لباس و پوشش در سیره نبوی
نویسنده: جواد محدثی
منبع:
مجله فرهنگ کوثر بهار 1380، شماره 49
لباس، برای پوشاندن بدن و حفظ آن از سرما و گرما و آلودگی و مایة آبرو و آراستگی انسان است. تبدیل آن به وسیلة تفاخر و تجمل و ارزش را در کیفیت جامه دانستن، نوعی انحراف از فلسفة وجودی لباس است.
از این رو «ساده پوشی» به عنوان یکی از مظاهر ساده زیستی و رهایی از تعلقات مادی است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم اینگونه به زندگی و دنیا مینگریست و اینگونه نیز میزیست و هرگز ارزش را در «لباس» نمیدید.
سعدی میگوید:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
و به قول پروین اعتصامی:
زهد با نیت پاک است نه با جامة پاک
ای بس آلوده، که پاکیزه ردایی دارد
در این جا به نمونههایی از سیرة حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم در مورد پوشیدن جامه، جنس لباس، رنگ، اندازه و تعداد و نحوة پوشیدن پیراهن، کفش، کلاه، عمامه، ردا و ... اشاره میکنیم:
- جنس و رنگ لباس
رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم هم به سلامت و عافیت جسمی، هم به سادگی و هم به نوع سالمتر پارچة لباس توجه داشت. لباس پنبهای مورد علاقة آن حضرت بود. علی علیه السلام میفرماید: «لباسهای پنبهای بپوشید، چرا که آن، لباس پیامبر خداست».
1
آن حضرت، هم لباس برد یمانی میپوشید، هم جبهای پشمین و خشن از پنبه و کتان
2
میفرمود: «پنج چیز را تا زندهام ترک نمیکنم، ... یکی هم پوشیدن لباس پشمی».
3
رنگ سبز، رنگ مورد پسند پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم برای لباس بود.
4 بیشتر جامههای پیامبر سفید بود و میفرمود: لباس سفید را بر زندگانتان بپوشانید و مردگانتان را هم با پارچة سفید کفن کنید.
5
پیامبر خدا ملحفهای داشت که با زعفران رنگ آمیزی شده بود و گاهی تنها با پوشیدن همان، با مردم نماز میخواند.
6
رنگ سرخ، رنگی بود که پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم برای لباس، آن را نمیپسندید.
7
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نمونة اعلای تمیزی و آراستگی بود. در لباس پوشیدن نیز به این نکته توجه داشت و در مورد نظافت جامه میفرمود: «مَنِ اتَّخَذَ ثَوبا فَلْيُنَظِّفهُ».
8
لباس سفید، خود به خود طوری است که چرک و آلودگی زودتر در آن معلوم میشود، و انسان مقید به سنت نبوی نظافت، به شستن و تمیز کردن آن روی میآورد. به علاوه انبساط خاطر و باز شدن روحیه نیز از فواید پوشیدن لباس روشن و سفید است.
- اندازه و کیفیت
جامهای که انسان را مغرور و سرمست کند یا تکبر و خود برتر بینی آورد، ناپسند است. مقید بودن به نوع خاصی از جامه نیز، اسارت آور است.
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم هرگاه لباس تازه میپوشید، خدا را شکر و سپاس میگفت و جامة قبلی را به مسکین میداد.«کانَ مِنْ فِعْلِهِ اذا لَبِسَ الثَّوبَ الجدیدَ حَمِدَاللَّه»
9
در روایت دیگر است که چون جامة نو به تن میکرد، دعا میکرد و میفرمود: خدایی را سپاس که بر تن من چیزی پوشاند تا پوشش من باشد و میان مردم آراسته باشم.
10
جامة بلندی که بر زمین کشیده شود، نشان تکبر است و در جاهلیت، شیوة اشراف بوده است. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ضمن آن که از پوشیدن آن گونه جامهها نهی میکرد، خود جامهای میپوشید که از نظر بلندی به قوزک پاهایش نمیرسید . «کانت ثیابه کلها مشمرة فوق الکعبین».
11 این در مورد جامهای بود که همچون لنگ به کمر میبست. و جامهای که از رو میپوشید، تا نصف ساق پا میرسید.
جامة وی گاهی جامهای کوچکتر از قطیفه (شمله) بود، یا جامهای پشمین و راه راه با خطوط سیاه و سفید که وقتی آن را به بر میکرد، هیئت زیبایی مییافت.
12
از نشانههای وارستگی آن حضرت در پوشیدن جامه و این که فخر خویش را به جامه و نوع آن نمیدانست، این است که نقل شده هر نوع لباسی که فراهم میشد میپوشید، از لنگ و پیراهن یا جبه یا هر چیز دیگر.
13
- ساده پوشی
ساده زیستی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و وابسته نبودن به جلوههای فریبندة دنیا و به ناز و نعمت آن دل نبستن و به جلوههای مادی دل خوش نداشتن، در همة شئون زندگی وی متجلی بود؛ از جمله در کیفیت و نوع لباس و فرش و زیر انداز و....
نقل شده که گاهی آن حضرت، روی حصیر میخوابید، بی آن که جز آن چیزی زیرش باشد.
14
هرچه فراهم بود میپوشید، چه قطیفهای باشد که بر بکند، یا برد عالی که بپوشد، چه جبة پشمین، هرچه که از حلال مییافت میپوشید .«
ما وَجَدَ مِنَ
المُباحِ لَبِسَ».15
مهم، مباح بودن جامه بود که برای رسول خدا اهمیت داشت، نه قیمت و جنس و دوخت و جذاب بودن!
آن حضرت به صحابی پارسای خود ابوذر غفاری فرمود:
ای ابوذر! من لباس خشن و سخت میپوشم، روی زمین مینشینم، انگشتانم را پس از غذا میلیسم، بر چهار پای بی زین سوار میشوم و کسی را در ردیف خود سوار میکنم . اینها از سنتهای من است، هرکس از سنن من روی گردان شود، از من نیست.
16
در سخن دیگری آمده است که عبایی داشت، هرگاه میخواست نافله بخواند (یا جابه جا شود) آن را دو تا میکردند و زیرش میانداختند.
17
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم هرگز نسبت به جای خواب و رختخواب، عیبجویی و ایرادگیری نداشت. اگر بستر برایش میگستردند، بر آن میخوابید و اگر رختخوابی پهن نمیشد، بر زمین میخوابید. «ان فرشوا له اضطجع وان لم یفرش له اضطجع علی الارض».
18 این نهایت زهد و اوج وارستگی از تعلقات دنیوی است.
وقتی در خانه بود، لباس خود را میدوخت و بر کفش خویش وصله میزد.
19
روزی عمر خدمت آن حضرت رسید، در حالی که وی بر روی حصیری خفته بود و حصیر بر پهلوهای آن حضرت خط انداخته بود؛ گفت: یا رسول الله! کاش بستری گسترده بودید! فرمود: دنیا را میخواهم چه کنم؟ مثل من و دنیا مثل رهگذری است که در یک روز گرم، ساعتی از روز را زیر سایة درختی به استراحت پرداخته، سپس آن جا را وانهاده و رفته است.
20
- لباسهای ویژه
کلاه، عمامه، دستار و عرقچین، گرچه پوشانندة «بدن » نیست، ولی در ردیف جامه به شمار میآید. از سنتهای اسلامی، پوشاندن سر است، چه هنگام عبادت و نماز، چه در مواقع دیگر. گرچه «در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست».
پوشش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم برای سر خود، اغلب «عمامه » بود. هنگام نماز و خطبه و جهاد، به تناسب شرایط، با چیزی سر را میپوشاند. گاهی هم سر برهنه بود. به روایت امام صادق علیه السلام پیامبر اسلام، عرقچین و کلاه سفید راه راه میپوشید و در هنگام جنگ، عرقچینی بر سر میگذاشت که دو گوش داشت و روی گوشها را میپوشاند.
21
در مواقع دیگر، از زیر عمامه، عرقچین هم بر سر میپوشید. «
كَانَ يَلْبَسُ اَلْقَلاَنِسَ تَحْتَ اَلْعَمَائِمِ».22 البته گاهی عمامة بدون کلاه بر سر مینهاد، یا کلاه بدون عمامه میپوشید.
23 عمامة سیاهی داشت که بر سر میپیچید و با آن نماز میخواند.
24
اگر استفاده از دستمال و حوله را برای خشک کردن دست و صورت هنگام وضو وارد بحث پوشش و لباس کنیم، در این زمینه هم بد نیست بدانیم که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم حولههای متعددی داشت، با نامهای مختلف و کاربردهای گوناگون، که به مراعات بهداشت و نظافت و نظم هم مربوط میشود.
در روایت آمده است: آن حضرت دستمال و حولهای داشت که پس از وضو چهرة خود را با آن خشک میکرد. و اگر حوله و دستمالی همراه نداشت، با گوشة لباس خود صورت را خشک میکرد.
25
آراستگی آن حضرت، بخصوص هنگام حضور در جمع مسلمانان در مسجد و برای خطبه و نماز، گوشة دیگری از سیرة او را نشان میدهد. لباس نماز جمعة وی مخصوص بود: «
كَانَ لَهُ ثَوْبٌ لِلْجُمُعَةِ خَاصَّةً».26 در بعضی روایات آمده که غیر از لباسی که در روزهای غیر جمعه میپوشید، دو جامة مخصوص برای جمعه داشت.
27
- آداب لباس پوشی
گرچه لباس پوشیدن، کاری ساده و روزمره و عادی است، ولی روش و سیرة اولیای دین در این زمینهها هم برای ما مهم است.
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم هرگاه لباس و پیراهن میپوشید، ابتدا سمت راست را بر تن میکرد و هرگاه جامه از تن در میآورد، از سمت چپ شروع میکرد.
28
گاهی بی آن که جامة دیگری بر تن کند، روپوشی را بر اندام خود میافکند و دو طرف آن را بین دو شانة خود گره میزد و چه در خانه یا بیرون یا هنگام نماز بر جنازهها، با همان حالت نماز میگزارد. گاهی نیز در یک لباس گشاد نماز میخواند. دو عدد جامة برد بافته شده داشت که آنها را تنها در حال نماز میپوشید، امت خویش را به «نظافت » دستور میداد و تشویق میکرد.
29
آن حضرت، انجام کار را با دست راست، و شروع از سمت راست را در همة کارهایش دوست داشت؛ در پوشیدن جامه و کفش، در شانه کردن موی.
30
لباسی که میخرید، اگر آستین آن بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را میبرید.
31 و نمیگذاشت لبة آن را هم بدوزند و به همان حال میپوشید و میفرمود: کار، خیلی زودتر از اینهاست.
32
پایان این بخش را به دو کلام از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم زینت میدهیم که دربارة جامه و آداب لباس پوشی فرموده است:
«مَن لَبِسَ ثيابَ شُهرَةٍ فِي الدُّنيا ألبَسَهُ اللّهُ ثيابَ الذُّلِّ يَومَ القِيامَةِ».
33 هرکس در دنیا لباس شهرت بپوشد (لباسی غیر معمول که به خاطر آن انگشت نما شود) خداوند در روز قیامت جامة ذلت و خواری بر او میپوشاند.
امام صادق علیه السلام از پدران خویش روایت کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نهی میکرد که مردان، در لباس پوشیدن خود را شبیه زنان سازند. و نهی میکرد که زنان، در لباس شبیه مردان شوند.
34
پینوشتها:
* برای آشنایی از سایر ویژگیهای اخلاقی و رفتاری حضرت میتوانید به کتاب «همگام با رسول (ص)» مراجعه نمایید.
- «اِلبَسوا الثِّيابَ مِن القُطنِ؛ فإنّهُ لِباسُ رسولِ اللّه» (سنن النبی، ص 126).
- بحارالانوار، ج 16، ص 227.
- مکارم الاخلاق، ص 115.
- «كانَ يُعْجِبُهُ الثِّيَابُ الخُضْرُ» (سنن النبی، ص 120).
- «البسوها احیاءکم و کفنوا فیها موتاکم» (سنن النبی، ص 120 و محجة البیضاء، ج 4، ص 140).
- محجة البیضاء، ج 4، ص 141.
- سنن النبی، ص 133. «أَنَّهُ كَرِهَ اَلْحُمْرَةَ فِي اَللِّبَاسِ».
- مکارم الاخلاق، ص 103.
- بحارالانوار، ج 16، ص 251 و مکارم الاخلاق، ص 36.
- بحارالانوار، ج 16، ص 251 و محجة البیضاء، ج 4، ص 145.
- سنن النبی، ص 120، محجة البیضاء، ج 4، ص 141.
- سنن النبی ، ص 125، حدیث 135.
- همان، ص 120 به نقل از احیاء العلوم غزالی.
- همان، ص 123.
- محجة البیضاء، ج 4، ص 125.
- سنن النبی، ص 131.
- همان، ص 123 و بحار الانوار، ج 16، ص 227.
- محجة البیضاء، ج 4، ص 130.
- بحارالانوار، ج 16، ص 230.
- همان، ص 239.
- مکارم الاخلاق، ص 120.
- سنن النبی، ص 122، محجة البیضاء، ج 4، ص 143.
- بحار الانوار، ج 16، ص 250.
- سنن النبی، ص 125.
- مکارم الاخلاق، ص 36.
- بحارالانوار، ج 16، ص 227.
- همان، ص 251 و سنن النبی، ص 121.
- سنن النبی، ص 123.
- همان، ص 126.
- بحارالانوار، ج 16، ص 237.
- همان، ص 278.
- مکارم الاخلاق، ص 101.
- همان، ص 116.
- همان ، ص 118.