جلوه هایی از میانه روی و اعتدال در سیره و گفتار پیامبر(ص)
نویسنده : علي نبي الهي
در زبان عربی از میانهروی با عنوان "اعتدال" یاد میشود و "اعتدال" به معنای حد وسط در کمیت و یا کیفیت است. مثل اینکه میگوییم قد آن فرد نه کوتاه است و نه بلند، همچنین این واژه به معنای استقامت و پایداری نیز آمده است.
1
در اصطلاح منظور از آن ثبات و پایدارى بر فضیلت و استقامت در سلوک و رفتار شایسته از منظر عقل و شرع
2 و برگرداندن آنها(امیال مختلفی که در انسان وجود دارد) از افراط و تفریط به حدّ وسط و اعتدال میباشد، به عبارت دیگر، منظور آن است که هر گاه حصول چیزی شرعاً و عقلاً نیکو و شایسته باشد آن امر پدید آید و وقتى عدم آن نیکو است آن امر بروز نکند، مثلاً دربارة صفت شهوت در برخی موارد بروز و ترتیب اثر دادن و پیروی از آن قبیح است،(مثل نگاه شهوتآلود به نامحرم و مانند آن) در حالی که این مورد دربارة همسر نیکو و شایسته است.
3
براین اساس مثلاً دربارة خشم، افراط در آن عبارتست از خارج شدن از دایرة اطاعت از عقل و شرع، که اعمال خشم بدون فکر و بینش باشد، در برابر نیز تفریط آن است که این قوه در شخص به طور کلی از بین برود به گونهای که حتی در جایی که از نظر عقل و شرع، غضب نیکو و به جاست هم، فرد، عکسالعملی از خود بروز ندهد.
4
اشاره به موضوع میانهروی در قرآن
در قرآن کریم آیات متعدّدى با این جهتگیرى تربیتى، (توصیه به میانه روی) آمده است و خداوند مؤمنان را در امور مختلف فردى، خانوادگى، اجتماعى، سیاسى، نظامى و اقتصادى به رعایت اعتدال فراخوانده است. هدف آن است که شاکلة انسان، اعتدال یابد و در نتیجه این حالت در همة کارهای وی وجود داشته باشد که محصول این نظام تربیتى کسى خواهد بود که پاى در جاى پاى نمونه اعتدال یعنى رسولخدا(ص) گذارد و به او تأسّى کند.
جایگاه میانهروی در کلام نبوی
پیامبراکرم(ص) فرمودند: "هنگامىکه خداوند براى اعضاى خانهاى نیکى بخواهد، آنان را در کار دین دانا مىسازد و خردسالانش بزرگانشان را محترم مىشمارند و مدارا در معیشت و میانهروى در مخارج را نصیب آنان مىسازد، عیبهایشان را به آنان مىنماید تا از آنها بازگردند و اگر براى آنان غیر از این بخواهد، به خودشان واگذارشان مىکند.
5
همچنین آن حضرت فرمودند: هرکس سه چیز داشته باشد، همان دارد که آلداود داشتند: اعتدال به هنگام خشم و رضا و میانهروى هنگام نیاز و بىنیازى و ترس از خدا در پنهان و آشکار.
6
امر پیامبر(ص) به اعتدال
متأسفانه بیشتر انسانها و بسیارى از جوامع، در طول حیات خود فاقد این اصل(میانهروی) بوده و هستند، از اینرو یا به دامن افراط افتاده یا در دام تفریط غلطیده، از مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت خارج شدهاند. اساساً ریشة بسیارى از انحرافات فردى و اجتماعى را مىتوان در عدم رعایت اصل اعتدال جست؛ چه مشکلاتى که انسان در رابطه با خود پیدا مىکند و نمىتواند آنها را حل کند و چه مشکلاتى که در خانواده و روابط خانوادگى پیدا مىشود و چه مشکلاتى که در جوامع به سبب عدم رعایت این اصل ظهور و بروز دارد. اصولاً شأن عقل اعتدال است و شأن جهل عدم اعتدال. یعنى انسان عاقل انسانى معتدل است و انسان جاهل انسانى غیر معتدل.
7
در روایتی آن حضرت مؤمنین را از اینکه به طور کامل به دنیا گرایش یابند ـ همچنانکه یهود چنیناند ـ و از اینکه دنیا را رها کرده و به رهبانیت رو آورند ـ همچنانکه برخی از نصاری چنین کاری را مرتکب میشوند ـ نهی کرده است.
8
در عین حال فرمودند: در طلب روزى، میانهروى کنید؛ چرا که هرکس به آنچه برایش آفریده شده، دست مىیابد.
19
همچنین آن حضرت فرمودند: هر که در زندگى میانهروى کند خدا او را روزى مىبخشد، و هر که اسراف کند خدا او را محروم مىسازد.
10
میانه روی در عبادت
آن حضرت پیرامون عبادت پرودگار به علی(ع) میفرمودند:
ای على!... عبادت پروردگارت را مبغوض خویشتن قرار مده، زیادهرو نه پسى باقى گذاشته و نه به پیش رفته است! پس چون کسى عمل کن که امیدوار است که در پیرى بمیرد و پروا کن چون کسى که مىترسد فردا بمیرد».
11
همچنین از انس نقل شده است که گفت: «پیامبراکرم(ص) وارد مسجد شد و ناگهان دید که ریسمانى بین دو ستون مسجد بسته شده است و فرمود: «این ریسمان چیست؟» عرض کردند: این ریسمان مال فلانی است، چون ناتوان مىشود، خود را به آن آویزان مىکند. آنگاه پیامبراکرم(ص) فرمود: «آن را باز کنید! هر یک از شما باید تا زمانى نماز گزارد که با نشاط است، چون خسته شد، باید بخوابد».
12
همچنین آن حضرت پیرامون کیفیت نماز امام جماعت نیز فرمودند:
«هرگاه کسى از شما با مردم نماز گزارد، باید[نماز را] کوتاه بخواند، چون که در میان آنها ناتوان، بیمار و کهنسال است و هرگاه کسى از شما به تنهایى نماز مىخواند، مىتواند هر چه مىخواهد، نماز را طولانى بگزارد».
13
در جای دیگری رسولخدا(ص) در این زمینه فرمود: «خداوند مرا رساننده [امر و نهى] برانگیخته است و مرا مشکل آفرین نفرستاده است».
14
از أبىعبداللَّه جابر بن سمره نیز روایت شده است که گفت: چون با پیامبراکرم(ص) نماز مىگزاردم، هم نمازهایش میانه بودند و هم سخنرانىاش.
15 البته در این زمینه خداوند هم رسولش را در عبادت امر به اعتدال میکند.
16
میانهروى (در زندگى و لوازم آن)
آن حضرت فرمودند: میانهروى (در زندگى و لوازم آن) آسانتر از مشقت و رنج بردن(در تحصیل بیشتر براى زندگى بهتر) است،
17 همچنانکه امروزه مرسوم است که برخی بیشتر کار میکنند که راحتر باشند و وسایل بیشتری را در اختیار داشته باشند!
اثرات میانهروی
میانهروی اثرات مثبتی در زندگی انسان به جای میگذارد که برخی از آنها در دنیا و برخی در آخرت بروز میکند که در زیر به بخشی از این موارد اشاره میکنم:
- اثر آخرتی
پیامبر(ص) در سفارش به امام على(ع) فرمودند: اى على! سه چیز، درجه است و سه چیز، کفّاره و سه چیز، هلاکتبار و سه چیز، نجاتبخش ... و آن نجاتبخشها، عبارتاند از: ترس از خدا در آشکار و نهان، میانهروى در توانگرى و تهىدستى، و حقگویى در خشم و خشنودى.
18
- اثر دنیایی
سخن مشهور رسولخدا(ص) در این باره کاملاً گویاست که:
«
كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً».19
نزدیک است کار فقر به کفر (منجر) شود
20
این امر نزد پیامبراکرم(ص) از چنان اهمیتى برخوردار بود که در آخرین خطبهاى که براى مردم خواند، زمامداران پس از خود را درباره آن هشدار داد.
21
میانهروی در دوستی و دشمنی
انسانهاى ناپختهفکر، نه تنها در دوستى افراط کنندهاند؛ بلکه آن هنگام که دوستىشان با کسى گسسته مىشود در اظهار مخالفت و دشمنى افراط مىکنند و در این راه به کارهاى تند دست مىزنند. انسان عاقل و معتدل کسى است که نه تنها در رفاقت و دوستى بىاندازه اعتماد نمىکند؛ بلکه در ایّام جدایى و دلتنگى هرگز در اظهار گله و شکایت از رفیق دیروز خود تندروى نمىکند و با اعمال ناپخته و افراطى راه رفاقت مجدّد را نمىبندد و کاملا مسدود نمىسازد. نتیجه محبت افراطى، پشیمانى و حاصل دشمنى افراطى شرمندگى است. رسولخدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) در این باره چنین توصیه کردهاند:
دوست خود را دوست بدار از سر اعتدال(او را بر همه اسرار آگاه مساز)، شاید روزى از روزها دشمنت شود[و پشیمان شوى] و دشمنت را دشمندار از روى میانهروى (پردهدرى مکن)، شاید روزى از روزها دوستت شود [و شرمنده او شوى].
22
منابع:
- لسان العرب، ابن منظور محمد بن مکرم، نشر دار صادر، بیروت، 1414 ق، چاپ سوم، ج 11، ص433.
- مجتبوى،سید جلال الدین؛ علم اخلاق اسلامى(ترجمه جامع السعادات)، نشر حکمت، تهران، چاپ چهارم، ج1، ص 106.
- همان، ج1، ص 64، با اندکی تصرف.
- نراقى، ملا محمد مهدى؛ جامع السعادات، نشر اعلمى، بیروت، چاپ چهارم ، ج1، ص 323.
- پاینده، ابو القاسم؛ نهج الفصاحة، مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (ص)، نشردنیاى دانش، تهران، 1382 ش، چاپ چهارم، ص 181.
- پاینده، ابو القاسم؛نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (ص)، پیشین، ص 418.
- دلشاد تهرانى، مصطفى؛ سیره نبوى«منطق عملى»، نشر دریا، تهران، 1385 ش، چاپ دوم، ،ج1، ص164.
- ماوردى؛ أعلام النبوة (للماوردی)، نشر دار و مکتبة الهلال، بیروت، 1409 ق، چاپ اول، ص229.
- حکمت نامة پیامبر اعظم (صلى الله علیه و آله و سلم)(فارسى)، ج13، ص 353.
- اخوان حکیمى، احمد آرام؛ الحیاة، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1380 ش، نوبت چاپ: مکرر، ج2، ص352 و علامه مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج74، ص152.
- پیام پیامبر، پیشین، ص171.
- همان، ص579.
- پیام پیامبر، پیشین، ص579.
- همان.
- همان، ص 581.
- مزمل73، آیات 1-4.
- رسولى محلاتى،سید هاشم؛ترجمه ارشاد القلوب دیلمی، نشر اسلامیه، تهران، چاپ دوم، ج1، ص299.
- حکمت نامه پیامبر اعظم (صلى الله علیه و آله و سلم)(فارسى)، ج14، ص391.
- لسان الملک سپهر، محمد تقى؛ناسخ التواریخ زندگانى پیامبر، نشر اساطیر، تهران،1380 ش، چاپ اول ، ج4، ص2266.
- علامه مجلسى؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، نشر اسلامیه، تهران، سال چاپ: مختلف، نوبت چاپ: مکرر، ، ج27، ص 247 و شعیرى تاج الدین، جامع الأخبار، انتشارات رضى، قم، 1405 ق، چاپ اول، ص 110.
- سیرة نبوى«منطق عملى»، ج1، ص189.
- سیرة نبوى«منطق عملى» ،ج1،ص181.
منبع: پایگاه پژوهشکدة باقرالعلوم