فرشید شیشه گران
آبان 1403

عصری سازی افعال پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم): روش و نمونه

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم عصری سازی افعال پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم): روش و نمونه نویسنده: مهدی مردانی(گلستانی)[1] منبع: دو فصل‌نامة علمی- ترویجی سیره پژوهی اهل بیت(ع)، سال پنجم، پاییز و زمستان 1398، شمارة 9 چکیده افعال پیامبر(ص) مطابق با فضای دورة حضور شکل گرفته است و باید متناسب با فرهنگ همان دوره فهم شود. از این رو اگر شرایط و اقتضائات زمان تغییر کند و فرهنگ و باور عمومی متفاوت شود، می‌بایست رفتارهای ایشان را متناسب با ویژگی‌های زمان و عرف مخاطب، عصری سازی کرد. عصری سازی با تکیه بر ظاهر متون و رفتار پیامبر(ص) به دست نمی‌آید. مسئلة مقالة حاضر این است که چگونه می‌توان افعال و رفتار پیامبر(ص) را تحلیل کرد تا در صورت تغییر شرایط همچنان قابل پیروی باشد؟ این مقاله با تحلیل برخی نمونه‌های رفتاری و روش تحلیلی- اکتشافی، نشان داد که با پیمودن فرایندی پنج مرحله‌ایِ امکان سنجی تأسی به فعل پیامبر(ص)، احراز محدودیت تاریخی در فعل پیامبر(ص)، تشخیص آموزة متغیّر در فعل پیامبر(ص)، کشف مقصود فعل پیامبر(ص) و در نهایت بازسازی فعل پیامبر(ص)، می‌توان به تحلیلِ عصری افعال پیامبر(ص) دست یافت و به این ترتیب می‌توان افعال ایشان را متناسب با فضای فرهنگی امروز، به روزرسانی کرد.   درآمد برپایة آموزه‌های قرآن و سنت، تأسی و الگلوگیری از افعال پیامبر(ص) لازم و ضروری است. خداوند پیامبر(ص) را به عنوان الکو معرفی کرده و مؤمنان را به تأسی از ایشان فراخوانده است(احزاب،21). همچنین امیرالمؤمنین(ع) تأسی به افعال انبیاء به ویژه رسول اکرم(ص) را جزو وظایف دینی مسلمانان برشمرده و آنان را به پیروی از سیرة آن حضرت دعوت کرده است(سیدرضی، 1414، خطبة 60). الگوگیری از افعال پیامبر(ص) همیشه ساده و هموار نیست و گاه بهره‌گیری از افعال ایشان به دلیل محدودیت‌های تاریخی با دشواری همراه است. غذا خوردن با بردگان، سوار شدن بر الاغ بی پالان، دوشیدن بز و پوشیدن لباس پشمی(ابن بابویه، 1378، 2/81) از جمله افعالی است که در زمان صدور، مطلوب و پسندیده بود ولی امروزه به دلیل تغییر شرایط زمانی و تفاوت نگاه فرهنگی، امری مرجوح تلقی می‌شود. فعل پیامبر(ص) مطابق با شرایط دورة حضور شکل گرفته است و طبیعتاً متناسب با عرف و فرهنگ آن زمان فهم می‌شد. در دورة معاصر که اقتضائات زمانی و محیطی رفتار تغییر کرده است، امکان انجام عین فعل ایشان وجود ندارد و می‌بایست مطابق شرایط جدید بازسازی شود. از این‌رو برای الگوگیری از افعال پیامبری که 1400 سال با مخاطب امروز فاصله دارد، می‌بایست اقتضائات عصر جدید را در نظر گرفت و رفتارهای ایشان را متناسب با فرهنگ هر دوره‌ای «عصری سازی» کرد. عصری سازی با تکیه بر ظاهر متون رفتار شناختی پیامبر(ص)پدید نمی‌آید. و نیازمند تبیین روش و تحلیل نمونه‌های رفتاری است. کلمة «فعل» در لغت به معنای احداث و ایجاد است(ابن فارس، 1404، 4/511) و در اصطلاح به معنای تأثیری است که یک شیء به تدریج در شیء دیگر می‌گذارد(طوسی، 1367، 51؛ حلی، 1380، 31) تعریف یادشده با مفهوم مورد نظر از فعل پیامبر(ص) سازگار نیست و شایسته است تا معنای دیگری از آن ارائه گردد. برای این منظور می‌توان گفت فعل، هرگونه کنش و واکنش غیر قولی است که در مواجهه با وقایع و مسائل جاری زمان ظهور پیدا کند، خواه مستمر و تکرارپذیر باشد و خواه مقطعی و دفعی. منظور از «تحلیل عصری» ارائة برداشتی رورآمد از افعالی است که در دورة حضور پیامبر(ص) رخ داده است و در شرایط جدید امکان تکرار آن وجود ندارد. به بیان دیکر، موضوع تحلیل عصری، آن دسته از افعالی است که به دلیل محدودیت تاریخی امکان تأسی ندارد و نیازمند بازنگری و بازسازی متناسب با شرائط و اقتضائات عصر جدید است. با تتبع در منابع غالباً حدیثی و گزینش گزاره‌های رفتارشناختی پیامبر(ص)، ابتدا متون مورد استفاده در پژوهش گردآمد و سپس با نمایه‌زنی تک تک آن‌ها، سهم هرکدام در ساختار تحقیق مشخص شد. در این مرحله، سه ویژگی فعلیّت، محدودیت و تاریخیت معیار گزینش متون بوده است. صرفاً رفتارهایی انتخاب شد که اولاً حکایت‌گر فعل پیامبر(ص) باشد، ثانیاً دارای محدودیت در تأسی و عمل باشد و ثالثاً محدودیت آن ناشی از فاصلة زمانی و تفاوت تاریخی باشد. آن‌گاه با تحلیل و پردازش رفتارهای منتخب- که به کمک متون مشابه و قراین درون متنی و برون متنی احادیث صورت گرفته است – نشانه‌های حاکی از فلسفه و مقصود فعل پیامبر(ص) شناسایی شد و بر پایة مناسبات زمان و ویژگی‌های فرهنگی بازسازی شد. مطالعة انتقادی پژوهش‌های مرتبط و نیز بهره‌گیری از آرای پیشینیان در تحلیل سیرة پیامبر(ص)، از دیگر نکته‌های مدّ نظر در تحلیل عصری افعال پیامبر(ص) بوده است. پیشینة پژوهش در این‌باره، پژوهش مستقلی انجام نشده است. در برخی آثار، مسئلة اصلی این تحقیق مورد توجه قرارگرفته و با بعضی مسائل روز تطبیق داده شده است. چنان‌که محمدی ری شهری(1394) در مقدمة کتاب «سیرة پیامبر خاتم(ص)» عصری سازی را به عنوان یکی از مراحل الگوگیری از سیرة معصومان(ع) معرفی کرده است. عباس پسندیده(1387) در مقالة «معاصر سازی اسوه‌های دینی» به تبیین راه‌کارهای معاصرسازی مسئلة عفاف پرداخته است. عالم زادة نوری(1391) در کتاب «استنباط حکم اخلاقی از سیره و عمل معصوم(ع)»، دشواری‌های نظریة استنباط از فعل معصوم(ع) را کاویده است. و دلشاد تهرانی(1394) در کتاب «راه صفا بر پی مصطفی»، اصول حاکم بر رفتارهای نبوی را تبیین کرده است. مقالة حاضر با دیگر پژوهش‌های مشابه به جهت منبع و نوع تحقیق متفاوت است. منبع بیشتر آثار یادشده، اقوال معصومان(ع) است و منبع این تحقیق، افعال پیامبر(ص) است. عمدة پژوهش‌های پیشین موضوع محور است و این مقاله بر چگونگی تحلیل عصری افعال پیامبر(ص) تمرکز دارد. روش تحلیل عصری افعال پیامبر(ص) تحلیل عصری افعال پیامبر(ص)، زمانی قابل دفاع و شایستة عرضه است که متکی بر مِتُد و روش علمی باشد. این روش باید با بررسی مطالعات پیشین و رفع ایرادات آن‌ها، فرایندی منطقی را سامان دهد و امکان سنجش دستاوردهای تحقیق را فراهم سازد. در این پژوهش با تتبع در منابع فقهی، قرآنی و حدیثی شیعه و نیز ارزیابی پژوهش‌های مرتبط، روش تحلیل عصری افعال پیامبر(ص) تدوین شده است. این روش در فرایند پنج مرحله‌ای چگونگی دستیابی به تحلیل عصری از افعال پیامبر(ص) را بیان می‌کند و مسیر روزآمدسازی رفتارهای پیامبر(ص) را هموار می‌سازد.
  1. امکان سنجی تأسّی به فعل پیامبر(ص)
نخستین گام برای تحلیل عصری رفتار پیامبر(ص)، بررسی امکان تأسّی به فعل پیامبر(ص) است. آیا اقتدا به فعل پیامبر(ص) ممکن است یا محدودیتی بر سر راه الگوگیری از آن وجود دارد؟ چرا که تحلیل عصری تنها در شرایطی مطرح می‌شود که تبعیت از فعل پیامبر(ص) مقدور نباشد و نتوان از فعل پیامبر(ص) همان‌گونه که صادر شده پیروی کرد. در این صورت است که ضرورت تأسّی به فعل پیامبر(ص) اقتضا می‌کند تا راه‌کاری برای الگوگیری از حضرت اندیشیده شود و شیوه‌ای برای برون‌رفت از محدودیت موجود در پیش گرفته شود.
  1. احراز محدودیت تاریخی در فعل پیامبر(ص)
تأسی به افعال پیامبر(ص) گاه با محدودیت‌هایی مواجه است که مانع از انجام مطابقت و تبعیت مستقیم از آن می‌شود. در این شرایط، ایدة «تحلیل عصری» افعال پیامبر(ص) به عنوان راه‌کار برون رفت از محدودیت‌های تأسی مطر ح می‌گردد و به عنوان سازوکار عبور از تنگناهای اقتدا به فعل پیامبر(ص) پیشنهاد می‌شود. محدودیتی که زمینة کارآیی تحلیل عصری را فراهم می‌آورد و در واقع، قلمرو کار کرد تحلیل عصری به حساب می‌آید، «محدودیت تاریخی» است. براین اساس دومین گام برای تحلیل عصری افعال پیامبر(ص) احراز محدودیت تاریخی افعال پیامبر(ص) است که از طریق غربال‌گری موانع تأسی و کشف نشانه‌های تاریخی انجام می‌شود.
  1. تشخیص آموزة متغیر در فعل پیامبر(ص)
به نظر می‌رسد همة افعال پیامبر(ص) قابلیت عصری سازی ندارند و امکان ارائة برداشت روزآمد از آن‌ها وجود ندارد. تحلیل عصری تنها دربارة افعالی صادق است که دربردارندة آموزة متغیر هستند و امکان دگرگونی در صورت و ساختار اولیة فعل را داشته باشند. برخی از رفتارهای پیامبر(ص) که دربردارندة آموزه‌ای ثابت و زمان شمولند، همیشه و همه جا و فارغ از موقعیت زمانی و بدون وابستگی محیطی تحقق می‌یابند؛ مانند نمازخواندن، حج گزاردن، انفاق کردن و صلة رحم. انجام برخی افعال درگرو زمان و مکان است و متناسب با اقتصائات فرهنگی و محیطی قابل پیروی هستند. بنابراین لازم است تا علاوه بر سنجش امکان تأسی و نوع محدودیت، گونة رفتار پیامبر(ص) به جهت ثابت یا متغیر بودن نیز سنجیده شود تا ظرفیت افعال پیامبر(ص) به حسب قلمرو کارآیی احراز گردد.  
  1. کشف مقصود فعل پیامبر(ص)
با طی مراحل بالا افعالی باقی می‌ماند که دارای دو مشکل است: از یک سو امکان تأسی ندارند و از سوی دیگر دارای محدودیتی تاریخی‌اند. در چنین شرایطی باید به درون‌مایه و لایه‌های باطنی فعل پیامبر(ص) راه یافت و به کمک آن ازتنگناهای ظاهری تأسی عبور کرد. برای این منظور، لازم است تا با کشف پیام اصلی و مضمون کلی رفتار، از حصار زمان و مکان خارج شد.از این‌رو، چهارمین گام برای تحلیل عصری افعال پیامبر(ص) «کشف مقصودِ فعل پیامبر(ص)» است که موجب توسعة کارکرد افعال پیامبر(ص) و افزایش قابلیت تأسی به آن می‌شود.
  1. بازسازی فعل پیامبر(ص)
شناخت مقصود افعال پیامبر(ص)، مسیر تحلیل عصری افعال پیامبر(ص) را هموار ساخته و فرایند عصری سازی آن را کوتاه می‌کند. برای دست‌یابی به الگویی روزآمد از افعال حضرت، به الگوی پنجمی نیاز است که چرخة تحلیل عصری را کامل کند. برای این منظور، باید آن دسته از موضوعاتی که به عنوان مقصود افعال پیامبر(ص) شناخته شده است بر عصر حاضر عرضه و افعال پیامبر(ص) را بازسازی کرد. منظور از بازسازی، خوانش دوبارة افعال پیامبر(ص) در بستر زمانی جدید و تجسم آن درقالب افعال متعارف، متداول و به روز است. البته بازسازی افعال پیامبر(ص) همیشه ممکن نیست و متناسب با شرایط وقت و ویژگی‌های رفتاری پیامبر(ص) تغییر می‌کند. برای نمونه، رفتار پیامبر(ص) در پوشیدن لباس پشمی- که به منظور زیست متواضعانه و همسانی با طبقة فرودست جامعه انجام می‌شده است- در عصر حاضر مصداق مشخص و روشنی ندارد و بازسازی آن امکان‌پذیر نیست. چرا که در دورة پیامبر(ص) لباس پشمینه، پوشش نیازمندان بود و نشانة ساده زیستی به شمار می‌رفت. اما امروزه علاوه بر جنس لباس، عوامل دیگری چون رنگ، دوخت، قیمت و برند نیز در تعیین سطح اجتماعی و اقتصادی لباس دخالت دارد و نمی‌توان یک لباس مشخص را مصداق تواضع برشمرد  و آن را جایگزین پوشش پیامبر(ص) معرفی کرد. تحلیل نمونه‌های افعال پیامبر(ص) تحلیل عصری افعال پیامبر(ص) نیازمند نمونه‌های کاربردی نیز هست تا از رهگذر بررسی مصادیق عینی افعال پیامبر(ص)، چگونگی کاربست روش پیش‌گفته معلوم شود تا از این طریق، تحلیل عصری افعال دیگر معصومان نیز هموار شود. البته به دلیل تنوع شئون زندگانی پیامبر(ص) و نیز گستردگی افعال صادره از ایشان، انتخاب نمونه‌های رفتاری پیامبر(ص)، دیریاب و کشف افعال شایستة تحلیل دشوار است. افزون بر آن که تحلیل عصری افعال پیامبر(ص) امری سهل و ممتنع است که در برخی مصادیق و نمونه‌ها ساده کی‌نماید و در برخی دیگر دشوار. از این رو، تحلیل‌های ارائه شده از افعال پیامبر(ص) در یک تراز واحد قرار ندارد و سطح واکاوی رفتارهای حضرت یکنواخت نیست.
  1. سیرة فردی
یکی از حوزه‌های رفتارشناختی پیامبر(ص)، سیرة فردی و شخصی حضرت است که شامل اموری چون نظافت و بهداشت، خوراک، پوشاک، مسکن و مرکب و نظایر این‌ها می‌شود. در این میان، برخی از افعال حضرت به سبب محدودیت تاریخی امکان تأسی ندارد و الگوگیری از آن‌ها در زمان حاضر مقدور نیست. الف. نگهداری خروس سفید برای نمونه، نگهداری خروس سفید در منزل ازجمله رفتارهایی است که با اقتضائات زمان حاضر سازگار نیست و بسا مایة اذیت همسایگان شود. با این همه، رفتار یادشده توسط پیامبر(ص) انجام گرفته و درمواردی هم به آن سفارش کرده است. انس‌بن مالک از رسول خدا(ص) نقل می‌کند: «خروس سفید دوست من و وشمن او دشمن خداست؛ او از صاحبش و هفت خانة[اطرافش] محافظت می‌کند» و رسول خدا آن را درخانه‌اش نگه می‌داشت(طبرسی، 1412: 130) همچنین در روایتی از پیامبر(ص) آمده است: «هرکس خروس سفیدی را در منزلش نگه‌دارد از شرّ سه چیز در امان خواهد بود: کافر، پیشگو و جادوگر»(همان). باتوجه به دو روایت فوق و نیز دیگر متون مرتبط که از بسامد نسبتاً بالایی نیز برخوردارند، می‌توان انتساب رفتار یادشده به پیامبر(ص) را تأیید کرد و اصل صدور این رفتار از حضرت را پذیرفت(کلینی، 1407: 6/549؛ مجلسی، 1403: 62/7). با این همه، قرائن متنی و نشانه‌های برون متنی بر این امر دلالت می‌کند که مقصود اصلی از نگهداری خروس، وقت شناسی و اطلاع یابی از اوقات نماز بوده است. چنان‌که «امام صادق(ع) از پدرانش نقل فرمود که رسول خدا(ص) از دشنام دادن به خروس نهی فرمود، زیرا او[مسلمانان را] برای نماز بیدار می‌کند»(حرعاملی، 1409: 4/170). هچنین روایاتی که به وصف خروس و ویژگی‌های آن می‌پردازد، بر وقت شناسی و و شناخت آن از اوقات نماز تأکید کرده است. امام رضا(ع) فرمود: «در خروس سفید پنج خصلت از خصلت‌های پیامبران است: شناخت اوقات نماز، حمیت، بخشندگی، دلیری و آمیزش بسیار»(ابن بابویه، 1362: 1/299). خصوصاً آن‌که در برخی متون، بر نگه‌داری خروس به منظور اطلاع از اوقات نماز تصریح شده است: « رسول خدا خروس سفید داشت و صحابة پیامبر(ص) نیز به هنگام مسافرت با خود خروسی را می‌بردند تا ایشان را از اوقات نماز آگاه کند»(مجلسی، 1403: 62/7). از این رو، باتوجه به این‌که مقصود پیامبر(ص) از رفتار یادشده وقت شناسی و مواظبت بر اوقات نماز بوده است، به نظر می‌رسد «استفاده از ساعت» مصداق مناسبی برای جایگزینی رفتار پیامبر(ص) باشد. چرا که علیرغم ناهمگونی‌های ظاهری با رفتار یاد شده، به جهت همخوانی با مقصود پیامبر(ص) و نیز به جهت تناسب با احتیاجات زمان، نزدیک‌ترین مصداق به «خروس» محسوب می‌شود. ب. سرمه کشیدن بر چشم نمونة دیگر از رفتارهای شخصی پیامبر(ص) که در حوزة بهداشت انجام می‌گرفت، سرمه کشیدن بود. در روایتی آمده است: «هنگامی که رسول خدا(ص) به رختخواب می‌رفت، به تعداد فرد با اثمد [نوعی سنگ سرمه] سرمی می‌کشید»(کلینی، 1407: 6/493). همچنین در روایتی دیگر آمده است: «رسول خدا(ص) پیوسته قبل از خواب سرمه می‌کشید»(همان، 495). این رفتار پیامبر(ص) که در گزارش‌های متعددی نقل شده است، در جامعة کنونی قابل الگوبرداری نیست و نمی‌توان به آن اقتدا کرد. چرا که در فرهنگ امروز، سرمه کشیدن بیشتر یک رفتار زنانه است و انجام آن برای مردان قبیح تلقی می‌شود. از این‌رو لازم است با توجه به محدودیت‌های تاریخی موجود، مقصود از رفتار پیامبر(ص) شناسایی و حتی‌المقدور مطابق شرایط روز بازسازی شود. با بررسی روایات وارده در بارة سرمه کشیدن چنین به دست می‌آید که برخلاف باور عمومی که سرمه را ابزاری زینتی به شمار می‌آورند، مقصود پیامبر(ص) از این رفتار خواص درمانی و رعایت «بهداشت چشم» بوده است. چنان‌که در روایتی از عایشه آمده است: «رسول خدا(ص) را دیدم که زیاد سرمه می‌کشید، گفتم یا رسول‌الله شما  از سرمه زیاد استفاده می‌کنید! فرمود سرمه چشم را روشنی می‌بخشد و مژه‌های چشم را می‌رویاند»(طبری، 1982: 1/478). در روایتی دیگر آمده است: «رسول خدا(ص) فرمود: سرمة اثمد به چشم بمالید که دیده را جلا می‌دهدو مو می‌رویاند»(ترمزی، 1998: 4/22). از همین رو به جهت حفظ خاصیت طبی و افزایش زمان تأثیرگذاری، این رفتار بیشتر شب هنگام و قبل از خواب انجام می‌گرفت. «پیامبر(ص) سرمه‌دانی داشت که با آن در هنگام خفتن هر چشم را سه بار سرمه می‌کشید»(همان: 153). همچنین در روایتی دیگر آمده است: «سرمه کشیدن در هنگام خواب مایة ایمنی از آب [چشم] است»(ابن بابویه، 1406: 22). از این‌رو باتوجه به شناخت مقصود پیامبر(ص) از سرمه کشیدن و فهم علت غائی آن، می‌توان از دیگر افعال مؤثر در بهداشت جشم کمک گرفت و رفتار پیامبر(ص) را در دورة کنونی نیز عصری سازی کرد. البته عصری سازی رفتار به معنای ترک فعل انجام گرفته نیست، بلکه به معنای توسعة رفتار در قالب مصادیق جدید است که می‌تواند با عمل به رفتار پیشین نیز جمع شود.
  1. سیرة اخلاقی
از دیگر حوزه‌های رفتارشناختی پیامبر(ص)، سیرة اخلاقی حضرت است که شامل اموری جون حُسنِ خلق، امانت‌داری، صداقت و راست‌گویی، صبر و شکیبایی، زهد و ساده‌زیستی می‌شود. در این میان، برخی از افعال اخلاقی پیامبر(ص) به دلیل محدودیت تاریخی امکان تأسی ندارد و الگوگیری از آن‌ها در عصر حاضر مقدور نیست. چنان‌که نخوردن نان گندم و نگاه نکردن به تصاویر از جملة آن رفتارهاست. الف. نخوردن نان گندم برپایة شماری از متون روایی، پیامبر اکرم(ص) هیچگاه نان گندم نخوردندو از نان جو نیز سیر نشدند! چنان‌که وقتی دربارة «سیرنشدن پیامبر(ص) از نان گندم سؤال کرد، امام صادق(ع) از «نخوردن» حضرت خبردادند و فرمود: «خیر! رسول خدا(ص) هرگز نان گندم نخورد و از نان جو هم سیر نخورد».(ابن بابویه، 1376: 320). همچنین در روایتی دیگر، ضمن آن که غذای غالب پیامبر(ص) نان جوین دانسته شده، بر نخوردن نان گندم از سوی پیامبر(ص) تأکید شده است. «ابو اسامه گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: برای ما چنین نقل شده که رسول خدا(ص) سه روز پیاپی از نان گندم سیر نخورد. فرمود: رسول خدا هیچگاه از نان گندم نخورد. گفتم پس چه چیزی تناول می‌کردند؟ فرمود: خوراک رسول خدا نان جو بود اگر می‌یافت و شیرینی‌اش خرما بود و سوختش شاخة درخت خرما».(طوسی، 1414: 663). البته این نخوردن، به سبب فقر نبود و پیامبر(ص) با وجود برخورداری و توان مالی، از نان گندم پرهیز می‌کردند! چنان که به فرمودة امام باقر(ع)، پیامبر(ص) تا صد شتر به یک نفر جایزه می‌دادند.(کلینی، 1407: 8/130). چون سطح معیشتی مردم در زمان پیامبر(ص) پایین بود، بیشتر مردم قدرت خرید نان گندم را نداشتند؛ پیامبر(ص) نیز به منظور همسانی با اقشار ضعیف جامعه از خوردن نان گندم امتناع می‌کردند. امروزه این رفتار پیامبر(ص) قابل تأسی نیست و به دلیل تغییر شرایط اقتصادی و افزایش قدرت خرید مردم، امکان پیروی ندارد. از این رو برای تأسی به فعل پیامبر(ص) می‌بایست مقصود از فعل را کشف کرد و متناسب با شرایط اقتصادی روز بازسازی کرد. برپایة قراین درونی و برونی احادیث، مقصود پیامبر(ص) از رفتار یادشده «ساده زیستی» بوده است. حضرت برای رعایت این صفت اخلاقی از خوردن نان گندم امتناع می‌کرد. برخی از محدثان، روایات مربوط به پرهیز پیامبر(ص) از نان گندم را در ذیل عنوان «زهد» آورده‌اند(ابن شهر آشوب، 1379: 2/98؛ مجلسی، 1403: 40/331؛ بحرانی، 1411: 1/217). براین اساس، برای بازسازی رفتار پیامبر(ص) در عصر حاضر باید به سراغ خوراکی‌هایی رفت که خوردن یا نخوردن آن نشانة ساده زیستی محسوب شود و جانشینی روزآمدی برای رفتار حضرت به شمار رود. چنان که امیرالمؤمنین(ع) در احتجاج با افرادی که حضرت عیسی(ع) را پیامبری زاهد و ساده زیست می‌دانستند، رسول خدا(ص) را زاهدترین انبیا معرفی کرده و نخوردن حضرت از نان گندم را به عنوان گواه خویش ذکر کرده است. «مردی یهودی به امیرالمؤمنین(ع) گفت: چنان گمان می‌برند که عیسی(ع) زاهد بود. علی(ع) گفت: حتماً چنین بود، و محمد(ص) زاهدترین پیامبران بود. هرگز سفره‌ای از پیش او برچیده نشد که برآن طعام باشد،[2] و هرگز نان گندم نخورد، و هرگز سه شب پیاپی از نان جوین سیر نخورد(طبرسی، 1403: 1/226) ب. نگاه نکردن به تصاویر یکی از رفتارهای اخلاقی پیامبر(ص) که در مواجهه با زینت‌های دنیا رخ داده، چشم ندوختن و نگاه نکردن به آن‌هاست. چنان که امیرالمؤمنین(ع) در وصف زهد پیامبر(ص) فرموده است: «پرده‌ای همراه با نقش و نگار بر در خانه‌اش آویخته بود. به یکی از همسرانش فرمود: فلانی! این پرده را از برابر دید من پنهان کن، زیرا وقتی آن را می‌بینم، دنیا و زر و زیورش را به یاد می‌آورم»(سیدرضی، 1414: خطبة 160). همچنین عایشه بر این خصلت پیامبر(ص) تصریح کرده، آورده است: «پرده‌ای داشتیم که در آن عکس پرنده‌ای بود، هرگاه کسی وارد می‌شد اول با آن روبه رو می‌شد. رسول خدا(ص) به من فرمود: این پرده را عوض کن، زیرا هرگاه وارد می‌شوم و آن را می‌بینم، به یاد دنیا می‌افتم».(ابن حجاج، بی تا: 3/1666؛ نسائی، 1406: 5/306). طبرسی در این باره نوشته است: «رسول خدا(ص) پیوسته از نگاه کردن به آنچه از دنیا نیکو شمرده می‌شد، پرهیز می‌کرد»(طبرسی، 1372: 6/531). تأسی به این رفتار پیامبر(ص) در دورة معاصر امکان ندارد و الگوگیری از آن مقدور نیست. خودداری از نظاره کردن به تصاویر و زیورهای دنیایی رفتاری است که مخاطب امروز به دلیل تفاوت فرهنگ و تغییر باور عمومی برنمی‌تابد و بسا آن را نشانة ریا، تظاهر و یا خودپسندی به حساب آورد. البته ممکن است محدودیت تأسی به این رفتار پیامبر(ص) به خاطر اختصاصی بودن آن باشد و این پرهیز، جزو آداب شخصی پیامبر(ص) بوده است. چنان که برخی از متون روایی بر این نکته دلالت دارد(نک. ابن ماجه، بی تا: 2/1115) و از یرخی متون تفسیری چنین استفاده می‌شود که رفتار پیامبر(ص) در پی فرمان الهی در آیة 88 سورة حجر اتفاق افتاده است(طبرسی، 1372: 6/345). با این همه، محدودیت تاریخی رفتار پیامبر(ص) به دلیل تفاوت فرهنگِ زمان محرز است و مخاطب امروز «نگاه نکردن» را به عنوان روش مواجهه با زینت‌های دنیایی نمی‌پسندد. امروزه استفاده از تصاویر و نقش نگارهای تزیینی عنوان دیگری پیدا کرده است و نشانة زیبایی دوستی است. بر این اساس، می‌بایست در پی کشف مقصود رفتار پیامبر(ص) برآمد و آن را متناسب اقتضائات زمان بازسازی کرد. بررسی قراین معناشناختی احادیث نشان می‌دهد که مقصود پیامبر(ص) از چشم ندوختن به پردة منقش و یا تصاویر زینتی «زهد و بی رغبتی به دنیا» بوده است. چنان که عبارات پایانی فرمایش امیرالمؤمنین(ع) بر این موضوع دلالت دارد: «علاقه داشت آرایش دنیا از برابر دیده‌اش پنهان باشد، تا از آن جامة زیبا برنگیرد، و باورش نیاید که سرای قرار و آرامش است، وامیدی به درنگ در آن نداشته باشد. پیامبر(ص) علاقه به دنیا را از دل بیرون کرد، و از این محل فانی دل برداشت، و از دیدة خود پنهان نمود. کسی که چیزی را دشمن دارد، بغض و نفرت دارد که به آن نظر کند و در محضرش از آن یاد شود»(سیدرضی، 1414: خطبة 160). درحقیقت پیامبر(ص) با نگاه نکردن به زینت‌های دنیا و چشم فروهشتن از تصاویر زینتی، به دنبال آن بود تا فرهنگ زهد و بی‌رغبتی به دنیا را ترویج دهد و مظاهر دنیوی را کوچک جلوه دهد. نگاه نکردن به چیزی، نشان دهندة توجه و اهمیت به آن است و مرتبة نازلی از علاقه و رغبت به آن محسوب می‌شود و زمینة دلبستگی و وابستگی به آن را پدید می‌آورد. از این رو، برای بازسازی رفتار پیامبر(ص) باید اصلِ توجه نکردن و اهمیت ندادن به امور دنیوی را ملاک عمل قرار داد که این باور، خود درقالب مصادیق مختلفی می‌تواند بروز پیدا کند.
  1. سیرة اجتماعی
از دیگر حوزه‌های رفتار شناختی پیامبر(ص)، سیرة اجتماعی ایشان است که شامل موضوعاتی مانند ارتباط با اصحاب و یاران، دشمنان و مخالفان، ازدواج و وفات می‌شد. در این میان، برخی از افعال اجتماعی پیامبر(ص) به دلیل محدودیت تاریخی امکان تأسی ندارد و در عصر حاضر پیروی از آن‌ها مقدور نیست. الف. اقدام شخصی در برآوردن حاجات مردم برپایة شماری از متون روایی، اقدام شخصی و بی واسطة پیامبر(ص) در برآوردن حاجات مردم از جمله رفتارهایی است که حضرت بر آن مواظبت می‌کرد. ابن شهرآشوب ضمن ارائة گزارشی جامع از ویژگی‌های پیامبر(ص) آورده است: «پیامبر(ص) این‌گونه بود که کسی از آزاده یا بنده یا کنیز بر او وارد نمی‌شد مگر آن که به همراه او در پی خواسته‌اش راه می‌افتاد»(ابن شهر آشوب، 1379: 1/145). همچنین انس بن مالک نقل کرده است: رسول خدا(ص) را دیدم که از منبر فرود می‌آید و مردی حاجتش را به ایشان عرضه می‌کند. پیامبر(ص) همراه او برمی‌خیزد و حاجتش را برآورده می‌کند و سپس می‌آید و به نماز می‌ایستد»(ابو داوود، بی تا: 1/292). در روایتی آمده است: « کنیزی از کنیزان اهل مدینه بود که گاه دست پیامبر(ص) را می‌گرفت و او را برای حاجت‌های خود[درکوچه‌های مدینه] می‌چرخاند تا به انجام رسد و آنگاه پیامبر(ص) بازمی‌گشت»(ابو نعیم اصفهانی، 1394: 7/202). این رفتار حضرت در عصر کنونی، باتوجه به فزونی جمعیت، افزایش خواسته‌ها، تنوع سطح نیازها و نیز جایگاه متمایز رهبری، مقدور نیست و می‌بایست متناسب با اقتضائات حال به روز گردد. چرا که جامعة کوچک و کم جمعیت مدینه، مراجعات اندک و کم شمار مردم، امکان ارتباط مستقیم و بی واسطه با حاکم و بالاخره بسیط و سبک‌بار بودن نیازها و احتیاجات مردم، همگی حکایت از آن دارد که مناسبات جامعة زمان پیامبر(ص) با اقتضائات جامعة امروز تفاوت کرده و عملاً نمی‌توان رفتار صادره در آن روزگار را در حال حاضر انجام داد. از این رو، شایسته است تا با تحلیل ویژگی‌های رفتاری پیامبر(ص)، مقصود حضرت از فعل مورد نظر را استخراج کرد تا باتوجه به خصوصیات زمان حاضر، آن را بازسازی کرد. برای این منظور، باید گفت که تعبیر «رجل» در روایت نخست، نماد افراد ناشناس و گمنام جامعه و تعبیر «کنیز» در روایت دوم، نماد طبقة ضعیف و ناتوان جامعه است. همچنین گرفتن دست پیامبر(ص) توسط کنیز، نشانة دسترسی راحت و بی تکلف به حاکم جامعه است و حرکت پیامبر(ص) به همراه فرد حاجتمند نیز نشانة اهتمام ویژة ایشان به خواستة مردم است. بنابراین، تحلیل نشانه‌ها و دلالت‌های یادشده نشان می‌دهد که«اهتمام به نیازهای مردم و سعی بلیغ در برآوردن آن‌ها» مقصود پیامبر(ص) از رفتار مورد نظر بوده است. برای بازسازی آن در جامعة امروز باید اصل «خدمت رسانی» را مدنظر قرار داد و با روش‌های روزآمد درصدد تأمین آن برآمد. ب. پرهیز از گماشتن دربان   یکی دیگر از ویژگی‌های پیامبر(ص) در تعامل با مردم، دسترسی آسان و راحت به ایشان بود که در قالب رفتارهایی همچون پرهیز از گماشتن دربان ظهور داشت. در وصف این خصلت پیامبر(ص)، آمده است: «رسول خدا(ص) چنان بود که درهای خانه‌اش را به روی کسی نمی‌بست و برای خود دربان نمی‌گماشت. آشکارا در دسترس بود و هرکس می‌توانست ایشان را ملاقات کند.(بیهقی، 1424: 10/174). در روایتی آمده است: «پیامبر(ص) هیچگاه روی میز غذا نخورد و جمعیتی را همراه خود روانه نکرد و هیچگاه دربان نداشت».(ابن عساکر، 1415: 4/81). همچنین طبق گزارش انس بن مالک، زنی رفتار ناشایستی با پیامبر(ص) داشت و برای عذرخواهی نزد حضرت رفت، او خانة پیامبر(ص) را بدون دربان و نگاهبان یافت(بخاری، 1422: 8/108). این رفتار پیامبر(ص) به اقتضای جامعة کم شمار مدینه و مراجعات اندک مردم آن روزگار انجام می‌گرفت و رسول خدا(ص) این فرصت را می‌یافت تا به سادگی با افراد جامعه ارتباط برقرارکند، اما در جامعة بزرگ و پرشمار امروز که حاکم اسلامی با مسائل سیاسی و اجتماعی مختلفی مواجه است، عملاً امکان پیروی مستقیم از سیرة حضرت وجود ندارد و نمی‌توان به عین این رفتار پیامبر(ص) اقتدا کرد. از این رو، ضروری است که  روش بهره‌گیری از رفتار پیامبر(ص) تغییر یابد و رفتار ایشان مطابق شرایط روز، عصری سازی شود. برای این منظور، باید با استفاده از ویژگی‌های رفتاری پیامبر(ص) پیام اصلی فعل ایشان را کشف و مطابق اقتضائات زمان بازسازی کرد. با توجه به قراین برون متنی و نیز تحلیل گزاره‌های روایی چنین می‌توان نتیجه گرفت که مقصود پیامبر(ص) از رفتار یادشده «تسهیل رابطة مردم و حاکم» بوده است. به واقع پیامبر(ص) با این عمل خود امکان ارتباط سهل و ساده با مردم را فراهم آوردند تا افراد جامعه بتوانند به راحتی مشکلات خود را با ایشان درمیان بگذارند. این اصل رفتاری در جامعة امروز نیز با برخی روش‌های نوین مانند ایجاد ارتباط مجازی، برقراری تماس تلفنی، تشکیل دفتر پاسخ‌گویی و تعیین نماینده برای مراجعات حضوری تحقق می‌یابد. همچنین می‌توان به صورت محدود و موردی به ارتباط حضوری و بی واسطه با مردم پرداخت و به اصل رفتار پیامبر(ص) نیز تأسی کرد.
  1. سیرة اقتصادی
از دیگر حوزه‌های رفتارشناختی پیامبر(ص)، سیرة اقتصادی است که شامل موضوعاتی مانند اشتغال، مصرف و بازار می‌شود. در این میان، برخی از افعال اقتصادی پیامبر(ص) همچون کار جسمانی و پرهیز از ذخیرة آذوقه به دلیل محدودیت تاریخی امکان تأسی ندارد و در عصر حاضر تبعیت ار آنها مقدور نیست. الف. کار جسمانی یکی از کارهای پیامبر(ص)، کار یدی و فعالیت جسمانی است که در متون مختلف از زبان اهل بیت(ع) گزارش شده است. موسی‌بن جعفر(ع) در روایتی از کار یدی پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) حکایت کرده فرمود: «علی‌بن حمزه از پدرش نقل می‌کند که گفت: ابوالحسن[امام کاظم(ع)] را دیدم که در زمینی متعلق به خودش کار می‌کرد و پاهای او غرق عرق شده بود. عرض کردم: فدایت شوم! کارگرانت کجایند؟ فرمود: ای علی! کسانی با دست خود در زمین خویش کار کردند که از من و پدرم بهتر بودند. گفتم: کدام کسان؟ فرمود: رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و همة پدرانم، که با دست خود کار می‌کردند. با دست خود کارکردن کار پیامبران و رسولان و اوصیا و صالحان است».(کلینی، 1407: 5/75). همچنین امام صادق(ع) از کار مشترک امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر(ص) در کشاورزی خبر دادند: «امیرالمؤمنین(ع) بیل می‌زد و شخم می‌کرد [وآب از زمین بیرون می‌آورد] و پیامبر(ص) نیز دانه‌ها را در زمین می‌نشاند».(همان:74). ایشان در حدیثی دیگر، کار جسمانی پیامبر(ص) را روایت کرده‌اند: «زراره گوید: مردی نزد امام صادق(ع) آمد و گفت: از من برنمی‌آید که با دست خود کارکنم، نیز نمی‌توانم به کسب و بازرگانی بپردازم، و من مردی بدبخت و نیازمندم. امام(ع)فرمود: کارکن، و برسر خود برای این و آن بار ببر، و از مردم خود را بی‌نیاز ساز. رسول خدا سنگی را بر دوش خود حمل کرد و در یکی از جالیزهای خود نصب کرد تا جلوی سیلاب را بگیرد».(همان:77) این رفتار پیامبر(ص) که جزو افعال مشترک اهل بیت(ع) نیز بوده است، حکایت از آن دارد که کاری که با قوت بازو و عرق ریختن انجام گیرد، اجر و ارزش بیشتری دارد. از این رو، شایسته است تا مسلمانان نیز رفتار پیامبر(ص) را سرمشق خود قراردهند و به این سنت رفتاری اقتدا کنند. لکن باتوجه به شرایط و اقتضائات زمان که فرصت شغلی کافی وجود ندارد و امکان انجام کار جسمانی برای همگان فراهم نیست، نمی‌توان به صورت فراگیر به رفتار پیامبر(ص) جامة عمل پوشاند. عملاً تأسی پُرشمول به رفتار ایشان مقدور نمی‌باشد. از این رو لازم است با شناخت مقصود پیامبر(ص) از رفتار انجام گرفته و بازسازی آن در عصر حاضر، زمینة پیروی از این فعل پیامبر(ص) را فراهم کرد. باتوجه به قراین برون متنی و نشانه‌های معناشناختی روایات می‌توان گفت مقصود پیامبر(ص) و حتی دیگر ائمة معصومین(ع) از کار یدی، «کسب روزی حلال» بوده است و ایشان به منظور تأمین نیازهای معیشتی خانواده و بی‌نیازی از بندگان به تلاش جسمانی روی می‌آوردند. چنان‌که در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «من در بعضی از زراعت‌هایم چندان کار می‌کنم که عرق از من بریزد، با این‌که کسی را دارم که به جای من کارکند، لیکن می‌خواهم که خدای عزوجل بداند که من خود برای طلب روزی حلال کار می‌کنم»(همان). در روایتی دیگر، فضل‌بن ابی قُره نقل می‌کند: «بر امام صادق(ع) در یکی از باغچه‌های ایشان وارد شدیم، پس به ایشان گفتیم: فدایتان شویم، اجازه دهید ما به جای شما کارکنیم یا بندگان ان را انجام دهند. فرمود: خیر، مرا آزاد بگذارید. من دوست دارم که خداوند ببیند با دستانم کار می‌کنم و برای کسب حلال خود را به رنج می‌اندازم».(ابن بابویه، 1413: 3/163).  همجنین وقتی راوی از امام باقر(ع) دربارة دلیل کار جسمی ایشان در وقت کهولت سن و گرمای هوا سؤال می‌کند، حضرت ضمن دینی خواندن رفتار خود می‌فرماید: «اگر پیک مرگ در این حال درآید، مرا در طاعت و بندگی خدا خواهد دید، چرا که من با این تلاش، خود و خانواده‌ام را از تو و سایر مردم بی‌نیاز می‌کنم».(کلینی، 1407: 5/73). از این رو، می‌توان گفت که کار یدی تنها یک نمونه از مصادیق اصل رفتاری پیامبر(ص) بوده است و امروزه هرگونه تلاش برای کسب حلال و تأمین معیشت خانواده، پیروی از رفتار پیامبر(ص) محسوب می‌شود. گرچه لقمه‌ای که از تلاش بدنی به دست آید و حاصل دسترنج انسان باشد ارزش بیشتری دارد و از اجر معنوی نیز برخوردار است. ب. پرهیز از ذخیرة آذوقه از دیگر نمونه‌های رفتار اقتصادی پیامبر(ص) آن است که آن حضرت از ذخیره‌سازی آذوقه منع می‌کرد و از نگه‌داری توشة روزانه پرهیز داشت. چنان‌که در برخی متون حدیثی آمده است: «پیامبر(ص) هیچ‌گاه چیزی را برای فردا نمی‌اندوخت».(ترمذی، 1998: 4/309). در برخی متون از زیان پیامبر(ص) نقل شده است که فرمود: «من دینار و درهمی را جمع نمی‌کنم و روزی‌ام را برای فردا نگه نمی‌دارم».(این کثیر، 1412: 6/300؛ ابن عساکر، 1415، 4/128). همچنین بنا بر گزارشی که خادم پیامبر(ص) نقل کرده است، حضرت نگه‌داشت خوراک را مذموم شمرده و از ذخیره‌سازی آن نهی کرده است: «سفینه خادم پیامبر(ص) می‌گوید: چند پرنده‌ای برای رسول خدا(ص) هدیه آوردند. یکی از آنها را طبخ کردم و صبح برایشان بردم. فرمود: این را از کجا آورده‌ای؟ گفتم: از همان‌هاست که دیروز برایتان آورده‌اند. فرمود: آیا به تو نگفتم که غذایی را برای روز بعد نیندوزی؟ هر روز، روزی خود را دارد».(بزار، 1988: 9/287). رفتار یادشده درجامعة امروز مقدور نیست و به جهت اقتضائات زمان و ناسازگاری با فرهنگ مخاطب نمی‌توان به آن اقتدا کرد. این محدودیت تاریخی در دورة ائمه(ع) نیز ظهور داشته است و برخی از معصومان برخلاف سیرة پیامبر(ص)، آذوقة سالانة خویش را ذخیره می‌کردند. چنان‌که وقتی معمّربن خلّاد از امام رضا(ع) دربارة ذخیره کردن خوراک سؤال پرسید، حضرت فرمود: «من چنین می‌کنم[و مقصودش فراهم آوردن قوت سالانه بود]»(ابن بابویه، 1413: 3/167). در حدیث دیگری از امام رضا(ع) نقل شده است: «چون آدمی خوراک سال خویش را ذخیره کند، بارش سبک می‌شود و آسایش می‌یابد. امام باقر(ع) و امام صادق(ع) تا خوراک سالانة خود را فراهم نمی‌آوردند، به خریدن زمین [وکار کشاورزی] اقدام نمی‌کردند».(کلینی، 1407: 5/89). از این رو باید گفت که پیامبر(ص) با ذخیره‌سازی قوت سالانه مخالف نبودند، بلکه به دلیل شرایط زمان خود که بیشتر مسلمانان نیازمند بودند و بسا به همان غذای ذخیره شده احتیاج پیدا می‌کردند، از نگاه‌داری غذا خودداری می‌کرد. گواه این نکته، خودداری امام صادق(ع) از ذخیرة گندم در سالی است که مردم مدینه دچار قحطی شده و امکان تهیة گندم مرغوب نداشتند. «حمّادبن عثمان گوید: مردم مدینه گرفتار چنان قحطی و گرانی شدند که حتی ثروتمندان نیز گندم را با جو می‌آمیختند و می‌خوردند، و اندکی هم غذا می‌خریدند. امام صادق(ع) که در آغاز سال گندم مرغوب خریده بود، به یکی از غلامانش فرمود: یا مقداری جو برایمان بخر و با این گندم‌ها بیامیز، یا این گندم‌ها را بفروش؛ زیرا دوست نداریم که ما [خوراکی] مرغوب بخوریم و مردم نامرغوب بخورند».(همان: 166). علاوه بر آن‌که سخن پیامبر(ص) در فضیلت نگاه‌داری آذوقه، نشان می‌دهد که پرهیز از انباشت آذوقه، وظیفه‌ای عمومی و مردمی نبوده است: «هرگاه توشة آدمی به قدر نیاز فراهم باشد، روانش آسایش می‌یابد».(حرعاملی، 1409: 17/434). از این رو می‌توان گفت مقصود پیامبر(ص) از رفتار یادشده «مواسات و همدردی» با نیازمندان بوده است؛ یعنی نسبت به نیاز مردم بی‌تفاوت نبودن و در مشکلات آنان مشارکت داشتن و یاری رساندن. براین اساس می‌توان رفتار پیامبر(ص) را باتوجه به اصل رفتاری «مواسات» بازسازی کرد و با اهتمام داشتن به حقوق نیازمندان و مشارکت در امور خیریه و اطعام فقرا به فعل پیامبر(ص) تأسی کرد.   نتیجه افعال پیامبر(ص) مطابق با شرائط و اقتضائات دورة حضور شکل گرفته است. این مسئله امکان الگوگیری را برای مخاطبی که در دورة معاصر زندگی می‌کند دشوار می‌سازد. از این رو برای بهره‌گیری از افعال پیامبر(ص) می‌بایست اقتضلائات عصر جدید را در نظر گرفت و رفتارهای ایشان را متناسب با فرهنگ زمان، عصری سازی کرد. تحلیل عصری افعال پیامبر(ص) نیازمند پیمودن مراحل پنجگانة امکان‌سنجی تأسی به افعال پیامبر(ص) احراز محدودیت تاریخی در افعال پیامبر(ص)، کشف مقصود از افعال پیامبر(ص) و باز سازی افعال پیامبر(ص) است. تحلیل عصری افعال پیامبر(ص) در کنار مباحث نظری، نیازمند نمونه‌های کاربردی است تا چگونگی کاربست این روش آشکار شود. رفتارهایی چون نگه‌داری خروس سفید، سرمه کشیدن، نخوردن نان گندم، نگاه نکردن به تصاویر، اقدام شخصی در برآوردن حاجت مردم، پرهیز از گماشتن دربان، کار جسمانی و پرهیز از ذخیرة آذوقه از جملة نمونه‌های رفتاری پیامبر(ص) است که در چهار حوزة فردی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی مورد بررسی قرارگرفته و برپایة اقتضائات زمان معاصر تحلیل شده‌اند.    منابع قرآن کریم ابن بابویه محمدبن علی(1376) ألآمالی للصدوق، تهران نشرکتابچی. ابن بابویه محمدبن علی(1362) الخصال، قم جامعة مدرسین حوزة علمیه. ابن بابویه محمدبن علی(1406ق) ثواب الأعمال وعقاب الأعمال، قم دارالشریف الرضی. ابن بابویه محمدبن علی(1378ق) عیون اخبارالرضا(ع)، تهران، نشر جهان. ابن بابویه محمدبن علی(1413ق) من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین حوزةعلمیه. ابن شهر آشوب محمدبن علی(1379ق) مناقب آل ابیطالب، قم، نشرعلامه. ابن فارس احمد (1404ق)، معجم مقاییس اللغه، قم مکتب الاعلام الاسلامی. ابن ماجه محمدبن یزید (بی‌تا)، سنن ابن ماجه، بیروت، دار إحیاءالکتب العربیه. ابن حجاج مسلم (بی‌تا) صحیح مسلم، بیروت، دار احیاءالتراث العربی. ابن عساکر علی بن حسن(1415ق) تاریخ مدینة دمشق، بیروت، دار الفکر. ابن کثیر عمادالدین اسماعیل(1412ق)، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفة. ابوداود سجستانی، سلیمان بن اشعث(بی‌تا)، سنن ابی داود، بیروت، المکتبة العصریة. ابونعیم اصفهانیی احمدبن عبدالله(1394ق)، حلیة الأولیاء، مصر، السعاده. بحرانی سید هاشم(1411ق)، حلیلة الأبرار فی أحوال محمد وآله الأطهار، مؤسسة قم، مؤسسة المعارف الاسلامیه.    بخاری محمدبن اسماعیل(1422ق)، صحیح البخاری، بیروت، دار طوق النجاة. بزاز احمدبن عمرو(1988)، مسند البزار، مدینةالمنورة، مکتبة العلوم والحکم. بیهقی احمدبن حسین(1424ق)، السنن الکبری، بیروت، دارالکتب العلمه. پسندیده عباس(1387)، «معاصر سازی اسوه‌های دینی»،مطالعات راهبردی زنان، شمارة 42، زمستان، ص-103 131. ترمذی محمدبن عیسی(1998)، سنن ترمذی، بیروت، دارالغرب الاسلامی. حرعاملی محمدبن حسن(1409ق)، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت. حلی حسن بن یوسف(1380)، الجوهرالنضید فی شر ح منطق التجرید، لندن، مؤسسة الامام علی(ع)،1380. دلشاد تهرانی مصطفی(1394)، راه صفا درپی مصطفی، رفتار شناسی نبوی درجستجوی زندگی متعالی، تهران، انتشارات دریا. سیدبن رضی محمدبن حسین(1414ق)، نهج البلاغه، قم، نشر هجرت. طبرسی احمدبن علی(1403ق)، الاحتجاج علی اهل‌اللجاج، مشهد، نشرمرتضی. طبرسی فضل بن حسن(1372)، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، تهران، ناصر خسرو. طبرسیی حسن بن فضل(1412ق)، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی. طبری محمدبن جریر(1982)، تهذیب الآثار وتفصلیل الثابت عن رسول الله(ص) من الأخبار(مسند عبدالله بن عباس) قاهرة مطبعة المدنی. طوسی محمدبن حسن(1414ق)، الأمالی للطوسی، قم، مؤسسة البعثة. طوسی نصیرالدین(1367)، اساس الاقتباس، تهران، دانشگاه تهران. عالم زاده نوری محمد(1391)، استنباط حکم اخلاقی از سیره وعمل معصوم، قم، پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی. کلینی محمدبن یعقوب(1407ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه. مجلسی محمدباقر(1403ق)، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاءالتراث العربی. محمدی ری‌شهری محمد ودیگران(1394)، سیرة پیامبر خاتم(ص)، دارالحدیث. نسائی احمدبن شعیب(1406ق)، سنن نسائی، حلب، مکتبة المطبوعات الاسلامیه.  
  1. استادیار گروه تحقیقات علوم قرآنی و فقه جعفری پژوهشکدة علوم اسلامی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی. mardani1400@gmail.com.
  2. یعنی بر سفره طعامی اندک بود که خورده می‌شد.
3160
| | |
| -1 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود