نثر اثر بسیار روان و جذاب است و بهخوبی مخاطب را با خود همراه میسازد. اختلاف اعتقادی میان زن و شوهر بهزیبایی و با ظرافت ترسیم شده است. تقابل میان باورهای آیین و نگاه خرافهانگارانهی نسیم بهخوبی در روایت امده است. از منظر فلسفی نیز ارجاع به دیدگاههای کانت، هیوم و نیچه بهصورت هوشمندانه در تار و پود داستان نشسته است. استفاده از قلب بهعنوان نماد، معنا و عمق ویژهای به اثر بخشیده است. پرداخت به مسائل اجتماعی و مذهبی نیز از نقاط قوت داستان به شمار میآید.با این حال، در برخی بخشها تکرارهایی مشاهده میشود—بهویژه در رفتوبرگشتهای مربوط به صحنهی اتاق عمل—که میتواند با حذف یا فشردهسازی تعدیل شود. همچنین به نظرم شخصیت دختر سیاهپوست کمتر بهش پرداخت شده. میتوانست حضور پررنگتری در روایت داشته باشد.زهرا شکری