رفق و مدارا در سیرة نبوی
نویسنده: زينب ابراهيمي
منبع: دانشنامة پژوهه
اسلام دینی جهان شمول است و مخاطبان «قرآن کریم» نه تنها مسلمانان، بلکه تمامی انسانهایی هستند که رسیدن به اوج کمالات انسانی و رستگاری، مقصود نهایی آنان است.
در قرآن و سیرة نبوی، «اصل رفق و مدارا» به عنوان مهمترین اصل در ارشاد و هدایت انسانها مورد تأکید بسیار قرار گرفته است که در این مجال صرفاً به بررسی رفق و مدارا در سیرة نبوی پرداخته خواهد شد.
واژة مدارا مشتق از مادة «دری» به معنای نرمی و ملاطفت کردن، به حسن خلق رفتار کردن،
1 مجادله و مؤدبانه و یا چاپلوسانه برخورد داشتن، تملق گفتن، ریشخند و گمراه کردن،
2 پنهان کردن و معادل واژة taleration از ریشة لاتینی talero به معنای تحمل کردن و اجازه دادن به کار میرود.
3 مفهوم مدارا در زمینههای دینی، سیاسی و اجتماعی از مباحث جدید در فرهنگ اسلامی است و به معنای خویشتنداری نسبت به عقاید مخالف یا اجازه دادن از روی قصد و آگاهی به اعمال یا عقایدی است که مورد پذیرش شخص نباشد؛ اما علیرغم توان مقاومت و یا اعتراض به آن، به دلیل احترام به افکار و عقاید دیگر انسانها از انجام آن سرباز زند.
4
مبانی مدارا در سیرة نبوی
- رفق و مدارا، اساس دعوت به حق و حقیقتجویی
از آنجا که تحولات عقیدتی با درونیترین لایههای شخصیتی مرتبط است، افراد را به مقاومت در برابر پذیرش آنها وا میدارد؛ به ویژه اعتقاداتی که منافع و اختیارات افراد را محدود میسازد.
از اینرو پیامبر(ص) که جلوة تام رحمت الهی است، با رحمت و شفقت انسانها را به سوی دریافت حقایق میخواندند و پیش از آن که اندیشهها را هدف قرار دهند، در قلبها رسوخ میکردند.
در جریان فتح مکه پیامبر(ص) نسبت به کسانی که حدود بیست سال از هیچ شکنجه و آزار و قتلی علیه او و پیروانش کوتاهی نکردند، عمق رحمت و شفقت خویش را بر آنان فرو ریخت و خطاب به آنان فرمود: من امروز به شما همان را میگویم که یوسف به برادرانش گفت: «بر شما ملامتی نیست، بروید که آزاد شدگانید».
5
- اصل آزادی عقیده در اسلام
از دیگر دلایل مدارای پیامبر(ص) با غیر مسلمانان، پایبندی به اصل آزادی عقیده در اسلام است. اسلام دینی عدالت طلب و حقیقت جوست و ریشهایترین نیازهای انسان از جمله آزادی اراده در انتخاب کیش و آیین را محترم شمرده و هر نوع عقیدة اجباری را نفی میکند. اسلام راه حق و حقیقت را بیان میدارد تا افراد بر اساس عقل و ادراک خویش آیین کامل را برگزینند.
آیاتی از قبیل؛ غاشیه/21 و 22، یونس/99، بقره/256 نمونههای آشکار این اصل است.
مفاد معاهدة پیامبر(ص) با اقلیتهای مذهبی در مدینه
6 گواه این واقعیت است که اسلام حضور اقلیتهای مذهبی را مادام که به توطئه و اعلان جنگ علیه مسلمانان اقدام نکردهاند، به رسمیت شناخته و مسلمانان را به رعایت حقوق آنان و رفتاری بر اساس عدالت و نیکی سفارش نموده است.
7
- اصل کرامت انسانی
از دیگر مبانی مدارا در سیرة نبوی وجود اصل عزت و کرامت انسان به عنوان برترین پدیدة هستی است. زحمات طاقت فرسای پیامبر(ص) برای هدایت انسانها و اندوه فراوان
8 از جهل و گمراهی آنان نمونة بارزی از اصالت این اصل در شخصیت و سیرة عملی پیامبر(ص) است. پیامبر(ص) در مناظراتش با اهل کتاب برای دعوت آنان به اسلام، نهایت احترام را برای آنان قائل بودند.
9 همچنین در جنگ بدر وقتی برخی از مسلمانان خواستند کفار را مثله کنند، پیامبر(ص) آنان را منع کرد
10 و همواره بزرگی و عظمت انسان را در پیشگاه خداوند به پیروان خویش متذکر میشدند.
مصادیق رفق و مدارا در سیرة نبوی
اصل رفق و مدارا در سیرة نبوی را حول چهار محور اصلی میتوان بررسی کرد:
- مدارا با دشمنان حربی و با کفار و مشرکان
الف: غزوة بدر بزرگ
قریش طی سیزده سال رسالت پیامبر(ص) در مکه، از هیچ تلاشی برای تحقیر و تهمت
،
11 جنون و عذاب و شکنجة او و پیروانش فروگذار نکردند تا آن حد که عدهای در اثر شکنجه از دین برگشتند و عدهای جان سپردند.
12 با این وجود خداوند، پیامبر(ص) را به شکیبایی در برابر مشرکان فرا میخواند.
با افزایش فشارها و به بن بست رسیدن کار دعوت در مکه و هجرت مسلمانان به حبشه
13 و سپس مدینه
،
14 بلافاصله اقدامات جدی نظامی از سوی قریش به منظور کسب اطلاعات از مدینه، تحریک بدویان به دلیل نفوذ سیاسی و نظامی قریش بر آنان و میل به غارت در میان بدویان، اقدامات ایذایی و افزایش ناامنی و تهدید در مرزهای مدینه، آغاز شد.
15
تمامی سریهها و غزوات پیش از بدر بزرگ؛ نظیر (ابواء یا ودان، بواط، ذی العشیره و بدر اول) در مقابله با تحرکات قریش و دفاع از موجودیت مسلمانان و شناساندن قدرت نظامی مدینه صورت گرفت و طی آنها تنها به تهدید کردن کاروانهای تجاری قریش بسنده شد.
16
در «غزوة بدر» مسلمانان آماده شدند تا به کاروان تجاری قریش که سرمایة آن از فروش اموال مهاجرین در مکه تهیه شده بود، در راه بازگشت حمله کنند،
17"ابوسفیان" با آگاهی از این حمله
18 و هدایت کاروان از مسیری دیگر به سوی مکه توسط "ضمضم بن عمرو غفاری" قریش را آگاه کرد.
19"ابوجهل" و دیگر سران قریش نهصد تن از جنگاوران مسلح را برای خاتمه دادن به حیات مدینه جمعآوری کردند. مسلمانان ناگزیر به نبردی تن به تن روی آوردند و به یاری خداوند پیروز شدند.
ب: غزوة احد
آغازگر نبرد، قریش بودند که پس از یک سال تلاش با سود کالاهای تجاری، سپاهی سه هزار نفری را به سوی مدینه حرکت دادند و با رها کردن اسبان و شتران کشتزارهای اطراف مدینه را از میان برد.
20 پیامبر(ص) و مسلمانان در ماه شوال سال سوم هجری در نبردی نابرابر آماده دفاع شدند و علیرغم عدم موفقیت مسلمانان در این جنگ با مشرکان به نیکی رفتار کرد و در سال چهارم هجری که مکیان تحت فشار خشکسالی و قحطی ناشی از آن بودند، پیامبر(ص) با فرستادن خرما
21 در صدد کاهش تنشها و مخاصمات و نمایاندن روحیة صلحطلبی اسلام برآمد.
ج: غزوة خندق
علیرغم تلاشهای گسترده پیامبر(ص) در سال چهارم هجری
22 برای کاهش نزاع میان قریش و مسلمانان، بزرگان یهود در مکه با وعدة همکاری «یهود خیبر»
23 و «بنیقریظه» و «بنینظیرن» و «وائل»،
24 «قریش» و قبایل بدوی همچون «بنیغطفان» را در سال پنجم هجری
25 و با سپاهی ده هزار نفری
26 به هجومی یکپارچه بر مدینه متحد ساختند و مسلمانان چارهای جز دفاع نداشتند. با این وجود پیامبر(ص) پس از پیروزی در صدد نابود ساختن قبایل مشرک به دلیل اختلاف عقیدتی بر نیامد و تنها یهودیان را به دلیل خیانت و نقض پیمان با مسلمانان، مجازات کرد.
27
د: غزوة حنین
پس از فتح مکه قبیلة «بنیهوازن» با تمامی اموال و زنان هر عشیره بر ضد مسلمانان متحد شدند تا کار مدینه را یکسره کنند. سپاه دوازده هزار نفری مسلمانان در دهم شوال سال هشتم
28 به رویارویی با آنان پرداختند و شش هزار تن را اسیر کردند. پیامبر(ص) تمام اسرا و حتی "مالک بن عوف" فرمانده و رئیس قبیله را بخشید و آزاد کرد
29 و زن و فرزند او را به همراه صد شتر به او بازگرداند.
30
در این غزوه پیامبر(ص) با وجود اختلافات شدید عقیدتی با مشرکان، تنها به دفع تهاجمات آنان اکتفا کرد و در کنار قاطعیت در مبانی عقیدتی اسلام، در کمال نرمش و مدارا با دشمنان حربی رفتار کرد.
ه: غزوة تبوک
در سال نهم هجری بازرگانان نبطی، تحرکات سیاسی
31 قبایل مرزی حجاز شامل «غسانیان»، «عامله» و «رومیان» را به پیامبر(ص) گزارش دادند.
32 سپاه اسلام حدود بیست روز در «تبوک» توقف کرد
33 و هنگامی که یقین کردند گزارش بیاساس بوده، بدون هیچ حرکت تهاجمی به مدینه بازگشتند؛ زیرا در اسلام هر تهاجمی به دلیل اختلافات عقیدتی مطرود است.
- مدارا با اقلیتهای مذهبی و برخورداری آنان از حقوق اجتماعی
همزیستی اقلیتهای مذهبی با مسلمانان مدینه و تعیین حقوق اجتماعی آنان هم طراز با مسلمانان، هنگام تدوین قانون اساسی، جلوة بارز مدارای پیامبر(ص) با آنان است.
34
پیامبر(ص) با جدیت پیروانش را به رعایت حقوق اجتماعی اقلیتها ملزم ساخته بود. حقوقی همچون حق آزادی عقیده و بیان، حق تعلیم و تعلم، حق روابط اجتماعی با دیگران، محترم شمردن شخصیت اجتماعی آنان، برخورداری از حقوق هم پایه مسلمانان به عنوان شهروند، با نیکی رفتار کردن با آنان بر اساس اصل کرامت انسانی. پیامبر(ص) به مسلمانان میفرمود: «هرکس در حق اهل کتاب ـ که میان او و اسلام پیمان بسته شده ـ ستمی روا دارد، روز قیامت من حامی کتابی و علیه مسلمان ظالم خواهم بود».
35
غزوات پیامبر(ص) با یهودیان (غزوات «بنیقینقاع»، «بنینظیر»، «بنیقریظه» و «خیبر») نتیجة پیمان شکنیهای متعدد آنان و تحرکات جدی سیاسی علیه مسلمانان بود.
آنان نه تنها در داخل مدینه به تحقیر و آزار و تبلیغات منفی روانی علیه مسلمانان ـ به ویژه پس از شکست در جنگ احد ـ میپرداختند، بلکه علیرغم پیمان وحدت سیاسی با مسلمانان، اخبار و گزارشهای سیاسی مدینه را به مشرکان اطلاع میدادند و در جنگها با آنان همراه میشدند.
36 در حالی که «مسیحیان نجران» علیرغم نپذیرفتن دعوت پیامبر(ص)، با انعقاد پیمان صلح در پناه خداوند و ذمة پیامبرش آزادانه به فعالیت پرداختند.
37
- مدارا در روابط خارجی با غیر مسلمانان
پس از فراگیری اسلام در جزیرةالعرب پیامبر(ص) کوشید تا با برقراری روابط مسالمتآمیز در قالب ارسال نامههایی به سران قدرتهای مهم آن زمان، زمینههای گرایش آنان را به اسلام فراهم کند و در محتوای نامهها بر مشترکات عقیدتی خویش با اهل کتاب اشاره نمود. از جمله در نامه به "نجاشی"، از "عیسی بن مریم" و در نامه به "مقوقس" حاکم مسیحی «مصر» با آیة شریفة «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ..» یاد کرد. او همواره با نگاه رحمت و عطوفت بر خلق، میکوشید حتی با مشرکان نیز در عرصة روابط خارجی، رفتاری دوستانه و صمیمانه داشته باشد و همواره یه تمامی عهد و پیمانهایش با آنان پایبند بود و تا زمانی که موجودیت مسلمانان مورد تهدید مسلحانه قرار نمیگرفت، به نبرد با آنان نمیپرداخت حتی آن زمان که مسلمانان از موضع قدرت برخوردار بودند.
منابع:
- عمید، حسن؛ فرهنگ فارسی عمید، تهران، امیرکبیر، 1363، ص1068.
- آذرنوش، آذرتاش؛ فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نشر نی، 1387، چاپ نهم، ص196.
- 3. Oxford advanced learnier's dictionary of cuarrent English ,oxford univevsity press ,1998, p.1258.
- فولادوند، عزت الله؛ خرد در سیاست، تهران، طرح نو، 1376، ص63.
- ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمة سید هاشم رسولی محلاتی، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، بیتا، ص275.
- الاحمدی، علی بن حسینعلی؛ مکاتیب الرسول، قم، مکتبة المصطفوی، بیتا، ج1، صص263ـ241.
- ممتحنه، 8 و 9.
- کهف، 6.
- آل عمران، 20.
- واقدی، المغازی، تحقیق مارسدن جونز، تهران، اسماعیلیان، بیتا، ج1، ص107.
- ابن هشام، سیرة ابن هشام، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالتراث العربی، 1985م.، ج1، ص266.
- ابن هشام، السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص110.
- ابن سعد، ابو عبدالله محمد؛ الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعة و النشر، 1405هـ.ق.، ج1، ص204.
- طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، ترجمة ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ دوم، 1362، ج3، صص905 و 906.
- ر.ک به علت غزوات در سال اول هجرت که به منظور دفع تحرکات سیاسی ـ نظامی مکیان بوده است. (الطبقات، ج1، ص7).
- ر.ک به غزوهها و سریههای قبل از بدر؛ واقدی، پیشین، صص12ـ9؛ ابن سعد، پیشین، صص8ـ6 و دیگر منابع.
- واقدی، پیشین، ص42.
- همان، ص40.
- همان، ص28.
- واقدی، پیشین، ص207.
- محمد، حمیدالله؛ نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد(ص)، ترجمة سید محمد حسینی، تهران، سروش، 1374، ص126 و نیز ابن سعد، پیشین، ج2، صص61 و 62 و واقدی، پیشین، ص403.
- ر.ک به همان.
- ابن هشام، سیرة ابن هشام، پیشین، ج3، ص225.
- ابن سعد، پیشین، ج2، ص441.
- همان، ص224.
- همان، ص66.
- در مجازات این عده هم دلایل متناقض وجود دارد و تنها به قتل "حُیی بن أخطب" تصریح شده است. ابن هشام، پیشین، ص250 و ابن سعد، پیشین، ص75.
- واقدی، ج3، ص888.
- نویری، نهایة الادب، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1364، ج2، ص289 و واقدی، پیشین، ج3، ص949.
- همان، ص306.
- ابن سعد، پیشین، ص66.
- واقدی، پیشین، ج3، ص990.
- همان، ج3، ص1019.
- ر.ک به الاحمدی، علی بن حسینعلی؛ پیشین.
- بلاذری، احمدبن یحیی بن جابر؛ فتوح البلدان، ترجمه دکتر محمد توکل، تهران، نشر نقره، 1367، ص167.
- ر.ک به منابع تاریخ اسلام و شرح غزوات پیامبر(ص) با یهودیان. واقدی، پیشین، ج2، ص480 و همان ج1، ص364.
- ابن هشام، السیرة النبویه، پیشین، ص46.