تحلیلی بر سیرة ارتباطات میان فردی پیامبر اکرم(ص)
نویسنده: کریم خان محمدی
منبع: مجلة تاریخ اسلام، شمارة 37، فروردین 1388
در مقالة حاضر، ضمن اشاره به اصول و شرایط ارتباط اثربخش از نگاه اندیشمندان حوزة ارتباطات، کوشش شده، سیرة ارتباطات میان فردی پیامبر(ص)، به عنوان یک شخصیت فوقالعاده و ارتباطگر قوی، بررسی و تحلیل شود. پیامبر(ص) با داشتن ویژگیهایی همانند گشودگی، همدلی، حمایتگری، مثبتگرایی و مساوات طلبی، شیوهای ستودنی از ارتباطات را به منصة ظهور رساند که آرمان «ارتباطاترهاییبخش» مورد نظر هابرماس در آن کاملاً متحقق است. پیامبر(ص)، در عین پرهیز از اصول غیر اخلاقی مدیریت تاثیرگذاری، اثربخشترین نوع ارتباطات را به نمایش گذاشت؛ وجود یک و نیم میلیارد مسلمان گواه این مدعاست.
درآمد
واژة «سیره» در زبان عربی از «سیر» است. سیر یعنی حرکت، رفتن و راه رفتن، اما «سیره» یعنی نوع راه رفتن. پس سیر یعنی رفتار و سیره یعنی نوع و سبک رفتار. «پیغمبر اکرم مردی بود که در عمل سیره داشت، روش و اسلوب داشت، منطق داشت، و ما مسلمانان موظفیم که سیرة ایشان را بشناسیم، منطق عملی ایشان را کشف کنیم، برای این که از آن منطق در عمل استفاده کنیم».
1 بدین ترتیب، هدف، پرداختن به فرایند ارتباط پیامبر(ص) و گزارش موارد جزئی نیست، بلکه هدف این است که با استناد به برخی موارد، اصول و قواعد ارتباطات میان فردی کشف شود.
ارتباطات میان فردی که عمدتاً به صورت «چهره به چهره (face-to-face)از طریق «کلامی» (verbal) و «غیر کلامی» (Non verbal) انجام میشود، در برابر ارتباط جمعی (public/mass communication) قرار میگیرد که در آن پیام به مخاطبان زیادی ارسال میشود که معمولاً برای پیام فرست، شناخته شده نیستند.
2
امروزه بحث از ارتباطات جمعی شاید نیاز به استدلال نداشته باشد، زیرا پیدایش رسانههای جمعی به تبع فنآوریهای تکنولوژیکی، مباحثه بر سر موضوعات ارتباطات جمعی را به گفتمان غالب تبدیل کرده است. مک لوهان در دهه 1960م. در دیدگاهی جبرگرایانه در مورد تأثیر تکنولوژی معتقد بود تلویزیون جای مدارس سنتی را خواهد گرفت و کودکی که در منزل تلویزیون تماشا کند بیشتر از کودکی که به مدرسه میرود خواهد آموخت. اما تجربة تاریخی طی چند دهة گذشته نشان داده است که هیچ کودکی از طریق رسانههای عمومی بدون کمک دیگران ـ ضمیمة ارتباطات میان فردی ـ باسواد نشده است.
3 پس ارتباطات جمعی نمیتوانند جایگزین ارتباطات میان فردی گردند. هرکدام از اعتبار و جایگاه ویژة خود برخوردارند، به ویژه این که رسانههای جمعی در انتقال مقولات مذهبی و مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی از توان کافی بهرهمند نیستند. نیاز امروز به ارتباطات چهره به چهره کمتر از ادوار گذشته نیست؛ رسانه فقط میتواند «اطلاعات» را منتقل نماید؛
4 اما از طریق رسانهها هرگز نمیتوان به قلوب مردم راه یافت. ارتباط چهره به چهره و نفس به نفس است که قلوب را تسخیر میکند. حضرت آیت الله خامنهای دربارة بهره گرفتن روحانیان از این شیوة ارتباطی میگوید:
دیروز روحانیت، عرصة حضور، منبر و محراب مسجد بود و امروز این سؤال مطرح است که آیا این عرصه را تغییر دهد یا توسعه بخشد؟ مسلماً نباید آن را تغییر دهد، بلکه بایستی این عرصه را توسعه داده و رها نکند. مسجد پایگاه اصلی است و محل مواجهة رو در رو و چهره به چهرة مردم با روحانیت... نباید رها شود. روحانیت وظیفهاش تداوم وظیفة پیامبران است.
5
علاوه بر این، بسیاری از اصول و قواعد حاکم بر ارتباطات، در ارتباطات فردی و جمعی مشترک است. از این رو با کشف قواعد ارتباطات میان فردی، میتوان اصول ارتباطات جمعی را نیز اقتباس کرد. بر فرض پذیرش اهمیت ارتباطات میان فردی، هیچ الگویی نمیتواند به اندازة سیرة پیامبر اسلام(ص) مهم وقابل استناد باشد. در اهمیت جنبة ارتباطی پیامبر(ص) توجه به موارد زیر لازم مینماید:
الف) معجزة پیامبر(ص) - قرآن کریم - خواندنی و بالاصاله ارتباطی است. برخلاف پیامبران پیشین که معجزات آنها، از قبیل تبدیل عصا به اژدها و زنده کردن مرده بود که زمینه را برای ارتباط اقناعی فراهم مینمود، معجزة پیامبر اعظم(ص) ماهیتاً ارتباطی است.
ب) در قرآن کریم، پیامبر اکرم بیشتر با هویت ارتباطی با عناوین «رسول» و «نبی» معرفی شده و کمتر به عنوان شخصیت حقیقی معرفی شده است. در موارد چهارگانه که به اسم «محمد» و حتی در موردی که به اسم «احمد» تصریح شده، با برجسته سازی نقش رسالتی حضرت، شخصیت حقیقی ایشان در رتبة دوم قرار گرفته است.
«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ».
6
«مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ».
7
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ».
8
«وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ».
9
«وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ».
10
ج) در میان کلمات و مشتقات به کار رفتة آنها در قرآن کریم، پس از مادة «إله»، مادة «قول» به عنوان نماد ارتباط کلامی، با 1722 کاربرد در 1383 آیه و در 84 سورة قرآنی، در رتبة دوم قرار دارد. بدین ترتیب میتوان گفت در گفتمان قرآن، گفت وگو و گفتار پس از توحید از رتبة دوم برخوردار است.*
د) در برابر اسم خاص پیامبر(ص) که تنها پنج مورد را به خود اختصاص داده، مادة «رسل» 513 بار در قرآن کریم به کار رفته و در بیشتر موارد ناظر به پیامبر اسلام(ص) و سایر پیامبران است. البته همچنانکه علمای ارتباطات خاطرنشان میسازند؛ «ارتباط» برخلاف «اطلاع» همواره حاوی انتقال خبر نیست؛
11 از اینرو مادة «نباء» نیز با داشتن بار معنایی خبر، با 80 بار تکرار، در 77 آیة قرآن کاربرد داشته، و بدین ترتیب فراوانی مادة «رسل» تقریباً 4/6 بار از آن بیشتر است.
ﻫ) نگاه آماری به جمعیت پیروان رسول خدا(ص) حاکی از موفقیت آن حضرت در ارتباطات میان فردی است. چنانکه میدانیم پیامبر(ص)، رسالت خویش را با ارتباط میان فردی شروع کرد و حدود سه سال این شیوة ارتباطی تنها روش تبلیغ اسلام به شمار میرفت. براساس گزارشهای مختلف آماری، دین اسلام به لحاظ فراوانی پیروان، دومین دین جهان است.
12
مفاهیم و چارچوب نظری
پیامبر(ص) به عنوان یک انسان، چندین نوع ارتباط داشت که عبارتند از: ارتباط با خدا، ارتباط با خود، ارتباط با اشیا، ارتباط با ملائکه و ارتباط با سایر انسانها. در این مقاله، جایگاه ارتباط پیامبر(ص) با سایر انسانها و نیز اصول حاکم بر این ارتباط را بررسی میکنیم.
برای فهم نظام یافته ارتباطات میان فردی پیامبر(ص) و اصول حاکم بر آن، الگوی نظری برساختة گافمن و هابرماس را ارائه میکنیم و براساس آن، به تحلیل ارتباطات میان فردی پیامبر(ص) میپردازیم.
ارتباطات در خلأ صورت نمیگیرد، بلکه معمولاً در یک فضا (space) صورت میگیرد که اروین گافمن از آن با عنوان «صحنه» نام میبرد. پس «صحنه» محیطی است که ارتباط در درون آن انجام میگیرد. فضا دارای دو بخش است: بخشی از آن طبیعی و خارج از کنترل کنشگر است و بخشی از آن قابل کنترل بوده و برای بهبود فرایند ارتباط بازسازی میشود. «پشت صحنه» جایی است که پیام فرست خود را برای ارتباط موفق آماده میکند. برای ارتباط موفق، کنشگر باید تجهیزاتی همانند لباس فرم مناسب را به همراه داشته و منش رفتاری ویژهای ـ همانند قیافه، نوع نگاه و پردازش چهره ـ را به نمایش بگذارد.
13
گافمن تحت عنوان «مدیریت تأثیرگذاری» اصولی را به کنشگران ارتباطی منتسب کرده و معتقد است کنشگران برای ارتباط موفق معمولاً اصول زیر را به نمایش میگذارند:
- میکوشند لذتهای پنهانیشان را قبل از اجرای نقش و نیز در زندگی گذشتهشان که با ایفای نقش آنها سازگار نیست از چشم مخاطب پوشیده دارند؛
- تلاش میکنند خطاهایی را که ضمن آمادگی برای اجرای نقش مرتکب شدهاند و نیز کارهایی را که برای تصحیح این خطاها انجام دادهاند، از دید مخاطبان پنهان سازند؛
- لازم میبینند که تنها محصول نهایی کارشان را نمایش دهند و فراگرد را پنهان نگه دارند؛
- ممکن است لازم ببینند «کارهای کثیفی» را که برای تهیة محصول نهایی انجام گرفته است، از دید حضار مخفی کنند؛
- کنشگران برخلاف واقعیت به مخاطبان چنین وانمود میکنند که به آنها بسیار نزدیکند؛
- تلاش میکنند با تکنیک «هاله پوشی» یعنی محدود ساختن تماس با مخاطب، در چشم آنها حرمتی برای خود فراهم کنند.14
تصویر تاریکی که گافمن از انسان ارائه میکند وی را به جامعه شناسی منزوی و تا حدودی مطرود تبدیل کرده است. در برابر، هابرماس در جست وجوی شرایط ارتباطی ایدهآلی است که محصول آن دانش معتبر و وصول به حقیقت است. با ملاحظة سیرة پیامبر(ص) میتوان میزان تحقق شاخصههای وضعیت آرمانی مورد نظر هابرماس را مقایسه کرد.
وضعیت کلامی ایده آل یا آرمان صوری در شرایطی رخ میدهد که چهار نوع معیار برای تعیین اعتبار داعیهها مراعات گردد: نخست، باید تشخیص داده شود که بیانات گوینده قابل درک و فهماند؛ دوم، قضایایی که گوینده مطرح میکند باید حقیقت داشته باشند، یعنی او باید دربارة موضوع بحث دانش موثقی را ارائه دهد؛ سوم، گوینده باید در طرح قضایایش صادق و رو راست باشد، یعنی باید تشخیص داده شود که او قابل اعتماد است؛ چهارم، گوینده حق دارد که چنین قضایایی را به زبان آورد، حتی اگر در طرح قضایایش صادق نباشد. توافق وقتی به دست میآید که همة این داعیههای اعتبار، مطرح و پذیرفته شوند.
15
در اندیشة هابرماس گفت وگو در «زیست جهان» و حوزة عمومی، هنگامی رهایی بخش و قرین حقیقت خواهد بود که شرایط زیر برقرار باشد:
- شکل و محتوای گفت وگو باید عقلانی ـ انتقادی (Rational-critical) باشد؛
- در حوزه عمومی تنها دربارة موضوعات مدنی مشترک بین شهروندان باید گفت وگو شود و طرح موضوعات خصوصی مجاز نیست؛
- شرکت کنندگان باید همة تفاوتها و تمایزات میان خود را نادیده بگیرند و همچون افراد برابر در گفت وگو مشارکت نمایند؛
- فرایند گفت وگو محدود به شکلگیری افکار عمومی است و هرگز نمیتواند به تصمیمسازیهای عملی منتهی شود. به عبارت دیگر، گفت وگو آزاد است، اما مادامی که قوانین مدنی به طریق قانونی تغییر نیافته، همگان موظف به اجرا هستند؛
- یک حوزة عمومی یکپارچه، که رسیدن به وفاق در آن امکان پذیر باشد، همیشه بر تنوع و تعدد حوزه های عمومی ترجیع دارد.[16]
در یک جمع بندی، نظریه پردازان ارتباطات معتقدند رعایت برخی اصول در اثر بخشی ارتباطات میان فردی در دو بعد عمل گرایانه و خشنودی تأثیر دارند:
- بعد عمل گرایانه (pragmatic dimension) متوجه دستاورد موفقیت پیام فرست در رسیدن به اهداف و خواستههاست؛
- بعد خشنودی شخصی (personal-satisfaction dimension) به لذت و شعف حاصل از کنش ارتباطی کنشگران اشاره دارد.
پنج ویژگی اثر بخش در ارتباطات میان فردی:
الف) گشودگی : (openness)گشودگی، ارائة اطلاعاتی است که هرکس به صورت طبیعی میتواند آن را در بخش پنهان پنجرة جوهری خود نگهدارد. برای ارتباط مؤثر، پیام فرست میبایست بخشی از اطلاعات را مخفی نگه دارد. به تعبیر گافمن، تمام زوایای پشت صحنه نباید برای حضار یا مخاطبان آشکار گردد. در عین حال، حوزة پنهان هرچه کمتر باشد و ارتباطگر بتواند اطلاعات بیشتری از خود در اختیار مخاطبان قراردهد، فرایند ارتباط بهتر خواهد شد؛
ب) همدلی (Empathy): همدلی یعنی داشتن احساسی که دیگری بدان دست نیافته است. پس همدلی صرفاً همدردی کردن (Sympathy) با دیگران نیست، بلکه درک کامل احساس دیگری است. انسان همدل کسی است که میتواند خود را جای دیگران تصور کرده و احساسات وی را درک کند. مفهوم همدلی را لرنر وارد حوزة جامعه شناسی توسعه کرد. لرنر معتقد است افرادی که از طریق مسافرتهای برون مرزی با فرهنگهای متفاوت آشنا میشوند، بهتر میتوانند خودشان را جای دیگران فرض نمایند. به عبارت دیگر، این افراد از همدلی بالایی برخوردارند. از آنجا که ساکنان جهان سوم به ویژه روستاییان کمتر میتوانند مسافرت کنند، رسانهها به ویژه تلویزیون وسیلهای است که آنها را با فرهنگهای مختلف آشنا نموده و میزان همدلی را بالا میبرد. پس رسانهها تأثیر مثبت بر توسعة جوامع جهان سوم خواهند داشت. بدین ترتیب افرادی که از همدلی بالا برخوردارند، در ارتباط با دیگران موفقترند.
17
ج) حمایتگری (Supportiveness): ارتباطات میان فردی همدلانه نمیتواند در یک فضای توأم با هراس و تهدید دوام یابد و دیر یا زود به دشواری کشید شده و منجر به گسستگی رابطه میشود. هراندازه پیام فرست خود را از نظر رفتاری و پایگاه اجتماعی در تراز مخاطبان خود قرار داده و از نشان دادن برتریهای خود به آنان پرهیز کند، در ایجاد فضای مناسب ارتباطات حمایتگرانه موفقتر خواهد بود. تساوی، عدم جزمیت در سخن، مشورت و تواضع از شاخصههای حمایتگری است؛
د) مثبت گرایی (positivenwss): مثبت گرایی به نگرش مثبت به خویشتن، احساس خوشایند و مثبت به دیگران و در نهایت احساس مثبت و خوشایند در مورد وضعیت عمومی اشاره دارد. آدم مثبت گرا، کسی است که از داغ بیاعتباری رنج نمیبرد. او به دیگران و به ویژه به مخاطبان خویش خوشبین است و حالت خوشبینی را به دیگران نیز انتقال میدهد.
18
ﻫ) تساوی (Equlity): ارتباطات میان فردی عموماً زمانی مؤثر خواهد بود که فضای حاکم، فضایی مبتنی بر تساوی باشد. تعامل و گفت وگوی دو طرفه به جای سخنرانی یک طرفه، نگاه عادلانه به کلیة مخاطبان، عدم قطع سخن گوینده از سوی ارتباطگر مقتدر و مانند آن مؤلفههای «تساوی» است.
19
با توجه به چارچوب مفهومی برساختة گافمن و هابرماس، سؤالات ذیل را دربارة ارتباطات میان فردی پیامبر(ص) میتوان مطرح ساخت:
ـ در سیرة پیامبر(ص)، ارتباط با مردم در مقایسه با انواع دیگر ارتباط، از چه جایگاهی برخوردار است؟
ـ پیامبر(ص) برای بهبود فرایند ارتباط برای صحنه آرایی چه تمهیداتی را میاندیشید؟
ـ پیامبر(ص) در ارتباط میان فردی در جلوی صحنه چه اصولی را رعایت میکرد؟ به عبارت دیگر، مختصات کنش ارتباطی پیامبر(ص) کدامند؟
ـ آیا سیرة متحقق پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) فراتر از آرمان صوری هابرماس نیست؟
جایگاه ارتباطات میان فردی در سیرة پیامبر(ص)
در دورة پس از بعثت، ارتباطات میان فردی برای پیامبر(ص) از اهمیت بسزایی برخوردار بود. هرچند پیامبر(ص) همواره تعادل را حفظ میکرد و ارتباط با خلق، ایشان را از ارتباط با خدا و خویشتن غافل نمیساخت، اما ارتباط با خلق در این دوره نسبت به سایر ارتباطات مهمتر بود. دلایلی که این ادعا را تأیید میکنند عبارتنداز:
- اهمیت ابزارهای ارتباطی: چشم و گوش به عنوان دو ابزار مهم ارتباطی در اندیشة پیامبر(ص) به اندازهای اهمیت دارند که حضرت آن دو یعنی گوش شنوا و چشم بینا را میراث خویش برای امت تلقی میکند.20 البته در سیرة پیامبر(ص)، شنیدن برگفتن اولویت داشته و پیامبر(ص) بیش از آنکه بگوید میشنید، بهگونهای که نابخردان همین امر را مایة طعن پیامبر(ص) قرار داده و وی را «گوش» نامیدند. خداوند متعال در پاسخ آنها، وی را «اذن خیر» مینامد.
از آنان کسانی هستند که پیامبر را میآزارند و می گویند: او [سراپا] گوش است ـ شنوای سخن هرکسی است ـ بگو: گوش نیکوست برای شما، به خدا ایمان دارد و مؤمنان را باور میدارد. و رحمتی است برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند.
21
- روند صعودی ارتباط اجتماعی: انزوای پیامبر(ص) و اعتکاف در غار واشتغال به عبادت که حاکی از ارتباط با خالق و خویشتن است، قبل از رسالت بیشتر از دوران رسالت بود. مدت روزه گرفتن پیامبر(ص) نیز به عنوان نماد ارتباط با خویشتن و خالق، طی دوران رسالت روند نزولی را طی کرد. امام صادق(ع) میفرمایند:
در اوایل بعثت، رسول خدا(ص) هر روز روزه میگرفتند، بهگونهای که مردم میگفتند: دیگر افطار نمیکند. سپس یک روز در میان روزه گرفتند که این روزة حضرت داود(غ) میباشد، بعد آن را هم ترک فرمود و در ایام البیض، سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه، روزه میگرفت، سپس این را هم ترک فرمود و این سه روز را بین دهههای ماه تقسیم فرمود، یکی را در پنج شنبة دهة سوم میگرفت. تا آن زمان که زنده بود، حضرتش اینگونه عمل فرمود..
22
- تغییر موج ارتباط: پیامبر(ص) در موارد زیادی ارتباط با خدا را به خاطر ارتباط با خلق خدا قطع میفرمود. البته تأمل در این مهم، نشان میدهد که این قطع ارتباط نیز در راستای رضایت خداوند و گونة دیگری از ارتباط با خداست، پس پیامبر(ص) موج عوض میکرد و در واقع اتصال با یکی به مفهوم قطع ارتباط با دیگری نبود. برای نمونه:
الف) پیامبر(ص) اگر حاجتمندی منتظر وی بود، برای رفع نیاز آن مؤمن، نماز خویش را کوتاه میکرد.
هرگاه کسی نزد پیامبر(ص) میآمد و آن حضرت مشغول نماز بود، آن شخص کنار پیامبر(ص) مینشست، پیامبر(ص) به خاطر او نمازش را کوتاه میکرد، رو به او نموده و میفرمود: آیا حاجتی داری؟ بعد از آنکه حاجت او را برآورده مینمود، باز به نماز میایستاد.
23
ب) پیامبر(ص) در حال نماز جماعت هرگاه صدای گریة کودکی را میشنید، برای این که مادرش از نماز فارغ گشته و به وی رسیدگی کند، نماز را کوتاه میکرد. امام باقر(ع) فرمودند:
هرگاه رسول خدا(ص) هنگام نماز، صدای گریة طفلی را میشنید، نمازش را کوتاه میکرد تا مادرش به او رسیدگی نماید.
24
تأمل در این سیره نشان میدهد که رفتار پیامبر(ص) چه تأثیر مثبتی بر کودک و مادر کودک برجای میگذارد. برخی از کودکان با همین رفتار نشانی مییافتند و در دوران جوانی با شنیدن اینکه وی همان کسی است که در دوران طفولیت، پیامبر(ص) نماز خویش را به خاطر گریة او کوتاه ساخت، تجدید هویت مییافت.
ج) پیامبر(ص) در روزهای بارانی برای ایجاد ارتباط مثبت با خلق خدا، نماز خویش را کوتاه میکردند. امام صادق(ع) فرمودند:
رسول خدا(ص) در شبهای بارانی، نماز مغرب را به عقب میانداخت و در خواندن نماز عشاء عجله میفرمود و هر دو را با هم میخواند و میفرمود: آن کسی که به دیگران رحم نکند، به او رحم نخواهد شد.
25
- گسترش حوزة عمومی: رسول خدا(ص) در راستای بهبود شرایط و زمینههای ساختاری ارتباط مؤثر تلاش میکردند. آن حضرت میکوشید تا «حوزة عمومی» گسترش یافته و ارتباطات متوازن در جامعه افزایش پیدا کند، حتی برای کسانی که دسترسی به ارتباط مستقیم نداشتند زمینههای ارتباط غیر مستقیم را فراهم کرده و میفرمود:
میبایست که حضار به گوش افراد غایب برسانند و نیاز و حاجت اشخاصی که به من دسترسی ندارند را به من ابلاغ نمایند و آگاه باشید هرکس که نیاز شخص ناتوانی را نزد سلطانی بازگو کند، خداوند نیز قدمهای او را در روز قیامت محکم و استوار میسازد.
26
ساختار ارتباطات میان فردی پیامبر(ص)
مفاهیم برساختة اندیشمندان ارتباطی، توان کافی برای توضیح الگوی رفتاری پیامبر(ص) ندارند؛ از این رو استخدام چارچوب مفهومی با هدف تعین بخشی به الگوی رفتاری پیامبر(ص) انجام نمیگیرد، بلکه بهرهگیری از مفاهیم با دو هدف انتظام بخشی به مطالب در چارچوب یک الگوی علمی، و نیز، ایجاد مفاهمه با دانشجویان علوم ارتباطی، صورت گرفته است. به هر حال سیرة ارتباطی پیامبر(ص) در دو مرحله پیش از ارتباط (پشت صحنه) و در حین ارتباط (صحنه) زیر دو عنوان «تمهیدات ساختاری» و «میدان کنش ارتباطی» مورد بررسی قرار میگیرد.
تمهیدات ساختاری در سیرة پیامبر(ص)
پیامبر(ص) برای بهبود فرایند ارتباط در میدان کنش ارتباطی تمهیداتی میاندیشید و به کار میبست که مروری گذرا به برخی از این تمهیدات، فهم اصول و قواعد حاکم بر ارتباطات میان فردی پیامبر(ص) را تسهیل میکند.
ـ پیامبر(ص) از عواملی که ممکن است در کنش ارتباطی پارازیت (مزاحمت) ایجاد کند پرهیز میکرد. پیامبر(ص) «از آن روزی که خدا خلقش کرده، بوی بدی از وی به مشام نرسیده است».
27 پیامبر(ص) از همهگونه غذای در دسترس میل میفرمود، اما از خوردن غذاهایی که دهان را بد بو میکند ابا داشت. با این که پیامبر(ص) خوردن پیاز و سیر را مفید میدانست، اما از خوردن آن به هنگام حضور در محافل عمومی پرهیز داشت و به اصحاب خویش توصیه میفرمود: «کسی پیاز، سیر یا تره بخورد به مسجد وارد نشود».
28 پیامبر وقتی مشاهده نمود بوی بد مردم جریان ارتباطی در مسجد را مخدوش میکند برای ایام عید و جمعه شست و شوی مقدس یعنی «غسل» را ترغیب و تشویق فرمود و برای آن ثواب قائل شد. امام صادق(ع) فرمودند:
«علت تشریع غسل جمعه این بود که انصار در همة هفته به کار شتران آبکش و سایر حیوانات خود سرگرم بودند، وقتی روز جمعه میشد، بیآن که بدن خویش را بشویند، وارد مسجد میشدند و مردم از بوی بدن آنها ناراحت میشدند. به همین خاطر رسول خدا(ص) دستور داد که در روز جمعه غسل نمایند.
29
غسل روز عید فطر و شبهای ماه رمضان که مردم در مسجد تجمع دارند استحباب دارد.
30
ـ پیامبر(ص) خود را به تجهیزاتی که فرایند ارتباط را بهبود میبخشد مجهز میساخت؛ از این رو «بیشتر لباسهای پیامبر، سفید رنگ بود و برای روز جمعه لباس ویژه داشت».
31 پیامبر(ص) علاوه بر خود به دیگران نیز توصیه میکرد لباس سفید بپوشند.
32
علاوه بر رنگ لباس، پیامبر به ساختار لباس یعنی تناسب آن نسبت به بدن خویش نیز توجه داشت. پیامبر(ص) قبایی حریر داشت که وقتی میپوشید رنگ سبز آن با سپیدی صورت آن حضرت زیبا جلوه میکرد.
33 رسول خدا(ص) عبایی سیاه رنگ داشت که آن را بخشید. ام سلمه گفت: پدر و مادرم به فدایت! آن عبا چه شد؟ پیامبر(ص) فرمودند: آن را بخشیدم. ام سلمه گفت: چیزی زیباتر از سپیدی شما در سیاهی آن عبا ندیده بودم.
34 یعنی سپیدی پیامبر(ص) با سیاهی عبا که ساختار این ترکیب تناسب و زیبایی ویژه ایجاد میکرد.
پیامبر(ص) نه تنها هیچگاه بوی بد نداشت، بلکه همواره معطر بود. امام صادق(ع) میفرمایند:
رسول خدا(ص) عطردانی داشت که بلافاصله بعداز هر وضو، آن را به دست گرفته و خود را عطرآگین میکرد. در نتیجه هنگامی که از خانه خارج میشد، بوی عطر در گذرگاه آن حضرت میپیچید.
35
امام صادق(ع) همچنین فرمودند: «رسول خدا(ص) بیشتر از مقداری که برای خوراک خرج مینمود، پول برای عطر میداد».
36 پیامبر به شانه زدن سر و محاسن تقّید داشت. همواره مسواک میزد و بر دیگران نیز، به ویژه جهت شرکت در مجامع، توصیه اکید داشت.
37
ـ پیامبر(ص) نه تنها از مردم گریزپای نبود بلکه خود را در معرض ارتباط قرار میداد. آیا هرگز تأمل کردهاید که چرا مسیر رفت و برگشت پیامبر(ص) همواره متفاوت بود؟
سکونی روایت میکند: «پیامبر(ص) هرگاه برای نماز عید از راهی میرفتند، هنگام بازگشت از راه دیگری برمیگشتند».
38 البته این امر یک اتفاق نبود بلکه «سیره» و روش پیامبر همین بود. موسی بن بزیع میگوید: به امام رضا(ع) گفتم: فدایت شوم! مردم میگویند هرگاه رسول خدا(ص) از راهی عبور میکرد، هنگام مراجعت از راه دیگری بازمیگشت، آیا این مطلب درست است؟ امام(ع) فرمودند: «آری! همینگونه است، من هم خیلی وقتها همین کار را میکنم، این کار سودمندتری است».
39
پیامبر(ص) بااین منش رفتاری، خویش را به عدالت در معرض ارتباطات میان فردی قرار میداد و نمیخواست ساکنان مسیر ویژهای از امتیاز ارتباط با پیامبر(ص) برخوردار باشند. جالب این که پیامبر(ص) نه تنها مسیر رفت و برگشت را تغییر میداد، بلکه «کلاً آن حضرت در رفتن به سوی مصلی درازترین راه و در بازگشت کوتاهترین راه را انتخاب مینمود».
40 به نظر میرسد پیامبر(ص) در مسیر رفت با ایجاد ارتباطات چهره به چهره مردم را برای شرکت در مناسک جذب میکرد و در بازگشت چنین انگیزهای وجود نداشت.
میدان کنش ارتباطی
در جلوی صحنه یا میدان کنش، سیرة پیامبراکرم(ص) مشحون از اصول و قواعدی است که ذیل مفاهیم ارتباطی نمیگنجد. اما جهت انتظام بخشی و گونه بندی مطالب، این اصول، ذیل عناوین ارتباطی پیش گفته مندرج میگردد:
الف) تساوی: شاید کسانی که به دنبال الگویی برای ارتباط آزاد، مساوات طلبانه، عادلانه و دو سویه هستند، نتوانند نظیری برای رابطة پیامبر(ص) با اصحاب خویش بیابند. در این جا به نمونههایی از سیرة آن حضرت اشاره میکنیم:
- جلسات پیامبر با اصحاب معمولاً به صورت حلقهای تشکیل میشد و هیچ فردی به لحاظ محل جلوس بر دیگری امتیازی نداشت.41 حتی نگاه پیامبر(ص) نیز به تساوی توزیع میشد. امام صادق(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) به طور مساوی و یکنواخت به یارانش نگاه میکرد».42
اینگونه برخورد به دیگران نیز توصیه شده است.
یکی از سنتهای پیامبر(ص) این است که هرگاه با عدهای صحبت میکنی، در میان آنها تنها به یک نفر معین توجه ننمایی، بلکه همه را مورد توجه خود قراردهی.
43
متغیرهایی همانند سن، جنس، ثروت و قدرت در نحوة ارتباط میانفردی پیامبر تأثیرگذار نبود.
- پیامبر(ص) در مواجهه با دیگران هیچ وقت برای خودش موقعیت فرادست اتخاذ نمیکرد.
هنگامی که سوار بر مرکبی بود، اجازه نمیداد که کسی پیاده همراه او حرکت کند، یا او را همراه خود سوار بر مرکب مینمود یا اگر شخص مقابل قبول نمیکرد، پیامبر(ص) میفرمود: تو جلوتر برو و در فلان جا منتظر من باش.
44
- پیامبر(ص) هیچگاه فقیری را به خاطر فقر یا بیماریاش تحقیر نمیکرد واز هیچ سلطانی به خاطر ملکش نمیترسید. فقیر و سلطان را به یک نحو به سوی خدا دعوت میفرمود و این و آن در نظرش یکسان بود.45
- پیامبر(ص) همچنان که به خاطر بزرگسالِ منتظر، نماز خویش را کوتاه میکرد برای کودک گریان نیز نماز را کوتاهتر مینمود.46 قطب راوندی میگوید: «رسول خدا به بزرگ و کوچک سلام مینمود».47 در سیرت رسول خدا(ص) محبت به کودک زمینهساز پرورش جوانانی بود که شایستگی امیری لشکر پیامبر(ص) را کسب میکردند. محمدبن حوط نقل میکند:
هنگامی که اُسامة ابن زید پسر بچهای بود و تازه به مدینه آمده بود دچار آبله گردیده و آب بینی او بر روی لبهایش میریخت و عایشه از او نفرت داشت. پیامبر(ص) آمد و شروع به شستن صورت او کرد و او را بوسید. عایشه گفت: به خدا سوگند، از این پس او را از خود دور نمیکنم و نمیرانم.
48
- پیامبر(ص) برخورد یکسانی با زنان و مردان داشت. امام صادق(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) به زنها سلام میکرد، آنها نیز جواب سلام آن حضرت را میدادند».49 خوله دختر ثعلبه انصاری، زنی است که با پیامبر(ص) دربارة همسر خویش مجادله نمود و آیة اول سورة مجادله دربارة وی نازل شد.
ب) مثبت گرایی: علت بی اعتباری و شکست در ایفای نقش از تمایز میان هویت اجتماعی بالفعل با هویت اجتماعی بالقوه ناشی میشود واین حالت دربارة کسانی رخ میدهد که حداقل در یک جنبه معیوب باشند.
50
امام صادق(ع) در وصف رسول اکرم(ص) میفرماید:
پیامبری است که مولدش در خاندانی عزیز و اصلش از دودمانی کریم بود، حَسَبش بدون نقص و نَسَبش عاری از هر آلودگی بود... یگانه فرد هاشمی بود که نظیر و همانندی نداشت و یکتا مرد مکی بود که هیچکس به پایة شوکت و فخر او نرسید... در بهترین دودمانها و در گرامیترین نژادها و در باشرفترین دامنها پرورش یافت، خداوند متعال او را برگزیده و پسندیده و کلیدهای دانش را به او داد و منابع سرشار حکمت را به او بخشید.
51
بدین ترتیب، بر حسب ادبیات فروید، هیچ دلیلی بر منفیگرایی رسول خدا(ص) وجود نداشت. پیامبر اکرم(ص) مثبتگراترین مرد عالم است. در قاموس محمد(ص) واژة «نه» وجود نداشت. حضرت علی(ع) میفرماید:
«هنگامی که از رسول خدا(ص) چیزی درخواست میکردند، اگر اراده میفرمود، جواب مثبت میداد و اگر قصد انجام آن را نداشت، سکوت میفرمود؛ اما هیچگاه کلمة نه را بر زبان جاری نمیساخت.
52
البته سکوت در مرتبة سوم قرار داشت.
تا آنجا که برایش امکان داشت نیاز درخواست کننده را برآورده میساخت، وگرنه با زبان نرم و شیرین (گفتار) او را راضی مینمود، اما هرگز جواب «نه» نمیگفت.
53
پیامبر(ص) نگرش مثبت به خود و دیگران داشت و تکیهگاه این نگرش اعتماد به ذات «الله» بود. پیامبر(ص) همة عالم را جلوة الهی میپنداشت و هیچ مخلوقی را زاید و خارج از حکمت تلقی نمیکرد؛ از این رو به مثابه ایمانش، مثبت اندیشترین مرد عالم بود. آموزههایی همانند «حسن ظن»، «توکل»، «امید»، «انتظار»، «کتمان سر» و «تفأل به خیر» در مکتب پیامبر(ص) حکایت از مثبت گرایی پیامبراسلام دارد.
در ارتباطات میان فردی، پیامبر(ص) از همة عواملی که ممکن است مثبتگرایی را خدشهدار کند پرهیز داشت. رسول خدا(ص) به یارانش میفرمود:
«بدیهای خودتان را نزد من بازگو نکنید، زیرا من دوست دارم با دلی آرام و عاری از هر کدورتی نزد شما بیایم».
54
اصولاً پیامبر(ص) نه تنها به خود و دیگران نگرش مثبت (حسن ظن) داشت بلکه از منفی بافی و تاریک اندیشی متنفر بود. ایشان همواره فال بد زدن را ناخوش داشت، اما تفأل به خیر را دوست داشت.
55
ج) حمایتگری: ارتباطات میان فردی پیامبر(ص) به گونهای حمایتگرانه بود که هیچ فردی از بیان خواستههایش در نزد وی هراس نداشت. پیامبر(ص) «جلالت و هیبت خاصی داشتند».
56 و برخلاف پادشاهان که در راستای هیبت افزایی تلاش میکردند، سعی میکرد این هیبت را شکسته و مردم را به گفت وگوی رها از ترس ترغیب کند. ابن مسعود میگوید:
مردی میخواست با پیامبر(ص) سخن بگوید، ولی مرعوب هیبت آن حضرت شد و لرزید. پیامبر(ص)به او فرمود: بر خودت آسان گیر، من پادشاه نیستم، بلکه پسر زنی هستم که گوشت خشکیده میخورد.
57
امام صادق(ع) نیز میفرماید:
از رأفت و مهربانی پیامبر(ص) این بود که با یاران خود مزاح میفرمود تا این که عظمت و بزرگیاش آنها را نگیرد تا بتوانند به او نگاه کرده و نیازهای خود را بازگو نمایند.
58
همانا، بر روی زمین غذا میخورد و همانند بندگان مینشست و کفش خود را با دست خویش وصله میکرد و بر دراز گوش لخت سوار میشد و شخص دیگری را هم ردیف خود سوار مینمود.
59
د) همدلی: اگر مسافرت و آشنایی با جوامع و فرهنگهای مختلف میزان «همدلی» را بالا میبرد، پس پیامبر(ص) همدلترین شخصیت عالم است، چه این که ایشان در شب معراج در تمام عوالم سیر کرد و عوالم جبروت و ملکوت را زیر پا گذاشت تا جایی که به اندازة «قاب قوسین» با «لاهوت» فاصله داشت؛ از این رو پیامبر(ص) از همدلی بالایی برخوردار بوده و این روحیه را در شیوة ارتباطات میان فردی به منصة ظهور رسانده است. یک مثل معروف میگوید: «هرچه بر خود نپسندی بر دیگران نیز مپسند» یا «با دیگران آنگونه رفتار کن که انتظار داری دیگران با تو رفتار کنند». در این مثل «خود» ملاک ارزیابی دیگران قرارگرفته است. در علوم ارتباطات این مثل به خاطر نبود همدلی، مورد خدشه واقع شده است، به ویژه در برخورد با افرادی که از فرهنگ های دیگر هستند اینگونه بیان شده است که «با دیگران همانگونه رفتار کن که دیگران میل دارند با آنان رفتار شود».
60 طبق این آموزه، ملاک ارتباط همدلانه درک طرف مقابل براساس معیارهای مخاطب است نه ملاکهای پیام فرست. امام صادق(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) میفرمود: ما گروه پیامبران مأموریم که با مردم به اندازة عقل آنها صحبت نماییم».
61
سازگاری با مردم از اصول اساسی ارتباط میان فردی پیامبر است و در این زمینه از قدرت انطباقی بسیار بالایی برخوردار بود. زید بن ثابت میگوید:
هرگاه با رسول خدا(ص) همنشین میشدیم، اگر صحبت از آخرت بود، پیامبر هم، همراه با ما، راجع به آن صحبت میفرمود و اگر دربارة دنیا گفت وگو می کردیم، با ما دربارة دنیا صحبت میفرمود، و اگر راجع به خوردنیها و آشامیدنیها سخن به میان میآمد، باز با ما دربارة آن صحبت میفرمود.
62
همانگونه که قرآن نازل شده تا در سطح درک انسانها بگنجد، پیامبر(ص) نیز تواضع کرده و در سطح مخاطبان و نیازهای آنها ارتباط برقرار میکرد. هرچند پیامبر(ص) اصول ثابتی داشت که در همة زمینهها و برای همة انسانها آنها را ترویج میکرد، اما این اصول در قالب های مختلف به تناسب مخاطبان تغییر شکل مییافت.
و) گشودگی: «سلام»، «مصافحه» و «مجالسه» در اسلام نماد گشودگی است که پیامبر(ص) مروج آنهاست. اصولاً «گفت وگو» و به عبارت دیگر «باز کردن سر سفرة دل» و در نتیجه ارائه اطلاعاتی از خود که با سلام و مصافحه شروع میشود در مکتب اسلام اهمیت بسزایی دارد. برخلاف نظریه پردازان دورة مدرنیته که «بی تفاوتی مدنی» را ترویج می کنند،
63 رسول خدا(ص) گفت وگوی مدنی را ترویج و در ارتباطات میان فردی به آن ملتزم بود.
مصافحه: هنگامی که پیامبر(ص) به مسلمانی میرسید، ابتدا با وی دست داده ومصافحه میکرد.
64 پیامبر(ص) مصافحه را قبل از طرف مقابل قطع نمیکرد. امام علی(ع) میفرماید:
هرگز نشد که رسول خدا(ص) با کسی دست بدهد و زودتر از طرف مقابل دست خود را از دست او بیرون بکشد تا آنگاه که آن طرف، دست پیامبر6 را رها می ساخت.[65]
سلام: رسول خدا(ص) به هرکسی میرسید ـ کوچک و بزرگ ـ سلام میداد.
66
[اگر کسی پیش دستی کرده و جلوتر سلام می داد] اگر می گفت: سلام علیک، پیامبر(ص) در جواب میفرمود: و علیک السلام و رحمة الله، و هنگامی که آن مسلمان میگفت: السلام علیک و رحمةالله، میفرمود: و علیک السلام و رحمة الله و برکاته، و اینگونه بود که رسول خدا(ص) جواب سلام را اضافهتر میداد.
67
مجالست: پیامبر نه تنها در شروع گفت وگو با سلام و مصافحه پیش دستی می کرد هیچگاه گفت وگوی همدلانه و مجالست را قطع نمیکرد. علی(ع) میفرماید:
هرگز نشد که کسی با پیامبر آغاز به صحبت نماید و او پیش از طرف مقابل سکوت نموده و گفت وگو را قطع نماید.
68
هرگاه شخصی وارد شده و نزد رسول خدا(ص) مینشست، پیامبر هرگز از جای خویش برنمیخاست، تا آنگاه که خود آن شخص برخیزد.
69
پیامبر حتی موقع جدایی، میهمان را مشایعت میکرد.
70
پیامبر(ص) در منش ارتباطی خویش از عوامل ابهام و اختفا پرهیز میکرد. به گونهای رفتار نمیکرد که طرف مقابل احساس نماید حوزههای ابهام وجود دارد و پشت پرده اطلاعاتی وجود دارد که پیامبر(ص) از آنها مخفی میکند؛ به همین دلیل پیامبر(ص) به کسی خیره نمی شد،
71 و با چشم و ابرو یا دست اشاره نمیکرد.
72 اشاره کردن را شأن پادشاهان دانسته و میفرمود: «اشارت کردن خیانت است و شایستة هیچ پیامبری نیست که اشاره کند».
73
خلاصه و نتیجه گیری
مطالعة سیر زندگانی پیامبر(ص) نشان میدهد که «ارتباطات میان فردی» در انجام رسالت الهی نقش بسزایی داشت. اصول و قواعد ارتباطات میان فردی پیامبر (ص) را میتوان در گزارههای ذیل تلخیص کرد:
الف) از مردم گریزپای نبود و در نهایت توان، خود را در معرض ارتباطات میان فردی قرار میدادند.
ب) از همة زمینههای ساختاری برای برقراری ارتباط با توده مردم استفاده میکردند.
ج) در پشت صحنه، زمینهها را به گونهای فراهم میکردند که ارتباط به نحو مطلوب و عاری از پارازیت صورت بگیرد.
د) تلاش میکردند از کلیة موانع ارتباط پرهیز نموده و صحنه رابرای گفت وگوی دو طرف آماده کنند.
ﻫ) اصل مساوات را در ارتباط میان فردی مراعات کرده و به گونهای رفتار میکردند که در تعاملات اجتماعی نقش متغیرهایی همانند سن، جنس، قدرت و ثروت به حداقل ممکن کاهش یابد و مخاطب احساس «فرودستی» نکند.
و) با مردم به گونة حمایتگرانه گفت وگو میکردند به طوری که مخاطب هیچگونه احساس بازخواست نکرده و بدون ترس و واهمه خواستههای خود را مطرح نماید.
ز) از گشودگی بسیار بالایی برخوردار بوده و با بشاشت، خوشرویی و پرهیز از رفتارهای ابهام زا، مخاطب را به گفت وگو ترغیب میفرمودند.
ح) با مثبت گرایی، گفتمان «امید»، «خوش بینی»، «توکل» و «انتظار» را ترویج کرده و اصل «تجاهل» و «تغافل» از مخالفان را جایگزین اصل «تجسس» مینمودند.
ط) الگوی ارتباطی پیامبر اکرم(ص) کاملاً باالگوی به تصویر کشیده شده به وسیلة گافمن منافات دارد. در سیرة پیامبر(ص) اغفال و تمسک به ابزارهای نامشروع جایگاهی ندارد.
ی) در گفتمان ارتباطی پیامبر(ص) آرمان صوری هابرماس در قلة تحقق قرار گرفته و رؤیای قرن بیستمی را در عالم واقع و آن هم در اوج قدرت به منصة ظهور رسانده است.
پینوشتها
* عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)
* این محاسبه با توجه به افعال معنیدار صورت گرفته و حروف، ادات معنیدار مثل «إن» و «ام» محاسبه نشده است.
- مرتضی مطهری، سیری در سیرة نبوی (تهران: صدرا، 1381) ص 65.
- علی اکبر فرهنگی، مبانی ارتباطات انسانی (تهران: چاپ هفتم، موسسة رسا، 1382) ص 12 ـ 16.
- ورنر سورین و جیمز تانکارد، نظریههای ارتباطات، ترجمة علیرضا دهقان (تهران: چاپ اول، دانشگاه تهران، 1381) ص 395.
- کلاور؟
- آیة الله سید علی خامنهای، سخنرانی در جمع طلاب مشهد، 26/2/1386.
- آل عمران (3) آیة 144.
- احزاب (33) آیة 40.
- فتح (48) آیة 29.
- محمد (47) آیة 2.
- صف (61) آیة 6.
- سید محمد دادگران، مبانی ارتباطات جمعی (تهران: چاپ ششم، انتشارات فیروزه، 1383) ص 19.
- WWW. Shiayan.ir.
- جورج رتیزر، نظریة جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمة محسن ثلاثی (تهران: چاپ هشتم، انتشارات علمی و فرهنگی، 1383) ص 292.
- همان، ص 295.
- همان، ص 215.
- محمد قلی میناوند، «اینترنت و توسعة سیاسی: حوزة عمومی در فضای سایبرنتیک»، دو فصلنامة پژوهش علوم سیاسی، ش 2 (1385) ص 125، به نقل از: Mccarthy
- مصطفی ازکیا، جامعه شناسی توسعه (تهران: چاپ سوم، نشر کلمه، 1380) ص 108.
- اروین گافمن، داغ ننگ، ترجمة مسعود کیانپور (تهران: چاپ اول، نشر مرکز، 1386).
- علی اکبر فرهنگی، پیشین، ص 111 ـ 122.
- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار (بیروت: الوفاء، 1404 ق) ج 83، ص 130.
- توبه (9) آیة 69.
- محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه (قم: چاپ اول، موسسة آل البیت، 1409 ق) ج 10، ص 423.
- محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ترجمة عباس عزیزی (تهران: انتشارات صلاة، 1385) ص 307.
- محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 85، ص 42.
- محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه (تهران: چاپ چهارم، دارالکتب الاسلامیه، 1365) ج 2، ص 32.
- محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 16، ص 148.
- ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب (قم: چاپ اول، انتشارات علوم، 1379 ق) ج 1، ص 123.
- میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل (قم: موسسة آل البیت، 1408 ق) ج 3، ص 377.
- شیخ صدوق، علل الشرایع (قم: مکتبة داوری، بی تا) ج 1، ص 285.
- سید بن طاوس، اقبال الاعمال (تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1367) ص 279.
- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 16، ص 226.
- میرزا حسین نوری طبرسی، پیشین، ج 2، ص 223.
- محمد حسین طباطبایی، پیشین، ص 167.
- همان.
- محمد بن محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365) ج 4، ص 43.
- محمدابن حسن حر عاملی، همان، ج 6، ص 512.
- محمد ابن یعقوب کلینی، همان، ج 6، ص 505 – 495.
- شیخ صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه (قم: انتشارات جامعة مدرسین، 1413 ق) ج 1، ص 511.
- کلینی، پیشین، ج 5، ص 314.
- ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللئالی (قم: انتشارات سیدالشهداء، 1405 ق) ج 2، ص 221.
- ابن عبدالبر، الاستیعاب، تحقیق علی محمد البجاوی (بیروت: دارالجمیل، 1992 م) ج 2، ص 751.
- کلینی، پیشین، ج 2، ص 671.
- ورام بن ابی فراس، مجموعة ورام (قم: مکتبة الفقیه؛ 1376 ق) ج 1، ص 32.
- میرزا حسین نوری، پیشین، ج 8، ص 273.
- محمد حسین طباطبایی، پیشین، ص 74.
- محمد بن حسن حر عاملی، پیشین، ج 8،ص 421.
- میرزا حسین نوری، پیشین، ج 8، ص 34.
- محمد بن عمر واقدی، مغازی، تاریخ جنگهای پیامبر(ص)، ترجمة محمود مهدوی دامغانی (تهران: چاپ دوم، مرکز نشر دانشگاهی، 1369) ص 860.
- شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 3، ص 467.
- اروین گافمن، پیشین، ص 19 ـ 52.
- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 16، ص 369.
- همان، ج 9، ص 327؛ محمد بن عمر واقدی، پیشین، 828.
- حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق (قم: انتشارات شریف رضی، 1412 ق) ص 23.
- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 16، ص 230.
- ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه (قم: کتابخانة آیت الله مرعشی نجفی، 1404 ق) ج 19، ص 374.
- محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 43، ص 118.
- همان، ج 16، ص 229.
- میرزا حسین نوری، پیشین، ج 8، ص 407.
- همان، ص 268.
- مهدی محسنیان راد، ارتباط شناسی (تهران: چاپ اول، انتشارات سروش، 1380) ص 85.
- کلینی، پیشین، ج 1، ص 23.
- محمد باقر مجلسی، ج 16، ص 235.
- آنتونی گیدنز، پیامدهای مدرنیت، ترجمة محسن ثلاثی (تهران: چاپ اول، نشر مرکز، 1377) ص 96.
- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 16، ص 226.
- کلینی، پیشین، ج 2، ص 182.
- میرزا حسین نوری، پیشین، ج 8، ص 364.
- همان، ص 371.
- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 16، ص 236.
- میرزا حسین نوری، پیشین، ج 8، ص 438.
- محمد حسین طباطبایی، پیشین، ص 108.
- محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 16، ص 236.
- همان، ص 332.
- ابن سعد، طبقات الکبری، ج 2، ص 139.
منابع
- ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانة آیت الله مرعشی، 1404 ق.
- ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللئالی، قم، سیدالشهداء، 1405 ق.
- ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف ابن عبدالله، الاستیعاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالحیل، 1992 م.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1983 م.
- ______، بحارالانوار، موسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.
- مطهری، مرتضی، سیری در سیرة نبوی، تهران، صدرا، چاپ بیست و پنجم، 1381.
- میناوند، محمد قلی «اینترنت و توسعة سیاسی: حوزة عمومی در فضای سایبرنتیک» دو فصلنامةه پژوهش علوم سیاسی، ش 2 (سال 1385).
- سورین، ورنر و جیمز تانکارد، نظریه های ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1381.
- دادگران، سید محمد، مبانی ارتباطات جمعی، تهران، انتشارات فیروزه، چاپ ششم، 1383.
- ریتزر، جورج، نظریة جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمة محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ هشتم، 1383.
- ازکیا، مصطفی، جامعه شناسی توسعه، تهران، موسسة نشر کلمه، چاپ سوم، 1380.
- محسنیان راد، مهدی، ارتباط شناسی، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول، 1369.
- گیدنز، آنتونی، پیامدهای مدرنیت، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر مرکز، چاپ اول، 1377.
- فرهنگی، علی اکبر، مبانی ارتباطات انسانی، تهران، موسسة رسا، چاپ هفتم، 1382.
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، موسسة آل البیت، چاپ اول، 1409 ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1365.
- ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379 ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، قم، مکتبة الداوری، بی تا.
- _________، کتاب من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعة مدرسین، 1413ق.
- سید ابن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1367.
- نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، موسسة آل البیت، 1408 ق.
- کلینی، محمد بن محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365.
- طباطبایی، سید محمد حسین، سنن النبی، ترجمة عباس عزیزی، تهران، انتشارات صلاة، تهران، 1385.
- ورام ابن ابی فراس، مجموعة ورام، قم، مکتبة الفقیه، 1376 ق.
- واقدی، محمد بن عمر، مغازی، تاریخ جنگ های پیامبر، ترجمة محمود مهدوی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، 1369.
- خانمحمدی، کریم، «تعین اجتماعی مشارکت سیاسی زنان در اندیشة معاصر تشیع»، فصلنامة شیعه شناسی، سال پنجم، ش 18، (تابستان 1386).
- خامنهای، آیت الله سید علی، سخنرانی برای طلاب مشهد، در حرم مطهر امام رضا(ع)، 26/2/1386.
- گافمن، اروین، داغ ننگ، ترجمة مسعود کیانپور، تهران، نشر مرکز، چاپ اول، 1386.
- طبرسی، رضی الدین حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، انتشارات شریف رضی، 1412ق.