاریخ اسلام دانشگاه باقرالعلوم منبع: فصلنامة علمی تخصصی «فرهنگ پژوهش» ص71-86 چکیدة مسئله وفای به عهد و پیمان، یکي از اصول اساسی زندگی دسته جمعی و پایه و اساس روابط انسانی است که پایبندی به آن، باعث انسجام و انتظام امور، قوت و قدرت ملت و مملکت می‌شود و در مقابل، شکستن و نقض آن، عوارض و مشکل‌های بسیاری را به دنبال دارد که گاهی این عوارض و مشکل‌ها به اصل و بنیان جامعه ضرر وارد می‌کند و باعث از بین رفتن و نابودی آن می‌شود. از این رو، دین مبین اسلام که همواره درصدد سربلندی و سعادت انسان در دو جهان است، به مواظبت و پایبندی به آن (عهد و پیمان) بسیار تأکید کرده و از نقض و شکستن آن به شدت نکوهش کرده است. مسلماً پیامبر گرامی اسلام(ص) که آورندۀ دین اسلام است، بیش و پیش از همه به دستورهای الهی عمل می‌کرد و به عهد و پیمان (که بسیار مورد سفارش و تأکید خداوند متعال است) پایبند بوده و با پیمان‌شکنان به شدت برخورد می‌نمود. این نوشتار سعی دارد تا در حد توان، اهمیت و جایگاه وفای به عهد و پیمان را در سیرة آن بزرگوار(ص) مورد بررسی قرار دهد. واژه‌هاي كليدي: سيرة پيامبر(ص)، عهد و پيمان، صداقت، خيانت. مقدمه: مهمترين سرماية يك جامعه، اعتماد متقابل افراد اجتماع نسبت به يكديگر است، اصولاً آنچه جامعه را از صورت افراد پراكنده بيرون مي‌آورد و همچون رشته‌هاي زنجير به هم پيوند مي‌دهد، همين اصل اعتماد متقابل است كه پشتوانة فعاليت‌هاي هماهنگ اجتماعي و همكاري در سطح وسيع مي‌باشد. عهد و پيمان، تأكيدي برحفظ اين همبستگي و اعتماد متقابل است؛ اما آن روز كه عهد و پيمان‌ها پشت سر هم شكسته شود، ديگر اثري از اين سرماية بزرگ اعتماد عمومي باقي نخواهد ماند و جامعه به ظاهر متشكٌل، به افراد پراكندة بدون قدرت تبديل مي‌شود. به همين دليل، مكرراً در آيات قرآن مجيد و به طور گسترده در احاديث اسلامي، روي مسئلة وفاي به عهد و ايستادگي در برابر سوگندها تأكيد شده است و شكستن آن از گناهان كبيره محسوب مي‌شود. (مكارم شيرازي، ،1362 ج،11 ص382) از اين رو، با توجه به اهميت موضوع، در اين پژوهش می‌خواهیم اين مسئله (عهد و پيمان) را از ديدگاه و سيرة پيامبر اعظم(ص) مورد بررسي قراردهيم. معناي لغوي عهد: عهد در لغت به معناهای مختلفي آمده است، از جمله: پيمان، قرارداد، قول، سوگند، ضمانت، (سیاح، ،1365 ص1135). البته عقد هم به معناي عهد، پيمان و قرارداد به كار رفته است (راغب اصفهاني، 1386 ص307؛ دانايي، 1387 ص858) معناي عهد، به طور دقيق‌تر در مفردات راغب (1386، ص315) چنين آمده است: «چيزي را به طور پيوسته و در هر حال حفظ و نگهداري كردن. پيماني را كه مراعاتش لازم باشد، عهد مي‌گويند». پس اصل عهد، نگهداري و مراعات است و پيمان را از جهت لازم المراعاة بودن عهد گفته‌اند (قرشي، 1354، ص59) اهميت وفاي به عهد و پيمان: مسئلة وفاي به عهد و پيمان از اساسي‌ترين شرايط زندگي دسته جمعي است و بدون آن، هيچ‌گونه همكاري اجتماعي ممكن نيست و بشر با از دست دادن آن، زندگي اجتماعي و اثرهای آن را عملاً از دست خواهد داد. به همين دليل، در منابع اسلامي تأكيد بسیاری روي اين مسئله شده است و شايد كمتر چيزي باشد كه اين قدر گسترش داشته باشد؛ زيرا بدون آن هرج و مرج و سلب اطمينان عمومي كه بزرگترين بلاي اجتماعي است، در ميان بشر پيدا مي‌شود(مكارم شيرازي، 1362، ج4، ص245) پس اساس روابط انساني و مناسبت‌های اجتماعي، اقتصادي و سياسي به عهد و پيمان‌ها بستگی دارد و در صورت تزلزل در آنها، اين روابط و تعامل‌ها متزلزل می‌شود، بي‌اعتمادي جانشين اعتماد، هرج و مرج جايگزين نظم و سستي جانشين استواري مي‌شود و چنانچه پايبندی به عهد و پيمان‌ها از بین برود، پيوند ميان مردم و مسئولان گسسته و مديريت بر قلب‌ها نیز از بین می‌رود. (دلشاد تهراني، 1373، ص435) امام علی(ع) در قسمتي از نامه‌اش به مالك اشتر، در سال 38 هجري، هنگامي كه او را به فرمانداري مصر برگزيد، چنين مي‌نویسد: «اگر پيماني بين تو و دشمن منعقد شد، يا در پناه خود او را امان دادي، به عهد خويش وفادار باش، بر آنچه بر عهده گرفتي امانت‌دار باش و جان خود را سپر پيمان خود گردان؛ زيرا هيچ يك از واجب‌های الهي، همانند وفاي به عهد نيست، كه همة مردم جهان با تمام اختلاف‌هايي كه در افكار و تمايل‌ها دارند، در آن اتفاق نظر داشته باشند، تا آنجا كه مشركان زمان جاهليت به عهد و پیمانی که با مسلمانان داشتند، وفادار بودند؛ زيرا كه آيندۀ ناگوار پيمان‌شكني را آزمودهاند»(نهج البلاغه، نامة53). در واقع، چيزي همانند پايبندی به عهد و پيمان به فرد و جامعه فایده نمي‌رساند و همگان را بهره‌مند نمي‌کند. البته بهره‌مندي زمامداران و مديران از پايبندي به عهد و پيمان و صداقت بيش از ديگران است؛ زيرا به سبب آن سخن‌شان پذيرفته مي‌شود و اعتقاد و اطمينان متقابل ميان آنها و مردم ایجاد می‌شود. در نهایت، نظام و سازمان‌شان استوار مي‌گردد. (دلشاد تهراني، 1373، ص436-435) در آيات و روايات بر پايبندي به عهد و پيمان بسيار تأكيد و سفارش شده است. خداوند متعال در قرآن كريم مي‌فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! به پيمان‌ها و قراردادها وفا كنيد» (مائده، 1). قرآن كريم به وفاي به قراردادها امر مي‌كند و ظاهر اين امر، عام است و همة چيزهايي كه به صورت عرفی عنوان قرارداد را دارد، شامل مي‌شود. «عقد»، عبارت از هر فعل يا قولي است كه نمايانگر معناي لغوي عقد (پيوند زدن و گره زدن) باشد و آن نوعي ارتباط و پيوند ميان هر چيز است؛ به طوري كه ملازم هم باشد و از يكديگر جدا نشود، مانند عقد بيع، عقد ازدواج و يا عهد و پيمان. قرآن كريم در آيات بسياري دربارة وفاي به عهد، با همة معناها مصاديقش، تأكيد و بسيار سختگيري كرده است و پيمان‌شكنان را به شدت نكوهش نموده و در مقابل، وفاداران به عهد و پيمان‌ها را ستایش کرده است. اگر در زندگي اجتماعي انسان تأمل و دقت كنيم، متوجه خواهيم شد كه همة مزايايي كه ما از آنها بهره‌مند مي‌شويم و تمامی حقوق زندگي اجتماعي كه به آنها تكيه مي‌كنيم، بر پاية قرارداد عام اجتماعي و قراردادها و پيمان‌هاي فرعي مترتب بر آن قرارداد عام استوار است، زيرا ما هيچ چيز از خودمان را به تمليك افراد جامعه در نمي‌آوريم و مالك هيچ چيز ّ متعلق به آنها نمي‌شويم؛ مگر بر اساس يك عقد و قرارداد عملي، هر چند به زبان نياوريم. اگر جايز باشد كه انسان قرارداد يا عهدي را كه بسته است، به دليل برخورداري از قدرت و يا هر عذر و بهانه‌اي، از روي اختيار نقض كند، اولين چيزي كه با اين نقض او شكسته خواهد شد، عدالت اجتماعي است؛ يعني همان اصلی که انسان برای رهایی از اسارت و بهره‌کشی به آن پناه می‌برد. به همين دليل است كه خداوند سبحان به مواظبت بر عهد و پيمان و پايبندي به آن تأكيد كرده است: «و به عهد و پيمان وفا كنيد، زيرا كه از عهد و پيمان باز خواست خواهد شد» (اسراء، 34). اين آيه، نیز از وفاداری به پیمان، ستایش و از پيمان‌شكني، نکوهش می‌کند، که هم شامل عهد و پيمان فردي مي‌شود كه افراد با يكديگر مي‌بندند و هم شامل پيمان‌ها و قراردادهاي اجتماعي مي‌شود كه گروهي با گروهي و ملتي با ملت ديگر مي‌بندد؛ حتی از نظر اسلام، وفاي به عهد اجتماعي، مهمتر از وفاي به عهد فردي است؛ زيرا با پايبندي به پيمان‌هاي اجتماعي، عدالت فراگيرتر و با شکستن آن، گرفتاري‌ها و مشكلات عمومي‌تر خواهد بود. بنابراین، خداوند در حساس‌ترين مواردي كه شكستن پيمان بسيار آسان و بي اهميت بوده است، با صريح‌ترين گفتار و روشن‌ترين بيان از نقض عهد منع كرده است. اسلام، بعد از آن‌كه عهد و پيماني بسته شد، رعايت حرمت آن و وجوب پاي‌بندي به آن را مطلقاً لازم مي‌داند، خواه آن كسي كه پيمان بسته است، از پيمان متضرر يا بهره‌مند شود، زيرا رعايت جانب عدالت اجتماعي لازم‌تر و واجب‌تر از رعايت هرگونه منافع خصوصي يا شخصي است، مگر اين‌كه يكي از طرف‌های معاهده، عهد خود را بشكند كه در اين صورت، طرف ديگر نيز مي‌تواند به خاطر مقابله به مثل و در پاسخ به ظلم و تجاوز او، پيمان را ناديده بگيرد، چون اين كار باعث مي‌شود كه انسان از بند استخدام و برتري‌جويي مذموم رها شود و دین اساساً براي از ميان برداشتن همين آمده است. بي‌گمان، اين يكي از تعاليم والا و ارزشمندي است كه دين اسلام به منظور هدايت مردم، رعايت فطرت انساني و حفظ عدالت اجتماعي كه نظم و انتظام جامعة انساني فقط بر اساس آن استوار می‌شود و از بين بردن ستم استخدام و استثمار، آورده است و قرآن به آن تصريح فرموده و سيرة شريف پيغمبر(ص) نيز همين بوده است (محمدي ري‌شهري، 1383، ج،14، ص6965-6961). پيامبر اكرم(ص) دربارة اهميت وفاي به عهد و پيمان، فرمايش‌های گران‌بهاي زيادي دارند، از جمله اين‌كه فرمودند: «نزديك‌ترين شما به من در موقف فرداي قيامت، راستگوترين شماست و امانت‌دارترين شما و پايبندترين شما به عهد و پيمان و خوشخوترين شما و نزديك‌ترين شما به مردم». همچنین فرموده‌اند: «هركه به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد هرگاه وعده‌اي دهد، [به آن وفا كند]» (همان، ص6967). پايبندي به عهد و پيمان، چنان مهم و حساس است كه در بعضي موارد، عدم پايبندي به آن، مصيبت‌ها و مشکل‌های بسيار بزرگي را به وجود مي‌آورد، چنان كه در واقعة غدير، كه پيامبر(ص) براي امام علي(ع) پيمان و بيعت گرفتند، پس از آن حضرت(ص)، عدة زیادی اين عهد و پيمان را ناديده گرفتند و در ماجراي سقيفه به انتخاب خليفه و جانشين براي پيامبر اكرم)(ص) پرداختند؛ در حالي كه اين جانشين قبلاً توسط پيامبر(ص) اعلام شده بود. اين عده با اين كار اشتباه خود و ناديده گرفتن آن عهد و پيمان، باعث شدند كه دنياي اسلام بسيار متضرر شده و در همان ابتدا به دو فرقة سني و شيعه تقسيم شود. حال اشاره‌اي به ماجراي غدير و عهد و پيمان گرفته شده می‌کنیم؛ رسول خدا - صلي الله عليه وآله و سلم- همراه هفتاد هزار نفر از اهالي مدينه و اطراف آن عازم مكه شده و از مدينه خارج شدند، مانند همان تعداد كه حضرت موسي از آنان براي هارون بيعت گرفت و عهدشكني كردند و از گاو سامري تبعيت نمودند. همة مسلمانان در طول اين سفر قدم به قدم از تمام اعمال آن حضرت پيروي مي‌كردند، اما بیعتشان را با رسول خدا(ص) براي خلافت علي(ع) شکستند. در بازگشت پیامبر(ص) از مکه، جبرئيل نازل شده و خطاب به ایشان گفت: خداوند پس از ابلاغ سلام مي‌فرمايد: «زمان وفات تو نزديك شده و مدت رسالتت رو به پايان است و بدان كه من تو را بي‌هيچ چاره و گريزي فرا مي‌خوانم؛ پس عهد خود بنما و سفارشت را بیان كن و آنچه علمداري از خود و ميراث علوم انبياي پيش و آثار و آيات رسالتت را به وصي و خليفه‌ات و حجت بالغة بر خلقم، علي بن ابيطالب بسپار و او را همچون نشانه‌اي براي مردم بر پا كن و عهد و ميثاق او را تجديد نما و به ايشان تمام عهدها و نيز پيماني را كه از ولايت علي بن ابيطالب، ولي خود و موالي آنان و همة مرد و زن مؤمن بسته‌ام، به ايشان يادآوري كن...». سپس رسول خدا(ص)، پس از حمد و ثناي الهي و نصايح و بيانات نوراني و بيان فضايل امام علي(ع) و ديگر مطالب، در قسمتي از سخنان خود فرمودند: اي گروه مردم! من مطالبي را بيان نموده و به شما فهماندم و پس از من، وظيفة علي بن ابيطالب است. بدانيد، پس از پايان خطبه‌ام، شما را دعوت مي‌كنم که با من بيعت نموده و با من دست دهيد، سپس همه با علي دست داده و بيعت نماييد. «پس هركه پيمان بشكند، بي‌شك به زيان خود قدم برداشته و هركه به آنچه بر آن با خدا پيمان بسته است، وفا كند، پس او را مزدي بزرگ خواهد بود» (فتح، 10). همچنین فرمودند: اي گروه مردم! از خدا پروا كنيد و با علي، اميرالمؤمنين، حسن، حسين و امامان كه مانند سخن پاكيزه و پايدارند، بيعت كنيد و بدانيد خداوند پيمان شكنان را هلاك مي‌كند و وفاداران را مشمول رحمتش قرار مي‌دهد. «پس هركه پيمان بشكند، جز اين نيست كه به زيان خويش مي‌شكند» (فتح، 10؛ طبرسي، 1381، ج1، ص144-119). از روايات اسلامي و سخنان مفسران بزرگ استفاده مي‌شود که سورة مائده، آخرين سوره (و يا از آخرين سوره‌هايي) است كه بر پيامبر اكرم(ص) نازل شده است. در اين سوره روي يك سلسله مفاهيم اسلامي و آخرين برنامه‌هاي ديني و مسئلة رهبري امت و جانشيني پيامبر اكرم(ص) تأکید شده است و شايد به همين جهت است كه با مسئلة لزوم وفاي به عهد و پيمان، شروع شده و در نخستين جمله مي‌فرمايد: «اي افراد با ايمان! به عهد و پيمان خود وفا كنيد» (مائده، 1)، تا اين‌گونه افراد با ايمان را ملزم به پيمان‌هايي کند كه در گذشته با خدا بسته‌اند و يا در اين سوره به آن اشاره شده است. همانند اين است كه شخص مسافر در آخرين لحظه‌های خداحافظی به نزديكان و پيروان خود تأكيد مي‌كند که توصيه‌ها و سفارش‌هاي او را فراموش نكنند و به قول و قراردادهایي كه با آنها گذاشته است، وفادار باشند (مكارم شيرازي، 1362، ج4، ص243-242). از پيامبر اعظم(ص) و ائمة اطهار(ع) در مورد اهميت وفاي به عهد و پيمان، احاديث زيادي وارد شده است؛ مانند این‌که، از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: «هر كه پيمان نگه ندارد، دين ندارد» و نيز فرمود: «رعايت پيمان از لوازم ايمان است» (ارزيده، 1361، ص129) همچنین آن حضرت(ص) فرمود: «وعده دادن، چون دین به گردن گرفتن است. وای بر آن‌كه وعده دهد و تخلف كند.(همان؛ محمدي ري شهري، 1386، ج2، ص1067؛ كرمي فريدني، 1384، ص382) و در جايي ديگر فرمودند: «وعدة مؤمن، دین است (به گردن اوست)، وعدة مؤمن مانند آن است كه وعدة خود را كف دست خود گذاشته است» (محمدي ري‌ شهري، 1386، ج2، ص1067). از امير مؤمنان، امام علي(ع) نقل شده است كه فرمود: «أفضَلُ الصِّدقِ الوَفاءُ بِالعَهدِ»، همچنين از آن حضرت نقل شده كه فرمود: «أصلُ الدِّينِ أداءُ الأمانَةِ و الوَفاءُ بِالعُهُودِ» (استادي، 1384، ص350). امام رضا(ع) در این باره فرمود: «ما اهل بيت، وعده‌هاي خودمان را بر خويشتن، دِين حساب مي‌كنيم، همچنان كه رسول خدا(ص) اين كار را مي‌كرد» (علامه طباطبايي، 1385، ص465). از امام صادق(ع) نیز نقل شده كه رسول خدا(ص) فرمود: «هر كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد به وعده‌اي كه مي‌دهد، وفا كند» (كليني، 1385، ص349). وفای به عهد و پيمان از اخلاق پسندیده و در بالاترین مرتبة فضیلت‌های اخلاقی است كه خداوند متعال در قرآن كريم مردم را به اين فضيلت اخلاقي امر كرده و مي‌فرمايد: «وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولا» (أسراء، 34). در كلام خود خداوند ودود        امر فرموده است اوفوا بالعهود گر نداري خوي ابليسي بيا         باش محكم در سر عهد و وفا اين امر آن قدر در اسلام اهميت دارد كه مولاي متقيان در ضمن نامة خود به مالك اشتر فرمودند: «اگر بين خود و دشمنت قراردادي منعقد نمودي يا به او امان دادي، به عهدي كه كرده‌اي، وفادار باش و به اماني كه داده‌اي، امين و درست‌كار باش؛ زيرا كه در بين واجب‌ها و فرایض مذهبي، چيزي به اندازة وفای به عهد مورد تعظيم و احترام نيست» (تاج لنگرودي، بيتا، ص264). همچنین فرمود: «خلاف وعده عمل كردن، خشم خدا و مردم را برمي‌انگيزاند كه خداي بزرگ فرمود: «كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ (صف، 3)؛ یعنی دشمنی بزرگ نزد خدا آن است كه بگوييد و عمل نكنيد» (نهج البلاغه، نامة53). پاي‌بندي رسول خدا(ص) به عهد و پيمان پيامبر گرامي اسلام(ص) كه پيام آور وحي و فرمان الهي بود، خود الگو و آیينة تمام نماي عمل به دستورها و فرمان‌های خداوند تبارك و تعالي بود و سيره و روش آن بزرگوار هم، چيزي جز انجام كامل دستورها و فرمان‌هاي خداوند يگانه نبود؛ بنابراین، پيامبر اكرم(ص) به عهد و پيمان خیلی پاي‌بند بود و به آن توصيه و سفارش مي‌نمود و از بدقولي و پيمان‌شكني به شدت منع مي‌كرد. قريش پيش از نزول وحي و بعثت، پيامبر اكرم(ص) را «امين» مي‌ناميدند (طبري، 1362، ص84). در كتاب كشف الغمة در اين مورد چنين آمده است: «...و عرب قبل از بعثت او را محمد امين مي‌گفتند، از جهت آن‌كه مكرراً اين صفت را در او مشاهده كرده بودند» الاربلي، 1364، ص14). خبر راست‌گويي، امانت‌داری و خوش خلقي رسول خدا(ص)، به خديجه نيز رسيد و همين موجب شد كه خديجه، شخصی را به نزد آن حضرت بفرستد تا به او پيشنهاد تجارت به شام دهد (ابن هشام، 1380، ص120). از عمار ياسر روايت شده است كه مي‌گويد: »من گوسفندهاي خاندانم را در بيابان مي‌چراندم، محمد(ص) نیز گوسفندان مردم مكه را مي‌چرانيد، به محمد(ص) گفتم: آيا مي‌خواهي گوسفندان را به بيابان فخ ببريم كه آن را علفزار خوبي يافتم؟ فرمود: آري، ّ حاضرم. فرداي آن روز گوسفندان خود را به بيابان فخ روانه کرديم، ديدم محمد(ص) از من پيشي گرفته و جلوی گوسفندان ايستاده، آنها را از چريدن در آن علفزار رد مي‌كند. گفتم: چرا آنها را باز مي‌داري؟ فرمود: من با تو وعده كردم كه گوسفندان را با هم به اين چراگاه بياوريم؛ از اين رو، نپسنديدم كه قبل از تو گوسفندانم را وارد اين علفزار كنم» (قمي، 1370، ص179). از پيامبر اكرم(ص) نقل شده كه فرمود: «آن كسي كه حرمت پيمان را نگاه ندارد، دين درستي ندارد» (کرمی فريدني، 1384، ص464). امام صادق(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) با مردي قرار گذاشت كه در كنار صخرة معيني در انتظار او بماند تا او برگردد. حرارت شديد آفتاب باعث رنج پيامبر(ص) در كنار آن صخره شده بود، ياران پيامبر(ص) به او گفتند: چه اتفاقي مي‌افتد اگر به سايه بروي؟ پيامبر خدا(ص) فرمود: ميعادگاه ما در همين نقطه است، من اينجا منتظر خواهم ماند و اگر نيامد، خلف وعده از او سر زده است» (علامه طباطبايي، 1385، ص105). پيامبر اعظم(ص) پيمان‌هاي زيادي را با افراد، قبايل و طوايف گوناگون مي‌بست، كه بعضي از آنها بسيار مهم و تأثيرهای بزرگي داشت، از جمله دو پيمان «عقبه» كه شالودة حكومت اسلامي را تشكيل داد. اين پيمان‌ها كه به روابط مسلمانان با مردم مدينه مربوط مي‌شد، سرانجام به هجرت مسلمانان و تدوين قانون اساسي انجاميد (حميدالله، 1377، ص75).  رسول خدا(ص) از همة مردم در پايبندي به عهد و پيمان و وفاداري جدي‌تر و برتر بود و هرگز خلاف قرار و پيمان وآنچه لازمة وفاداري است، اقدامی نمی‌كرد. امام علی(ص) در توصیف آن حضرت فرمود: فرمود: «كانَ اَوْفَى النّاسِ ذِمَّةً؛ از همة مردم نسبت به آنچه [پيمان بسته و] تعهد كرده بود، وفادارتر بود» (دلشاد تهراني، 1373، ص447). سيرة مديريتي پيامبر(ص) بر پايبندي به عهد و پيمان استوار بود و آن حضرت(ص) هرگز خلاف آن نكرد، چنان كه در «عمرة القضاء» طبق پيماني كه بسته بود، عمل كرد و قدمي از آن تجاوز ننمود. (همان، ص448). (برای مطالعة بیشتر دربارة ماجرای «عمرۀ القضاء» رجوع کنید: دلشاد تهرانی، 1373، ص44) مورخان و مفسران مي‌گويند، از جمله اموري كه در صدر اسلام سبب شد تا گروه‌هاي زيادي، اسلام را بپذيرند، پايبند بودن مسلمانان به عهد و پيمانشان و مراعات سوگندهایشان بود (مكارم شيرازي، 1362، ج11، ص383-382). همة اين‌ها در اثر تلاش و رفتار متناسب با گفتار رسول گرامي اسلام(ص) به دست آمده بود؛ زيرا خود حضرت رسول(ص) پيش از همه به دستورهای الهي عمل مي‌كرد و به اصحاب خود نيز توصيه مي‌فرمود. لوازم پايبندي به عهد و پيمان براي اينكه بتوان به عهد و پيمان، پايبند بود و از عهدة اين مهم به درستي برآمد، بايد لوازم آن را شناخت و درصدد عمل كردن هر چه بيشتر و بهتر به آنها بود، كه مسلماً شخصي كه لوازم امري را بشناسد و در مورد آن معرفت و شناخت بيشتري به دست آورد و سپس در پي عمل به آن برآيد، موفق خواهد بود. از جمله لوازم پايبندي به عهد و پيمان مي‌توان به اين موارد اشاره كرد: .1 راستگويي؛ .2 همسويي سخن و عمل؛ .3 نفي خيانت و بيوفايي
  1. راستگويي
رسول گرامي اسلام(ص) هنگام اعزام معاذ بن جبل به يمن به او فرمود: «اي معاذ! من به تو سفارش می‌كنم كه تقوي را پيشة خود سازي، راستگو باشي، وفاي به عهد نمايي، در اداي امانت كوتاهي نكني و از خيانت كردن دوري نمايي ...حرٌاني، 1385، ص45).   مسلًماً انسان دروغگو نمي‌تواند به وعده‌اي كه داده، عمل كند؛ زيرا از لوازم پايبندي به عهد و پيمان، راستگويي است. در روايات اسلامي بسيار بر صداقت و راستگويي تأكيد شده و از دروغ و دروغگويي به شدت منع شده و مورد نكوهش قرار گرفته و احاديث زیادی در اين باره بيان شده كه پرداختن به آن، هدف اين نوشتار نيست و تنها به چند مورد اشاره مي‌شود. رسول خدا(ص) فرمود: «عَلَامَةُ الصَّادِقِ‏ فَأَرْبَعَةٌ یَصْدُقُ فِی قَوْلِهِ وَ یُصَدِّقُ وَعْدَ اللَّهِ وَ وَعِیدَهُ وَ یُوفِی بِالْعَهْدِ وَ یَجْتَنِبُ الْغَدْر»؛ نشانة شخص راستگو چهار چيز است: سخن به راستي می‌گويد، به بيم و نويد الهي ايمان دارد، به عهد و پيمان خويش وفادار است و از حيله و خيانت پرهيز می‌كند» (همان، ص35-34). و نيز فرمود: «سه چيز است كه در هر انساني باشد، او دو چهره است، گر چه روزه بدارد و نماز بدارد و حج عمره به جا آورد و بگويد من مسلمان هستم؛ نخست كسي كه وقتي سخن گفت، دروغ بگويد و آن گاه كه وعده داد، عهد خود را بشكند و زماني كه مورد اعتماد قرار گرفت و امانت به او سپرده شد، به بيراهة خيانت گام بگذارد» (كرمي فريدني، 1384، ص247). همچنين فرمود: «بر شما باد كه از دروغ بپرهيزيد؛ چرا كه دروغ خواه جدي يا شوخي كاري نادرست و ناسازگار با ايمان است. انسان نبايد به كودك خويش وعده بدهد و آن گاه به آن وفا نكند. بي‌گمان دروغ انسان را به بدكاري و بدكاري به آتش سوزان دوزخ می‌اندازد و بي‌گمان راستي انسان را به نيكوكاري و نیکوکاری به بهشت پر طراوت و زيباي خدا راه می‌نماید» (همان، ص187). با دقت در اين احاديث گهربار متوجه مي‌شويم كه راستگويي و وفاي به عهد در كنار هم آمده كه اين نشان دهندة اهميت اين موضوع است و اين‌كه اين دو مكمل يكديگرند. در آخرین حديث، اهميت وفاي به عهد تا آنجا بيان شده كه حتي از خلف وعده نسبت به كودك هم منع شده است و اين بيانگر اهميت والاي وفاي به عهد و پيمان در نزد اسلام است. يكي از آفت‌هاي زبان، وعدة دروغ است. زبان در وعده دادن، درنگ نمي‌كند و بسا كه آدمي به وعده وفا نكند و خلف وعده شود كه از نشانه‌هاي نفاق است. پيامبر(ص) در این باره فرمود: «وعده دادن نوعي وام است»؛ «وعده نوعي بخشش است» و «وعده دادن مانند وام دادن و حتی برتر از آن است» (فيض كاشاني، 1372، ص323)
  1. همسويي سخن و عمل
 از لوازم حتمي مديريت بر قلوب، همسويي سخن و عمل و پرهيز از دوگانگي قول و فعل است. رسول خد(ص) كه نيكوترين نمونه براي الگوگیری است، چنان بود كه هرگز به چيزي دعوت نكرد، مگر آن‌كه خود به آن عمل كرده بود و از چيزي نهي نكرد، جز آن كه خود از آن دوري كرده بود. تربيت‌يافتگان سيرة آن حضرت نيز چنين بودند (دلشاد تهراني، 1373، ص455). رسول خدا(ص) فرموده است: «هر كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد به وعده‌اي كه مي‌دهد، وفا كند» (كليني، 1386، ص543). خداوند متعال در نكوهش و تهديد كساني كه سخن و كردارشان يكي نيست و وعده مي‌دهند و عمل نمي‌كنند، مي‌فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ، كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! چرا چيزي به زبان مي‌گویيد و در مقام عمل، خلاف آن عمل مي‌كنيد؟ اين عمل كه سخن بگویيد و خلاف آن عمل كنيد، بسيار سخت خدا را به خشم و غضب مي‌آورد» (صف، 2 و 3). در مورد عمل نكردن به وعده، گاهی انسان از ابتدا كه وعده مي‌دهد و سخن مي‌گويد، قصد عمل نكردن را دارد كه اين نفاق است؛ اما گاهي نمي‌تواند به آنچه گفته و وعده داده است، عمل نمايد كه اين ناشي از ضعف اراده و کمی تلاش است و از اخلاق بد و بازدارندۀ انسان از سعادت است (دلشاد تهراني، 1373، ص457-456). پس لازم است انسان عاقل، قبل از اين‌كه وعده‌اي دهد و قول و قراري را امضاء نمايد، توان خود را بسنجد و ببيند كه آيا از عهدة آن عمل برمي‌آيد يا خير و سپس وعده دهد، كه بتواند به آن وعده عمل نمايد و با اين عمل خود، خدا و بندگانش را راضي و خشنود نمايد. در اينجا بیان اين نكته ضروري به نظر می‌رسد كه مسئولان و مديران، مواظب باشند و دقت نمايند تا وعده‌هاي شعار گونه و فقط در حد حرف ندهند و به وعده‌هاي خود عمل نمايند تا مورد رضايت خدا و خلق او قرار گيرند. چنان که سفارش مولای متقیان چنین است: «ضمانت مکن آنچه را که بر وفای آن قدرت نداری» (آمدی، 1385، ج2، ص1071)
  1. نفي خيانت و بيوفايي
لازمة پايبندي به عهد و پيمان آن است كه خيانت و بي‌وفايي، جايي در رفتار افراد نداشته باشد و لازمة عمل به سنت رسول خدا(ص) همين است. خيانت و بي‌وفايي نزد هركسي ناپسند است و هيچ انساني آن را تأييد نمي‌كند، هرچند كه كمترين بهره را از انسانيت داشته باشد؛ اما با اين وجود، آنجا كه پاي هوی و هوس پيش مي‌آيد و منافع بر مصالح مقدم و قدرت طلبي بر حقيقت جويي چيره مي‌شود؛ انسان با زير پا گذاشتن نداي فطرت و وجدان خود، خيانت، فريب و بي‌وفايي را توجيه مي‌كند و تا انسان به پست‌ترين مراتب سقوط نكند، چنين نمي‌كند (دلشاد تهراني، 1373، ص458-457). در قرآن مجيد، دربارة نكوهش پيمان‌شكني چنين آمده است: «فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً؛ پس به خاطر اين پيمان شكني ايشان، آنها را لعنت كرديم و دل‌هايشان را به سختي مبتلا نموديم» (مائده، 13). در حديثي از اميرالمؤمنين(ع) آمده است: «از خيانت بپرهيزيد؛ زيرا كه آن دوري كردن از اسلام است» (آمدي، 1385، ج1، ص445)، همان گونه كه وفاي به عهد و پيمان باعث قدرت، شوكت و پيشرفت است، پيمان شكني سبب ضعف، ناتواني و نابودي است (مكارم شيرازي، 1362، ج11، ص383). عدم وفاي به عهد و پیمان و پيمان شكني هم نوعي خيانت محسوب مي‌شود و سبب نابودي افراد و ملت‌ها مي‌گردد. آن نظام و سازماني كه پايبند به قراردادها، پيمان‌ها و وعده‌هاي خود نيست، به سوي هلاكت سير مي‌كند، چنان كه احمد بن حنبل آورده كه رسول خدا(ص) فرمود: «مردم هرگز هلاك نمي‌شوند، مگر آن‌كه به خيانت و پيمان شكني افتند» (دلشاد تهراني، 1373، ص445-444). نمونة آن، عهد شكني يهود بني قينقاع و بني نضير و سرنوشت آنهاست. پيامبر اكرم(ص) همچنان كه خود به عهد و پيمان‌ها خیلی پايبند بود، به اصحاب و ياران خود نیز این امر پسندیده را تأكيد و توصيه مي‌فرمود و با پيمان شكنان بخصوص به خاطر مصالح عمومي جامعه، به شدت برخورد مي‌كرد. برای نمونه، در ادامه سرنوشت يهود بني قينقاع و بني نضير را به اختصار مي‌آوريم. پيمان شكني يهود بني قينقاع و سرنوشت آنها پيامبر گرامي اسلام(ص) براي اين‌كه جلوي خراب‌كاري يهود و تحريك‌های دشمنان اسلام را در مدينه بگيرد، قراردادي تدوين كرد كه بر اساس گفتة مورخان، محكم‌ترين پاية پيشرفت آیين مقدس اسلام با همين قرارداد ريخته شد. علاوه بر این، نبوغ فكري رهبر عاليقدر اسلام را در تشكيل امت واحد و تنظيم امور مردمي با عقاید مختلف به اثبات مي‌رساند. اين قرارداد را رسول خدا(ص) براي مهاجر و انصار تدوين فرمود كه در آن، پيماني هم با يهود بست و آنها را در دين خود آزاد گذاشت و اموالشان را محترم دانست و شرایطی براي آنها تعیین فرمود (ابن هشام، 1384، ج1، ص334-333). اما يهود بني قينقاع، نخستين دسته‌اي بودند كه پيمان خود را با مسلمانان شكستند و سبب شدند تا مسلمانان درصدد جنگ با آنها برآيند. در نهایت، يهوديان ناچار شدند که از خانه و زندگي خود دست بكشند و به «أذرعات» شام بروند. به اين ترتيب، مسلمانان علاوه بر بيرون كردن دشمنان، مالك خانه و زندگي آنها نیز شدند و غنيمت بسياري به دست آوردند (همان، ج2، ص77-76). (برای مطالعة بیشتر ماجراي عهدشكني یهود بنی قینقاع، رجوع کنید به: ابن هشام، 1384، ص76). خيانت و پيمان شكني يهود بني نضير و سرنوشت آنها يهوديان بني نضير با رسول خدا(ص)( پيمان دوستي داشتند. آنان به رسول خدا(ص) قول همه گونه كمكی دادند؛ ولي توطئة قتل پيامبر گرامي اسلام(ص) را كشيدند كه رسول خدا(ص) به وسيلة وحي از توطئة آنان آگاه شد و به اصحابش دستور داد تا آمادة جنگ با آنها شوند. سپس ابن ام مكتوم را در مدينه به جاي خود نهاد و در ماه ربيع الاول به قصد جنگ با ايشان حركت كرد و با همراهان خود قلعه‌هاي آنها را محاصره كرد. آنها شش روز در محاصره بودند و سرانجام براي رسول خدا(ص) پيغام دادند كه ما حاضريم از اين سرزمين برويم، مشروط بر اين‌كه آن حضرت اجازه دهند که جز اسلحه هرچه اثاث دارند و شترانشان قدرت حمل آن را دارد، با خود ببرند، رسول خدا(ص) اين پيشنهاد را پذيرفت و آنها هرچه مي‌توانستند بر شتران خود بار كرده و از قلعه‌ها بيرون آمدند. فقط دو نفر از ايشان به نام‌هاي يامين بن عمرو و ابوسعد بن وهب به نزد رسول خدا(ص) آمده، مسلمان شدند، جان و مال خود را حفظ كرده و در مدينه ماندند (همان، ص144-42). همين طور كه در اين دو روايت تاريخي ملاحظه مي‌شود، پيمان شكني و خيانت عده‌اي از يهوديان باعث آوارگي و اخراج آنان از خانه و زندگي‌شان شد. پيامبر اكرم(ص) فرموده است: «منافق را سه نشانه است: وقتی سخن گويد؛ دروغ گويد، وقتی به او اعتماد شود، خیانت کند و وقتی وعده دهد، بيوفايي نمايد» حرٌاني، 1385، ص19). امير مؤمنان(ع) در نامه‌اي به برخي از كارگزارانش نوشت: «كسي كه امانت را خوار شمارد و دست به خيانت بزند وخويشتن و دينش را از آن منزه نسازد، درهاي ذلت و رسوايي را در دنيا به روي خود گشوده است و در قيامت خوارتر و رسواتر خواهد بود. بزرگترين خيانت، خيانت به ملت و رسواترين تقلٌب، تقلٌب نسبت به پيشوايان مسلمين است» (نهج‌البلاغه، نامة26.) نتيجه گیری عهد و پيمان و قرارداد، جزء جدانشدنی و ضروري جوامع انساني است؛ بنابراین، پايبندي به عهد و پيمان و احترام به عهد و قرارداد باعث استحكام جوامع و سلامت روابط انساني مي‌شود. عهد و پيمان بر دو نوع فردي و اجتماعي است كه عهد و پيمان اجتماعي مهم‌تر و حساس‌تر است؛ به خاطر اين‌كه سود و زيان آن، عمومي‌تر و فراگيرتر است. پايبندي به عهد و پيمان در همة جوامع مورد توجه بوده است؛ زيرا پايبندي به آن، باعث سربلندي جوامع و شكستن و نقض آن، موجب نابودي و هلاكت خواهد شد. از لوازم پايبندي به عهد و پيمان مي‌توان به راست‌گويي، هم‌سويي سخن با عمل، نفي خيانت و بي‌وفايي اشاره كرد كه آگاهي نسبت به آنها، باعث مي‌شود که بهتر و بيشتر به اين مهم توجه و عمل شود. اهميت اين مسئله (وفاي به عهد و پيمان) تا آنجاست كه مكرراً در آيات قرآن مجيد و به طور گسترده در احاديث اسلامي، روي آن تأكيد شده است و نقض و شكستن آن به شدت مورد نكوهش قرار گرفته است. سيرة پيامبر اعظم(ص) كه پيام آور وحي و فرمان الهي است، چيزي جز عمل به دستورها و فرمان‌هاي خداوند بزرگ نيست و مسلماً پيامبر اكرم(ص) بسيار پايبند به عهد و پيمان بوده و به ديگران هم سفارش و تأكيد مي‌فرمودند و از پيمان شكني و بد قولي به شدت منع مي‌كردند. فهرست منابع
  1. قرآن كري
  2. نهج البلاغه
  3. آمدي، عبدالواحد (1385)، غرر الحكم و درر الكلم، ترجمة سيد حسن شيخ‌الاسلامي، ج1 و2، چاپ هفتم، قم: انتشارات انصاريان
  4. ابن هشام، عبدالملك (1384)، سيرة النبويه، ترجمة سيد هاشم رسولي محلاتي، چاپ هفتم، تهران: انتشارات كتابچي
  5. الاربلي، علي بن عيسي (1364)، كشف الغمة في معرفۀ الائمة، ترجمة علي بن حسين زورايي، ج1، چاپ دوم، قم: نشر ادب الحوزه و كتاب‌فروشي اسلاميه
  6. ارزيده، محمدعلي (1361)، زندگاني پيامبر(ص)، چاپ اول، بيجا: انتشارات موسوي
  7. استادي، رضا (1384)، حديث منبر، چاپ اول، قم: نشر برگزيده
  8. تاج لنگرودي، محمدمهدي (بيتا)، واعظ خانواده، تهران: مؤسسة مطبوعاتي خزر
  9. حرٌاني، ابومحمد (1385)، تحف العقول، ترجمة صادق حسن زاده، چاپ ششم، قم: انتشارات آل علي(ع)
  10. حميدالله، محمدرضا (1377)، نامه‌ها و پيمان‌هاي سياسي حضرت محمد(ص) و اسناد صدر اسلام، ترجمة سيد محمد حسيني، چاپ دوم، تهران: سروش
  11. دانايي، امير هوشنگ (1387)، المرشد (فرهنگ عربي-فارسي)، ج،1 چاپ اول، تهران: انتشارات نگاه
  12. دلشاد تهراني ، مصطفي (1373)، سيرة نبوي(ص)، ج،3 چاپ اول، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي
  13. راغب اصفهاني، حسن بن محمد (1386)، مفردات الفاظ القرآن، ترجمة مصطفي رحيمي نيا، چاپ اول، تهران: نشر سبحان
  14. سیٌاح، احمد (1365)، ترجمة المنجد، ج2، تهران: انتشارات اسلام
  15. طبرسي، ابومنصور (1381)، احتجاج، ترجمة مهراد جعفري، ج1، چاپ اول، تهران: دارالكتب الاسلامية
  16. طبري، محمد بن جرير (1362)، تاريخ طبري، ترجمة ابوالقاسم پاينده، ج3، چاپ دوم، بيجا: انتشارات اساطير
  17. عالمه طباطبايي، سيد محمدحسين (1385)، سنن النبي(ص)، ترجمة عباس عزيزي، چاپ دهم، بيجا: انتشارات صلاة
  18. فيض كاشاني، محسن (1372)، المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، ترجمة عبدالعلي صاحبي، ج5، چاپ اول، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوي
  19. قرشي، علي اكبر (1354)، قاموس قرآن، ج5، تهران: دارالكتب الاسلاميه
  20. قمي، شيخ عباس (1370)، كحل البصر، ترجمة محمد محمدي اشتهاردي، چاپ اول، قم: انتشارات حلم
  21. كرمي فريدني، علي (1384)، برگرداني از نهج الفصاحه، چاپ اول، قم: انتشارات حلم
  22. كليني، محمد (1385)، اصول كافي، ترجمه و شرح فارسي آیت‌الله شيخ محمدباقر كمره‌اي، چاپ هشتم، بيجا: انتشارات اسوه
  23. برگزيده‌اي از اصول كافي، زير نظر عالمه سيد انوارالكاظم حسيني، ترجمة سيد جواد رضوي، چاپ اول، قم: انتشارات بني الزهرا(س)
  24. محمدي ري شهري، محمد (1383)، ميزان الحكمه، ترجمة حميدرضا شيخي، چاپ چهارم، قم: انتشارات دارالحديث
  25. منتخب ميزان الحكمه، ترجمة حميدرضا شيخي، تلخيص: سيد حميد حسيني، چاپ ششم، قم: انتشارات دار الحديث
  26. مكارم شيرازي، ناصر (1362)، تفسير نمونه، چاپ چهارم، تهران: دارالكتب الاسلاميه
   
3160
| | |
| -1 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود