بسماللهالرحمنالرحیم
مبانی و سازوکارهای دگرگونی فرهنگی در عصر نبوی(ص)
نویسنده: فاطمه جان احمدی
منبع: مجلة تاریخ اسلام 1385 شمارة 28
حاصل بیست سال دعوت علنی و تبلیغات مستمر پیامبر(ص)؛ فروپاشی نظام جاهلی بود. این تلاش بیوقفه از یک سو باورهای ریشهدار و عادتهای انعطاف ناپذیر حیات قبیلهای را ویران نمود و از سوی دیگر بر ویرانههای آن، هنجارها، الگوها و ارزشهایی همنوا با ساخت جامعة اسلامی ایجاد کرد. در این مسیر دشوار آموزههای قرآنی و تعالیم وحیانی و فعالیتهای فرهنگی پیامبر اکرم(ص)، در دگرگونی اجتماعی نظام جاهلی مؤثر افتاد. وی با ابزارهای اخلاقی مبتنی بر اعتماد سازی عمومی، انگارههای فرهنگ اسلامی را ترویج و تقویت نمود و با تصحیح ارتباطات فردی و تغییر رفتار جمعی، ظرفیتهای اجتماعی را برای تحقق درونیسازی ارزشها توسعه بخشید. در این میان، عامل مؤثر در تسریع این روند و هنجارهای اسلامی، مجموعة احکام قرآنی شامل وظایف، تکالیف و حقوق فردی و اجتماعی بود که با تأکیدها و نظارت پیامبر اکرم(ص) فرایند فرهنگپذیری و اجتماعی شدن نیز محقق شد. نوشتار حاضر چگونگی دگرگونی فرهنگی و درونیسازی ارزشی در عصر نبوی(ص) را مورد بررسی قرار میدهد.
مقدمه
زمانی انوار تابناک دین مبین اسلام در حالی تابیدن گرفت که افق تیره و تار جاهلیت تمامی جزیرة العرب را در نوردیده بود. انحطاط اخلاقی، ناهنجاریهای اجتماعی، افکار و افعال برخاسته از حماقت و سفاهت
1، تبعیت از هنجارهای زشت و ناستودنی سنتی ویژگیهایی بهشمار میآمد که بر خشم و تسلیم ناپذیری در مقابل کلام الهی دامن میزد. در این شرایط نامراد، پیامبری(ص) پا به عرصة وجود نهاد که با تعالیم وحیانی و آموزههای قرآنی نظام جاهلی را هدف قرارداد و فرهنگ آن را با مجموعهای از زیرساختهای معمول، به چالش فراخواند.
جریان تبلیغات و تعلیمات الهی پیامبر(ص)، طی بیست سال دعوت علنی مدام و مستمر انجام گردید و سنتهای قومی و قبیلهای را متلاشی نمود. در پی این دگرگونی اساسی، انقلاب نوبنیاد اسلامی با فرهنگی جدید و ارزش و هنجارهایی متفاوت بنا شد. ده سال نخستِ دعوت علنی رسول اکرم(ص) در کانون آغازین آن، یعنی مکه چندان پرتوفیق جلوه ننمود،
2 اما خیلی زود همچون نهالی نورسته بر یثرب نیز ریشه دوانید و از آنجا به همة جزیرةالعرب و بعدها به سایر کانونهای تمدنی جهان آن روز منتقل شد. این تلاش بیوقفه که به اضمحلال نظام جاهلی و شکست ارزشهای حاکم بر آن منجر گردید، جریانی دو سویه بود. از یک سو باورهای ریشهدار و عادات ناپسند جاهلیِ را ویران مینمود و از سوی دیگر بر ویرانههای آن، هنجارها، الگوها و ارزشهایی همنوا با ساخت جامعهای اسلامی فراهم ساخت. تشکیل دولتی مقتدر در مدینه که ظاهراً نخستین توفیق سیاسی پیامبر(ص) بود، به تسریع روند تغییرات فرهنگی و جایگزین نمودن ارزشهای اجتماعی – اسلامی کمک نمود. تعالیم فراگیر قرآنی و مجموعهای از سنتهای نبوی به همراه ایجاد دولت اسلامی و کارکرد آن به سرعت حیات شهری اسلامی(حضری) را جایگزین بدویت و حیات جاهلی نمود، زیرا این اصلاحات فرهنگی و تغییرات اساسی، نه تنها در باور و عقیده مسلمانان نمایان شد، بلکه همة سنتها، آداب و رسوم و مناسبات اجتماعی آنان را نیز دگرگون نمود.
بیتردید مهمترین عامل تغییرات فرهنگی در کنار ایجاد ارزشهای نو و هنجارهای بی بدیل اسلامی، خواست اجتماعی و همنوایی جمع، برای پذیرش آن فرهنگ جدید بود. علاوه براین، آنچه میتوانست به تداوم این فرهنگپذیری و یا استمرار تحولات بینجامد، یگانگی اجتماعی و به دنبال آن کنترل اجتماعی بود.
براین اساس، هدف مقالة حاضر، تحقیق دربارة این سؤالات اساسی است:
1. تغییرات فرهنگی عصر پیامبر(ص) متأثر از چه عواملی بود؟
2. عامل مؤثر در ایجاد دگرگونیهای اجتماعی عصر پیامبر(ص) چه بود؟
3. سازو کار درونی سازی ارزشی در عصر نبوی(ص) چگونه بود؟
در پاسخ به این پرسشها مهمترین فرضیات عبارتند از:
1. آموزههای قرآنی و تعالیم وحیانی پیامبر(ص) به تغییرات فرهنگی نظام جاهلی منجر شد.
2. سازوکارهای فرهنگی پیامبر اکرم(ص) در دگرگونی اجتماعی نظام جاهلی مؤثر بود.
3. کاربرد ابزار اخلاقی مبتنی بر اعتماد سازی عمومی عامل مؤثری درتقویت و تثبیت انگارههای فرهنگ اسلامی و درونی کردن ارزشها بود.
4. ایجاد تکالیف فردی و جمعی در درونیسازی ارزشهای جامعة اسلامی تأثیر بهسزایی داشت.
کارآمدترین مفهوم و رهیافتی که میتوان به مدد آن موضوع کنترل اجتماعی و درونیسازی ارزشها را بررسی نمود آراء و نظریههای کسانی است که قبلاً بدان توجه نمودهاند؛ از جملة آنان به راس، دورکیم و مید میتوان اشاره نمود.
بررسی دقیق موضوع حاضر مستلزم تعریف واژگان است. از این رو، متناسب با چهارچوب نظری موجود ابتدا مفاهیمی مانند دگرگونی فرهنگی،
3 دگرگونی اجتماعی،
4 کنترل اجتماعی
5 و ارزش اجتماعی
6 تعریف و سپس به مجموعه عواملی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر تغییرات فرهنگی و کنترل اجتماعی تأثیر گذارند، پرداخته خواهد شد.
دگرگونی فرهنگی: مبادرت یک قوم به رها کردن سنتها، ارزشها و رسوم کهن و پذیرش ارزشهای تازه به جای آنها است.
7
دگرگونی اجتماعی: این فرایند به تبدیل و دگرگونیهایی اطلاق میشود که در طول تاریخ در اصول زندگی جامعه و ملتی روی میدهد.
کنترل اجتماعی: سازوکارهایی که جامعه به وسیلة آن تسلط خود را بر اشخاص اِعمال میکند و آنان را وامیدارد که با ارزشها و هنجارهای جامعه همنوا شوند.
8
ارزشهای اجتماعی: زیربنای هنجارها، نهادها، و ساخت اجتماعی را تشکیل میدهند و چهارچوبههایی برای مشروع ساختن رفتارهای انسانی هستند،
9 بنابر این تعریف، در اصطلاح جامعه شناسی، ارزشها به موضوعاتی اطلاق میشوند که مورد پذیرش همگان بودهاند و ادراک، عواطف و افعال فرد را میتوانند در جهتهای معینی به جریان اندازند.
10
ارزشهای اجتماعی متناسب با تعاریف مختلف از آنها، با ویژگیهای حیات اجتماعی جوامع متعدد نسبی مرتبط هستند و در هر فرهنگی تغییر میکنند. موارد ارزشگذاری شدهای مانند هنجارها، آداب و رسوم، معتقدات، اخلاقیات، جزو ارزشهای فرهنگی و اجتماعی محسوب میشوند. بنابراین در بررسی حاضر به دلیل ارتباط تنگاتنگ مفهومی و عملیاتی عناصر فرهنگی و اجتماعی، تغییرات مرتبط با آنها نیز در یک حوزة مطالعه قرار میگیرند.
عوامل مؤثر بر تغییرات فرهنگی و دگرگونیهای اجتماعی عصر نبوی
بعثت پیامبر اکرم(ص) به همراه مجموعهای از آموزههای قرآنی و تعالیم وحیانی، جامعظ نوبنیاد اسلامی را به سمت تغییر و تحولاتی اساسی سوق داد که در نهایت منجر به دگرگونی در کل نظام اجتماعی و مناسبات فرهنگی جزیرةالعرب شد. فرهنگ جاهلی حاکم بر اجتماعات پراکنده یا متمرکز محدود در این سرزمین محصول حیات قومی و محصور در مناسبات محدود قبیلهای بود. مزید بر آن، محیط نامساعد جغرافیایی، بیساختاری اجتماعی، فقدان نگرش فراقبیلهای و رشد ارزشهای کهن نظیر حمیت و عصبیت در سایة روح قبیلهای تصور هرگونه تحولی را محال مینمود.از موانع مهم دیگر که سد راه تحولات بنیادین در چنین جامعة بستهای میگردید؛ نظام فکری شرکآلود و بینش مشرکانة اعراب جاهلی بود. «الاعراب اشدّ کفراً و نفاقاً».
11 این عامل ضمن محدود نمودن کنش فکری آدمی، در دستیابی به عالیترین مرتبة کمال بشری، روح جمعی و وفاق اجتماعی را از میان برد و سودجویی فردی در سایة دیدگاه قبیلهای را بر جامعه مستولی کرد.
علاوه براین، جمعیت ناهمگون و پراکندگی اجتماع صحراگرد بیسامان و محکوم به مراعات حیات قبیلهای به دور از نظام شهرنشینی، یکی دیگر از عواملی بود که هرگونه تغییر جدی و بنیادی ویا سطحی در عصر نبوی را با مشکل مواجه مینمود. عدم درک صحیحی از نیازهای جمعی و حیات فردی، بیتوجهی به نیازهای روحی و روانی در مسائل فردی و اجتماعی نیز از جمله عوامل شناخته شدة مانع تغییرات فرهنگی در این عصر است.
در چنین شرایطی، پیامبر(ص) به رسالت مبعوث شد که با: «سیرتة ُالقصدُ، سنتهُ الرشدُ، کلامُهُ الفَصلُ و حُکمُهُ العَدلُ» همراه بود
12و کلام الهی در قالب آیات قرآنی بر بشر نازل گردید که واژه واژة آن کلید سعادت بشری قلمداد میشود. بنابراین، نخستین عامل اساسی در ایجاد تحولات بنیادین اسلامی در جزیرةالعرب، قرآن کریم است که در نهایت اعجاز با محتوایی فوق بشری و دلنشین همة انسانها را به خدایی واحد فراخواند و با القای نگرش توحیدی بُتان زشت و ناتوان مصنوع دست و فکر بشری را به سخره گرفت و عقل سلیم آدمی را به تفکر واداشت. بررسی آموزههای شگرف این کتاب آسمانی و شیوة نزول آن ـ که خود یکی از عوامل مؤثر در تعمیق فرهنگ جدید اسلامی و تغییر نگرش فرهنگی بود ـ توانست در باروری، شکوفایی و توسعة فرهنگی نقش مهم و تعیین کنندهای ایفا نماید. ویژگیهای برجستة قرآن و برنامههای آموزشی، تبلیغی و ترویجی آن با مجموعهای از قوانین اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به همراه شیوة نزول تدریجی
13 موجب شد تا انسانِ گمکرده راه با تأنی در اعجازش اندیشه کند وتعالیمش را فرا بگیرد
14و آدابش را به جای آورد.
لازمة فهم تأثیرگذاری فرهنگی آیات و آموزههای قرآنی، تقسیم آیات مکی و مدنی به دو بخش مجزاست. امتیازت آیات مکی که دو سوم کل قرآن را در بر میگیرد
15به موضوعاتی کلی اختصاص یافت که عمدتاً شامل اصول اعتقادات، اخلاقیات و قوانین دینی بود و در مواردی چون بیان توحید و نفی شرک، تطهیر عقیده و اثبات نبوت و باورمندی بر معاد خلاصه میشد. هرچند مطابق دستهبندیهای موجود، آموزهها و قوانین اجتماعی آیات مکی نسبت به آیات مدنی کمتر به نظر میرسد،
16اما به طور کلی میتوان موارد ذیل را جزء امتیازت آیات مکی با محتوای اجتماعی بر شمرد که هریک نقش مؤثری در ایجاد دگرگونی و یا هدفمند ساختن جامعه برعهده داشتهاند:
1. توصیه به وحدت و همبستگی اجتماعی؛
17
- طرح قصص انبیاء و ملل گذشته18با هدف عبرت آموزی و الگو سازی؛
3. التزام به حیات پس از مرگ با رویکرد معادی؛
4. توجه به توبه به عنوان ابزار تهذیب بشری؛19
5. تشریح و تبیین خصال نیکو جهت قرب الی الله؛20
امتیازات آیات مدنی که تنها یک سوم کل قرآن را شامل میشود و با محتوای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی طی ده سال حضور پیامبر(ص) در مدینه بر ایشان نازل گردید21 عبارتند از:
تشریح قوانین و مقرارت عبادی شامل عبادات فردی و جمعی از جمله:
1. اقامة نماز به شکل کامل آن بهویژه نماز جمعه و احکام آن،22 نماز خوف23و... با تجلیات و تأثیرهای اجتماعی؛
2. روزه و آداب آن؛24
3. حج و احکام آن؛25
4. زکات و مصارف آن؛26
5. حلال و حرام، فرائض و احکام؛27
6. جهادهای تدافعی و غزوات.28
هریک از این آیات که با اهداف برنامهریزی شدهای در خصوص جامعة نبوی نازل گردید و بهتدریج تغییرات اساسی را در جامعه ایجاد نمود. اهتمام به جدیت در رفتار سازمانی و اجتماعی به جای بینظمی و هرج و مرج، تعهد و التزام به جای نابسامانی و بیهدفی و تحکیم بنیاد روابط متقابل اجتماعی به سرعت جامعه را به ترک سنن، آداب و مناسبات بیمحتوای گذشته سوق داد و جهتگیری رفتار اجتماعی را به سمت الگوهای آرمانی تسریع بخشید. علاوه بر نزول آیات، تلاشهای طاقتفرسای رسول اکرم(ص)، با طرح برنامههای اخلاقی و آموزش روابط نظاممند اجتماعی و فرهنگسازی قرآنی نیز در فراهم کردن زمینة تغییرات اجتماعی و فرهنگی بسیار مهم و تعیین کننده بود. با این ملاحظه میتوان به درستی دریافت که دومین عامل مؤثر در ایجاد دگرگونی اجتماعی و فرهنگی و هنجارسازی اسلامی سیره وسنت شخص رسول اکرم(ص) و مجموعة قول، رفتار و عملکرد آن حضرت بوده است. متناسب با این اهمیت، سنت نبی مکرم اسلام(ص) منشاء الهی برای تمسک مسلمانان به حبلالمتین قرآن کریم گردید. بدین ترتیب مهمترین و کارآمدترین ابزار پیامبر(ص) برای ایجاد تحول فکری و خَلق نظام ارزشی جدید، قرآن کریم و کلام الهی بود.
آموزهها و برنامههای قرآن کریم موجب شد تا موانع اساسی فرهنگپذیری نظیر جمود، خودبینی، کبر، سست اعتقادی، رفع و به جای آن تفکر، تعقل،29 تدبر30 جایگزین شود. مهمترین دستاورد چنین تلاشی، مذموم دانستن افکار تقلیدی، نفی وابستگیهای قومی و قبیلهای و ترک بتپرستی بود. گسترش ارزشهای غائی قرآنی در مکه به دلیل تعمیق باورهای جاهلی و خلاء اعتقادات راستین و البته حاکمیت قریش و تنگنظری قبیلهای، بهکندی سپری شد. وجود این موانع سخت و دشوار پیامبراعظم(ص) را مجبور کرد تاعلاوه بر سفرهای تبلیغاتی مانند سفر به طائف31 و یا اجرای گردهمآییهای فرهنگی نظیر عقبة اول32 و دوم33 به تربیت نقیبانی کارآمد مبادرت ورزد و آنان را به نواحی یثرب34 و یمن35 اعزام نماید و یا در اقدامی تبلیغی و تدافعی دستور به مهاجرت به سمت حبشه36 و یا یثرب37 دهد. این بدان سبب بود که پیامبر اکرم(ص) هرگز از نقش تعیین کنندة مهاجرت بهعنوان مهمترین رکن دگرگونی و انتقال فرهنگ غافل نماند، شاید متناسب با همین رویکرد در احادیث بسیاری با تأکید بر اهمیت هجرت صحه نهاده است.«إنّ الجنة لا یدخلها إلا من هاجر».38 نکتة جالب اینکه توصیة پیامبر(ص) به امر هجرت در این مورد خلاصه نمیشود، زیرا ایشان مکرراً به عدم هجرت بعد از توطن و شهرنشینی اشاره میفرماید. مذمت بازگشت به حیات جاهلی و یا صحراگزینی بعد از شهر نشینی؛39 موضوعی است که در امر موانع فرهنگپذیری اجتماعی، فوقالعاده دارای اهمیت قلمداد میشود.
مهاجرت و عزیمت پیامبراعظم(ص) به یثرب یکی از نقاط عطف تاریخ اسلام است، زیرا یثرب با دارا بودن ساختاری متفاوت از مکه به زودی کانون تحولات فرهنگی و دگرگونیهای اجتماعی عصر پیامبر(ص) گردید بهگونهای که توفیقات چشمگیر پیامبراعظم(ص) در همة ابعاد سیاسی و اجتماعی در مدینه سریعتر بهوقوع پیوست. یکی از بهترین رخدادهای سیاسی که زمینهساز تحولات فرهنگی این عصر بهشمار میرود، تشکیل نظام سیاسی در مدینه بود. تأسیس دولت میتوانست عاملی تعیین کننده در ایجاد دگرگونیهای فرهنگی باشد و به کنترل اجتماعی کمک شایان توجهی بنماید. داشتن مشروعیت الهی «إن الحکم إلاّ للّه»40 و دارا بودن حمایتهای مردمی و مقبولیت عامه از امتیازات دولت سیاسی پیامبر(ص) محسوب میشد.
بنابراین با فراهم شدن نظام کاریزمایی به رهبری پیامبر(ص)و تشکیل پایههای قدرت در مدینه، جد و جهد رهبری جامعه برای تقویت بنیاد نظامی و در نهایت ساماندهی بخش تبلیغاتی ـ تعلیماتی با هدف گسترش و حاکمیت بخشیدن اسلام آغاز شد. از این پس مدینه کانون تربیت نقیبان و اعزام آنان برای اجرای تبلیغات در جهت گسترش آموزههای اسلامی و تعلیم مبانی دینی گردید. نمونههای عالی قوانین اجتماعی اسلامی نظیر عقد قراردادهای متعدد،41 بستن پیمان برادری(مؤاخاة)،42 صدور احکام اسلامی و نظارت بر اجرای قوانین، طراحی نظام اداری ساده بهمنظور ثبت نامهها43و پیماننامهها44 و در نهایت طرحریزی و اجرای برنامههای تدافعی و یا جهادهای نظامی، همگی به منظور دگرگونی فرهنگی و در نهایت کنترل اجتماعی و درونی کردن ارزشهای دینی بود.
شیوههای پیامبر برای ایجاد دگرگونی فرهنگی
برجستهترین آثار و نتایج رسالت پیامبر(ص) ایجاد دگرگونی فرهنگی و جایگزین نمودن برنامههای اصلاحی و تربیتی بهشمار میآمد45 که ضمن نوسازی جامعة نوبنیاد مدینه، میتوانست به تحکیم انگارههای فرهنگی میان مسلمانان بینجامد. در این طریق رسول اکرم(ص) شیوههایی را بهکار گرفت که از میان آنها میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1. شیوة سیاسی: تشکیل دولت اسلامی و تقویت ارکان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی آن، مهمترین عامل و منبع توانایی در ایجاد دگرگونیهای همهجانبه بهشمار میآید. هرچند این شیوة سیاسی دو سویه بود؛ یعنی هم ابزار دگرگونی اجتماعی و به تبع آن تغییرات فرهنگی محسوب میگردید، همچنین اهرمی برای ایجاد نظم اجتماعی و به دنبال آن کنترل اجتماعی و یا درونی کردن ارزشی قلمداد میشد.
دولت اسلامی مدینه به دو شیوه تسلط اجتماعی خود را بر جامعه اعمال نمود. نخست با شیوة تسلط اجباری که با طرح قوانین و مقررات شهری، تعیین حقوق اجتماعی و دینی بهطور مستقیم برجامعه نظارت داشت. دوم شیوة ترغیبی که به وسیلة تشویق و ترغیب، انسانها را به سازگاری با هنجارهای اجتماعی و ارزشهای اسلامی دعوت مینمود.
2. شیوة اجتماعی: طرح قوانین اسلامی و اقدامات اجتماعی چون عقدنامهها، پیماننامهها و صلح نامههایی که محتوای اجتماعی داشت و به ساماندهی فرهنگی و وفاق اجتماعی میتوانست بینجامد. بهگونهای که در سایة سیاست خاص نبی مکرم اسلام(ص) مبنی بر عقد اخوت به زودی مردم یثرب و مهاجرین علاوه بر فرهنگ پذیری و همگرایی اسلامی به وفاقی مبتنی بر اصول برادرانه نایل آمدند، زیرا ایجاد تماس مستقیم و پیوند دینی با السابقون (مهاجرین) و نسل جدید (انصار )46 به فرایند فرهنگپذیری مسلمانان و تسریع آن در مدینه افزود. هرچند سایر برنامههای اجتماعی پیامبر(ص) نیز در تقویت بنیاد همبستگی اجتماعی عناصر نامتجانس در مدینه نیز مؤثر افتاد و به پایداری نظام اسلامی در مدینه کمک کرد.
3. شیوة فرهنگی: صرف نظر از وسعت معنایی و پیچیدگی تعاریف فرهنگ،47 میتوان به اختصار سیاست فرهنگی پیامبر اکرم(ص) را در موارد ذیل ذکر نمود:
1-3. تخریب نظام فکری و اخلاقی جاهلی و جایگزین کردن ارزشهای جدید فرهنگی منشعب از متن اسلام و متکی به آموزههای قرآنی، در این روش مهمترین ابزار پیامبر موعظه، نصایح قرآنی برای تخریب و یا تصحیح آموزههای غلط جاهلی بود.
2-3. گفتار، رفتار و کردار پیامبر اکرم(ص)، شخصیت عالی، رفتار متعالی و سلوک مردمی پیامبر اکرم، جذابیتهای ویژهای را برای آن حضرت به عنوان رهبر جامعة اسلامی به ارمغان آورد.48 او داراى اخلاقى کامل و جامعِ تمام فضایل و کمالات انسانى بود که متناسب با آن پروردگار تبارک و تعالی او را این چنین میستاید: «إِنّک لَعَلى خُلُق عَظیم؛ اى پیامبر تو داراى بهترین اخلاق هستى.» «وَلَوْ کُنْتَ فَظّااً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ؛ اگر تندخو و سختدل میبودى مردم از اطرافت پراکنده میشدند».49
با این توصیف، سیرة عملى آن حضرت(ص)، اعم از صفات و اخلاق نیکو و برخورد ملایم با مردم و خانواده،50 او را «اسوة حسنه» و الگویی مناسب برای تمامی مسلمانان قرار داد تا با تمسک به سیرة مبارکش به تغییر فرهنگی نایل آیند و نیز ارزشها و هنجارهای اجتماعی را در جامعه نهادینه نمایند. «لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسُول اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ در[ سیره و سخن] پیامبر خدا براى شما الگوى نیکویى است.» منابع نمونههای بسیاری از مناسبات خانوادگی پیامبر(ص) را ثبت کردهاند؛ از جمله ابن شهر آشوب در مناقب، (ج 1، ص 146) بخشی از سلوک پیامبر(ص) را اینگونه مینگارد: «رسول خدا صلی الله علیه و آله کفش خود را وصله میزد، پوشاک خویش را میدوخت، در منزل را شخصاً باز میکرد، گوسفندان و شترها را میدوشید و به هنگام خسته شدن خادمش در دستاس کردن به کمک او میشتافت و آب وضوى شبش را خود تهیه میکرد. و در همة کارها به اهل خانه کمک میکرد. و لوازم خانه و زندگانى را به پشت خود از بازار به خانه میبرد.»51 از این رو، یکى از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام، اخلاق نیکو و برخوردی ملایم با مردم بود. رشید الدین میبدى هم در تأیید همین مطلب در تفسیر آیة «انک لعلى خلق عظیم»52 مینویسد: «رسول خدا صلی الله علیه و آله امر و نهى قرآن را چنان پیش گرفت و به خوش طبعى رفتار نمود که گویى خُلق وى و طبع وى خود آن بود».
بلغ العلى بکماله کشف الدجى بجماله
حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله
3-3. شیوة عدالت محوری و مدارا: از میان همة خصال نیکوی نبی مکرم اسلام(ص)، رعایت اعتدال، مدارا، و مساوات در توسعة فرهنگ ارزشی اسلام نقش به سزایی ایفا نمود. گرد آمدن مسلمانان و غیر مسلمانان زیر چتر حمایت حکومت اسلامی، صرفاً با جذبهای پیامبرگونه امکان پذیر میبود. توجه آن حضرت به تازه مسلمانان و مؤلفة القلوبها بهسان برگ برندهای بر شتاب گسترش مفاهیم ارزشی اسلام میافزود و راه هر بهانهای را برای تمرد و سرکشی مشرکان میبست. به همین دلیل در سرلوحة اقدامات اجتماعی و اقتصادی پیامبر اکرم(ص) توزیع عادلانة غنایم و درآمد بیت المال مسلمین قرار داشت. اغماض از اشتباهات مشرکان و منافقان و یا بخشیدن غنایم به مؤلفة القلوبها نمونههای تاریخی از رفتار پیامبر با این جماعت نو مذهب بود.53
4-3. تصحیح آداب و رسوم جاهلی و عرضة آیین هدفمند اسلامی یکی دیگر از اقدامات فرهنگی پیامبر برای تغییر مبادی فرهنگ جاهلی بود. در این روش پیامبر با طرح الگوهای هدفداری مانند اعیاد اسلامی(قربان، فطر) و یا آیینهای عبادی نظیر نماز و روزه و حج، جماعت مسلمانان را به سمت و سویی رهنمون ساخت که در نهایت رضایت خدا و آرامش روان آدمی را در پی داشت.
4. شیوة نظامی: برنامة تدافعی و راهاندازی جهادها و غزوات هدفمند پیامبر(ص) هرچند به ظاهر دارای شاکلهای نظامی بود، اما بهطور کلی با اهداف متعالی فرهنگی نیز همراه بود. زیرا فرصت سفر مقدس جهاد و یا صحنة رویارویی با دشمن و یا فتح و حتی شکست، زمانی مناسب بود تا اصول اخلاقی و ارزشی طرح و آموزش داده شود.
پیامبر اعظم(ص) و سازو کار درونیسازی ارزشی
به موازات تغییرات اساسی و دگرگونیهای فرهنگی که در جامعة نبوی پدیدار شد، سیاستهایی از سوی پیامبر باید اعمال میگردید تا مسلمانان و نوکیشان را با ارزشهای جدید همنوا سازد. تقویت باورهای اسلامی و تعمیق اعتقادات ماورایی، به همراه ارج نهادن به اخلاق و گرامیداشت آموزش و آشکارسازی حقوق اسلامی در حفظ ساختار هنجاری جامعه نقش مهمی داشت که سرانجام به کنترل اعمال فردی و اجتماعی مسلمانان میانجامید. بنابراین اصل، پیامبر اعظم(ع) مجموعه سیاستهایی را به کار برد که ضمن درونیسازی خواستهای اجتماعی به عنوان مهمترین عنصر کنترل اجتماعی54به تعمیق باورها و عقاید اسلامی نیز کمک نماید. شدت و ضعف این سیاستهای عملی به یک اندازه نبود بلکه تعدادی از آنها مانند قوانین و مقررات، حقوق اجتماعی و دینی با دقتنظر بیشتری اعمال میشد که سرپیچی از آنها مجازات و سختگیری را نیز به دنبال داشت، اما تعدادی دیگر نیز تنها برخوردهای اجتماعی را میطلبید. بنابر این اصل، سازو کارهای کنترل اجتماعی پیامبراعظم(ص) برای درونیسازی ارزشهای اسلامی عبارتند از:
1. تقویت و تحکیم بنیادهای نظام دینی و ایدئولوژیک اسلام: دین اسلام با مجموعهای از آداب و رسوم مشخص و رفتارهای نمادین اخلاقی هم به کنترل فردی و شخصی توجه داشت و هم به جامعهپذیر نمودن انسانها و کنترل اجتماعی، پس پیامبر اکرم با طرح تکالیف فردی و قوانین جمعی به تحکیم مبانی مناسبات اجتماعی نایل آمد، زیرا این تکالیف میتوانست فرد را به اطاعت از یک قاعده و یا یک امر قانونی وادار سازد و آنان را به سوی همنوایی اجتماعی سوق دهد. از این رو عنصر دین اسلام کارکردی چند سویه داشت:
1-1. به عنوان وجدان که محصولی اجتماعی است55 و نوعی کنترل شخصی به شمار میآید که در انسان عمل نماید؛
2-1. احساس امنیت را در جامعه بالا برد؛
3-1. جامعهپذیری اجتماع انسانی را افزایش میداد؛
4-1. انسجام و همبستگیِ گروهی را تحکیم بخشد و احساس وحدت و تعلق را فزونی بخشد.
از دیگر اقدامات عملی پیامبر در جهت تحکیم بنیاد دین اسلام عبارتند از:
5-1. مبارزة عملی با شرک و بت پرستی؛
6-1. نفی آداب و رسوم مشرکانه؛
7-1. پاکسازی خانة کعبه و بت شکنی.
2. تأسیس مسجد، نهادی چند منظوره: راهاندازی نهاد فرهنگی ـ اجتماعی مانند مسجد که مکانی مقدس و کارکردی چندجانبه داشت به عنوان عنصری نظم دهنده موجب همنوایی رفتار اشخاص با خواستهای گروهی میشد و به کنترل اجتماعی میانجامید.56 مسجد مدینه نهادی تعلیمی بود که بر بنیاد تقوی استوار شد57 و بهزودی جایگاه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود را در جامعه باز نمود و محل تجمع و گردهمآییهای مختلف مسلمانان گردید.58
3. تشکیل دولت اسلامی: دولت نوبنیاد اسلامی در مدینه با رهبری پیامبراکرم(ص) و مجموعهای از قوانین سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی همراه بود که در یک بررسی کلی میتوان پذیرفت این قوانین مدنی هریک سرمنشاء تحولی عظیم در فرهنگ و تمدن اسلامی گردید. فرامین پیامبر(ص) و قواعد لازم الاجرا برای ماندگاری در شهر و یا حتی پیمان نامهها و قراردادهای اسلامی نمونة عالی طرح ساماندهی اجتماعی پیامبر اکرم تلقی میشد. این قوانین، مهمترین رکن در ایجاد دگرگونی و تغییرات فرهنگیِ مورد مطالعه است که در بخشهای مختلف دیگری نیز میتوانست ابزار اصلی برای کنترل اجتماعی جامعة اسلامی باشد.
4. طرح مراسم دینی: رفتارهای دینی با مجموعهای از مراسم و آداب آیینی به مثابه محرکهایی هستند که به فعالیت اجتماعی و سیاسی سمت و جهت میبخشند. مراسم و مناسک دینی منظم که مؤمنان بدان وسیله با یکدیگر ارتباط برقرا میکنند؛ فرصت ملاقات آنان را فراهم میکند و در درونیسازی ارزشهای معنوی نقش مهم و تعیین کنندهای را ایفا مینمایند. بنابراین، تجمع دینی، نوعی همبستگی گروهی را بهوجود میآورد که در نهایت ضمن ایجاد و تثبیت پیوند انسانها بههم ارزشهای موجود دینی را تحکیم میبخشد. برای نمونه نمازهای پنجگانه به شکل جماعت و یا نماز جمعه و عید فطر، آیین حج و مراسم آن و سایر مناسبات دینی مشترک میتوانست حول محور ذیل ـ علاوه بر درونیسازی ارزشها ـ به کنترل اجتماعی بینجامد:
1-4. این مراسم به وفاق اجتماعی، وحدت دینی و تقویت همبستگی گروهی کمک مینماید؛
2-4. به زندگی و حیات پس از مرگ معنا میبخشد.
3-4. هدایتگر رفتارهای مسلمانان در قالب آیینهای مشترک است؛
4-4. نیازهای معنوی جامعة اسلامی را برآورده میکند.
5. طرح قواعد اخلاقی: اگر ما اخلاق را مجموعهای از اصول و قواعد روشی بپذیریم که نوع مناسبات و قواعد رفتاری ما را تعیین میکنند، بنابراین، میتوان به میزان تأثیرگذاری اجرای قواعد اخلاقی به عنوان ضمانتهای اجرایی مبانی دینی و در نهایت کنترل اجتماعی مردم جامعه پی برد. طرح مبانی اخلاقی نظیر احترام به معنویت، توجه به عدالت، رعایت حقوق مستضعفان و... ضمن تولید هنجارهای نو و ارزشهای جدید در جامعة نوبنیاد اسلامی، میتوانست به فرایند جامعهپذیری، درونیسازی ارزشها و کنترل اجتماعی منتهی شود. درک این مطلب میتواند به فهم هرچه بهتر مهمترین هدف رسالت پیامبر اکرم(ص) که همان مکارم اخلاق است بینجامد.
در تحلیلی کلی از برنامههای پیامبراعظم(ص) در طرح مناسبات اخلاقی و ترویج فرهنگ دینی میتوان عناوین ذیل را به طور موجز ذکر نمود:
1. ترویج فرهنگ اخوت و همدلی و همبستگی اسلامی؛
2. ترویج فرهنگ عدالت محوری با تأکید بر برابری و مساوات؛
3. ترویج فرهنگ سادهزیستی؛
4. نفی اسرافگری و پرهیز از تجملگرایی؛
5. تقبیح و ذم اشرافیگری؛
1-5. نهی از رفتارهای اشرافی و تن آسایی اجتماعی؛
2-5. جلوگیری از بذل و بخششهای اشرافی؛
3-5. ممانعت از مظاهر زیست اشرافی و تجمل گرایی؛
6. تغییر نگرش مسلمانان به موضوعاتی مانند:
1-6. زن و خانواده؛
2-6. بردگان، غلامان و کنیزکان؛
3-6. بیعت؛
4-6. طبقه و مناصب سیاسی و اجتماعی؛
5-6. مصرف و الگوهای مصرفی؛
6-6. مشارکت سیاسی؛
7-6. فعالیت اجتماعی؛
8-6. معیارهای ارجمندی؛
9-6. عمل و نیت؛
10-6. عبادات و مصادیق آن؛
7. ارزش گذاری:
الف) دانش و تحصیل علم؛
ب) مهارتهای اجتماعی:
ـ ازدواج59 و طلاق؛60
ـ توجه به آموزش؛
ـ توجه به شوری و دموکراسی اجتماعی؛
ـ توجه به آداب اجتماعی(لباس پوشیدن، سخن گفتن، سایر موارد)؛
ـ امانت داری؛
ـ رعایت حقوق اجتماعی؛
ـ امر به معروف و نهی از منکر؛
ـ تأکید بر صلة رحم و تحکیم روابط خانوادگی و اجتماعی؛
ج) مهارتهای دینی:
ـ تلاوت قرآن؛
ـ گفتن اذان؛61
ـ احسان و احترام به والدین؛
ـ تقوای فردی و اجتماعی؛
د) مهارتهای اقتصادی:
ـ وفای به عقود؛62
ـ نهی از خوردن اموال؛63
ـ نفی رباخواری؛64
ـ امانت اموال دیگران؛
تخلف از مبادی ارزشی و هنجارهای اخلاقی موجود در جامعة نوبنیاد مدینه، پیامدهای ناخوشایندی را به دنبال داشت. شاید یکی از بهترین نمونههای تاریخی این مدعا ساخت مسجد ضرار و ویران کردن آن65 و یا برخورد جدی66 با متخلفان غزوة تبوک67 در این خصوص باشد.68 آموزشهای دینی و توصیههای فرهنگی و اخلاقی، طرح برنامههای فراگیر اجتماعی، تصمیمات سیاسی و نظامی به انضمام برخوردهای اصلاحی مذکور از سوی پیامبر اکرم(ص) در جامعة اسلامی نتایجی را به دنبال داشت:
1. تقویت و تحکیم نظام اسلامی؛
2. تقویت، خود باوری فردی و جمعی؛
3. ایجاد و طرح ارزشهای مشترک دینی؛
4. ایجاد وحدت میان ارکان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه؛
5. ایجاد و تقویت حس تعاون و تعامل اجتماعی؛
6. کنترل رفتار مردم در جهت تحکیم بنیاد سیاسی و فرهنگی اسلام؛
7. ایجاد وفاق ارزشی میان مردم؛
نتیجه
این تلاش علمی صرفاً دستمایهای برای بررسی مقدماتی سازوکارهای پیامبر اکرم(ص) درامر دگرگونی فرهنگی و درونیسازی ارزشی در طی بیست سال دعوت علنی به شمار میآید، با این توضیح، حاصل تحقیق عبارت است از:
1. عوامل اصلی دگرگونیهای اجتماعی و تغییرات فرهنگی در جامعة اسلامی آموزههای قرآنی و تعالیم وحیانی پیامبر(ص) بود . این دو عامل ضمن ایجاد تغییرات فرهنگی و تحولات اجتماعی به درونیسازی ارزشها و هنجارهای اسلامی منجر شد.
2. مهمترین اقدام پیامبر(ص) برای ایجاد دگرگونی اجتماعی و به تبع آن کنترل اجتماعی؛ ابزار سیاسی تشکیل دولت و برقراری نظم اجتماعی مبتنی بر عدالت محوری بود. این عامل اساسی در تعمیق آموزههای قرآنی نقش مهمی را بر عهده داشت.
3. ایجاد ارزشهای جدید و خلق هنجارهای اجتماعی که روح فردگرایی را به جمعگرایی اسلامی تبدیل مینمود عامل مهم و تعیین کنندهای در تقویت بنیاد کنترل اجتماعی میتوانست بهشمارآید.
4. پیامبر اعظم(ص) ضمن توسل به قرآن و استفاده از توانمندی آن از ابزارهای اخلاقی مبتنی بر اعتمادسازی عمومی برای تقویت و تثبیت انگارههای فرهنگ اسلامی و درونیسازی ارزشهای آن استفاده فراوان برد.
5. وجود تکالیف فردی و جمعی در فرهنگ اسلامی نقش مؤثری در درونیسازی ارزشهای اسلامی داشت.
پینوشتها
* استادیار گروه تاریخ دانشگاه الزهرا.
1. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، (قم، مطبعة شریف رضی، 1413) ج1،ص39.
2. مکه شهری دین مدار بود که به دلیل وجود خانة کعبه و حضور متمرکز قبیلة قریش پایبند اصول فرهنگی کهنی بود؛ بنابراین طبیعی مینمود که تغییرات فرهنگی در این کانون بسیار آرام و کند و پرمقاومت صورت گیرد.
3. Culture Change.
4. Social Change.
5. Social Control.
6. Social Value.
7. بروس کوئن، مبانی جامعهشناسی، ترجمه و اقتباس غلامعباس توسلی و رضا فاضل، (تهران، سمت، 1385)،ص67-68.
8. لوئیس کوزر، نظریههای بنیادی جامعه شناختی، ترجمة فرهنگ ارشاد (تهران، نشر نی، 1378) ص107.
9. امان الله قرائی مقدم، مبانی جامعه شناسی، (تهران، ابجد، 1374) ص200.
10. اگ برن و نیم کف، زمینة جامعه شناسی، اقتباس امیر حسین آریانپور (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1349) ص188.
11. توبه/97.
12. روش او میانه، رفتار او هدایت و گفتارش معیار حق و باطل و فرمانش عدل و عدالت بود. نهجالبلاغه، صبحی، ص139.
13. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، تحقیق عبدالامیر مهنا (بیروت، منشورات الاعلمی للمطبوعات، 1993) ج1، ص353.
14. علامه طباطبایی نیز در تفسیر سورة اسراء آیة 2 براین امر صحه نهاده است. المیزان، ج15، ص 229.
15. یعقوبی، پیشین، ص352-353.
16. النجار، السیرة النبویة، الشیخ زکریا عمیرات (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1997) ص165.
17. شوری/13 و 15.
18. انعام.
19. اِنّ الحسنات یذهبّن السیئات هود/114، النساء/ 17.
20. النجار، پیشین، ص169؛ یعقوبی، پیشین، ص361.
21. همان، ص362-363.
22. نساء/101 و جمعه؛ یعقوبی، پیشین، ص361.
23. در حین غزوة ذات الرقاع پیامبر به همراه یارانش این نماز را بهجای آورد. النجار، پیشین، ص280.
24. روزه در دومین سال هجرت بر مسلمانان واجب شد؛ همچنین بقره/183.
25. حج عمره انجام نشدة پیامبر در سال ششم هجری و حجة الوداع در سال 10 هجری بود. بقره/196 و آل عمران/97 و حج/28؛ ابن هشام، السیرة النبویة، (بیروت، دارالکتب العربی، 1998) ج4، ص251و254و ابی الفداء، المختصر فی اخبار البشر، علق علیه محمود دیوب (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1977) ج1، ص203؛ طبری، تاریخ الطبری، عمره قضاء، (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1997) ج2، ص142و 204.
26. اگرچه نسبت به پرداخت زکات در عصر مکی نیز تأکید شده است، اما بهطور کلی آیات مربوط به فریضة زکات و احکام آن نیز مربوط به عصر مدنی است. برای توضیح بیشتر ببینید: توبه/ 60؛ النجار، پیشین، ص282.
27. یعقوبی، پیشین، ص362.
28. توبه/13-16، حج/39.
29. نحل /67.
30. نحل /11،69.
31. ابن هشام، پیشین، ج2، ص67-68 و ابی الفداء، پیشین، ص179.
32. ابن هشام، پیشین، ص79.
33. همان، ص 86.
34. همان، ص90-91.
35. البدایة و النهایة، ج5، ص105.
36. الحلبی، السیرة الحلبیة، (دارالمعرفه، بیجا، بیتا) ج2، ص3 به بعد؛ ابیالفداء، پیشین، ج1، ص177.
37. همان، ص215.
38. ابن شبّه، تاریخ المدینة المنورة، (حققه فهیم محمد شلتوت (بیروت، دارالتراث، 1990) ج2، ص483.
39. همان، ص482.
40. انعام/ 56-57، مائده/50.
41. قرارداد با یهود. محمد بن احمد کنعان، السیرة النبویة و المعجزات خلاصة تاریخ ابن کثیر، (بیروت، مؤسسة المعارف، 1996) ص198.
42. همان، ص200-201؛ ابیالفداء، پیشین، ص187.
43. ببینید فهرست کتاب پیامبر(ص)، یعقوبی، پیشین، ص401.
44. ابن شبّه، پیشین، ج3، ص263.
45. انّا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً إلی اللّه بإذنه و سراجاً منیرا احزاب/45-46.
46. وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ توبه/ 100.
47. آشوری، تعریف مفهوم فرهنگ، (تهران، آگاه، 1379) ص27.
48. طبری، پیشین، نمونههای اوصاف پیامبر، ص221-222.
49. آل عمران/159.
50. نمونههایی از رفتار خانوادگی پیامبر(ص) را منابع ثبت نمودهاند.
51. ابن شهر آشوب، مناقب، (قم، مطبعة علمیه، بیتا) ج 1، ص 146.
52. قلم/ 4.
53. ابن هشام، پیشین، ج4، ص127-138؛ واقدی، المغازی، تحقیق مارسدن جونز (بیروت، مؤسسة الاعلمی، للمطبوعات، 1989) ج3، ص949-952.
54. و رجوع شود به آراء و نظرات هربرت مید در مورد کنترل اجتماعی؛ کوزر، پیشین، ص108.
55. همان، ص108.
56. ابن هشام، پیشین، ج4،ص191.
57. لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ. توبه/108.
58. کنعان، محمد بن احمد، پیشین، ص180-181.
59. بقره/187.
60. نساء/4.
61. الحلبی، پیشین، ج2، ص296و 299-300؛ یعقوبی، پیشین، ج1، ص361.
62. مائده/1.
63. بقره /188.
64. همان/275.
65. ابن هشام، پیشین، ج4، ص171.
66. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد(ص)، (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1378) ص532.
67. این متخلفان در تاریخ به بکائون و المعذورن موسومند که نام آنها در سیرة ابن هشام آمده است. ابن هشام، پیشین، ص157-158.
68. آیتی، پیشین، ص528.
منابع
ـ قرآن کریم.
ـ نهج البلاغه.
ـ آشوری، تعریف مفهوم فرهنگ، (تهران، آگاه، 1379).
ـ آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام محمد(ص). با تجدید نظر و اضافات ابوالقاسم گرجی، (تهران، انتشارات دانشگاه تهران،1378).
ـ ابن شبّه النمیری البصری،ابوزید عمر، تاریخ المدینة المنورة (أخبار المدینة النبویة)، حققه فهیم محمد شلتوت، (بیروت،دارالتراث،1990).
ـ ابن شهر آشوب، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، المناقب، (قم،مطبعة علمیة، بی تا)، ج 1.
ـ ابن هشام، السیرة النبویة، علق علیها و خرج احادیثها عمر عبدالسلام تدمری، (بیروت، دارالکتاب العربی،1998).
ـ ابن کثیر، ابولفداء الحافظ، البدایة و النهایة و معه نهایة البدایة فی الفتن و الملاحم، ج5، تحقیق و توثیق صدقی جمیل العطار، (بیروت،دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع،1998).
ـ ابی الفداء، عمادالدین، تاریخ ابی الفداء المسمی المختصر فی اخبار البشر، علق علیه محمود دیوب، (بیروت، دار الکتب العلمیة، 1997).
ـ برن، اگ و نیم کف، زمینة جامعه شناسی، اقتباس امیرحسین آریانپور، (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1349).
ـ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، (قم، مطبعة شریف رضی،1413).
ـ الحلبی، علی بن برهان الدین، السیرة الحلبیة فی سیرة الامین المأمون، (دارالمعرفة، بیجا، بیتا).
ـ طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج15.
ـ طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، (بیروت، دارالکتب العلمیة، 1997).
ـ قرائی مقدم، امان الله، مبانی جامعه شناسی، (تهران، ابجد،1374).
ـ کنعان، محمد بن احمد، السیرة النبویة و المعجزات، خلاصة تاریخ ابن کثیر، (بیروت، مؤسسة المعارف،1996).
ـ کوزر، لوئیس، نظریههای بنیادی جامعه شناختی، ترجمة فرهنگ ارشاد، (تهران، نشر نی، 1378).
ـ کوئن، بروس، مبانی جامعه شناسی، ترجمه و اقتباس غلامعباس توسلی و رضا فاضل، (تهران، سمت؛ 1385).
ـ النجّار، الشیخ عبدالوهاب، السیرة النبویة، خرجه آیاته و وضع حواشیه، الشیخ زکریا عمیرات، (بیروت، دارالکتب العلمیة،1997).
- واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج 3، تحقیق مارسدن جونز، (بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1989).
ـ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج 2، تحقیق عبدالامیر مهنا، (بیروت، منشورات الاعلمی للمطبوعات، 1993).