نقش حاملان قرآن در گسترش و نهادینه سازی اهداف پیامبر اسلام(ص)

9 آذر 1404
حاملان بخشي از صحابة برجسته و مؤثر و در هستة مشاوران، حاميان و فعالاني بودند که یاوران یا حواریون پيامبر(ص) در نشر قرآن در ميان مردم به شمار مي‌رفتند و در تشکيلات قرآني که برای دعوت طراحي شده بود.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم


نقش حاملان قرآن در گسترش و نهادینه سازی اهداف پیامبر اسلام(ص)

نویسنده: جهانبخش ثواقب

منبع: فصلنامة علمی ـ پژوهشی تاریخ اسلام،  سال بیست و یکم، پاییز 1399، شمارة هشتاد و سوم

پیامبر گرامی اسلام(ص) با تدبیری سنجیده و با محوریت فراگیری حفظ و آموزش قرآن کریم، گروهی زبده از قاریان و حافظان را تربیت کرد که جامعة قرآنی صدر اسلام را تشکیل می‌دادند. آن حضرت با بهره‌گیری از همین نیروهای قرآنی توانست با نشر آیات قرآن در میان مردم از طریق بیان که تنها ابزار ارتباطی آن روزگار بود، اندیشه توحیدی را در جامعة شرک‌آلود جزیرةالعرب گسترش دهد.

سپس بر اساس این نظام فکری و در پرتو مجاهدت‌های همان جامعة قرآنی در دوران جنگ و جهاد و پایه‌گذاری حکومت نبوی، امت واحدة اسلامی را تحقق بخشید. این گروه از یاران به سبب جایگاه ویژه‌ای که در جامعة اسلامی و نزد پیامبر(ص) کسب کردند در جهت ترویج رسالت آن حضرت به ایفای نقش پرداختند.

در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، نقش حاملان قرآن از اصحاب رسول خدا(ص) در روند رویدادهای ایام رسالت و ترویج و تبلیغ آموزه‌های قرآنی در جزیرةالعرب و بیرون از آن، بررسی شده است. یافته‌های این پژوهش نشان میدهد که این حاملان قرآن، نیروی کارآمد عمل کننده در اجرای برنامه‌های پیامبر اسلام(ص) و نشر معارف قرآنی در جامعه و میان مردم بودند.

کلیدواژگان: قرآن کریم، رسول‌الله، حاملان قرآن، حکومت نبوی، تاریخ اسلام

  1. مقدمه

به فرمودة قرآن کریم، پيامبر(ص) یك مُبلِّغ[1](پیام رساننده) و داعی الی‌الله[2] بود که مردم را به یك دعوت (توحيد) فرامي‌خواند. ابزار او کلام؛ یعني همان قرآن و بيان؛ یعني تلاوت آن در ميان مردم بود. این کار از طریق جامعة قرآني مرکب از نيروهای شاخص حافظ و قاری قرآن پيگيری مي‌شد که پيامبر خدا(ص) آن را طراحي و مدیریت مي‌کرد. در رأس این جامعة قرآني، رسول‌الله(ص) قرار داشت که دریافت کنندة آیات نوراني قرآن کریم بود و این آیات را به جماعت آن روز ابلاغ مي‌کرد.

سپس با بهره‌گيری از آیات قرآني، تلاوت و آموزش آن‌ها در ميان مردم، تعليم حکمت، تبيين مفاهيم دیني، پاسخگویي به پرسش‌های مردم به شيوه‌های گوناگون ارشادی، تبليغي، تبيان، استدلال و براهين، موعظة حسنه، جدال احسن، سير و سفر در شهرها و در ميان قبایل و تماس فردی و جمعي با افراد و گروه‌های مختلف به ویژه در موسم حج که کاروانهای قبایل مشرک به مکاله مالي آمدنالد در شالرایو و موقعيالت هالای گوناگون، جانهای آماده را به دین جدید ميگروانيد و پيروان را در شرایو بحراني فشارها، محاصرهها، تهدیدها و مشکالت به صبر و پایداری و اميد به پيروزی نهایي فرا ميخواند.

سرانجام، آن حضرت توانست با زدودن شرک و بت‌پرستي از جامعة جاهلي، آهنگ توحيد و نوای قرآن را بر فضای جزیرةالعرب طنين‌انداز نماید و امت واحده‌ای مبتني بر جهان‌بيني توحيدی با محوریّت قرآن پدید آورد. بي‌گمان در تحقق این طرح بزرگ قرآني که هدف مهم دعوت رسول‌الله بود، هریك از حاملان قرآن به فراخور اهتمام و تلاش خود به ایفای نقش مي‌پرداختند و پيامبر خدا(ص) را یاری مي‌کردند.

هدف این پژوهش، تبيين برنامه‌های پيامبر(ص) برای پایه‌گذاری جامعة قرآني و بررسي نقش حاملان قرآن در حوادث عصر نبوّت است و بر دو مسئله تأکيد دارد: 1. تبيين برنامه‌های پيامبر(ص) برای تأسيس جامعة قرآني و 2. تحليل نقش جامعة قرآني در رویدادهای عصر نبوت، ترویج معارف قرآني در جامعه و گسترش رسالت نبوی.

بر این اساس، این پرسش مطرح مي‌شود که جایگاه و عملکرد جامعة قرآني در گسترش اهداف رسالت دیني پيامبر اسلام چگونه بوده است؟ فرضية این پژوهش، آن است که رسول خدا(ص) دعوت خویش را با ایجاد تشکيلات گسترده و فراگير قرآني به نتيجه رسانيد و حاملان قرآن، بازوان عمل کنندة ایشان در بيشتر حوادث عصر رسالت بوده‌اند.

این پژوهش از نوع تاریخي است که در مرحلة گردآوری اطلاعات با تکيه بر منابع اصلي تاریخ اسلام در حوزه‌های منابع تاریخي، رجالي، تفسيری و قرآني به روش کتابخانه‌ای و در مرحلة تبيين و بررسي با رویکردی توصيفي- تحليلي سامان یافته است.

در بررسي پيشينة موضوع با چشم پوشي از تأليفات اخيری که در تاریخ قرآن کریم با همين عنوان از سوی کساني مانند حجتي(1373)، معرفت(1375) و راميار(1379) انجام گرفته است، پژوهش‌های دیگر بيشتر بر تفاسير قرآن، علوم قرآني، مفاهيم مختلف قرآن، چگونگي جمع‌آوری و تدوین قرآن کریم، منشاء اختلاف قرائات در قرآن، قرِّاء سبعه و قرئات ایشان، متمرکز شده‌اند.

به عنوان نمونه مي‌توان به آثار احمدرضا نوازني(1372)، بررسي چگونگي جمع‌آوری و تدوین قرآن کریم از عصر پيامبر(ص) تا عصر عثمان (پایان‌نامة کارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي اراک)؛ فاطمه هاشمي(1372)، منشاء اختلاف قرائات در قرآن(پایان نامة کارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران)؛ محمدعلي لساني فشارکي(1372)، قراء سبعه و گزارش و بررسي قرائات ایشان(رسالة دکتری، دانشگاه تهران) اشاره کرد.

همچنين، پایان‌نامه‌های کارشناسي ارشد متعددی با عنوان جمع و تدوین قرآن در دانشکدة الهيات تهران، مانند داود مصطفوی(1354)، غلامرضا عليرضایي(1350)، احمد فغاني(1368)، نادر مجتبي ثمرین(1369) و مریم ایماني خوشخو(1370) نوشته شده‌اند.

بنابراین در حد ِّ تتبع نویسنده، موضوع خاصّ این مقاله از سوی پژوهشگران مورد توجه قرار نگرفته است.

ازاین‌رو، بررسي نقش جامعة قرآني، گروه برجستة حامي و فعال در رویدادهای آغازین اسلام و جامعة اسلامي ضرورتي است که در این مقاله به آن مي‌پردازیم. تبيين نقش این گروه زبده و کارآمد در ترویج آیات قرآن و اهداف پيامبر اسلام(ص) در جامعة جاهلي و تأسيس و تثبيت جامعة اسلامي و گسترش فرهنگ قرآني، این مقاله را از دیگر پژوهش‌ها متمایز مي‌کند.

  1. تعریف مفهومی

حاملان یا جامعة قرآني صدر اسلام در حيات رسول‌الله(ص) در تعریف خاص همان حافظان، قاریان و آموزش دهندگان قرآن بودند که مأموریت تبليغي داشتند و تنها فراگيران شخصي قرآن نبودند، اما در مفهوم عام آن شامل حافظ، قاری، مُبلِّغ، مفسّر، فقيه، کاتب، جامع و مُدَو ِّن قرآن، غالب چهره‌ها و گروندگان شاخص اوليه به اسلام و یاران برجستة پيامبر(ص) بودند که هرکدام به نوعي خدمات ارزنده‌ای را در مسير اهداف قرآن و در روند تحولات تاریخ اسلام انجام داده‌اند.

اسامي این حاملان در کتاب‌های تاریخ، انساب و تاریخ قرآن به طور مشخص با ویژگي قرآني در یکي از عناویني که پيشتر بيان شد، آمده است. به عبارتي، حاملان بخشي از صحابة برجسته و مؤثر و در هستة مشاوران، حاميان و فعالاني بودند که یاوران یا حواریون پيامبر(ص) در نشر قرآن در ميان مردم به شمار مي‌رفتند و در تشکيلات قرآني که برای دعوت طراحي شده بود، نقش مؤثری در فراگير شدن دعوت (Placeholder1) (Placeholder2)در پرتو کوشش آنان در تشکيلات قرآني پيامبر(ص) زمينة گسترش اسلام در جامعة جاهلي فراهم شد. این گروه که با ویژگي قرآني و صحابي ممتاز شدند و در عصر نبوّت با مدیریت پيامبر(ص) از همگرایي مطلوبي برخوردار بودند در آموزش دیني جامعه، نشر قرآن، مأموریت‌ها، فرماندهي جنگ و دیگر حوادث زمان مؤثر بودند.

  1. پایه‌گذاری جامعة قرآنی از سوی رسول خدا(ص)

یکي از برنامه‌های رسول‌الله(ص) در برابر مخالفت‌های مشرکان با دعوت الهي او، حفظ و صيانت از قرآن کریم و نشر این پيام آسماني در جامعه بود تا با فراگيرشدن آن، صدای کفر و شرک به خاموشي گراید. یکي از راه‌های تحقق این هدف به خاطر سپردن آیات قرآن بود که خود آن حضرت اهتمام زیادی به این امر داشت.

پيامبر(ص) با خواندن سوره‌های قرآن در نماز[3]، ایام مختلف شب و روز، در سفر و حتي سواره،[4] هنگام جنگ در برابر دشمن[5] و برای برانگيختگي یاران به جنگ و سلحشوری[6] ، هم در حفظ آیات قرآني کوشش مي‌کرد و هم یاران را تشویق به فراگيری و حفظ آیات قرآن مي‌نمود[7] و هم این‌که با خواندن آیات قرآن، اعراب را جذب مي‌کرد؛ زیرا قرآن اثری عميق و نافذ داشت.

آن حضرت، قرآن را با صدای بلند مي‌خواند و دوست داشت که قرآن خواندن دیگران را هم بشنود[8] و آنها را در این کار، بسيار تشویق و ترغيب مي‌کرد. با همة تلاش مشرکان در جلوگيری از گسترش آیات قرآن در جامعه و ميان مردم[9] و خاموش ساختن نور خدا، قرآن اثر جاوداني خود را آشکار کرد و آوای توحيد بر جزیرةالعرب طنين‌انداز شد.[10]

پيامبر گرامي اسلام(ص) یاران خود را تشویق مي‌کرد که آیات قرآن را به خاطر بسپارند و با حفظ و قرائت آن به صيانت از این ودیعة الهي بپردازند.[11] نتيجه آن شد که جمعي از قاریان و حافظان قرآن که معروف به حُفِّاظ و قرّاء بودند در حيات رسول الله(ص) شکل گرفتند.[12] آنان به عنوان حاملان قرآني، خدمات ارزنده‌ای را در برنامي تبليغالي پيامبر خدا(ص)، تثبيت موقعيت اسلام و حذف نظام جاهلي انجام دادند.

این گروه از یاران پيامبر(ص) افزون بر این‌که آیات قرآن را در نمازهای واجب قرائت مي‌کردند، با تمرین و ممارست در اوقات غير از نماز، قرآن را حفظ مي‌کردند[13] و در مواقع لازم در مأموریت‌های تبليغي، مواجهه با مشرکان، تأثيرگذاری بر دیگران، آشنا کردن افراد با اسلام و غيره، از این آیات بهره مي‌گرفتند.

حضرت رسول(ص) همة قرآن را تمام و کمال به حافظه داشت و خود پيشوای به حق قاریان قرآن بود. او هر سال در ماه رمضان، قرآن را بر جبرئيل مي‌خواند و سال آخر، دو بارخواند.[14]. افزون بر این، آن حضرت تلاش مي‌کرد که توجّه و اهتمام به قرآن را در یاران خود و دیگر مسلمانان تشویق کند. اصحاب وی، قرآن را از او فراگرفتند و بر آن بودند که همان‌طور که از پيامبر(ص) شنيده‌اند، کلمات را ادا کنند.[15] پيامبر(ص) دیگران را ترغيب مي‌کرد که هرچه مي‌توانند قرآن را حفظ کنند.[16] وی با بهره‌گيری از شيوة اِقراء که در آن دعوت کننده، قاری قرآن را به خواندن فرامي‌خواند و با استماع قرائت او لغزش‌ها و اشتباهات احتمالي او را یادآور مي‌شد، یاران خود را به خواندن قرآن تشویق مي‌کرد.[17] دربارة عبدلله بن مسعود (د. 32ق) آمده است که او هفتاد سوره را از زبان رسول خدا(ص) فراگرفت[18] و بقية سوره‌ها را از اميرالمؤمنين حضرت علي(ع) فراگرفت.[19]. پيامبر(ص) برای تشویق مي‌فرمودند:

«بهترین شما و یا برترین شما کسی است که قرآن را خود بیاموزد وبه دیگران آموزش دهد»؛[20] «بهترین عبادت امت من، قرائت قران است»؛[21] «بزرگان امت من، حاملان قرآن و شب زنده‌داران‌اند»؛[22] «حاملان قرآن ، نمایندگان و سرپرستان اهل بهشتند و مجتهدان جلوداران اهل بهشتند و پیامبران آقایان اهل بهشتند»؛[23] «حاملان قرآن غرق در رحمت خدا هستند و به نور خدا پوشیده شده‌اند(نورانی شده‌اند)»؛[24] «برترین بندگان به خدا پس از پیامبران، عالمان هستند سپس حاملان قرآن. بیرون می‌روند از دنیا همان‌گونه که پیامبران بیرون می‌روند و برانگیخته می‌شوند از قبرهایشان با پیامبران و بر صراط با پیامبران گذر کنند و پاداش پیامبران را می‌گیرند، پس گوارا باد جویندة دانش و حامل قرآن را از آنچه ایشان نزد خدا از بزرگواری و شرف دارند».[25]

در اثر این تشویق‌ها بود که ابوعبدالرحمن عبدالله بن حبيب سُلَمي کوفي(د.72ق) قریب هفتاد سال از عمر خود را به آموزش قرآن گذراند.[26]. همچنين، عبادة‌بن صامت(د. 34ق) به اهل صُفِّه قرآن مي‌آموخت.[27] در عمل مي‌بينيم که صحابه در جنگ‌ها جانفشاني مي‌کردند و در صلح و آرامش، سرگرمي و کارشان آموزش قرآن بود. ميان انصار هفتاد مرد جوان بودند که آنها را قاریان قرآن مي‌ناميدند. آنها شب‌ها در گوشه‌ای از مدینه جمع مي‌شدند، نماز مي‌گزاردند و قرآن مي‌خواندند و تا هنگام صبح بيدار بودند.[28]

رسول خدا(ص) در مسجد، حلقه‌ای از یاران خود تشکيل مي‌داد و قرائت قرآن مي‌کردند. در واقع، اجتماع صحابه بيشتر در مسجد و به شکل حلقه بود و سرگرمي ایشان، فقه و قرآن بود.[29] بيرون از مسجد هم به صبح و شام سرگرم آموزش قرآن بودند. زنان و فرزندان خود را مي‌آموختند[30] و بدین ترتيب آموزش قرآن از همان روزهای نخست فراگير شده بود. رسول خدا(ص) خود شب هنگام به این حلقه‌های آموزش قرآن مي‌رفت. قرائت آنها را گوش مي‌کرد. ميزان حفظ و اسلوب قرائت آنها را بررسي و اصلاح مي‌کرد.[31]

رسول خدا(ص) آنچنان که لازم بود به آموزش اهل خانة خود مي‌رسيد.[32] او توصيه مي‌نمود هرکسي از همسایه‌اش فقه و قرآن بياموزد.[33]. رسول خدا(ص) در این باره به امت مي‌فرمود:

«اگر جز یک آیه به‌همراه ندارید، همان یک آیه را به دیگران برسانید و تبلیغ کنید».[34]

برخي منابع به دارالقرِّاء که خانه‌ای از آن مخرمة بن نوفل در مدینه بود، اشاره کرده‌اند که برخي از افراد، مانند عبدالله‌بن امّ مکتوم (د. 11ق) در آن منزل مي‌رفتند و به آموزش قرآن مي‌پرداختند.[35] اشاره به دارالقرِّاء بيانگر آن است که در جامعة اسلامي آن روز، قرِّاء دارای امتياز بودند و از سایر مردم متفاوت دیده مي‌شدند. همچنين به نظر مي‌رسد که مسلمانان آن دوره، مرکزی شبيه به مدرسه و یا مؤسسه‌ای را برای تعليم قرائت بنياد کردند. تصور مي‌رود این نامگذاری پس از اشتهار اقراء و معلِّمان قرائت در مدینه پدید آمد.[36]

اهتمام به حفظ و قرائت قرآن در روند دعوت پيامبر(ص) بسيار مؤثر واقع شد. بسياری از افراد، تحت تأثير جاذبة آیات قرآن که به وسيلة رسول خدا(ص) و دیگر حاملان قرآني قرائت مي‌شد به اسلام گرویدند که نمونه‌هایي از آنها در تاریخ آمده است. پيامبر(ص) خود با قبایل عرب دیدار مي‌کرد و آنان را به قرآن و اسلام دعوت مي‌کرد.[37] آشنایي مردم یثرب  با دین اسلام از طریق تلاوت آیاتي بود که پيامبر خدا(ص) بر تني چند از آنان قرائت کرد.[38] و با اقدامات بعدی از جمله، اعزام آموزش دهندة قرآن به ميان آن‌ها[39]، زمينة گسترش اسلام را در مدینه فراهم نمود.

در واقع، پيامبر(ص) کانوني برای تعليم قرائت، حفظ و تمرین قرآن به وجود آورد که خود بر این کانون نظارت مي‌کرد و افراد را به فراگيری قرآن تشویق مي‌نمود. صحابة او نيز در این راه تلاش مي‌کردند. در دوره‌ای آن حضرت، چهار نفر از یاران خود، ابَيّ کعب(د.21ق)، عبدالله بن مسعود(د. 32ق)، سالم مولي اَبي‌حُذیفه(د. 12ق) و مُعاذ بن جبل(د. 18ق) را مأمور نمود که به دیگران قرآن بياموزند[40] و آنها هم در این کار همّتي بلند و گامي استوار داشتند. البته آموزش به این چهارتن انحصار نداشته است و به تناسب و بر اساس مقتضيات، سایر یاران در این امر مشارکت مي‌کردند.

به تعبيری دیگر، قاری قرآن در آن زمان، فرد روشنفکر معتقد متعهد به دین جدید بود که از طرف پيامبر(ص) به دعوت مردم مأمور شده بود و حفظ و تعليم کتاب و اصول دین با او بود. چنان‌که امامت و حکومت و در بعضي موارد قضاوت و فتوا هم با او بود. در زمالان جنگ، پرچمدار لشکر اسلام بود و به هنگام صلح، معلم و قاضي. بعضي از قاریان در تمام غزوات رسول خدا(ص) در رکاب وی جنگيدند.[41] این صحابه پس از آن‌که خود، قرآن را حفظ مي‌کردند به نشر آن مي‌پرداختند، قرآن را به فرزندان خود و دیگران و کسان دیگری که شاهد نزول قرآن نبودند در مکه و مدینه تعليم مي‌دادند.[42]

ازاین‌رو در زمان رسول خدا(ص) کساني از حاملان قرآني صحابه ایشان به آموزش قرآن مشهور شدند که نام آنها در منابع به عنوان مُقری و استاد بيان شده است. افرادی مانند اميرالمؤمنين حضرت علي(ع)(د. 40ق)، عثمان‌بن عفان(د. 35ق)، ابَي‌بن کعب، زیدبن ثابت(د. 45ق)، عبدالله‌بن مسعود، ابوالدرداء(د. 33ق) و ابوموسي اشعری(د. 44ق)[43] به عنوان مُقری و حافظان قرآن، همزمان با حيات نبي اکرم(ص) بيان شده‌اند.[44] در برخي روایات از جمع و تدوین قرآن به وسيلة تني چند از حافظان قرآن در زمان پيامبر(ص) یاد شده است که به مُدَوّنان قرآن تعبير مي‌شوند.

از این رو، مي‌توان گفت که کار جمع آوری صحائف قرآني از همان عصر پيامبر(ص) شروع شد و در زمان ایشان و بلافاصله پس از درگذشت آن حضرت، مصاحفي در دست بعضي از صحابه بود.[45] صحابه و پس از آنها تابعين و هرکس که مي‌توانست، مجموعه‌ای از آیات الهي برای خود گرد مي‌آورد.[46] این مصحف‌های شخصي، علاوه بر این که برای انجام فرایض مذهبي لازم بود، برای تعليم سایر مسلمانان، کودکان و نومسلمان‌ها ضرورت داشت و نشانة تشخِّصي به شمار مي‌رفت و مالکيت آن بر شخصيت مذهبي و ارزش اجتماعي دارندة آن مي‌افزود.[47]

دربارة نخستين مدوّنان قرآن، روایت‌های متعددی صادر شده است.[48] از جمله گردآورندگان قرآن در زمان پيامبر(ص) از اميرالمؤمنين حضرت علي(ع)، ابَي،ّ مُعاذ، زید، ابوالدرداء، عبيدبن معاویه(ناشناخته)، عبادة بن صامت، ابوزید قيس بن السکن انصاری(د. 52ق)، ابوایوب انصاری(د. 52ق)، سعد بن عبيد(د. 16ق)، سعيد بن عاص(د. 59ق) و مُجَمّع بن جاریه(د. حدود50ق)[49] نام مي‌برند که بيشتر از انصار بودند. همچنين در برخي روایات، ابوبکر بن ابي‌قحافه(د. 13ق)، عمربن خطاب(د. 23ق) و سالم مولي ابي‌حذیفه به عنوان نخستين جامع و مُدَو ِّن قرآن یاد مي‌شوند.[50] بنابر بعضي گزارش‌ها، نخستين کسي که پس از درگذشت پيامبر(ص) به این کار اقدام کرد، اميرالمؤمنين حضرت علي(ع) بود که پس از ماجرای سقيفه و انتخاب ابوبکر به خلافت به جمع و تدوین قرآن مشغول شد و بر این کار سوگند یاد کرد که آن را به پایان برساند.[51]

قرِّاء و حُفِّاظ اصحاب رسول خدا(ص) بنابر نقلي که در الاتقان آمده است، تعداد زیادی و با آماری بيش از 70 نفر بوده‌اند.[52] برخي از این حافظان و قاریان را که وجوه قرائات از آنان نقل شده‌است، چنين نام مي‌برند: از گروه مهاجران: خلفای چهارگانه(امام علي(ع)، ابوبکر، عمر، عثمان)، طلحة بن عبيدالله(د. 36ق)، سعد بن ابي‌وقاص(د. 56ق)، عبدالله بن مسعود، حذیفة بن یمان(د. 36ق)، سالم، ابوهریره(د. 59ق)، عبدالله بن سائب(د. 68ق)، عبدالله بن عباس(د. 68ق)، عبدالله بن عمر(د. 73ق)، عبدالله بن عمرو بن عاص(د. 65ق)، عبدالله بن زبير(د. 73ق)، حضرت فاطمه(س)(د. 11ق)، عایشه(د. 58ق)، حفصه(د. 45ق)، ام‌سلمه(د. 59ق) و از گروه انصار: عباده، معاذ، سعد بن عبيد، مُجَمّع ، فضالة بن عبيد(د. 53ق)، مَسلَمه بن مُخَلِّد(د. 62ق).

طبق برخي روایات، کساني چون ابوموسي اشعری، زیدبن ثابت، ابوایوب انصاری، عمرو بن عاص، معاویة بن ابي سفيان(د. 60ق)، ابي، ابوالدرداء، ابوزید نيز در زمرة حافظان و قاریان قرآن به شمار مي‌آیند.[53] تعدادی از این حاملان قرآني از صحابه به دليل آشنایي با احکام قرآن به عنوان فقهای جامعة اسلامي در ادوار تاریخ فقه(عصر صحابه) و یا به عنوان قاضي امت و کساني که در زمان رسول خدا(ص) در مسجد فتوا مي‌دادند، معرفي مي‌شوند.[54] ابن‎سعد(د. 330ق)، غزالي(د. 505ق)، ابن‌جوزی(د. 592ق)، سيوطي(د. 911ق) و دیگران در آثار خود به اسامي آنها اشاره مي‌کنند.[55] ابن‌حجر(د. 852ق) در این باره مي‌نویسد:

«اصحاب فتوا در زمان پیامبر(ص) شش نفر بودند: عمر، علی، ابن مسعود، ابی، ابوموسی،زیدبن ثابت.»[56]

همو مي‌گوید که زید در مدینه در قضا، فتوا، قرائت و فرایض سرآمد و از راسخان در علم بود.[57] همچنين، ابن سعد از اميرالمؤمنين حضرت علي(ع)، عمر، عثمان، عبدالرحمن بن عوف(د. 32ق)، مُعاذ، ابي و زید به عنوان مفتيان مدینه در عهد رسول الله(ص) نام مي‌برد و مي‌گوید که اینان در خلافت ابوبکر فتوا داده‌اند.[58]

به گزارش ابن‌خلدون(د. 808ق)، کلية صحابه اهل نظر و فتوا نبودند و همة آنها امکان نداشت تکاليف دیني را فرا گيرند. بلکه امر انما کان ذلك مختصّاً بالحاملين للقرآن تنها به حافظان قرآن و کساني اختصاص داشت که با ناسخ و منسوخ و متشابه و محکم و دیگر راهنمایي‌های قرآن آشنا بودند و این معلومات را یا به طور مستقيم از خود پيامبر(ص) آموختند یا از بزرگاني که گفتار او را شنيده بودند، فرا گرفتند. به همين سبب این افراد را قرِّاء مي‌ناميدند؛ یعني آنان‌که قرآن را قرائت مي‌کنند و این امر نزد عرب آن روز که ملتي امّي بود، شگفت شمرده مي‌شد. پس از توسعة شهرهای اسلامي و رشد سواد، نام حافظان قرآن تغيير یافت و به جای قاری، آنان را فقيه یا عالم مي‌خواندند.[59]

افرادی نيز به عنوان مفسّر قرآن مشهور شدند که در ادوار تفسير عصر صحابة پيامبر اکرم(ص) از امام علي(ع)، ابن‌عباس، ابن‌مسعود، ابَي،ُّ زید، جابر بن عبدالله انصاری(د. 74ق) نام برده مي‌شود.[60] افزون بر حفظ قرآن، پيامبر(ص) برای صيانت کتاب آسماني دستور داد که برخي از اصحاب که سواد داشتند، قرآن را بنویسند. به این گروه که دست‌اندرکار نگارش قرآن بودند، کتِّاب وحي مي‌گفتند.[61]

کاتبان وحي، آیات قرآني را بر روی شاخه‌های نخل(عُسُب)، سنگ‌های ظریف و نازک(لِخاف)، چوب‌هایي که بر اشتران مي‌نهادند(اَقتاب)، استخوان شانة شتر و گوسفند(اَکتاف)، پوست حيوانات یا برگ درخت و گياه(ِرقاع)، حریر یا پارچه و کاغذ(قرطاس) مي‌نوشتند.[62] برخي از افرادی که کاتب پيامبر(ص) بودند نامه‌ها (مکاتيب رسول)، قراردادها، پيمان نامه‌ها و صلح‌ نامه‌ها را مي‌نوشتند.

اسامي این کاتبان را که وحي، نامه‌ها و قراردادها را مي‌نوشتند تا چهل و پنج نفر هم نوشته‌اند که در ميان آنان نام اميرالمؤمنين حضرت علي(ع)، ابوبکر، عمر، عثمان، زید بن ثابت، ابي بن کعب، زبير بن عوام(د. 36ق)، مصعب بن عمير(د. 3ق)، حایفة بن یمان، عبدالله بن جحش(د. 8ق)، محمد بن مَسلَمه(د. 43ق)، سعيد بن عاص، عبدالله بن رواحه(د. 8ق)، طلحه، سعد بن ابي‌وقاص، عبدالله بن ارقم(د. 44ق)، خالد بن سعيد بن‌عاص(د. 14ق)، عمرو بن عاص، عبدالله بن سعد بن ابي سرح(د. 37ق)، مغيرة بن شعبه(د. 50ق)، معاذبن جبل، حنظلة بن ربيع(د. 45ق)، معاویه، جهيم بن صلت، حصين نميری، شرحبيل بن حسنه(د. 18ق) و دیگران بيان شده‌اند.[63]

بيان این اسامي به عنوان حافظ، قاری و کاتب قرآن بر اساس گزارش‌های متون تاریخي، رجالي و قرآني است که نویسندگان آنها بيشتر اهل سنِّت هستند و دربارة کساني از آنان جای تأمل وجود دارد و با دیدگاه شيعي هماهنگ نيست. برخي از اینان، مانند معاویه در سال هشتم هجری و پس از فتح مکه اسلام آوردند و اگر هم کتابت وحي کرده باشند مدت کوتاهي بوده است، اما نامشان در فهرست کاتبان آمده است. این اسامي اگر جعل تاریخي نباشند، بدون لحاظ کردن مدت کتابت و تقدّم و تأخِّر حضور افراد در عرصة کتابت بوده است و دقيق مشخص نساخته‌اند که این قبيل افراد آیا کاتب وحي بوده‌اند، یا کاتب نامه‌ها و قراردادها.

در روند جامعة اسلامي، افزون بر صحابه‌ای که به آموزش قرآن مشهور شدند و از آنان یاد شد، جماعتي از تابعين در مدینه، مکه، کوفه، بصره و شام از این صحابه قرآن فراگرفتند و به آموزش قرآن پرداختند و مشهور شدند[64] تا جایي که بعدها عدّه‌ای خود را فقط وقف این کار کردند و بيشترین اهتمام را به این امر اختصاص دادند و پيشوا و رهبر در امر قرائت و آموزش قرآن شدند. در نتيجه دیگران به آنها اقتدا مي‌کردند و به سوی آنها سفر مي‌کردند. اسامي این افراد در منابع به تفکيك شهرها آمده است.[65]

4.نقش ترویجی جامعة قرآنی در عصر نبوّت

همان‌گونه که اشاره شد، حاملان قرآن همان چهره‌های شاخص مؤثر در دوران نبوّت به عنوان بازوان و نيروهای عمل کننده در کنار رسول خدا(ص) در تحقق اهداف وی به ایفای نقش مي‌پرداختند. در واقع، گروه مقاومت اوليه نهضت بيداری اسلامي پيامبر گرامي(ص) را تشکيل مي‌دادند که نقشي چند وجهي برعهده داشتند. آنان هم مُبلِّغ و مُروّج دیني و فرهنگي بودند، هم مجاهد و رزمندة عرصة جهاد با دشمن، هم معلِّم و مربّي و هم کارگزار و مأمور انجام مسئوليت‌های سياسي و حکومتي. فعاليت‌های این گروه را مي‌توان در دو دورة مکه و مدینه بررسي کرد.

4-1. دوران مکه

در این دوران به مواردی مي‌توان اشاره کرد که حاملان قرآن در نشر نوای توحيد در جامعة جاهلي و پيشبرد اهداف پيامبر اسلام(ص) تلاش نموده‌اند. برای نمونه، وقتي مخالفت‌ها و کارشکني‌های قریش مکه در راه دعوت نبوی بالا گرفت، حاملان قرآني در گفتگویي پيشنهاد کردند که یکي از آنان، صدای قرآن را در مسجدالحرام به گوش قریش برساند. عبدالله بن مسعود داوطلب این کار شد و در کنار کعبه، هنگامي که سران قریش، مجلسي برگزار کرده بودند با صدای رسا آیات اولية سورة الرَّحْمَن را خواند که در جمع آنان ولوله‌ای ایجاد کرد. سران مشرک برای جلوگيری از این پيام آسماني، بر سر ابن مسعود ریختند و به قدری او را زدند که خون از سراسر بدن او جاری شد، امّا ابن مسعود خوشحال بود که ندای قرآن را به گوش مشرکان رسانده است.[66]

نمونة دیگری از خدمات حاملان قرآن در زمان رسول خدا(ص) تلاش جعفر بن ابيطالب(د.8 ق) برای نجات جان مهاجران به حبشه بود. با همة ترفندها و تلاش‌هایي که فرستادگان قریش به کار بردند تا با کمك کارگزاران نجاشي، او را وادار کنند که مهاجران را از حبشه بيرون کند و به عربستان بازگرداند، اما جعفر در دو نوبت که جلسه‌ای برگزار شد با انتخاب و قرائت آیاتي از قرآن در وصف حضرت مریم(س) و حضرت عيسي(ع) توانست نقشة آنها را خنثي کند و نجاشي را نه تنها از اخراج مهاجران منصرف نماید، بلکه حمایت او را برای ماندن در حبشه به مدتي طولاني به دست آورد. در نتيجه، فرستادگان قریش سرافکنده و دست خالي برگشتند و سياست توطئه و تطميع آنها در حبشه شکست خورد.[67]

این درایت و بصيرت یکي از حاملان قرآن سبب شد که جمعي از یاران پيامبر(ص) به مثابه یك نيروی ذخيره برای آیندة اسلام از گزند مشرکان در آن سرزمين حفظ شوند و برخي از اینان پس از بازگشت، خدمات ارزنده‌ای در راه اسلام انجام دادند. به عنوان نمونه، جعفر در سال هشتم هجری به عنوان یکي از فرماندهان سپاه اسلام برای نبرد با روميان به منطقة موته اعزام شد و در همين جنگ به شهادت رسيد.[68]. گفتنالي اسالت کاله تعدادی از مهاجران به حبشه در زمره قارِّاء و حُفِّاظ قرآن بودند و نامشان در ميان حافظالان 1 و قاریان در مناب آمده است

نقش حاملان قرآن در فراهم سازی زمينة نشر و گسترش اسلام در یثرب، به اسلام درآوردن تعداد زیادی از مردم اوس و خزرج و در نتيجه ایجاد یك پایگاه مناسب برای هجرت پيامبر(ص) و انتقال دعوت او از مکه به مدینة النبي آشکار است. شخص پيامبر(ص) در آغاز برای سوید بن صامت از قبيلة او ، قرآن تلاوت کرد و او را به خدا دعوت نمود، اما وی پس از بازگشت به مدینه به دست خزرجيان کشته شد. سپس بر تعداد دیگری از مدني‌ها مانند پسران عفراء، قرآن را تلاوت کرد. آنان اسلام آوردند و رسول خدا(ص) از آنان بر ایمان به خدا و رسولش پيمان گرفت. این افراد بازگشتند و جریان را به قوم خود بازگفتند. آنان پيش از رفتن، از رسول خدا(ص) خواستند که مردی را از طرف خود برای دعوت مردم به کتاب خدا با آنها بفرستد.[69]

یکي از کساني که در ابتدا برای تعليم قرآن، اسلام و فقه به مردم مدینه وارد این شهر شد مُصعب بن عُمير بود که از سوی رسول خدا(ص) به این مأموریت اعزام شد. مصعب با آموزش قرآن در ميان او و خزرج در یثرب و آشنا کردن مردم با احکام اسلام موفق شد که تعداد بسياری از آنان را به دین اسلام درآورد.[70] مصعب را مقرء المدینه مي‌ناميدند.[71] در نتيجة این فعاليت‌ها در سال سيزدهم بعثت بيش از هفتاد نفر از مردم یثرب در مراسم حج به مکه آمدند و با رسول خدا(ص) پيمان بستند که به پيمان عقبة دوم مشهور است.[72]

مصعب پس از هجرت به مدینه، همچنان در کنار پيامبر(ص) حضور فعال داشت و  سرانجام در جنگ احد که پرچم‌دار بود به شهادت رسيد.[73] پس از شهادت مصعب، رسول خدا(ص) پرچم را که به دست وی بود به اميرالمؤمنين حضرت علي(ع) داد و در بيشتر جنگ‌ها آن حضرت پرچمدار بود.[74]  افزون بر مصعب، ابن امّ مکتوم نيز به مدینه آمد و در دارالقرِّاء منزل کرد و برای مردم قرآن مي‌خواند. او در کنار بلال بن رباح حبشي (د. 20ق؟) مؤذن هم بود.[75]

زبير بن بکار(256ق) در اخبار المدینة آورده است که پيامبر(ص) در ملاقات با رافع بن مالك انصاری (شهادت3ق) در عقبه، آنچه از آیات قرآن که در ده سال برایشان نازل شده بود به رافع بخشيد و او آن را به مدینه آورد و بر قوم خود خواند و رسول خدا(ص) از اعتدال قلب رافع به شگفت آمد. گویند که او نخستين کسي است که سورة یوسف را به مدینه آورد.[76]

پس از زمينه سازی برای ایجاد پایگاه جدید دعوت، در عملي شدن هجرت رسول خدا به یثرب هم، نقش یکي از حاملان قرآني بسيار برجسته است. اميرالمؤمنين حضرت علي(ع) که خود یکي از حافظان و مقرئان قرآن بود در لیلة المبيت با بينش و بصيرت کامل در بستر پيامبر خدا(ص) خوابيد[77] و با این اقدام شجاعانه، نقشة مشرکان برای قتل رسول‌الله(ص) را که در دارالندوه طراحي شده بود، خنثي شد و آن حضرت با سلامت به یثرب هجرت کردند.

همچنين اميرالمؤمنين حضرت علي(ع) از طرف پيامبر خدا(ص) مأموریت رَد امانات مردم[78] و بردن زنان هاشمي، مانند حضرت فاطمه(س) دختر گرامي پيامبر(ص) را به مدینه برعهده گرفت که به خوبي از عهدة انجام آنها برآمد[79].. این مأموریت‌ها و مسئوليت‌ها با هدف تحقق جامعة اسلامي و متلاشي شدن جامعة جاهلي انجام مي‌شد. اگر اميرالمؤمنين حضرت علي(ع) در گروه حاملان قرآن قرار نداشت، این مسئوليت‌های مهم و این همه خطرات را نمي‌پذیرفت. مشرکان در تعقيب او بودند امّا آن حضرت در پي به سامان رسيدن جامعة قرآني، این مشقِّات را تحمّل مي‌کرد.

 

 

 

 

 

منابع

  1.  القر ن الکریم، طهران: اسوه، 1409ق
  2. ابن‌اثیر، عزالدین ابوالحسن علي بن محمد الجزری، اُسد الغابة في معرفة الصحابة، بیروت: دارالفکر، 1409ق
  3. ابن‌الجزری، ابوالخیر محمد بن محمد، النشر في القرائات العشر، تجدید نظر علي محمد ضباع، قاهره: مطبعة مصطفي محمد، بي‌تا
  4. ابن‌الجزری، محمد بن محمد، غایة النهایة في طبقات القرّاء، قاهره: مطبعة مکتبة الخانجي، 1351ق
  5. ابن‌خلدون، عبدالرحمن، مقدمة ابن‌خلدون، محقق عبدالله محمد الدرویش، دمشق: دار یعرب، 1425ق
  6. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، تقدیم احسان عباس، بیروت: دار صادر، 1418ق
  7. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبادالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1410ق
  8. ابن‌ضریس بجلي، محمد بن ایوب، فضائل القرآن و ما انزل من القرآ ن بمکه و ما انزل بمدینة، دمشق: دارالفکر، 1408ق
  9. ابن‌عبدالبر، ابوعمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب في معرفة الاصحاب، تحقیق علي محمد البجاوی، بیروت: دارالجیل، 1412ق
  10. ابن‌کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر الدمشقي، البدایة و النهایة، بیروت: دارالفکر، 1407ق
  11.  ابن‌کثیر، القرشي الدمشقي، فضائل القرآن، بیروت: دار احیاء الکتب العربیة، بي‌تا
  12.  ابن‌‌ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، تحقیق رضا تجدد، تهران: اساطیر.
  13. ابن‌هشام، السیرة النبویة، تحقیق مصطفي السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شالبي، بیروت: المکتبة العلمیة، بي‌تا.
  14. ابوسلیمان، صابر حسن محمد، اضواء البیان في تاریخ القرآن، الریاض: دار عالم الکتب، 1420ق.
  15.  ابوعبید، قاسم بن سلام، فضائل القرآن، تحقیق وهبي سلیمان غاوجي، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1426ق.
  16.  البخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، اعتني به عزالدین ضلّي، عمادالطیار و یاسر حسن، بیروت: مؤسسة الرساله ناشرون، 1431ق.
  17.  ترمذی، ابي‌عیسي محمد بن عیسي، سنن الترمذی، تخریج و ترقیم و ضبط صدقي جمیل العطار، بیروت: دارالفکر، 1428-1429ق.
  18.  جلالیان، حبیب الله، تاریخ تفسیر قرآن کریم، تصحیح محمدرضا آشتیاني، تهران: اسوه، 1378.
  19.  حجتي، محمدباقر، پژوهشي در تاریخ قرآن، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1373.
  20.  حرعاملي، محمد بن الحسن، تفصیل وسائل الشیعة الي تحصیل مسائل الشرعیة، بیروت: مؤسسة آل البیت الحیاء التراث، 1413ق.
  21.  خلیفه بن خیاط ملقب به شباب، تاریخ، محقق مصطفي نجیب نوّاز، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1415ق.
  22.  خویي، ابوالقاسم، البیان في تفسیر القرآن، نجف اشرف: مطبعة الآداب، 1385.
  23.  دارمي، عبدالله بن عبدالرحمن، سنن الدارمي، تحقیق اسد داراني و حسین سلیم، عربستان سعودی: دارالمغني للنشر و التوزیع، 1412ق.
  24.  ذهبي، الامام الحافظ شمس‌الدین محمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق مصطفي عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1425ق.
  25.  الامام الحافظ شمس‌الدین محمد، معرفة القرّاء، تحقیق محمد سید جادالحق، بي‌جا: دارالتألیف، بي‌تا.
  26.  ذهبي، ابوعبدالله شمس الدین محمد، تذکرة الحفاظ ، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1419ق.
  27.  رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران: امیرکبیر، 1379.
  28.  الزرکشي، محمد بن عبدالله، البرهان في علوم القرآن، بیروت: دارالمعرفة، 1410ق.
  29.  الزنجاني، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، تهران: منظمه الاعلام الاسلامي، 1404ق.
  30.  السبزواری، محمد بن محمد، جامع الاخبار او معارج الیقین في اصول الدین، تحقیق علاء آل جعفر، قم: مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، بي‌تا.
  31.  السجستاني، ابوبکر بن ابي‌داود، کتاب المصاحف، قاهره: الفاروق الحدیثة للطباعة و النشر، 1423ق.
  32.  سیوطي، جلال‌الدین عبدالرحمن، الاتقان في علوم القرآن، الطبعة الثانیة، بیروت: دارالکتب العربي، 1421ق.
  33.  شیباني، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، تحقیق: شعیب الارنؤوط و دیگران، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1421ق.
  34.  شیخ صدوق، ابي‌جعفر محمد بن علي، الخصال، تحقیق علي اکبر الغفاری، قم: جامعة المدرسین، 1362.
  35.  طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری و هو تاریخ الرسل و الملوک، مراجعه صدقي جمیل العطار، الطبعة الثانیة، بیروت: دارالفکر، 1423ق.
  36.  طوسي، ابوجعفر محمد بن حسن، الامالي، قم: دارالثقایة، 1414ق.
  37.  عسقلاني، احمد بن علي بن حجر، الاصابة في تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علي‌محمد معوض، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1415ق.
  38.  عسقلاني، احمدبن علي بن حجر، فضائل القرآن، بیروت: دار و مکتبة الهلال، 2003م.
  39.  غزالي، الامام ابي‌حامد محمد، احیاء علوم الدین، بیروت: دار ابن حزم، 1426ق.
  40.  الفضلي، عبدالهادی، القرائات القرآنیه، الطبعة الثالثة، بیروت: دارالقلم، 1405ق.
  41.  قاضي ابرقوه، رییع‌الدین اسحاق بن محمد همداني، سیرت رسول الله، تحقیق اصغر مهدوی، تهران: خوارزمي، 1377.
  42.  قیسي، مکي بن ابي‌طالب حموش، الابانة في معاني القارائات، تحقیق عبدالفتاح اسماعیل شلبي، قاهره: مطبعة الرسالة، بي‌تا.
  43.  کتاني، محمد عبدالحي، نظام الحکومة النبویة المسمي التراتیب الاداریة، تحقیق عبدالله خالدی، الطبعة الثانیة، بیروت: شرکة دارالارقم بن ابي‌الارقم، بي‌تا.
  44.  کلیني، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الکافي، تصحیح علي اکبر غفاری، چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1407ق.
  45.  المتقي الهندی، علاءالدین علي، کنز العمال في سنن الاقوال والافعال، تحقیق محمود عمر الدمیاطي، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1419ق.
  46.  مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسة الطبع و النشر، 1410ق.
  47.  مسعودی، ابي‌الحسن علي بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، شرح محمد قُمیحَه، الطبعة الثانیة، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1425ق.
  48.  مسلم بن الحجاج النیسابوری، صحیح مسلم، اعتني به یاسر حسن، عزالدین ضلّي و عمادالطیار، بیروت: مؤسسة الرسالة ناشرون، 1430.
  49.  معرفت، محمدهادی، تاریخ قرآن، تهران: سمت، 1375.
  50.  مقدسي، ابوشامه، المرشد الوجیز الي علوم تتعلق بالکتاب العزیز، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1424ق.
  51.  مقدسي، مطهر بن طاهر، البدء والتاریخ، بي‌جا: مکتبة الثقافة الدینیة، بي‌تا.
  52.  نویسندة ناشناس، مقدمتان في علوم القرآن: مقدمة کتاب المباني و مقدمه ابن عطیه، تصحیح عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره: دارالصاوی، 1392ق.
  53.  منذری، حافظ زکي‌الدین عبدالعظیم، مختصر صحیح مسلم، ریاض: دارالسلام للنشر و التوزیع، 1423ق.
  54.  موسي‌بن عقبه، ابي‌محمد، المغازی النبویة، تحقیق حسین مرادی نسب، قم: منشورات ذوی القربي، 1424ق.
  55.  النووی، محیي‌الدین یحیي بن شرف، التبیان في آداب حملة القرآن، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1421ق.
  56.  واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق مارسادن جونس، الطبعة الثلاثة، بیروت: مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، 1409ق.
  57.  یعقوبي، احمدبن ابي‌یعقوب، تاریخ الیعقوبي، بیروت: دارصادر، بي‌تا.

 

1.مائده: 67، 92، 97؛ نور:54؛ عنکبوت: 18.

 

[2] .احزاب 46

[3]. البخاری، صحیح، ص-209 205؛ سیوطي، الاتقان فی علوم القران، ج1 ص 216-218؛ مقدسي، المرشد الوجیز الي علوم تتعلق بالکتاب العزیز، ص195و بعد؛ ابن ضریس بجلسي، فضائل القران، ص27-28

[4]. البخاری، صحیح، ص909؛ منذری، مختصر صحیح مسلم، ص 179، 180، 998

[5]. توبه: 5، 12، 13، 29، 36؛ بقره، 154، 190، 191؛ نساء: 74، 75، 76

[6]. منذری، مختصر صحیح مسلم، ص31-32

[7].  اعلی: 6؛ حجر: 9؛ قیامت: 16-19؛ طه: 1-2، 114

[8]. البخاری، صحیح، ص911؛ مسلم، صحیح، ص 338-339؛ غزالي، احیاء علوم الدین، ص331

[9]. سجده: 26؛ قاضي ابرقوه، سیرت رسول الله، ج1 ص241-242، 302-304

[10]. صف: 8؛ توبه: 32

[11]. ابوسلیمان، اضواء البیان في تاریخ القر ن، ص33؛ برای بحثي تفصیلي در این باره، ر.ک: رامیار، تاریخ قران، ص 221-257؛ حجتي، پژوهشي در تاریخ قران، ص235-246

[12]. مقدسي، المرشد الوجیز، ص48

[13]. ر.ک: رامیار، تاریخ قران، ص 231-247؛ حجتي، پژوهشي در تاریخ قران، ص240

[14]. البخاری، صحیح، ص904؛ مقدسي، المرشد الوجیز، ص 48 و 50؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص260؛ سیوطي، الاتقان، ج،1 ص322-323

[15]. ابن ضریس بجلي، فضائل القران، ص44-52؛ سیوطي، الاتقان، ج1، ص322-323

[16]. منذری، مختصر صحیح مسلم، ص 991-1001؛ کتاني، نظام الحکومة النبویة المسمي التراتیب الاداریة، ج1، ص41-42، رامیار، تاریخ قران، ص225

[17]. مقدمتان في علوم القران: مقدمة کتاب المباني و مقدمة ابن‌عطیه، ص23؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص261؛ ابن‌ضریس بجلي، فضائل القران، ص27-32؛ خویي، البیان في تفسیر القران، ص38؛ برای نمونه، پیامبر اسلام(ص) پس از شنیدن قرائت ابوموسي اشعری دربارة او فرمود: «لقد اوتي هذا من مزامیر آل داود.« (ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص262؛ ابوعبید، فضائل القران، ص78؛ متقي، کنز العمال، ج13، ص260-262؛ ذهبي، کتاب تذکرة الحفاظ، ج1، ص22)؛ وقتي پیامبر(ص) به مدینه آمد، زید بن ثابت هفده سورة قران را قرائت و حفظ کرده بود. این سوره‌ها را بر رسول خدا(ص) خواند که موجب شگفتي آن حضرت شد و به زید گفت: کتابت و خط یهودی‌ها را فرا گیر و او در مدت پانزده روز آن را فراگرفت. (ذهبي، کتاب تذکرة الحفاظ، ج1، ص27)

[18].  ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص260؛ ابن‌اثیر، اسد الغابة، ج3، ص281؛ السجستاني، کتاب المصاحف، ص74، 76،77؛ البخاری، صحیح، ص905

[19]. طوسي، الامالي، ص606؛ الزنجاني، تاریخ القران، ص43

[20]. حر عاملي، تفصیل وسائل الشیعه الي تحصیل مسائل الشریعه، ج4، ص825؛ ابن ضریس بجلي، فضائل القران، 76-79؛ البخاری، صحیح، ص908؛ ترمذی، سنن، ص824، 825؛ غزالي، احیاء علوم الدین، ص323؛ سیوطي، الاتقان، ج1، ص322؛ مجلسي، بحارالانوار، ج89 ص186؛ النووی، التبیان في آداب حملة القران، ص25-32

[21]. سیوطي، الاتقان، ج1، ص334؛ غزالي، احیاء علوم الدین، ص323؛ مجلسي، بحاارالانوار، ج89 ص19

[22]. صدوق، الخصال، ص234

[23]. کلیني، الکافي، ج2، ص606

[24] . مجلسي، بحارالانوار، ج89، ص19؛ السبزواری، جامع الاخبار، ص115

[25].  همان، ج89، ص18-19؛ همان، ص114

[26]. ابن‌کثیر، فضائل القران، پایان تفسیر ابن کثیر، ج4، ص64

[27]. ابن اثیر الجزری، اُسد الغابه في معرفة الصحابه، ج3، ص56؛ ابن سعد، الطبقاات الکبری، ج1، ص255-256؛ به نقل ابن‌سعد، سي مرد از اهل صفّه پشت سر رسول خدا نماز مي‌خواندند(همان، ص196)؛ صُفّه، سکوی مسجد پیغمبر بود که بینوایان صحابه در آن ساکن بودند.

[28]. واقدی، المغازی، ج1، ص.347

[29]. ابن‌ضریس بجلي، فضائل القرآن، ص36-37

[30]. البخاری، صحیح، ص910-915، حدیث 5036، 5036، 5052

[31]. همان، 47-48؛ منذری، مختصر صحیح مسلم، ص996-998؛ البخاری، صحیح، ص27-29، 38؛ سیوطی، الاتقان، ج1، ص343-345

[32]. طه، 132

[33]. کتّاني، نظام الحکومة النبویة، ج1، ص41

[34]. ابن‌کثیر، فضائل القران، ص17؛ رامیار، تاریخ قران، ص227

[35]. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ج1، ص 347؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص234؛ خلیفه، تاریخ، ص49

[36]. الفضلي، القرائات القرانیه، ص16

[37]. موسي‌بن عقبه، المغازی النبویة، ص196-197؛ یعقوبي، تاریخ الیعقوبي، ج9، ص38

[38]. یعقوبي، تاریخ الیعقوبي، ج9، ص39

[39].  همان، ص40

[40]. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج9، ص268؛ البخاری، صحیح، ص905؛ سیوطي، الاتقان، ج1، ص245؛ مقدسي، المرشدالوجیز، ص51

[41]. رامیار، تاریخ قرآن، ص243

[42]. ر.ک: سیوطي، الاتقان، ج1، ص68؛ متقي، کنز العمال، ج13، ص264؛ الزنجاني، تاریخ القرآن، ص45-46؛ الفضلي، القرائات القرآنیه، ص15-16؛ کتاني، نظام الحکومة النبویة، ج1، ص40-42؛ حجتي، پژوهشي در تاریخ قرآن، ص241

[43]. سیوطي، االتقان، ج1، ص251

[44].  ذهبي، معرفة القرّاء، ص1

[45]. ر.ک: ابوعبید، فضائل القرآن، ص153-155

[46]. دربارة این مصاحف از اصحاب و تابعین، ر.ک: السجستاني، کتاب المصاحف، ص166-225

[47]. رامیار، تاریخ قرآن، ص333. نیز ر.ک: معرفت، تاریخ قرآن، ص84-112

[48]. ر.ک: عسقلاني، فضائل القرآن، ص20 و بعد

[49]. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج9، ص355-358؛ سیوطي، الاتقان، ج1، ص246-249؛ ابن‌اثیر، اسد الغابة، ج3، ص56؛ مقدسي، المرشد الوجیز، ص51-52؛ السجستاني، کتااب المصاحف ، ص105؛ ذهبي، سیر اعلام النبلاء، ج9، ص374؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج2، ص537-540؛ ابن‌ندیم، الفهرست، ص30

[50]. السجستاني، کتاب المصاحف، ص48-50؛ موسي‌بن عقبه، المغازی النبویة، ص437؛ سیوطي، الاتقان، ج1، ص208-209 گفته‌اند ابوبکر نخستین کسي است که قرآن را جمع کرد و بین‌اللّوحین قرار داد.

[51]. یعقوبي، تاریخ الیعقوبي، ج2، ص135؛ طبرسي، الاحتجاج، ص234؛ سیوطي، الاتقاان، ج1، ص209؛ ابن‌اعثم، الفتوح، ج1، ص135؛ السجستاني، کتاب المصاحف، ص59؛ ابن ندیم، الفهرست، ص30؛ معرفت، تاریخ قرآن، ص85-87

[52]. سیوطي، الاتقان، ج1، ص245-252

[53]. همان، ص249؛ ابن‌الجزری، النشر في القرائات العشر، ج1، ص6؛ مقدسي، المرشد الوجیز، ص54-55؛ ابوعبید، فضائل القرآن، ص54-55؛ ذهبي، کتااب تذکرة الحفاظ، ص9-39؛ لزنجاني، تاریخ القرآن، ص47؛ ابوسلیمان، اضواء البیان في تاریخ القرآن، ص63  

[54]. ر.ک: ذهبي، سیر اعلام النبلاء، ج3، ص422

[55]. ر.ک: ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص254-267؛ کتاني، نظام الحکومة النبویة، ص44-45

[56]. عسقلاني، الاصابة في تمییز الصحابه، ج2، ص492؛ ذهبي، کتاب تذکرة الحفاظ، ص28

[57]. عسقلاني، الاصابة في تمییاز الصاحبه، ج2، ص492؛ ذهبي، کتاب تذکرة الحفااظ، ص27. پیامبر(ص): اعلمُهم بالفرائض زید. (ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص274)؛ افرَضُ اُمتي زیدبن ثابت(همان) به نوشتة ابن‌سعد، نه عمر و نه عثمان، کسي را در امر قضاء، فتوا، فرایض و قِرائت بر زید مقدل نمي‌داشتند.(همان)

[58]. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص267. کان معاذ بن جبل یفتي بالمدینة في حیاة رسول‌الله(ص) و ابي‌بکر(همان، ص265)؛ کان معاذ، کان یعلّم الناس الخیر و کان مطیعا لله و لرسوله(همان، ص266)؛ وی در جایي دیگر نوشته مفتیان عهد رسول‌الله(ص)، ابوبکر، عمر، عثمان و علي بودند. (همان، ص255) نیز ر.ک: یعقوبي، تاریخ الیعقوبي، ج2 ص138، 161، 177؛ ذهبي، سیر اعلام النبلاء، ج3، ص422 و نام ابوبکر، سلمان فارسي و ابوذر غفاری را نیز آورده‌اند.

[59]. مقدمة ابن‌خلدون، الجزءالثاني، ص185

[60]. جلالیان، تاریخ تفسیر قرآن کریم، ص47-59

[61]. ابوعبید، فضائل القرآن، ص158؛ السجستاني، کتاب المصاحف، ص37-40؛ زرکشي، البرهان في علوم القرآن، ج1، ص331-332؛ مقدمتان في علوم القرآن، ص40؛ معرفت، تاریخ قارآن، ص27-30

[62].ر.ک: ابوعبید، فضائل القرآن، ص153-154؛ سیوطي، الاتقان، ج1، ص211؛ عسقلاني، فضائل القرآن، ص32؛ مقدسي، المرشد الوجیز، ص56؛ ابن ندیم، الفهرست، ص22-23؛ السجستاني، کتاب المصاحف، ص53-56؛ زرکشي، البرهان في علوم القرآن، ج1، ص327، 330

[63]. یعقوبي، تاریخ الیعقوبي، ج2، ص80؛ ابن‌سعد، الطبقاات الکبری، ج1، ص198-221؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب في معرفة الاصحاب، ج1، ص68؛ الزنجاني، تاریخ القرآن، ص28

[64]. سیوطي، الاتقان، ج1، ص251

[65]. همان، ص252-253؛ ابن الجزری، النشر في القرائات العشر، ج1، ص8-9؛ قیسي، الابانه في معاني القرائات، ص47-48

[66]. ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص337؛ طبری، تاریخ الطبری و هو تاریخ الرسل و الملوک، ج2، ص236؛ ابن‌اثیر، اسدالغابة، ج3، ص281-282؛ مقدسي، البدء و التاریخ، ج5، ص97.

[67]. طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص236؛ یعقوبي، تاریخ الیعقوبي، ج2، ص29-30؛ قاضي ابرقوه، سیرت رسول الله، ج1، ص315-322.

[68]. طبری، تاریخ الطبری، ج3، ص160-162؛ واقدی، المغاازی، ج2، ص755-769 ؛ یعقوبي، تاریخ الیعقوبي، ص65؛ خلیفه بن خیاط، تااریخ، ص40-41؛ مقدسي، البدء و التاریخ، ج4، ص230-231؛ ج5، ص99.

[69] . یعقوبي، تاریخ الیعقوبي، ج2، ص37-38؛ طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص244-246؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج3، ص147؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص217-219.

[70]. ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج2، ص39-47؛ موسي بن عقبه، المغازی النبویة، ص200-202؛ طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص247-248؛ یعقوبي، تاریخ الیعقوبي، ج2، ص38؛ قاضي ابرقوه، سیرت رسول‌الله(ص)، ج1، ص432-437؛ ابن‌کثیر، فضائل القرآن، ص149-151؛ ابن‌سعد، الطبقاات الکبری، ج3، ص87؛ مقدسي، البدء و التاریخ، ج4، ص-165-167؛ ج5، ص96-97.

[71]. ابن‌الجزری، غایة النهایة في طبقات القرّاء، ج2، ص299؛ طبری، تاریخ الطبری ، ج2، ص247؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص87.

[72]. طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص249-251؛ ابن‌سعد، الطبقاات الکبری، ج3، ص87؛ یعقوبي، تاریخ الیعقوبي، ج2، ص38؛ موسي بن عقبه، المغازی النبویة، ص202-204.

[73]. طبری، تاریخ الطبری، ج3، ص65-69؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص88-89؛ خلیفه، تاریخ، ص37.

[74]. طبری، تاریخ الطبری، ص69؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ج3، ص1097.

[75]. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ج1، ص347؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص234؛ خلیفه، تاریخ، ص49.

[76]. به نقل از: کتاني، نظام الحکومة النبویة ، ج1، ص39.

[77]. ر.ک: طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص255 ؛ یعقوبي، تااریخ الیعقوبي، ج2، ص39؛ موسي بن عقبه، المغازی النبویة، ص210؛ مقدسي، البدء و التاریخ، ج4، ص170.

[78]. طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص257؛ یعقوبي، تاریخ الیعقوبي، ج2، ص39؛ مقدسي، البدء والتاریخ، ج4، ص179.

[79]. طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص260؛ یعقوبي، تاریخ الیعقوبي، ج2، ص41.

نقش حاملان قرآن در گسترش و نهادینه سازی اهداف پیامبر اسلام(ص)
22
| | |
| 0 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود

آرشیو مطالب

Skip Navigation Links.

دسته بندی ها

Skip Navigation Links.