اصل مساوات در سیرة نبوی
نویسنده: گلشاد حيدري
منبع: دانشنامة پژوهه
مساوات در لغت به معنی یکسانی و برابری بوده
1 و یکی از اصول بسیار مهم اسلام میباشد که به وسیلة پیامبر(ص) جامة عمل پوشید. براساس آموزههای قرآنی، تمام انسانها از یک ریشه و فرزندان یک پدر و مادرند و فرقی بین آنها نیست.
خاستگاه مساوات
پیامبر(ص) نیز بر اساس آموزههای قرآنی و اسلامی اصل مساوات را در تمام امورات حکومت مدینه برقرار ساخت و سعی نمود، تا با همگان به طور یکسان رفتار شود و هیچگونه فرقی بین آنان نباشد، آن حضرت تمام افراد جامعة اسلامی را مانند، دندانههای شانه با هم برابر و مساوی میدانست و معتقد بود که انسانها هیچ مزیت و برتری بر یکدیگر جز تقوا ندارند. «النّاسُ سَواءٌ كأسنانِ المُشطِ؛
2 مردم چون دندانههای شانه مساویند».
دین مبین اسلام تمام انسانها را برابر میداند و کلیة تفاخرها و امتیازات نژادی و اختلافات طبقاتی و برتری جوییهای اجتماعی را نفی کرده و به صراحت اعلام کرده است:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ».
3 این نگرش اسلام به انسانها و رفتار پیامبر(ص) براساس آن، سبب جذب بسیاری به اسلام بود. در جریان فتح مکه، زمانی که بلال از جانب آن حضرت مأمور گفتن اذان بر بالای کعبه شد، بسیاری از مشرکان به سبب رنگ پوست و برده بودن وی، بر پیامبر(ص) ایراد گرفتند. چنانکه عتاب بن اسید بن ابیعیص گفت: خدا را سپاس که پدر من فوت کرده و نیست تا این روز را ببیند و حارث بن هشام نیز ادامه داد که : محمد جز این کلاغ سیاه مؤذن دیگری نیافت و سهیل بن عمرو گفت: چون خدا چیزی را اراده کند، تغییرش دهد، ابوسفیان نیز افزود: من چیزی نمیگویم؛ چون میترسم که پروردگار آسمان او را باخبر سازد، پس جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و آن حضرت را از آنچه گذشته بود، آگاه ساخت، پیامبر(ص) آنان را احضار کرده و از آنچه بر زبان رانده بودند، پرسش نمود و آنان نیز بدان اعتراف نمودند، پس از این عیبجویی آنان بر مؤذن پیامبر(ص)، آیة فوق نازل شد و همة انسانها را برابر اعلام نمود و از تفاخر و تکاثر و کوچک شمردن فقرا منع کرد و اساس و ملاک برتری انسانها بر یکدیگر را فقط میزان تقوا و پرهیزکاری دانست.
4 پس بر این اساس همة انسانها از یک اصل و ریشهاند و همین وحدت و یگانگی انسانها، اساس و ملاک مساوات و برابری آنهاست.
اعلام مساوات همگانی و نفی اختلاف های طبقاتی
مشرکان قریش که نسلها، ثروت، حسب و نسب را مایة برتری و تفاخر میدانستند و بر اساس همین تفکر جاهلی و بدون آگاهی از دستورات اصیل اسلامی لب به طعن و عیبجویی از مؤذن پیامبر(ص) گشوده و سبب نزول آیة فوقالذکر شده بودند، پیامبر(ص) را واداشت تا در این رابطه خطبهای ایراد نماید و مساوات اسلامی را به اطلاع همگان برساند. بنابراین در حضور مردم اعلام نمودند:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ، أَلا إِنَّ رَبَّکُمْ وَاحِدٌ وَ إِنَّ أَباکُمْ وَاحِدٌ، أَلا لا فَضْلَ لِعَرَبیِ عَلَی عَجَمِیٍّ، وَ لا عَجَمِّیٍ عَلَی عَرَبِیٍّ، وَ لا أَسْوَدَ عَلَی أَحْمَرَ، وَ لاَ لأحْمَرَ عَلَی أَسْوَدَ إِلاّ بِالتّقْوی. أَلاَ هَلْ بَلغتُ؟ ـ قَالُوا: نَعَمْ، قَالَ: ـ لِیُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ؛
5 مردم آگاه باشید که پروردگارتان یکی است و پدرتان نیز یکی است. بنابراین بدانید که نه عربی را برعجم، و نه عجمی را بر عرب، و نه سیاهی را برسفید و نه سفیدی را برسیاه برتری است؛ مگر به تقوا، آیا (این حقیقت) را ابلاغ کردم؟ گفتند: آری، فرمود: حاضران به غایبان ابلاغ کنند».
پیامبر(ص) خطاب به آنان فرمود:
«إنّ اللّهَ قَد أذهَبَ عَنكُم نَخوَةَ الجاهِليّةِ، و التَّفاخُرَ بآبائها ألا إنّكُم مِن آدَمَ، و آدمُ مِن طِينٍ، ألا و إنّ خَيرَ عَبذَ اللّه ِ عَبَد اتقاء؛.
6 ای مردم خداوند تکبر و نخوت روزگار جاهلیت و تفاخر به پدران و نیاکان را از میان شما برانداخته است، شما همه فرزندان آدمید و آدم از خاک آفریده شده است، بهترین بندة خدا، بندهای است که تقوا داشته باشد».
پیامبر(ص) با اعلام همگانی اصل مساوات، دیدگاه طبقاتی و نژادی و بالتبع مناسبات برخاسته از آن را که معیار عمل اهل مکه بود، باطل اعلام کرد و همة آنان را همانند هم دانسته و در یک صف و برابر قرار داد و فرمود: «اسْتَوُوا وَ لَا تَخْتَلِفُوا فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُكُم؛
7 با هم در یک صف و به مساوات باشید و با هم مختلف نباشید». اگر یک رنگی و برابری و یکتایی را رعایت نکنید، دلهایتان پراکنده میشود و دستها از یاری یکدیگر باز میماند. تلاش پیامبر(ص) بر این بود که مردم را با این حقیقت آشنا سازد و آن دیدگاه طبقاتی و برتری جوییهای نژادی و نسبی را که مدت طولانی با خلق و خوی اعراب عجین شده بود، ازمیان بردارد. براساس همین آموزهها و هدف عالی پیامبر(ص)، آن حضرت کسانی را که خود را از طبقة برتر، میدانستند و به نژاد و قوم و قبیله و پدران و اجداد خود تفاخر میکردند و آن را مایة برتری و تمایز از دیگران میدانستند، به شدت نکوهش کرده و خطاب به آنان میفرمود: «كُلُّكُم بَنو آدَمَ و آدَمُ خَلَقَ مِن تُرابٍ، لَيَنتَهِيَنَّ قومٌ يَفتَخِرُونَ بآبائهِمُ أو لَيكونُنَّ أهوَنَ مِنَ العجلان،
8 همهتان فرزندان آدمید و آدم از خاک آفریده شده است. گروهی که به پدران خویش مباهات میکنند، باید بدان پایان بخشند که در غیر این صورت نزد خدا از سوسک سرگین غلتان نیز خوارتر و بیارزشتر به شمار آیند».
آن حضرت خطاب به قریش که خود را از دیگر اعراب برتر دانستنه و به حسب و نسب بالای خود مغرور بودند و آن را برای خود شأن و منزلتی بالاتر از دیگران میدانستند، میفرمود: « یا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ يَأْتِي اَلنَّاسُ بِالْأَعْمَالِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وتَأْتُونَ بِالدُّنْيَا تَحْمِلُونَهَا عَلَى رِقَابِكُمْ وَ تَقُولُونَ يَا مُحَمَّدُ يَا مُحَمَّدُ فَأَقُولُ هَكَذَا أَعْرِضُ عَنْكُمْ فَبَيَّنَ أَنَّهُمْ إِنْ مَالُوا إِلَى اَلدُّنْيَا لَمْ يَنْفَعْهُمْ نَسَبُ قُرَيْشٍ؛
9
سیرة مساوات
پیامبر(ص) علاوه بر خطبهها و بیاناتی که راجع به مساوات و برابری داشت در منطق عملی و رفتار خود نیز این مساوات و برابری را رعایت میکرد تا الگویی برای تمام مسلمانان باشد؛ این رفتار و پایبندی به رعایت مساوات به حدی بود که حتی در نگاه کردن به اصحاب و یارانش نیز آن را پاس میداشت. مجالس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد و در حلقهای میان اصحابش چنان مینشست، تا هیچ برتری میان وی و یارانش وجود نداشته باشد، چنانکه از ابوذر نقل شده: «كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) يَجْلِسُ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ أَصْحَابِهِ فَيَجِيءُ اَلْغَرِيبُ فَلاَ يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ حَتَّى يَسْأَلَ؛
10رسولخدا(ص) در حلقهای میان اصحابش مینشست (به گونهای که) فرد بیگانهای وارد مجلس میشد و نمیدانست، پیامبر کدام یک است، تا میپرسید».
گرچه آن حضرت در مقام پیامبرخدا، در بالاترین درجه و مقام بود؛ اما مانند همگان میزیست، بر زمین مینشست و بر روی زمین غذا میخورد، با بردگان هم غذا میشد، چون دیگران مایحتاج خانهاش را از بازار تهیه میکرد و به خانه میبرد و به هرکس میرسید، بدون توجه به کوچکی یا بزرگی و یا توانگری و فقر او سلام میکرد و با توانگر و فقیر مصافحه میکرد.
11
پیامبر(ص) در موقعیتها و مناسبتهای گوناگون دورة رسالت خود تلاش کرد تا به انحاء گوناگون مردم را با مساوات و برابری آشنا سازد و در واقع با عملکرد خود سعی میکرد تا این اصل مهم را در جامعة اسلامی آن روز نهادینه نماید و کلیه فضیلتها و برتریهای بیاساس را نابود سازد و همگان را ملزم به رعایت مساوات و برابری در تمامی امور اجتماعی نماید.
منابع:
- الیاس، انطون، فرهنگ نوین عربی- فارسی، ترجمة سید مصطفی طباطبایی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1370ش، چاپ هشتم، ص327.
- یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بی تا، ج2، ص10 و ثقفی کوفی، الغارات، تحقیق جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن اثار ملی، 1353ش، ج1، ص823 و مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تحقیق عبدالکریم ربانی شیرازی، بیروت، لبنان، مؤسسة الوفاء، 1403، چاپ اول، ج22، ص348.
- حجرات، 13.
- ابن کثیر، البدایه والنهایه، تخقیق وتعلیق علی شیری، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، 1400هـ.ق، چاپ اول ج4، ص264.
- کراجکی، ابوالفتح، معدن الجواهر، تحقیق سیداحمد حسینی، قم، مهراستوار، 1394ق، چاپ دوم، ص21 و هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408ق، ص266 و علامه امینی، الغدیر، بیروت، دارالکتب العربی، ج6، ص188.
- شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم، منشورات جامعة المدرسین، 1404، ج4، ص363.
- کلینی، کافی، الکافی، تحقیق علی اکبرغفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363ش، ج8، ص246 و قاضی نعمان مغربی، دعائم الاسلام، مصر، قاهره، دارالمعارف، بی تا ، چ دوم، ج2، ص199.
- الهیثمی، پیشین، ج8، ص86.
- الحلبی، السیرة الحلبیه، بیروت، دارالمعرفه، 1400، ج3، ص91 و ابن اثیر، اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، 1409، ج1، ص.520( با تلخیص).
- السجستانی، ابن الاشعث، سنن ابی داوود، دارالفکر للطباعه والنشر، 1410، چاپ اول، ج2، ص412 و ابن حجر، فتح الباری، بیروت، لبنان دارالمعرفة لطباعه والنشر، چاپ دوم، ج1، ص107 و طبرسی، مکارم الاخلاق، منشورات الشریف الرضی، 1392ق، چاپ ششم، ص160.
- ابن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادرعطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ق، ، چ اول، ج1، ص360-371.