فرشید شیشه گران
آبان 1403

اصل عدالت اجتماعی در سیرة نبوی

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم اصل عدالت اجتماعی در سیرة نبوی نویسنده: زينب ابراهيمي منبع: پژوهشکدة باقرالعلوم(علیه‌السلام) عدالت از ریشة عدل و به معنی راستی، سادگی، داد و انصاف و داوری و درستی است1 و در اصطلاح به معنای اعتدال و توازن در امور، استقامت در طریق و منحرف نشدن از راه راست به سوی هوای نفس، تساوی برقرار کردن میان دو چیز آمده است.در اسلام عدالت اجتماعی مترادف با عدالت انسانی است که حیات مادی و حیات معنوی بشر را در بر می‌گیرد. خداوند در آیات بسیاری از قرآن همواره انسان را به بر پا داشتن حق و عدالت فرا می‌خواند،3  هرچند به ضرر خود یا پدر و مادر باشد که انجام خواست خداوند سزاوارتر است.4 همان‌طور که قرآن هدف برانگیختگی پیامبران و به طور کلی حکومت نبوی را عدالت می‌‌داند: «ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و به آن‌ها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند».از مطالعة سیره و حکومت پیامبر(ص) نیز چنین برمی‌آید که برقراری عدالت در همة زمینه‌ها از مهم‌ترین دغدغه‌های پیامبر(ص) بوده است. زیرا ایجاد جامعه‌ای مطابق با معیارهای الهی جز از راه عدالت امکان‌‌پذیر نیست. مهم‌ترین کار پیامبر(ص) در فرآیند مبارزه با نابرابری‌های حاکم، تغییر و از میان برداشتن ارزش‌های جاهلی از جمله ثروت‌اندوزی و اشرافیت‌گرایی، رباخواری، و...بود که نظام ناعادلانة جاهلی، برآن استوار بود. عدالت و عبودیت اسلام آیینی کامل و منطبق با حقایق زندگی انسان‌هاست و زندگی دنیوی را مقدمه‌ای برای راه یافتن به کمال و رستگاری در سرای باقی می‌داند و از آن رو که انسان موجودی اجتماعی است و رشد فکری و روحی او در جامعه شکل یافته و محقق می‌شود، بدون برقراری عدالت اجتماعی نمی‌توان شرایط مساعدی برای تعالی روح و اندیشه‌اش فراهم کرد یا زندگی اجتماعی را بر اساس ارزش‌های الهی بنیان نهاد و او را به سرمنزل مقصود؛ یعنی شناخت خدا، خداپرستی و عبودیت رساند. چگونه ممکن است، فرد از نظر قوای فکری و روحی به تکامل برسد و واجد صفات انسانی باشد؛ در حالی که در جامعه ظلم و بی‌عدالتی و ارزش‌های ضدانسانی حاکم باشد. از این رو عدالت اجتماعی مهم‌ترین مقدمه و زمینه برای رسیدن فرد به شناخت خویش و رشد استعدادهایش و شناخت و عبودیت پروردگارش خواهد بود. آیا می‌توان آیینی را که برای تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی و حیات مادّی و معنوی انسان‌ها وضع شده، به حوزة فردی زندگی افراد محدود کرد؟ در حالی که حتی زندگی فردی نیز در اجتماع شکل می‌گیرد. پس بدون وجود عدالت اجتماعی حاکمیت خداوند بر تمامی ابعاد حیات انسان (عبودیت) مفهومی نخواهد داشت. رسیدن به عبودیت با برقراری عدالت هموار می‌شود، همان‌گونه که ظلم و ستم نیز به اِلحاد و بت پرستی می‌انجامد.پیامبر(ص) که برای برپایی عدل و داد برانگیخته شد،7 سیره‌اش، سیرة عدل و انصاف و منطقش جداکنندة حق و باطل بود.8 عدالت اجتماعی و خدمات اجتماعی وجود عدل در جامعه و برخورداری همگان از خدمات اجتماعی بیانگر بینش و عمل کرد صحیح نهادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دولت‌هاست. عدالت با بخشش به نیازمندان برقرار نخواهد شد، بلکه با برآوردن نیازهای واقعی آنان از قبیل فراهم نمودن موقعیت‌های شغلی مناسب، ارائة خدمات رفاهی و درمانی و ... مرتفع می‌شود. در مدینة‌النبی، بخشی از فقر موجود، دائمی بوده و به دلیل خشک‌سالی و قحطی‌های پی در پی و زراعت نامطلوب، فقدان منابع طبیعی و کمی درآمد حکومت مدینه بود. با این وجود پیامبر(ص) با تلاش پی‌گیر در صدد برطرف کردن وضع موجود برآمد که به اهم آن اشاره خواهد شد.
  1. ایجاد بازار فروش کالا برای مسلمانان بدون گرفتن مالیات از آنان؛9 زیرا فروشندگان یهودی و مشرک
کالاهای خود را گران و با کیل و پیمانة کم به مسلمانان می‌فروختند10 و تا پیش از تحریم رباخواری،11 بهره‌های سنگینی از مسلمانان می‌گرفتند. از این رو با ایجاد بازار توسط خود مسلمانان به بهره‌‌‌کشی‌های‌ فرصت‌طلبان خاتمه داد. البته گاه مسلمانان نیز به طمع سود بیشتر با غَش در معامله کالاهایشان را می‌فروختند که پیامبر(ص) آنان را سرزنش و از این کار نهی کرده است12 و رسیدگی به احوال نیازمندان را توصیه کرده است.13
  1. واگذاری زمین‌هایی که در شمار انفال و متعلق به دولت اسلامی بود به فقرا به صورت اجاره.14
  2. تشویق مسلمانان به وقف اموال و یا زمین‌های مزروعی خود که مورد نیاز آنان نبود.15
  3. برنامه‌ریزی تدریجی برای فراهم نمودن شرایط آزادی بردگان.
الف) از طریق مخدوش کردن پایة تفاوت‌های مالی و نژادی،از جمله ایجاد عقد اخوت میان بردگان مسلمان شده با مسلمانان سرشناس انصار و مهاجر. به عنوان مثال میان بلال بن ریاح (برده) و ابورویحه، حمزه، عموی پیامبر، با زید بن حارثه غلام آزاد شدة پیامبر، ابوبکر بن ابی‌قحافه با خارجة بن زبیر عقد اخوت جاری شد.16 ب) پایه‌گذاری عقد مکاتبه‌ای توسط پیامبر(ص) براساس آیاتی از قرآن کریم.17  اختصاص بخشی از زکات برای خرید و آزادسازی بردگان.18  به عنوان مثال آزادسازی سلمان فارسی با پرداخت 140 اوقیه از اموال حکومتی.19 ج) آزاد سازی بردگان در ازای جرایم عبادی.20 عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی عدالت اقتصادی زیربنای عدالت اجتماعی و عامل ایجاد امنیت در جامعه است. افراد تا از ضروری‌ترین نیازهای حیات؛ خوراک، پوشاک، مسکن، آسوده خاطر نباشند، چگونه به جهاد با نفس و تزکیه پرداخته و خالصانه خدا را پرستش خواهند کرد. یقیناً برقراری عدالت اجتماعی مستلزم وجود نظامی عادلانه برای حفظ و نظارت آن از بهره‌جویی‌ها و منفعت طلبی‌های قومی و گروهی است. قرآن کریم با تأکید بر نفی انحصار و گردش ثروت در جامعه21  که سیاست اقتصادی – اجتماعی اسلام بر اساس آن شکل گرفته، بخشی از ثروت‌های موجود در دارالسلام را به عنوان ثروت‌های عمومی برای مصرف عموم مردم در اختیار حکومت اسلامی قرار داد.22 بدین منظور پیامبر(ص) با تقسیم عادلانة منابع اقتصادی و توزیع ثروت‌های حاصل از غنایم و ... به حاکمیت ناعادلانة اشراف بر عرصه‌های سیاسی، اقتصادی خاتمه داد؛ اما قلمرو عدالت را تنها به این دو حوزه محدود نکرد، بلکه کوشید با ترویج تعالیم مساوات طلبانه، عدالت‌خواهی و عدالت طلبی را به صورت فرهنگ خصیصة اخلاقی مردم درآورد تا هرکس به تناسب موقعیت خویش، آن را پاس دارد و قربانی مطامع شخصی خویش نسازد. پیامبر(ص) برای برقراری عدالت اقتصادی و زدودن آثار فقر و تهی دستی از جامعه تدابیر اقتصادی را به کار بست و تمام افراد را در ثروت‌های موجود در جامعه سهیم کرد که عبارت است از:
  1. تقسیم غنایم به طور مساوی میان کلیة افراد جامعه:
پیامبر(ص) به جز بخشی از غنایم که برای تحریض جنگاوران به آنان وعده داده شده بود بقیة غنایم را به مساوات میان مسلمانان تقسیم می‌کرد.23
  1. دریافت خمس و زکات و ترویج سنت انفاق24 به نیازمندان و نیز واگذاری زمین‌های مزروعی مفتوحه به صورت اجاره به مستمندان.25
  2. تحدید مالکیت‌های خصوصی و اختصاص بخشی از ثروت‌های موجود در جامعه به عنوان ثروت‌های عمومی برای مصرف عموم مردم به صورت وقف.26
  3. اختصاص برخی از منابع درآمد حکومت به قشر مستضعف:
به عنوان نمونه در غزوة بنی‌نضیر که مسلمانان بدون درگیری نظامی غنایم بسیاری کسب کردند27 به دستور پیامبر(ص) تمام آن میان مهاجرین و چند تن از انصار تقسیم شد؛ زیرا این عده کاشانه و اموال خود را از دست داده و در فشار شدید اقتصادی به سر برده و با انصار در یک خانه زندگی می‌کردند.28  این اقدام گامی برای زدودن نابرابری‌ها و سوق دادن جامعه به سوی همگونی مالی بود. حکومت و عدالت در سیرة نبوی تحقق عدالت اجتماعی نیازمند حکومتی است که خود مجری عدالت بوده و بر اساس عدالت شکل گرفته باشد تا عدالت را در حوزه‌های مختلف، اعمال نماید. خداوند برقراری عدل در جوامع انسانی را اصلی‌ترین هدف ارسال پیامبران با بینات، کتاب و میزان برمی‌شمرد.29  پیامبر(ص) که پرورش یافتة تعالیم وحی است در این باره می‌فرماید: عدالت، نیکوست؛ ولی از زمامداران، نیکوتر است30  و نیز « از میان مردم چهار تن، شدیدترین عذاب را در روز قیامت خواهند داشت: شیطان، فرعون، قاتل انسان و حاکم ستمگر».31 پیامبر(ص) در حالی وارد مدینه شد که اشراف با در اختیار گرفتن منابع اصلی ثروت، فاصله‌های طبقاتی شدیدی را به وجود آورده و با برخورداری از اقتدار سیاسی و اقتصادی خود، حتی محاکم قضایی را نیز تصاحب کرده و با ارائة "تهمت، شهادت دروغ و ناروا و ارضاء نفسانیات32  خویش" بی‌گناهانی را که از پایگاه سیاسی- اقتصادی فروتر برخوردار بودند در معرض مجازات‌های شدیدی قرار می‌دادند. پیامبر(ص) برای برقراری حکومتی بر پایه عدل و قسط، دو اقدام اساسی را به انجام رسانید:
  1. ایجاد نظام عادلانة سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای برپایی عدالت اجتماعی.
  2. ترویج گرایش‌های عدالت‌طلبانه در بین افراد: پیامبر(ص)با تلاوت آیات قرآن که مسلمانان را به رعایت
امر می‌فرمود به تحکیم ایمان مردم تازه مسلمان مدینه می‌پرداخت. «همانا خدا (خلق را) فرمان به عدل و احسان می‌دهد و به بذل و عطاء خویشاوندان امر می‌کند و از افعال زشت و منکر و ظلم نهی‌ می‌کند و به شما از روی مهربانی پند می‌دهد، باشد که موعظه خدا را بپذیرید».33  و برای تجسم عینی برابری انسان‌ها آنان را مانند دندانه‌های شانه با یکدیگر برابر دانست و آنچنان بر اجرای عدالت بر خود سخت‌گیر بود که حتی، در نگاه کردن به اصحاب خویش جانب مساوات را رعایت می‌کرد.34 هم‌چنین به دلیل فقدان نظام عادلانة قضایی در سال‌های نخست دورة مدنی، مبنای رفع اختلافات رأی پیامبر(ص) بود که از وحی نشأت می‌گرفت.35  گویند زنی از طائفة بنی‌مخزوم ـ از قبیله‌های سرشناس ـ دزدی کرد. هنگامی که پیامبر(ص) خواست حکم خداوند را دربارة او اجرا کند، خویشاوندان زن برای رهایی از بدنامی قبیله، اُسامه را - که فرزند پسر خوانده پیامبر(ص) و نزد ایشان دارای منزلتی بود - واسطه کردند تا حد، دربارة این زن اجرا نشود. پیامبر خشمگین به اسامه فرمود: «اسامه، آیا واسطه می‌شوی تا حکم خدا اجرا نشود؟! علت هلاکت امّت‌های پیشین، این بود که از اجرای حدود الهی نسبت به افراد سرشناس، چشم پوشی؛ و تنها دربارة افراد فرودست و گمنام، اعمال می‌شد. به خدا سوگند که اگر دخترم فاطمه هم سرقت کند، دستش را قطع می‌کنم».36 با نزول تدریجی آیات قرآن کریم در عرصه‌های قضایی از سال چهارم هجری به بعد مسلمانان دارای قوانین و نظام حقوقی مستقلی شدند که تحت نفوذ هیچ ارگان و نهاد سیاسی قرار نداشت و میان مسلمانان و غیر مسلمانان به عدل و انصاف قضاوت می‌کرد. در حجة‌الوداع نیز با تأکید بر این‌که پروردگار همه یکی و همه‌ فرزند آدم و از خاک آفریده شده‌اند، هرگونه برتری طلبی را نفی کرد و مسلمانان را در همه حال به رعایت عدالت دعوت فرمود.37 منابع:
  1. فیروزآبادی، یعقوب؛ القاموس المحیط، لبنان، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1412، ص 581.
  2. طریحی، فخر الدین؛ مجمع البحرین، تحقیق السید الحُسید، تهران، المکتبة المرتضویه، چاپ سوم، 1362، ج 5، ص 420.
  3. رحمان /7 ، مائده / 8، نساء /135.
  4. نساء /135 ، ر.ک .طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1412 هج /1992م ، طبع اول، ج 3-4، ص 154-156.
  5. حدید/ 25.
  6. همان، ص 215.
  7. اعراف/ 29.
  8. دلشاد تهرانی، مصطفی، سیرة نبوی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1372، ج 2، ص 205 (به نقل از نهج البلاغه، خطبة 72).
  9. زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام، تهران، سمت، 1378، ص 479 و نساء / 161 اشاره به رباخواری یهودیان دارد.
  10. انعام/ 152 اشاره به وجود این وضعیت در بازار مدینه و بعدها شیوع آن در میان فروشندگان مسلمان دارد.
  11. تحریم رباخواری را برخی در سال 4 و برخی سال (8 هـ) می‌دانند. آیات 39/ روم و 278- 275 بقره و 130/ آل عمران. ر.ک به واقدی، المغازی، ج 1، ص 320.
  12. العاملی، محمد بن الحسن؛ وسائل الشیعه، تحقیق ربانی شیرازی، تهران، مکتبة الاسلامیه، 1403 هـ ، ج 12، ص 211- 208.
  13. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دار العلم، ج 2، ص 537.
  14. طوسی؛ تهذیب الاحکام، ج 7، کتاب التجارات، باب بیع الثمار، ص 84 و 147.
  15. الراوندی، قطب الدین؛ فقه القرآن، تحقیق احمد الحسینی، قم، مطبعة الولایه، 1405 هـ.ق، ج 2، ص 290.
  16. قاضی ابرقوه؛سیرت رسول الله، تحقیق اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، 1373، چ3، ج1، ص 485-486.
  17. ر .ک مقداد، محمد؛ الموالی و نظام الولاء من الجاهلیة الی اواخر العصر الاموی، دارالفکر، دمشق، 1408ق، ص 35.
  18. توبه /60.
  19. بیهقی؛ دلائل النبوه، تحقیق الدکتور عبدالمعطی قلمجی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1405ق، ج2، ص 97.
  20. نساء / 92، مجادله / 3، مائده /89.
  21. آیات نخست سورة مبارکة انفال.
  22. ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1985 م، ج4، ص 134-135.
  23. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، تهران، اسماعیلیان، بی تا، ج 1، ص 100.
  24. همان، ص 104.
  25. طوسی، ابو جعفر محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه الشیخ المفید، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1390 هـ ، ج 7، کتاب التجارات، باب بیع الثمار، و احکام الارضین، صص 84 و 147.
  26. مزمل/ 20 به همین قضیه اشاره دارد ر.ک به الراوندی، فقه القرآن، ج 2، ص 290.
  27. واقدی، ج 1، ص 368 به بعد و نیز تصریح آیة 7 سورة حشر به اختصاص غنایم به انفال و مشمولین دریافت آن.
  28. همان، ج 1، ص 379.
  29. قرآن کریم در آیات بسیاری از جمله حدید/ 25، مائده/ 8، نساء/ 57 و 135 به رعایت عدل و داد تأکید می‌ورزد.
  30. نهج الفصاحه، ترجمة ابوالقاسم پاینده، تهران: دنیای دانش، سوم، 1380، ص .578.
  31. بحارالأنوار، ج 76، ص 367.
  32. زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام، تهران، سمت، 1378، ص 444.
  33. نحل / 90.
  34. الصفار، سالم، سیرة پیامبر (ص) در رهبری و انسان‌سازی، تهران، مؤسسة انتشارات امیرکبیر، 1383، ص 64.
  35. همان.
  36. ابن کثیر، اسماعیل، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی عبدالواحد، بیروت، دارالمعرفه، 1393ق، ج3، ص 601.
  37. نهج الفصاحه، پیشین، ص 192.
   
 
3160
| | |
| -1 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود