سلام و ادب خدمت استاد عزیز و کلیه دوستان خوبی که فرصت استفاده از این محفل رو برای ما فراهم نمودند .در خصوص داستان بازی بزرگ چند نکته کمتر گفته شده به ذهنم رسید که عنوان می کنم .جان کلام داستان این بود که بین مسلمونها جنگ شده و در سیره پیامبر برادرکشی روا نیست و شروع داستان با صلح حدیبیه که دغدقه راوی هست به بهترین شکل نشون داده شده . چه چیز بالاتر از جان آدمی؟! و چه خوب که یک داستان بیاد به این اشاره کنه که مسلمونها برادرکشی نکنید . صلح کنید و تموم !! من در عجبم در حالیکه خیلی مسائل در سیره نبوی هست که همه می دونن ولی مگه اجرا می کنیم؟!مگه خداوند که ۱۲۴ هزار پیامبر فرستاد هربار دین جدیدی آورده برای بشر که ما دنبال چیزهای عجیب غریب و فرابشری بگردیم ... به نظر بنده بهترین داستاتها اونهایی هستن که اتفاقا کاربردی تر باشن و وسط متن زندگی بشر امروزی به کار بیان . ما در مورد هر خوبی و نیکی حرف بزنیم از پیامبر حرف زدیم و دسترس بودن و فوق بشر نبودن پیامبر زیباترین جلوه رفتار حضرت است . من واقعا از داستان لذت بردم و آرزوی موفقیت می کنم .