افسانه داودپور
" آیین" داستانی با رویکرد فلسفی به اثبات حقانیت پیامبر خاتم و دین اسلام خلاقانه می‌پردازد.
عنوان داستان هم خلاقانه و با فکر انتخاب شده که با موضوع داستان هارمونی داشت.
ایده بدیع است ولی پتانسیل داستان می‌طلبد که از آن رمان یا داستان بلندی نوشته می‌شد( بحث تقابل ادیان؛ اهدای عضو؛ سقط جنین و طلاق ؛ نگاه متفاوت شخصیت زن و مرد،؛ وحدت ادیان...)
درام داستانی کاملا در داستان جاری و ساری است و شکل گرفته است.
حضور مامان نجمه و پدر آیین خیلی هم کاربردی نداشت.
روایت داستان عموما با ریتم کندی همراه است و چندموضوعی بودن آن ضربه به داستان زده است.
ابهام طلاق نسیم و اجرایی کردن مهریه هم با شخصیت زن در تضاد است و موضع او در داستان و اعتقاداتش دو پهلو می‌زد.
حضور فلاسفه و گذاشتن حرف در دهان آن‌ها کمی گزارشی شده و از کار بیرون زده‌است.
بعضی افعال هم نیاز به بازنویسی دارد و زمان افعال درست به کار نرفته‌است.
ممنون از خانم روغن گیر که داستان زیباشان را با ما به اشتراک گذاشتند.



نام ارسال کننده نظر را مشخص نمایید.
آدرس ایمیل نظردهنده را مشخص نمایید.
آدرس وب سایت ارسال کننده نظر را مشخص نمایید.
نظر را مشخص نمایید