فرشید شیشه گران
آبان 1403

بهداشت جسم و جان در نگاه پیامبر اعظم(ص)

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم بهداشت جسم و جان در نگاه پیامبر اعظم(ص) نویسنده: محمدرضا رضوانی پور منبع: پاسدار اسلام، 1386، شمارة306 چکیده این مقاله به اهمیت بهداشت جسم و جان در سیره و سخن پیامبر اعظم(ص) پرداخته و در ادامه مطالبى چون تاریخچه و جایگاه و ابعاد بهداشت و ذکر مصادیقى در این خصوص و راه‌هاى وصول به آن و در نهایت آثار و ثمرات دنیوى و اخروى آن را بیان نموده است. متن سلامت جسم و جان براى هر انسانى از جمله آرزوهاى همیشگى اوست اگرچه برخى به لحاظ محرومیت‌هاى موجود، آن را دور از دسترس و بلکه ناممکن مى‏پندارند، اما بسیارى هم هستند که دست یافتن به این امر مهم را براى خود و جامعه امرى ممکن و کاملاً شدنى مى‏دانند. اصولاً این موضوع از ریشه‏هاى اصلى و اساسى یک جامعة مترقى است. جامعه‏اى متکامل شمرده مى‏شود که تمامى اهرم‏هاى کمالش بر مبناى سلامت جسم و روان افرادش پایه‌ریزى شده باشد و از این روست که امروزه خوشبختانه سازمان‌هاى داخلى و حتى بین‌المللى نیز جهت عینیت بخشیدن به این امر مهم به پا خاسته‏اند. زیرا مى‏دانند که نادیده گرفتن این مسئلة مهم در طول تاریخ حیات بشر، چه خسارت‌هاى جبران ناپذیرى را به بار آورده است و لذا بسیار مناسب است که در تبیین این موضوع مهم از الگوهاى دینى و متون مذهبى کمک گرفته شود و به جاست که آداب زندگى پیامبر بزرگوار(ص) در بعد نظافت و بهداشت بار دیگر بازخوانى گردد تا بشریت امروز که بیش از هر زمانى دیگر تشنة دستاوردهاى انبیاست از آب زلال وحى سیراب گردد. بهداشت جسم و جان در کلام پیامبر اعظم(ص) بهداشت: عبارت است از ایجاد کامل تندرستى بدنى، روانى، اجتماعى و فقدان هرنوع ناتوانى جسمانى و به عبارت دیگر، داشتن علوم و هنر پیشگیرى از بیماری‌ها و طولانى کردن عمر و بالا بردن سطح سلامت و توانائى بشر. البته باید توجه داشت که صرف نداشتن بیمارى جسمى به معنى سالم بودن نیست، بلکه در نگاه سازمان جهانى بهداشت، سلامت عبارت است از تأمین رفاه کامل جسمى، روانى و اجتماعى، پس هرکه بیمارى جسمى ندارد، دلیل سلامت او نیست؛ بلکه شخص سالم کسى است که از سلامت روح نیز برخوردار باشد.1 تاریخچة بهداشت: آنچه که نقل شده است سابقة تاریخى آن برمى‏گردد به 3900 سال قبل از میلاد مسیح، در آن زمان بیمارى صرفاً یک بلاى آسمانى به شمار مى‏آمد و کسى در حال بیماران دخالت نمى‏کرد و بیمار مى‏بایست خودش خوب شود و یا بمیرد. در آن زمان مردى بنام اسقلبیوس (اسکولاب) در یونان زندگى مى‏کرد او اولین کسى بود که به فکر افتاد تا چاره‏اى براى بیماران پیدا کند و نام خود را طبیب گذاشت. روزى به خانه آمد، دخترش به نام «هیژى» به وى گفت: خوب است شما به جاى صرف وقت براى پیداکردن داروى بیماران کارى کنى که از بیمارى پیشگیرى شود. این باعث شد که به فکر پیشگیرى بیفتد و لذا شروع کرد به مردم دستورات پزشکى و پیشگیرى دادن و بالأخره در سال 1948 بعد از میلاد مسیح(ع) اساسنامة سازمان جهانى بهداشت به تصویب رسید.2 جایگاه بهداشت در اسلام: الف)آیات قرآن کریم انسان‌هاى طیّب و پاکیزه را در ردیف توبه کنندگان معرفى مى‏کند. آن‌جا که فرموده است «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ؛3 یعنى خداوند انسان‌هاى پاکیزه و با طهارت را دوست دارد. در آیة دیگر همسران مؤمنین را در بهشت جفت‌هاى پاکیزه مى‏داند4 و در سورة مائده غذاهاى حلال را طعام پاکیزه معرفى مى‏کند. این‌که با عبارت «قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ؛5 هرگز پاک و ناپاک برابر نیست»، و با به کارگیرى کلمة طیب بیش از 35 بار در قالب مشتقات خود در ستایش پاکان و کلمة خبیث به مراتب کمتر در مزمت ناپاکان، همة این‌ها بیانگر اهتمام فوق‌العادة قرآن کریم است به طهارت و پاکیزگى. ب) روایات موضوع طهارت و پاکیزگى آن‌قدر مهم است که در اکثر کتاب‌هاى فقهیه و رساله‏هاى عملیّه، باب طهارت در آغاز کتاب آمده است و این بیانگر ویژگى اوست که بدون رعایت این مسئله، بسیارى از اعمال انسان نا تمام خواهد بود. پیامبر اعظم(ص) اهمیت این موضوع را با عبارت‌هاى متفاوت بیان فرموده است. در جایى فرموده است «یَا أنَس أكثِرْ مِن الطَّهورِ يَزِدِ اللّهُ في عُمرِكَ؛6 خود را زیاد شستشو کن تا خداوند عمرت را زیاد کند». و در جایى دیگر از حضرت نقل شده است، «إنّ الإسلامَ نَظيفٌ فتَنَظَّفوا؛ فإنَّهُ لا يَدخُلُ الجَنَّةَ إلاّ نَظيفٌ؛7 اسلام پاکیزه است شما هم پاکیزه باشید و همانا جز پاکیزگان وارد بهشت نخواهند شد»، و در بیان دیگر فرموده است: «هرچه مى‏توانید پاکیزه باشید زیرا که خداوند، اسلام را بر پاکیزگى نهاده است و هرگز جز پاکان به بهشت راه نخواهند یافت»8 یعنى طهارت و پاکیزگى میدان وسیعى دارد و هرچه انسان در این مورد دقت و تلاش نماید باز مرحلة بالاترى دارد و بالأخره این‌که حضرت فرموده است «خدا طیّب است و پاکیزگى را دوست دارد، بزرگوار است و بزرگوارى را دوست دارد، بخشنده است، بخشندگى را دوست دارد، پس جلوی خانه‏هاى خود را پاکیزه سازید و خود را شبیه یهودان نکنید»9 و همچنین فرموده است «خداوند متعال کثافت و ژولیدگى را دشمن دارد از او متنفر است».10 ابعاد نظافت و بهداشت الف) طهارت ظاهر تمامى اصول و اسلوبى که در راستاى سلامت بدن انسان و جسم او به کار مى‏رود بهداشت ظاهرى مى‏گویند. و پیامبر اعظم(ص) در این مورد نیز بهترین الگو و اسوة انسان‌ها است. و اینک به بخشى از مصادیق آن که در کلام پیامبر اکرم(ص) آمده است به اختصار اشاره مى‏گردد: پیامبر و بهداشت دهان‏ امروزه ثابت شده است که رعایت بهداشت دهان و دندان یکى از فاکتورهاى مهم سلامت انسان است و بسیارى از آلودگی‌ها و میکرب‌ها از این طریق وارد بدن مى‏شوند و لذا پیامبر اعظم(ص) نیز نسبت به این مسئله اهمیت فوق العاده نشان داده است. حضرت در بیانى فرموده است: «دندان‌ها را تمیز کنید زیرا مایة نظافت است و نظافت مایة ایمان و ایمان همراه صاحبش در بهشت است»11 و در سخن دیگرش آمده است: «مرا آن‌قدر به مسواک فرمان دادند تا آن که بر دندان‌هاى خود بیمناک شدم»12 و در جاى دیگرى فرموده است «طَيِّبُوا أفواهَكُم؛ فإنَّ أفواهَكُم طَريقُ القرآنِ؛ دهان‌هاى خود را پاکیزه کنید، دهان‌های شما معبر قرآن است»13 بالأخره در این باره پیامبر اکرم(ص) بیانات بسیارى دارد از جمله این‌که «مسواک زدن نصف ایمان است، مسواک زدن فصاحت مرد را زیاد مى‏کند، و یا موجب پاکى دهان و رضایت پروردگار و روشنى چشم است و یا لثه‏ها را محکم مى‏کند و بوى دهان را ببرد و معده را به صلاح آورد و درجات بهشت را بیفزاید و خداوند را خشنود و شیطان را به خشم آورد».14 و «یا دو رکعت نماز با مسواک بهتر است از هفتاد رکعت بدون مسواک» و باز فرمود: «هر وقت جبرئیل نزد من آمد مرا به مسواک زدن فرمان داد».15 پیامبر اعظم(ص) و بهداشت سر و صورت این مورد نیز از موارد تأکید شدة اسلام است و از باب بهداشت و درمان به آن تصریح دارند. پیامبر اعظم(ص) در بیانى مى‏فرماید: «محاسن خود را شانه بزنید و ناخن‏هاى خود را کوتاه کنید زیرا که شیطان میان گوشت و ناخن جاریست»16 در کتاب چهارده معصوم در سیرة عملى پیامبر(ص) آمده است: «حضرت تمیزترین اعراب بود. در مسواک زدن وسواس عجیبى داشت، همیشه سر و رویش پاکیزه بود، موهایش را شانه مى‏زد و همواره بوى خوش از او به مشام مى‏رسید»17 امیرالمؤمنین(ع) مى‏فرماید: «پیامبر(ص) موهاى خود را شانه مى‏زد و اکثر اوقات آن را با آب صاف مى‏کرد و مى‏فرمود آب براى خوشبو کردن مؤمن کافیست»18 و در روایت دیگر از پیامبر اکرم(ص) رسیده است که «ازالة موهاى زیر بغل باعث از بین رفتن بوى بد مى‏شود و یا عطر زدن و با تیغ موى سر را تراشیدن و ازالة موهاى بدن از اخلاق انبیاء است»19 و نقل شده است که حضرت هزینه‏اى که جهت معطر کردن خود صرف مى‏کرد بیشتر بود از هزینه‏اى که براى غذا پرداخت مى‏نمود. و باز مرحوم علامه مى‏گوید: حضرت شانه مى‏زد و سر خود را با انواع شانه‏ها مرتب مى‏کرد و قبل از خارج شدن از منزل جهت نماز، ناخن‏هاى خود را مى‏گرفت و سبیلش را کوتاه مى‏کرد و مضمضه کردن آب در دهان و استنشاق و ازالة موهاى زائد بدن را از سنّت انبیاء مى‏دانست».20 پیامبر اعظم(ص) و بهداشت لباس‏ طهارت و پاکیزگى لباس آدمى آن‌قدر مهم است که قرآن کریم در این خصوص به پیامبر اکرم(ص) دستور مى‏دهد که «لباست را پاکیزه کن»21 در روایت آمده است که پیامبر(ص) از ژولیدگى و پریشانى تنفّر داشت و حضرت از لباس‌هایش مراقبت مى‏کرد و آن را وصله مى‏نمود و کفش خود را پینه مى‏زد و بیشتر کارى که در خانه انجام مى‏داد خیاطى22 بود، حضرت مى‏فرماید: «لباس خود را تمییز کنید و موهاى خود را کم نمائید و آراسته و پاکیزه باشید زیرا یهودان چنین نکردند و زنانشان زنا کار شدند»23 و در نقل دیگر آمده است که مى‏فرماید: «البس جديدًا، وعِشْ حميدًا؛ لباس نو بپوش و بانام نیک زندگى کن».24 و باز فرموده است «لباس خود را نیک کنید و لوازم خود را اصلاح نمائید»25 مرحوم علامه طباطبائى مى‏گوید: «اکثر لباس‌هاى پیامبر(ص) سفید بود و خود حضرت مى‏فرمود: «به زنده‌هایتان لباس سفید بپوشانید و با آن مردگانتان را دفن کنید»26 امام صادق(ع) مى‏فرماید: «پیامبر(ص) از پوشیدن چیزى که سیاه بود کراهت داشت»27 از مجموع این احادیث چنین بر مى‏آید که لباس سفید شایستة اندام یک مسلمانان است هم به لحاظ روشنى آن و هم این‌که لباس سفید، زودتر و بهتر آلودگی‌ها را نشان مى‏دهد و انسان نسبت به طهارت آن سریع‌تر اقدام مى‏نماید. ب) طهارت باطن عمده و اساس پرهیز از هر نوع آلودگى همان طهارت باطن است و شاید دلیل اصلى پاکیزگى ظاهرى نیز همین باشد. چرا که بدون دست یافتن به طهارت ظاهرى رسیدن به طهارت معنوى غیر ممکن مى‏باشد و انبیاء الهى در اوج این کمال بودند و مأموریت اصلى آن‌ها نیز هدایت بشر به همین سمت و سو است. قرآن کریم دربارة اهل بیت(ع) مى‏فرماید: «جز این نیست که خدا مى‏خواهد آلودگى را از شما اهل بیت دور کند و پاک و پاکیزه‌تان گرداند»28 در سخن پیامبر اعظم(ص) طهارت نخستین چیزى است که مورد حساب‌رسى قرار مى‏گیرد، و یا هیچ نمازى بدون طهارت قبول نخواهد شد و یا طهارت بخشى از ایمان است»29 و اصولاً ضرورت ایمان و تقوى نیز براى پرهیز از آلودگى جان آدمى معرفى شده است، آنجا که على(ع) مى‏فرماید: «خداوند ایمان را براى پاک شدن از شرک واجب فرموده است» و باز فرموده: «تقواى الهى داروى بیمارى دل‌هاى شماست و پاک کنندة آلودگى جان‌هایتان». چه این که حضرت در مقام دیگر فرموده است «حال که از پاکیزه بودن چاره‏اى ندارید پس خود را از پلیدى عیوب و گناهان پاک کنید.»30 قرآن و عترت راه وصول به طهارت روح و جان را مشخص کردند و اینک به برخى از آنها اشاره مى‏گردد. الف) اجتناب از پرخورى این مورد نه تنها در طهارت جسم بلکه در سلامت جان نیز بسیار اهمیت دارد. در کلام بزرگان چنین آمده است که «أبغَضُ الأشیاء بَطنٌ مَملو؛31 مبغوض‏ترین چیزها شکم پر است»، در سخن دیگرى آمده است «لا تُمِيتُوا القُلُوبَ بِكَثْرَةِ الطَّعَامِ و الشَّرَابِ؛ فإنَّ القَلْبَ يَمُوتُ كَالزَّرْعِ إذَا كَثُرَ عَلَيْهِ المَاءُ؛32 با زیاد خوردن قلب را نمیرانید چرا که قلب مانند زراعت است. همان‌طور که اگر به زراعت آب زیاد داده شود از بین مى‏رود قلب انسان نیز از پرخورى صدمه مى‏بیند». در جریانى معروف آمده است که طبیبى وارد مدینه شد تا بیماران آن شهر را مداوا نماید هرچه صبر کرد کسى به او مراجعه نکرد. وقتى علّت آن را پرسید، به وى گفته شد، دین ما آموخته است که وقتى اشتهاء به غذا ندارى از خوردن آن پرهیز کن و هرگاه هم که با میل و رغبت مشغول غذا خوردن هستى، کمى قبل از سیر شدن از غذا دست بکش، و همین امر موجب شد که کمتر کسى مریض شود، لذا به طبیب هم نیازى ندارند. آرى با قطع نظر از صحت و سقم تاریخى این داستان، این مسئله ثابت شده است که علت اصلى بسیارى از بیماری‌هاى جسمى و روحى پرخورى و زیاده روى در آن است. پیامبر اعظم(ص) نیز مؤمن را از پرخورى برى‏ء دانسته است؛ آنجا که مى‏فرماید: «کافر هفت شکم دارد و مؤمن یک شکم و یا مؤمن به اندازة شکمش مى‏آشامد و اسراف نمى‏کند ولى کافر حریص است و هرچه مى‏آشامد سیر نمى‏شود»33 در همین راستا على(ع) به فرزندش امام حسن(ع) مى‏فرماید: «فرزندم آیا چهار نکته به تو نیاموزم که با رعایت آن‌ها از طبّ بى‌نیاز شوى؟» عرض کرد: «چرا، اى امیرمؤمنان» حضرت فرمود: «تا گرسنه نشدى غذا نخور و هنوز اشتها دارى از غذا دست بکش و غذا را خوب بجو و قبل از خوابیدن قضاى حاجت کن. اگر این نکات را رعایت کنى از مراجعه به طبیب بى‌نیاز مى‏شوى»34 اصولاً روزه که در شرع اسلام به عنوان یکى از واجبات رسمى و فروع دین تشریع شده داراى ثمرات بسیارى است که یکى از آن‌ها طهارت جسم و جان است، تا آنجا که درباره‏اش فرمودند: «صُومُوا تَصِحّوا؛35 روزه بگیرید تا سالم بمانید». و باز در حدیث دیگرى آمده است که «بر شما باد روزه گرفتن که آن رگ‌هاى شهوت را مى‏بُرد و سرمستى را مى‏بَرد»36 تا آنجا که در کلام پیامبر اعظم(ص) آمده است که «برترین جهاد روزه گرفتن است».37 آفت‌هاى پرخورى گرچه برخى از مضرات پرخورى از احادیث گذشته نمایان شد اما در اینجا به بخش دیگرى از آن‌ها اشاره مى‏گردد. در بیانات پیامبر اعظم(ص) آمده است که: «از پرخورى بپرهیزید که دل را سخت مى‏کند و اعضاى بدن را در طاعت خدا تنبل مى‏سازد و همت‌ها را از شنیدن پند و اندرز کر مى‏نماید»38 و در همین راستا على(ع) فرموده است «هرکس خوراکش زیاد باشد سلامتى‏اش کم مى‏شود و بار زندگى بردوش او سنگین گردد»39 و در جاى دیگر فرموده است: «سیرى، پارسائى را نابود مى‏کند، سیرى چه یاور خوبى براى گناهان است، تیزهوشى و پرخورى با هم جمع نمى‏شوند، هرگاه شکم از طعام مباح انباشته شود دل از دیدن خیر و صلاح کور شود»40 و باز فرموده است: «گرسنگى کشیدن چه یاور خوبى است در به بند کشیدن نفس و در هم شکستن عادت‌هاى آن»41 و حضرت رضا(ع) فرموده است «هر که مى‏خواهد تندرست و داراى بدنى لاغر و چابک باشد از شام شبش کم کند».42 ب) اجتناب از بیکارى و پرخوابى یکى دیگر از عواملى که در سلامت جسم و جان مؤثر است کار کردن و پرهیز از پرخورى است. پیامبر اعظم(ص) فرموده است «روز قیامت سخت‏ترین حسابرسى را کسى دارد که کارهایش را دیگران انجام دهند و خودش بیکار بگردد. گو این‌که کار کردن موجب رنج و زحمت است، اما بیکارى موجب فساد و تباهى»43 و در بیان دیگرش فرموده است «خداوند از شخص تندرست و بیکار که نه در کار دنیاست و نه در کار آخرت نفرت دارد»44 و در همین راستا از حضرت نقل شده است که مى‏فرمایند: «از پرخورى بپرهیزید که صاحب خود را در قیامت تهیدست مى‏گذارد»45 امیرالمؤمنین(ع) مى‏فرماید: «چه بسیار خواب‌هاى شبانه که تصمیمات روز را بر هم زده است» امام باقر(ع) مى‏فرماید: «موسى(ع) به خداوند عرض کرد: کدام بنده‏ات نزد تو منفورتر است؟ فرمود: مردار شب و بیکاره روز»46 و در بیان حضرت صادق(ع) است که «پرخوابى باعث از دست رفتن دین و دنیاست»47 و بالأخره این‌که امام هفتم(ع) در چند بیان جداگانه فرمودند: «چشمانت را به پرخوابى عادت نده زیرا که چشم‌ها، نا سپاس‏ترین عضو بدن هستند و یا خداوند از بندة پرخواب بیکار نفرت دارد».48 آفت‌هاى بیکارى و پرخوابى از مجموع روایات گذشته چنین بر مى‏آید که برخى از مضرّات بیکارى و پرخوابى عبارتند از مورد تنفر خداوند قرار گرفتن، فساد و تباهى دامن گیر شدن، تهیدستى در قیامت، بر هم زدن تصمیمات روز، از دست دادن دین و دنیا، نا سپاس شدن در برابر پروردگار و ده‏ها زیان‏هاى جسمى و روحى دیگر که در زبان روایات اهل بیت(ع) بیان شده است. ج) مراقبت کردن از پاکى دل شاید بتوان گفت که بهداشت باطنى چیزى غیر از پاکى دل نباشد. مراقبت از آلودگى‏هاى دل و صفا دادن به آن همان طهارت جان و روح آدمى است. پیامبر اعظم(ص) مى‏فرماید: «خداوند تبارک و تعالى به چهره‏ها و دارایى‏هاى شما نمى‏نگرد بلکه به دل‏ها و کرده‏هاى شما مى‏نگرد»49 و در جاى دیگر فرموده است: «اگر شیطان‏ها بر گرد دل‌هاى آدمیان نمى‏گشتند، هرآینه انسان‌ها ملکوت را مى‏دیدند»50 و از حضرت مسیح(ع) نقل شده است که، «اگر شهوت‏ها دل‌ها را از هم ندرند و طمع، آلوده‏شان نسازد و نعمت برخوردارى آن‌ها را سخت نگرداند، بزودى ظرف‌هاى حکمت خواهند شد» و امام مجتبى(ع) فرموده است: «سالم‌ترین دل‌ها دلى است که از شبهات پاک باشد» و امام باقر(ع) فرموده است: «هیچ دانشى چون سلامت جویى نیست و هیچ سلامتى چون سلامت دل نیست».51 اصولاً گناه سبب پریشانى دل‌ها مى‏شود و از اسلوبشان باز مى‏دارد و آرامش دل‌ها و آسایش آن‌ها را از هم مى‏پاشد و بدین خاطر است که على(ع) مى‏فرماید: «هیچ دردى براى دل‌ها، دردناک‏تر از گناهان نیست»52 و در بیان دیگر بهداشت باطن و پرهیز از دردهاى روحى را حتى مقدمه بهداشت جسم شمرده است، آنجا که على(ع) فرموده است: «همانا پرواى از خدا، داروى درد قلوب شماست و بینا کنندة دل‌هایتان و شفا بخش بیمارى جسم‌هایتان و اصلاح کنندة تباهى سینه‌هایتان و پاک کنندة آلودگى جان‌هایتان و زدایندظ نابینایى دیدگانتان»53 و بالأخره در بیان دیگر، گناهان را اساس ویرانى دل‌ها شمرده است. زیرا که فرموده است: «هیچ دردى براى دل‌ها دردناکتر از گناهان نیست».54 عوامل نشاط دل و بهداشت باطن‏ پیامبر اکرم(ص) در حدیثى یاد مرگ و تلاوت قرآن را و در حدیث دیگر خدا و تلاوت قرآن را و در روایت دیگر موعظه و حکمت را موجب نشاط باطن مى‏داند.55 چه این که در همین راستا امام صادق(ع) استغفار را سبب حیات دل و طهارت باطن مى‏دانند. همچنین پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «اگر مى‏خواهى دلت نرم شود مستمند را اطعام کن و بر سر یتیم دست نوازش بکش»56 و یا این‌که فرموده است «دل‌هاى خود را به رقّت عادت دهید و زیاد بیندیشید و از خوف خدا بسیار بگریید».57 د) مداومت بر وضو و طهارت جسم و جان‏ قرآن کریم مى‏فرماید «اى کسانى که ایمان آوردید هرگاه براى نماز برخاستید صورت‌ها و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و سرهایتان و پاهایتان را تا برآمدگى روى پا مسح کنید... خدا نمى‏خواهد شما در رنج بیفتید بلکه مى‏خواهد که شما را پاکیزه سازد و نعمتش را بر شما تمام کند، باشد که سپاس، گزارید»58 آیة شریفه به صراحت بیان مى‏کند که وضو موجب پاکیزگى مى‏شود و این شامل طهارت باطن مى‏گردد. اهمیت وضو به قدرى است که پیامبر اکرم(ص) اجر و مزد معنوى آن را على الخصوص در سرماى شدید زمستان چنین فرموده است: «هرکس در سرماى شدید وضو را به طور کامل بگیرد، دو سهم اجر دارد.»59 و در بیان دیگرى فرموده است «هرگاه بنده وضو گیرد گناهانش همچون برگ‌هاى این درخت فرو مى‏ریزد»60 و بالأخره این‌که، نماز که ستون و عمود دین است جز با طهارت ظاهرى و معنوى انجام نمى‏پذیرد و کلید آنرا وضو دانسته‏اند، اهمیت طهارت ظاهرى و باطن وضو نه تنها به اینجا ختم نمى‏شود بلکه در بیان دیگر آمده است وضو روى وضو موجب مى‏شود که ده ثواب دیگر بر او نوشته شود، و در سخن دیگر، خداوند توبه او را بى آن‌که استغفار کند تجدید گرداند، و در کلام آخر، موجب روشنائى روى روشنائى یعنى نورٌ على نور، دانسته‏اند، حقیقتاً غیر از اسلام کدام آئین دیگرى وجود دارد که نسبت به طهارت ظاهر و باطن این‌همه سفارش کرده باشد و پیروانش را با وعده‏هاى عالى نسبت به آن ترغیب نموده باشد تا آنجا که پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «در روز قیامت خداوند امّت مرا، بر اثر وضو با چهره‏هاى زیبا و دست و پاى سپید محشور مى‏کند،61 و یا این‌که، کسى که با طهارت بخوابد همانند روزه‌دار شب زنده‌دار است و یا این‌که فرموده است «زیاد وضو بگیر تا خداوند عمر تو را زیاد کند. اگر توانستى شب و روز با طهارت باشى این کار را بکن زیرا اگر در حال طهارت بمیرى شهید خواهى بود»62 خلاصه این‌که حضرت رضا(ع) دربارة حکمت وضو فرموده است: «براى این‌که بنده در حال مناجات با (خداوند) جبّار پاک باشد، فرمان او را اطاعت کرده از آلودگی‌ها و نجاست پاکیزه گردد به اضافه این‌که وضو سبب از بین رفتن کسالت و زدودن خواب آلودگى و پاک ساختن دل براى ایستادن در حضور خداوند جبّار مى‏شود».63 ه) ازدواج و بهداشت ظاهرى و باطنى‏ در متون دینى و غیر آن ثابت شده است که ازدواج سهم به سزائى را در سلامت فرد و جامعه دارد و قرآن کریم در مقام تشویق به آن مى‏فرماید: «آن‌هایى که بى‌همسرند و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید. اگر تنگدست باشند خدا آنان را از فضل خویش توانگر کند و خدا گشایشگر و داناست»64 و در آیة دیگر فرموده است «و از نشانه‏هاى او این است که براى شما از خودتان همسرانى آفرید، تا بدان‏ها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى در این (نعمت) براى مردمى که مى‏اندیشند بى‌گمان نشانه‌هایى است».65 ازدواج و انتخاب شریک زندگى، از جهات گوناگون در سلامت جسم و روان انسان نافع است که یکى از آن‌ها پاسخ صحیح و مثبت دادن به غریزة جنسى است و دیگر این‌که نجات انسان است از انزوا و تنهائى، که در صورت عدم ازدواج، انسان گرفتار آن مى‏گردد و در نتیجه تبعات زیان آورش را مى‏بیند. پیامبر اعظم(ص) در بیانى فرموده است «هر که دوست دارد که پاک و پاکیزه خدا را دیدار کند با داشتن همسر به دیدارش رود»66 و در بیانى دیگر فرموده است «در اسلام هیچ بنایى ساخته نشد که نزد خداوند محبوب‌تر و ارجمندتر از ازدواج باشد»67 و در تشویق و ترغیب این امر در سخنان دیگر پیامبر اعظم(ص) چنین آمده است «همسردار خفته نزد خدا فضیلت دارد بر بى‌همسر روزه گیر شب زنده دار»68 اهل و عیال اختیار کنید، زیرا که این کار روزى شما را بیشتر مى‏کند و یا بى‌همسران خود را همسر دهید زیرا با این کار خداوند اخلاق آنان را نیکو مى‏گرداند و روزی‌هایشان را زیاد مى‏کند و بر جوانمردی‌هاى آنان مى‏افزاید»69 از سوى دیگر افرادى که در انتخاب همسر کوتاهى مى‏کنند مورد مذمّت قرارگرفته‏اند. امام صادق(ع) مى‏فرماید: «بدترین مردگان شما بى همسرانند»70 و یا بدترین افراد شما بى‌همسران شمایند، دو رکعت نماز فرد همسردار بهتر است از هفتاد رکعت نماز فرد بى‌همسر»71 مسئلة ازدواج در اسلام به لحاظ منافع فردى و اجتماعى و بهداشتى که دارد آن‌قدر مورد اهتمام دین واقع شده که روایات بسیارى در ستایش افرادى است که نسبت به ازدواج جوانان اقدام مى‏کنند و یا تشویق به تسریع در ازدواج دختران، و یا نکوهش مهریة سنگین و یا خدمت به زن و شوهر مطرح کردن حقوق هر یک از آن‌ها و ده‌ها مورد دیگر در این راستا که از طریق پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) او صادر شده است. و) رعایت آداب سفره و سلامت جسم و جان این موضوع نیز در بهداشت آدمى نقش فراوانى دارد و اسلام در این راستا توصیه‏هاى اکیدى کرده است، امام مجتبى(ع) در برخى از آداب سفره فرموده است «باید لقمه‏ها را کوچک برداشته و غذا را خوب جویده و در هنگام خوردن به صورت مردم نظر نکند»72 و حضرت صادق(ع) فرموده است «هرکس قبل و بعد از غذا دست‌هایش را بشوید در اول و آخر آن غذا، به آن برکت داده شود وتا زنده است در رفاه به سر برد و از بیمارى جسمى در امان ماند»73 و در بیان دیگر فرموده است که «پیامبر(ص) از فوت کردن در غذا یا آشامیدنى نهى فرموده است» و در سخن دیگر فرموده است «ظرف‌هاى خود را بدون در پوش نگذارید، زیرا هرگاه روى ظرف‌ها پوشیده نباشد، شیطان در آن‌ها آب دهان مى‏اندازد و هرچه بخواهد از آن‌ها برمى‏دارد»74 از امام کاظم(ع) از آدم فرومایه سؤال شد، فرمود «کسى که در کوچه و بازار مى‏خورد»75 و باز چنین روایت شده است که «نشستن بر سر سفره را طولانى کنید که این اوقات از عمر شما به حساب نمى‏آید» و از على(ع) روایت رسیده است که «غذاى داغ را سرد کنید زیرا وقتى غذاى داغ در برابر پیامبر(ص) نهاده شد فرمود: «بگذارید تا سرد شود. خداوند به ما آتش نمى‏خوراند و برکت در غذاى سرد است».76 آثار پاکیزگى الف) دنیوى از برخى روایات گذشته چنین استفاده مى‏شود که مراعات کردن اصول بهداشت ثمراتى را در پى دارد که بعضى از آن‌ها عبارتند از طولانى شدند عمر، بالا رفتن سطح سلامت و توانائى بشر، تأمین رفاه جسمى و روانى، جلب رضایت و محبوبیت خداوند، دورى از شباهت داشتن به یهودیان، تکمیل شدن ایمان، عمل به اقتضاى فطرت، افزون شدن فصاحت انسان، و به خشم آوردن شیطان، نام نیک پیدا کردن، محو شدن بوى بد در انسان، احیاى قلب، بى‏نیازى از طبیب، برکت در رزق و جلوگیرى از تهیدستى، نجات از اضطراب و پریشانى، اتمام نعمت از ناحیة پروردگار، از بین رفتن کسالت و تنبلى، مصونیت از وسواس شیطانى، و بالأخره این‌که اقتدا به سیره و سنّت پیامبران و ده‌ها مورد دیگر از آثار بسیار نیک مراعات اصول بهداشت جسم و جان شمرده شده است. ب) اخروى اصولاً همة اعمال انسان در دنیا بازتاب آخرتى دارد چرا که دنیا در کلام دین مزرعه و مقدمة آخرت معرفى شده است و مسئلة مورد بحث ما نیز از این قاعده مستثنى نیست، اهمیت دادن به مسئلة بهداشت ظاهر و باطن همان‌طور که داراى ثمرات دنیوى است، ثمرات اخروى را نیز در بر دارد که به برخى از آن‌ها که روایاتشان ملاحظه شد اشاره مى‏گردد. برخى از ثمرات اخروى آن عبارتند از، دخول در بهشت، هفتاد برابر شدن ثواب نماز، پذیرفته شدن نماز، سپرى در برابر آتش، آسان شدن حساب و کتاب، حفظ دین، سلامت دل، فرو ریختن گناهان، دسترسى به اجر شهید و شهادت، دیدار خداوند با جسم و جان پاکیزه، در زمرة نیکان قرارگرفتن و ده‌ها مورد دیگر که از ثمرات اخروى مراعات بهداشت جسم و جان شمرده شده است. پى‏نوشت‏ها 1. کتاب بهداشت حوزه‏ها، انتشارات وزارت بهدارى، ص 25. 2. همان، ص27. 3. سورة مبارکة بقره، آیة 22. 4. سورة مبارکة نساء، آیة 57. 5. سورة مبارکة مائده، آیة 99. 6. کتاب مکارم الاخلاق. 7. سیرى دیگر در نهج الفصاحه، مؤلف: مرتضى تنکابنى، ص‏112. 8. همان، ص113. 9. همان. 10. همان، ص‏360. 11. سنن النبى(ص)، مؤلف: علامه طباطبائى، ص 274. 12. سیرى دیگر در نهج الفصاحه، ص 599. 13. همان، ص‏599. 14. همان، ص600. 15. همان، حدیث22. 16. سنن النبى، مؤلف: علامه طباطبائى، ص‏113. 17. سیرى دیگر در نهج الفصاحه، ص72. 18. سنن النبى، مؤلف: علامه طباطبائى، ص144. 19. همان، ص145. 20. سنن النبى، مؤلف: علامه طباطبائى، صص160،150. 21. سورة مبارکة مدثر، آیة 4. 22. سنن النبى، مؤلف: علامه طباطبائى، ص117. 23. همان، ص113؛ سیرى دیگر در نهج الفصاحه، ص‏564. 24. سیرى دیگر در نهج الفصاحه، ص‏564. 25. همان، ص‏565. 26. سنن النبى، مؤلف: علامه طباطبائى، ص‏174. 27. همان، ص‏182. 28. سورة مبارکة احزاب،آیة 33. 29. منتخب المیزان الحکمه جلد2، ص‏625. 30. همان، ص625. 31. همان. 32. مکارم الاخلاق، طبرسى؛ حلیة المتقین، مجلسى؛ وافى، کتاب المطاعم. 33. زندگى نامة چهارده معصوم، مؤلف آزاد مهر، ص‏58. 34. منتخب میزان الحکمه، جلد2، ص 619. 35. همان، ص‏607. 36. همان. 37. همان، ص609. 38. همان، ص39، حدیث251. 39. همان، ص39، حدیث252. 40. همان، ص39، حدیث257و 258. 41. همان، ص39، حدیث261. 42. همان، ص40، حدیث 264. 43. همان، ص108. 44. همان. 45. همان، ص‏1025. 46. همان. 47. همان. 48. همان. 49. منتخب میزان الحکمه، جلد2، ص849. 50. همان. 51. همان. 52. همان، ج‏2، ص‏853. 53. همان. 54. منتخب میزان الحکمه، ج2، ص‏855. 55. همان. 56. همان. 57. همان. 58. سورة مبارکة مائده، آیة6. 59. منتخب میزان الحکمه، ج‏2، ص‏1061. 60. همان. 61. همان. 62. همان. 63. همان. 64. سورة نور، آیة 32. 65. سورة روم، آیة 21. 66. منتخب میزان الحکمه، ص457. 67. همان. 68. همان. 69. همان. 70. همان. 71. همان. 72. منتخب میزان الحکمه، ج‏1، ص‏41. 73. همان، ص‏41. 74. همان. 75. همان. 76. همان.
3160
| | |
| -1 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود