اولا خوشحالم که کار استاد تشکری را میخوانم و برایشان آرزوی موفقیت دارم.کتابی هست به نام :مشترکی در خانواده محمدص که زندگی عاشقانه حضرت زینب س و ابوالعباس همسر وی را شرح میدهد. نمیدانم خانم تشکری از آن استفاده بردهاندیاخیر.راستش من با راوی دوم شخص خطایی موافق نیستم چون که مسأله داستان را کمرنگ میکند روایت بر داستان میچربد این زاویه دید بیشتر به فضای دینی از نوع داستان های به سبک حوزه علمیه میپردازد و جنبه داستانی کارراکمرنگ میسازد. در واقع میتوان گفت که داستان در روایت گم شده است.نکته دیگر مسأله داستان است که برش انتخاب شده مقتضی داستان کوتاه نیست.باید برش کوتاهتری انتخاب شود و زندگی ابوالعباس زوم شود.جسارت شد خدمت بانو تشکری گرامی