زن در سنت و سیرة پیامبر اکرم(ص) در جامعه 21 بهمن 1402 راهنمای مطالعه ▼ باسمه تعالی زن در سنت و سیرة پیامبر اکرم(ص) در جامعه نویسنده: زهرا حجازی دوست1 منبع: پرتال امام خمینی چکیده مسائل مربوط به زنان و جایگاه ایشان ـ در خانواده و جامعه ـ از ابعاد گوناگونی مورد بحث است. اندیشه و دستورات اسلامی ـ که در سنت و سیرة نبی اکرم (ص) تجلی مییابد ـ از جهات گوناگون، این موضوع را مورد توجه قرار میدهد. لذا پژوهش حاضر قصد این دارد تا با استفاده از منابع دسته اول شیعه و سنی، جایگاه زن را در سنت و سیرة رسول اکرم(ص) نشان دهد. بر اساس این تحقیق، روش و برخورد پیامبر(ص) در تعبیر شرایط زنان و حمایت از آنان کاملاً چشمگیر بوده است و زنان از لحاظ حقوق انسانی و فردی با مردان کاملاً مساوی میباشند. در حقیقت رسول اکرم(ص) به زنان هویت انسانی بخشید و همین امر موجب گردید که زنان با ظهور اسلام به رشد فکری، علمی، شخصیتی قابل توجهی برسند و جامعة آن روز عرب دچار انقلاب فرهنگی در خصوص زنان گردد. بنابراین در طی چند سال زنان عصر جاهلیت تا به درجة صحابة رسول الله شدن ترفیع مقام یافتند. مقالة حاضر به جایگاه زن از دیدگاه رسول اکرم(ص) که شامل هویت انسانی به زنان بخشیدن، احترام گذاشتن و حمایت از زنان، آزادی و اختیار دادن به زنان، تعلیم و تعلم زنان، مساوات زن و مرد در حقوق انسانی، تفاوت زن و مرد در حقوق جنسیتی، حضور زنان در جامعه در عرصههای مختلف فرهنگی و پزشکی ـ سیاسی ـ علمی ـ نظامی و... است؛ میپردازد. مقدمه در این مقاله به بررسی وضعیت زنان در جامعة اسلامی زمان رسول الله که به صورتهای مختلفی حضور دارند پرداخته میشود. زنان در جامعة عرب قبل از ظهور اسلام کما بیش در فعالیتهای اجتماعی اعم از اقتصادی و اشتغال حضور فعال داشتند اما نکتة قابل بررسی این است که آیا با ظهور اسلام و حاکمیت پیامبر(ص) زنان اجازة فعالیت اجتماعی را داشتهاند یا حضرت محمد(ص) مخالف فعالیت اجتماعی زنان بودند. نتایج به دست آمده نشانگر تأیید و موافقت پیامبر(ص) در مورد حضور فعال و سالم زنان با حفظ حدود و مطابق با شریعت دین اسلام بوده است. از چنین زنانی به عنوان انسانهای موفق و ارزشمند یاد میکنند. در قسمتهای مختلف این مقاله به بررسی سنت و سیرة پیامبر با زنان جامعه در عرصههای مختلف میپردازیم. از جمله حضور و مشارکت زنان در عرصههای سیاسی ـ نظامی ـ اقتصادی و اشتغال ـ علمی ـ پزشکی ـ فرهنگی. رسول اکرم(ص) در خصوص موقعیت زنان، سنت شکنی با جامعة آن روز عرب نموده و انسانهای برجسته را از میان زنان و مردان به لحاظ دارا بودن فضائل اخلاقی معرفی مینماید. پیام رسول خدا (ص) کاملاً مطابقت با حقوق انسانی زن داشته است چنانکه میفرماید: «دوست داشتن همسران از اخلاق انبیاء است» ؛ «بین ازدیاد ایمان و ازدیاد علاقه به همسر، رابطة مستقیمی است»؛ (نوری، ج 14، 157) در کلام حضرت (ص) مشخصة مردان و انسانهای بزرگوار در احترام و عدم توهین به زنان است همانطور که رسول خدا (ص) میفرماید: زنان را گرامی نمیدارند مگر افراد بزرگوار و به آنان توهین نمیکنند جز مردم پست و فرومایه. (امینی، 1385، 44) (سیدی، 1385، 72، 75، 64) از رسول خدا (ص) نقل است که علم طلبی را برای زنان مانند مردان لازم و آن را فریضه دانسته و هیچ زن و مردی را از قاعده مستثنا نکرده است. «طلب العلم فریضۀُ علی کلّ مسلم و مسلمۀُ» احترام و کرامت بخشیدن به همسر از نگاه و گفتار رسول اکرم برابر است با عدم لعن و نفرین بر مرد، چنانکه میفرماید: «ملعونٌ، ملعونٌ من ضَیَّعَ من یعول» ملعون است ملعون کسی که زن خود را ضایع کند. ضایع ساختن زن یعنی حق او را از بین بردن و احترام و کرامت او را نادیده گرفتن. اسلام زن را از نظر شرافت و حیثیت انسانی برابر با مرد میداند.» (امینی، 1369، 135) در جایی که پیامبر اسلام مردانی که حق همسر خود را از بین ببرند را ملعون میشمارد، اما در مقابل هرگز زنی را نفرین نمیکند. حضرت به بانوان سلام می کرد و آنها پاسخش را میدادند. برای احترام، بانوان فرزند دار و بی فرزند را به کنیه مینامید. (سیدی، 1385، 72، 75 و 64) به زیارت آنان میشتافت و از زنهای مریض عیادت میکرد. (اسد الغابه، ج 5، 519) (الاستیعاب، ج 4، 473 سنن ترمزی، ج 1، 456) حضور و مشارکت زنان در عرصة اجتماعی اولین حرکت اجتماعی سیاسیای که به طور یکسان در سیرة نبوی و به دعوت قرآن به چشم میخورد شرکت همسر پیامبر در حرکتهای نمادینی بود که با اقتدار تمام، پیدایش و ظهور دین جدیدی را نوید میداد. حضور آن بانو در کنار رسول خدا (ص) و بر پایی نماز جماعت در کنار کعبه بهترین شاهد بر ضرورت حضور زنان مؤمنه در این زمینه میباشد. خدیجه(س) در کنار رسول خدا(ص) برای حکایت از تحولی عمیق در زندگی زنان آن عصر حضور داشتند. زنانی که تا آن روز، وصف یا حضورشان مایة گرمی محافل فسق و فجور بود، اینک نشان و نماد جدیترین حضورند. در دومین گام، زنان مانند مردان به دستور خدا و راهنمایی رسول او موظف میشوند برای حفظ ایمان خود مهاجرت کنند. در گام سوم، حق شهروندی آنان که بیعت با حاکم جامعة اسلامی است به آنان داده شد. تا بدون واسطه پیام وصی را بشنوند، خود مستقیماً پیمان ببندند و آنگاه از لطف بیعت با رسول و استغفار او و مغفرت خداوند بهرهمند شوند. در گام چهارم، زنان در لایههای اجتماعی حضور داشته باشند، از جریانهای جاری جامعه آگاه باشند، از احساس مسئولیت، آگاهی و دانش کافی برخوردار باشند تا وظیفة هدایت و نظارت عمومی بر آحاد جامعه را در ساز و کار امر به معروف و نهی از منکر انجام دهند(توبه/12) از آن پس نیز زنان طبق نقلهای موثق تاریخی از جمله آیات قرآن در عبادات اجتماعی مثل نماز جماعت، نماز جمعه، نماز عید، نماز میت، اعتکاف و حج شرکت میکردند. گفتنی است بهترین شاهد بر شرکت زنان در اعمال عبادی ـ اجتماعی نظیر نماز جماعت، شأن نزول آیة 144 از سورة بقره است. در تفاسیر مختلف آمده است: زمانی که در بین نماز، رسول خدا(ص) و مسلمانان موظف میشوند قبله را از مسجد الاقصی به مسجد الحرام تغییر دهند، مردان در جای زنان و زنان در جای مردان قرار گرفتند. بدیهی است که این مطلب به وضوح بر شرکت زنان در نماز جماعت دلالت دارد. (علاسوند، 83، 1385، 85) زنان در عصر نبوی و عصر راشدین و پس از آن، در تمام صحنههای اجتماعی از قبیل نماز جماعت در مسجد، نماز عیدین، ائتلاف دینی و مراسم حج حضور داشتند. زنان صحابی در مسائل اجتماعی و مستحدثات مستقیماً از پیامبر گرامی خدا(ص) سؤال میکردند و مانع و واسطهای در کار نبود. (ابن الاثیر الجوزی، ج 7، 273) در عصر نبوی (ص) زن از حیث حقوق اجتماعی، خود را برابر مردان میدانست و از این بابت به همین جهت نام شقیقه بر خود مینهاد. در امثال آمده است: «ان النساء شقائق الاقوام». شقائق جمع شقیقه است و به معنی هر چه که به دو نیم میشود یعنی همة حقوق یک نیم، به نیم دیگر هم سرایت میکند. (الحوفی، بی تا، 526) در قرآن کریم به ترجمة عبدالحمید آیتی در سورة احزاب آیة 35 میفرماید: خدا برای مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان مؤمن و زنان مؤمن و مردان اهل اطاعت و زنان اهل اطاعت و مردان راستگوی و زنان راستگوی و مردان شکیبا و زنان شکیبا و مردان خدا ترس و زنان خدا ترس و مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده و مردان روزه دار و زنان روزه دار و مردانی که شرمگاه خود را حفظ میکنند و زنانی که شرمگاه خود را حفظ میکنند و مردانی که خدا را فراوان یاد میکنند و زنانی که خدا را فراوان یاد میکنند، آمرزش و مزدی بزرگ آماده کرده است. احترام به شخصیت زن در اجتماع احترام به شخصیت زنان و ارزش گذاری به آنان را در سنت نبوی در یک جریان تاریخی که حضرت با سخن منطقی دختر تمیمه، او را تأیید کرده و نظر او را پسندید و فرمان مطابق نظر دختر تمیمه را فرمودند چنانچه در تاریخ مشاهده میکنیم: «وقتی خریت بن حسان شیبانی نزد پیغمبر آمد و بیعت کرد، قتیله دختر مخرمه تمیمه همراه او بود که چون پیغمبر را دید از مهابتش به لرزه افتاد، پیغمبر فرمود «علیک بالسکینۀ» یعنی «آرام باش». خریت از پیغمبر خواست که سرزمین «دهنا» اقطاع و تیول او باشد، جز مسافری و مجاوری از آن جا گذر نکند، پیغمبر دستور داد تا برایش بنویسند، در این وقت قتیله به کاتب گفت: درنگ کن، و به رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله! این مرد مساوات را از تو نخواست، سرزمین «دهنا» چراگاه شتران و گوسفندان است، مسکن زنان بنی تمیم و فرزندانشان آنجاست، پیغمبر فرمود: «راست می گوید، ننویس،» (دزفولی، بی تا، 437) در برخورد و رفتارهای حضرت از ابتدای رسیدن به مقام رسالت تا آخرین روزهای عمر ایشان نظارهگر رفتارهای معمول، معقول، منطقی و انسانی در معاشرت بازنان در جامعه بوده و همیشه این موارد در تاریخ بسیار ذکر شده است که نشانگر حضور فعال زنان با تأیید رفتاری و کلامی از حضرت(ص) میباشد به طور مثال دیدار از زنان جامعه و صرف غذا در منزل آنان مؤید همین نظر که حضرت همان رفتاری را با زنان ـ جامعه دارند که به آنان احترام میگذارند و به صورت صلة ارحام و یا عیادت آنان را دیدار میکنند که با مردان جامعه دارند، میتواند باشد. همانطوری که در تاریخ میبینیم: «ابن سعد حمزه در چند خبر با سند خود از انس نقل می کند که هر گاه رسول خدا (ص) به منزل ام سلیم میرفت، وی حضرت را اکرام میکرد و خرما و روغن میآورد و نیز توسط پسرش (انس) سطل خرما برای حضرت میفرستاد. با توجه به احادیث نقل شده از ام سلیم که در بخش حدیث میآید وی از دوستداران و طرفداران اهل بیت عصمت بوده است. (غروی نائینی، 1375، 45) رفتار ملایم و احترام آمیز پیامبر (ص) خاص برخی از زنان جامعه نیست بلکه شامل زنان قبیلههای مخاصم و یا مشرک نیز میشود. چنانکه یکی از یاران امام صادق (ع) از ایشان پرسید: « چرا لازم نیست زنان (غیر مسلمان) جزیه بدهند؟ حضرت فرمود: زیرا پیامبر (ص) دستور داد کودکان و زنها را در مناطق جنگی نکشند مگر اینکه زنان دست به اسلحه ببرند. در این صورت نیز تا میتوانی و به جنگ لطمهای نمیخورد باید دست نگه داری. وقتی در مناطق جنگی نباید آنها را کشت در سرزمینهای اسلامی که جای خود دارد اگر آنها از پرداخت جزیه سرباز زدند نمیتوان آنها را کشت و هنگامی که نمیتوان آنها را کشت جزیه نیز لازم نیست بپردازند. (سیدی، 1385، 83) در رفتار حضرت به کرات حمایت از زنان را مشاهده میکنیم و دقت نظر حضرت در حالت جنگ و ستیز را کاملاً در مییابیم به طوری که در یکی از جنگها «رسول خدا(ص) همراه با سه هزار مسلمان رو به صحنة نبرد آورد (جنگ احزاب) و فرمان داد زنان و کودکان در خانههایی محکم به سر برند تا از سوی بنی قریظه زیر نظر نباشند. » (صابری، 1380،0ج2، 645) پیامبر (ص) در تأکید رفتار محبت آمیز، تأکید خداوند را نیز مطرح میکند و میفرماید: خداوند تبارک و تعالی میفرمایند: نسبت به زنان رئوفتر از مردان باشید. «انّ الله تبارک و تعالی علی الاناث أرأف منه علی الذکور. » (نرم افزار جامع أحادیث الشیعه، ج 21، 302، ح 1047) نکتة قابل تأمل این است که پیامبر به عنوان حاکم در بلاد اسلامی زمانی اقدام به نامه نوشتن میفرماید که ضرورتاً دست خط ایشان برای آن مورد خاص که لزوماً هم موضوع حائز اهمیتی است اقتضاء میکند و جالب آنکه در میان نامههایی که برای زمامداران و بزرگان در قبایل و یا ملل دیگر ارسال میکند نامهای در خصوص ام حبیبه مینویسد و ام حبیبه کسی است که در کشوری غریب در حالی زندگی میکند که همسرش در ارتداد فوت کرده است و اما ام حبیبه با استقامت تمام در دین اسلام پایداری میکند و حضرت با ارسال نامهای او را از نجاشی پادشاه آن کشور خواستگاری میکند و مهریة او را نیز معین مینماید تا پرداخته شود. توجه حضرت به وضعیت زنان بی سرپرست حتی با اینکه در خارج از مدینه و دور از حضرت هستند دال بر رأفت، شفقت و محبت حضرت نسبت به زنان بی سرپرست میباشد. امام صادق نیز میفرماید: شیوة حضرت محمد (ص) چنان بود که در ابتدای تمام جنگها در مورد زنان سفارش خاص مینمود و هرگاه میخواست سپاهی گسیل دارد به آنان خطاب میکرد و میفرمود به نام خداوند و در راه او و بر کیش پیامبر او بروید. اجساد را تکه تکه نکنید، پیر کهنسال را نکشید، کودکان را نکشید، زنان را نکشید». (سیدی، 1385، 83) انتخاب کنیه برای زنان کنیه دادن به زنان توسط شخص اول حکومت اسلامی نکتة مهمی است چون انتخاب کنیه به معنای داشتن هویت در جامعة عرب است و ایشان چنین لطفی را از زنان جامعه دریغ نمیکردند. چنانکه: « پیامبر (ص) برای احترام به یارانش و به دست آوردن دل آنان، آنها را به کنیه صدا میزد و کسانی را که کنیه نداشتند، بر ایشان کنیه مینهاد. مردم هم آنها را به همان کنیه صدا میزدند و همچنین برای زنان صاحب فرزند و بدون اولاد و حتی برای بچهها کنیه میگذاشتند و اینگونه دل همه را به دست میآوردند. » (عزیزی، 1383، 83) امر به معروف و نهی از منکر در آموزههای دینی اسلام سفارش به رعایت حجاب و تقوی برای زن و مرد شده است. به طور مثال: « در روایت آمده است که در حجة الوداع زنی برای جواب مسألهای خدمت رسول خدا (ص) آمد. فضل ابن عباس در عقب رسول خدا سوار بود، نگاههایی بین آن زن و فضل رد و بدل شد، رسول اکرم متوجه شد که آن دو به هم خیره شدند و زن به جای اینکه توجهش به جواب مسأله باشد تمام توجهش به فضل است که جوانی نورس و زیبا بود. رسول اکرم با دست خود صورت فضل را برگرداند و فرمود زنی جوان و مردی جوان، میترسم شیطان میان ایشان دام بنهد. طبق مفاد این حدیث رسول خدا فقط زن را از نگاه کردن نهی نفرمود بلکه عملاً مانع نظرات شهوت آلود هر دو آنها شد. » (مطهری، 1384، ج 19، 531، 532 بخاری، ج 8، 63) توجه به این واقعة تاریخی و راهنمایی زن جوان از جانب پیامبر (ص) نشان میدهد که ایشان مانع حضور زنان نمیشود بلکه مانع رفتارهای غیر اسلامی میشوند. با توجه به اینکه جامعة آن روز بسیاری از اعمال و خلقیات زنان را ناروا دانسته و آنها را از کارهای زیادی منع میکردند حضرت رسول (ص) در تمام موارد حتی در عزاداری و مصیبت عزیزانشان زنها را نه تنها محروم نمیکردند بلکه حدود اسلامی آنها را مشخص مینمودند تا بر اساس موازین اسلامی عمل کنند، چنانکه در مصیبت مرگ رقیه جماعتی از زنان در سوگواری او میگریستند، عمر بن خطاب آنان را تازیانه زد که چرا ناله میکنید. رسول خدا دست عمر را گرفت و فرمود: بگذار ناله کنند و فرمود: ناله کنید لکن از نعیق شیطان و نوحه دور باشید، آب چشم اثر رحمت است و هر کاری از دست و زبان آید از شیطان است. وقتی فاطمه در کنار رسول خدا اشک میریخت رسول خدا با کنار ردا اشک او را میسترد. » (سپهری، 1382، ج 4، 292) در واقع حضرت امر به معروف و نهی از منکر اساسی را دقت داشتند و به محدودیتهای بی اساس فرهنگ جاهلیت اهمیت نمیدادند. همچنین حضرت رسول اکرم برای انجام اعمال عبادی نسبت به زنان و مردان تبلیغ میفرمود و همسرانش را به عنوان ام المؤمنین و الگو برای زنان جامعه معرفی مینمود و آنان را در مراسم عبادی دینی شرکت میدادند به طوری که در تاریخ آمده است: « که زنان آن حضرت در حجة الوداع همگی حضور داشتند. » (واقدی، ج 3، 834) علاوه بر زنان حضرت (ص)، زنان جامعه نیز در حج شرکت میکردند. چنانکه؛ علی بن محمد از عبیدالله بن عبدالله بن عمر بن خطاب از منصور بن عبدالرحمن از مادرش از بره دختر ابو جرات نقل کرده که چون پیامبر به محل سعی رسید فرمود: ای مردم خداوند سعی میان صفا و مروه را برای شما مقرر فرموده است پس سعی کنید و خود شروع به سعی فرمود. » (واقدی، ج 3، 841) همچنین سفارش به حضور در نماز جماعت آن هم در مسجد قابل توجه است «رسول خدا (ص) به زنان اجازه داد تا در مساجد حاضر شوند و فرمود: «کنیزان خدا را (منظور زنان بوده است) از حضور در مساجد خدا مانع نشوید. » (فیض کاشانی، 1376، ج 3، 145، مسلم، ج 2، 32 و بخاری، ج 1، 207، باب خروج النساء الی المساجد مراجعه کنید) همچنین در تاریخ و حدیث از طریق شیعه و سنی آمده است که چون حضرت رقیه دختر پیامبر خدا در اثر ضربات شوهرش « عثمان بن عفان» مظلومانه از دنیا رفت. حضرت فاطمه به همراه دیگر زنان مدینه در تدفین او در قبرستان بقیع شرکت کرد و اشک عزا ریخت و رسول خدا با لباس خویش چشمان فاطمه را پاک میکرد. (بابازاده، 1385، 71، اصول کافی، ج 3، 241، ح 18) این احادیث و متون تاریخی نشان دهندة این مطلب است که حضرت فاطمه (ص) در صحنههای مختلف اجتماع حضور فعال داشته است که یقیناً بر اساس تأیید پیامبر بوده است. (بابازاده، 1385، 71) بررسی تاریخی نشان میدهد که در زمان پیامبر (ص) زنان همپای مردان در عرصههای مختلف اجتماعی و دینی حضور دارند از جمله؛ در طول اقامت در تبوک «رجب تا رمضان». در ماه شعبان کلثوم ام المؤمنین؛ خدیجة کبری که قبل از رقیه و حضرت فاطمة زهرا به دنیا آمده بود از دنیا دیده برگرفت اسماء دختر عمیس همسر جعفر بن ابیطالب و صفیه دختر عبدالمطلب، او را با تنی چند از زنان انصار غسل دادند و ابوطلحه او را داخل قبر گذارد و به خاک سپردند. ابن اثیر معتقد است که رسول خدا نیز بر او نماز خواند». (بدر الدین، 1380، ج 2، ر. ک: استیعاب، ج 4، 1502؛ طبری، ج 4، 1254) غسل دادن زنان میت توسط زنان دیگر و نماز گزاردن پیامبر (ص) بر مزار دخترش نشانگر این است که از زاویه دید رسول اکرم (ص) حضور زنان نه تنها منعی ندارد بلکه قابل احترام بوده تا آنجا که بر جنازة ایشان نماز به جا میآوردند. ایشان در خصوص رعایت حجاب و تقوای مردان و زنان در اجتماع میفرماید: «هر که با زن بیگانه دست دهد به خشم خدا گرفتار شده و هر کس به زن بیگانه بچسبد با شیطان به یک زنجیر بسته شود و به آتش افکنده شود». (کمره ای، 1362، 429) در حقیقت حضرت با دقت نظر خود به این مطلب اشاره میکند که در امر تقوی، زن و مرد هر دو نقش دارند. رسول اکرم (ص) رعایت حدود و موازین را اصل دانستهاند و برای حفظ حجاب زنان آنان را از شرکت در اجتماع منع نمیکنند. آموزش علوم برای زنان در جامعه وقتی رهبر اسلام تمایلات شدید به آموزش علوم برای دیگران دارد و این روش را به اصحاب خود میآموزد تا در این مورد زنان با مردان جامعه تفاوتی نداشته باشند موجب میگردد در همان ابتدای ظهور اسلام و خفقان که توسط مشرکین انجام میگرفت زنان صحابة ایشان با وجود محدودیتها و شکنجهها به آموزش علم نسبت به دیگران همت گمارند که لزوماً مطابق دیدگاه حضرت محمد (ص) بوده است. اهمیت به علم آموزی و شناخت اصول و فروع دین به زنان، آنقدر از نظر حضرت اهمیت دارد که در مقابل خواستة زنان روزی از روزهای هفته را به این مطلب اختصاص میدهد: «حضرت به زنان فرمود: در فلان روز و فلان جا گرد هم آیند تا شما را آموزش دهم و رسول خدا از مطالب وحیانی به آنان آموخت». (سیدی، 1385، 104؛ ر. ک: بخاری، ج 8، 149؛ مسلم، ج 8، 39) درخواست زنان از پیامبر (ص) در این مورد که روزی را به ایشان اختصاص داده و به تعلیم ایشان بپردازد و در مقابل از سوی حضرت (ص) پذیرفته شده است قابل ذکر بوده و نشان از توجه پیامبر به تعلیم و تعلم زنان است. چنانکه در کتاب ترغیب و تذهیب ج 3، ص 76 آمده است: جاءت امراۀ الی النبی (ص) فقالت: یا رسول الله ذهب الرجل بحدیثک فاجعل لنا من نفسک یوما ناتک فیه تعلمنا مما علمک الله، قال: «اجتمعن یوم کذا فی موضع کذا»، فاجتمعن، فاتاهن النبی (ص) فعلمهن مما علمه الله تعالی. نستفید من هذا الحدیث انه لا مانع من تعلم النساء ؛ لانه طلبت هذه المراۀ التعلم من رسول الله فی قبال تعلم الرجال فوعد ها رسول الله (ص) باجتماعهن فی یوم معین و مکان معین فعلمهن. » در واقع از یک طرف علاقة وافر حضرت به علم آموزی معلوم میشود و از طرف دیگر حضور زنان در جامعه به راحتی قابل رؤیت است. مساوی بودن در علم آموزی از آنجا که در شبه جزیره عربستان حدوداً 17 نفر دارای سواد بودند، حضرت (ص) برای رشد فکری جامعه، علم آموزی را امری واجب میدانند و با به کار بردن لفظ «فریضه» به اهمیت آن به صراحت تأکید میفرماید و دیگر اینکه علم آموزی را برای زن و مرد به طور یکسان مطرح میکند و برای هر دو واجب میداند و این نکته حائز اهمیت است که در جامعهای که حتی نیمی از مردان علم نیاموختهاند، رسول اکرم (ص) این سفارش را به همة زنان و مردان دارد. «پیامبر (ص) به کرات میفرمایند: طلب العلم فریضۀ علی کل مسلم و مسلمۀ. (ر. ک الحیاۀ، ج 1، 70) طلب علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است. « از آن روزی که از پیامبر (ص) شنیده شد آموختن و نوشتن بر هر زن و مرد مسلمان واجب است هر کس این سخن را شنیده بود، با شور و شوق فراوان در هر شرایطی قرار داشت، برای آموختن و اندوختن علم و دانایی، تنها سعی و کوشش خود را به کار میگرفت». (غروی نائینی، 1375، 55؛ ر. ک القلقشندی، بی تا، ج 3، 15) در چنین محیط و فضایی بود که آموختن علم و دانش دارای آنچنان تشعشع و اهمیت و جاذبهای گردید که همة طبقات اجتماعی به آموختن علم و دانش روی آوردند و در این میان زنان نیز که با طلوع اسلام حیات انسانی و مقام ارجمند خود را باز یافته بودند همچون مردها پروانه وار گرد وجود نازنین پیامبر (ص) طواف میکردند. و این امر موجب گردید روایتهای اجتماعی و اخبار و احادیث دینی و اخلاقی، از طریق زنان پیغمبر (ص) و زنانِ بزرگان صحابه روایت شود و عدة زیادی از زنان مسلمان همت به خدمت علم و ادب گماشتند». (غروی نائینی، 1375، 56) حضور و مشارکت اقتصادی زن در جامعه از نظر رسول اکرم (ص) «زن و مرد در حقوق همچون حق حیات، حق تحصیل، حق اشتغال، حق اختیار و انتخاب با یکدیگر مساوی هستند و پیامبر در سخنان خود اشاره میکردند که زنان در بعضی امور ماهرتر هستند و عرصة کار را برای آنان باز میگذاشت. (لطیفی، 1382، 1865) از نظر اسلام، تفاوتهایی میان حقوق و وظایف زن و مرد دیده میشود. این تفاوتها به معنای تبعیض نمیباشند، بلکه تساوی رعایت شده است، هر چند تشابه در کار نباشد: زیرا تساوی به معنای رعایت نسبتهاست و نه به معنای تشابه کارها. اما اینکه آیا در اسلام به طور کلی، ممنوعیتی برای اشتغال زنان مطرح بوده یا خیر، از مباحثی است که امروزه مورد توجه مخالفان و مدافعان واقع شده است». (ابیانه، شماره 3، 192، 1384) دین اسلام، پیروانش را به کار و کوشش و سود بردن از امکانات بیشتر برای تولید ثروت و رشد و توسعة جامعه با رعایت اصل عدالت برای همگان تشویق میکند. از نگاه اسلام کارگر فعال بر غیر فعال و تولید کنندة تلاشگر بر مصرف کنندة غیر متکی به خود، ارجح است. متون تاریخی از فعالیت اقتصادی در صدر اسلام خبر میدهد. زینب دختر جحش اسدی در صنایع دستی شهرت داشته است. همسر عبدالله بن مسعود صاحب حرفة دستی بوده و از طریق این کار به همسرش عبدالله هم کمک می کرده است. قیله انماری تاجر بوده و در باب داد و ستد از پیامبر (ص) راهنمایی خواسته است. حولاء زنی بود که در مدینه عطاری داشت. ملیکه ثقفی عطر فروش بود. سعیره اسدی، پارچه بافی داشت و از پشم و مو پارچه درست می کرد. خاله جابر بن عبدالله انصاری، نخلداری می کرد. شفاء دختر عبدالله قریشی، خالده دختر انس انصاری و اسماء دختر عمیس، صاحب حرفه و مشاغل بوده اند و درباره شغلشان از پیامبر (ص) اجازه گرفته بودند. اسماء و ام رعله قشیری و آمنه دختر عفان خواهر عثمان آرایشگر زنان بودند و پیامبر در این شغل به آنها اجازه داده بودند. (آیینه وند، 1385، المراة فی العهد النبوی، 307، 309) پارهای مانند ام صفیه خوله حصیر بافی میکردند. زنانی نیز به امور احشام و دام میپرداختند. مورخان نوشتهاند بعضی از زنان مکه و مدینه اهل طنز و مزاح بودهاند و برای زنان در این باره مجلس شادی بر پا میکردند. (آیینه وند، 1385، المرة فی الشعر الجاهلی، 399، 406) بعضی از زنان در عصر نبوی کتابت میدانستند و به تعلیم آن میپرداختند. شفاء دختر عبدالله بن عبد شمس عدوی از این زنان بود و پیامبر به ایشان دستور تعلیم خط به زنان داده بودند. در الاغانی آمده که عاوسه نجوم میدانست. (اصفهانی، ج 10، ص 17؛ جلالی کندری، 1369، ص 122)؛ قابل ذکر است که دکتر جلالی به طور جامع مشاغل زنان را بر 16 قسم آورده است: صنایع دستی، نخ ریسی، پارچه بافی، دست فروشی، آرایشگری، دامداری، چوپانی، زمامداری (استر و شتر)، کشاورزی و باغداری، دباغی، خرازی، خیاطی، خدمتکاری و نظافت، شیردهی، حضانت و نگهداری اطفال، بازرگانی، کار اداری بازار، انتظامات، پرستاری و خدمات ضروری و پزشکی و جراحی. با عنایت به آنچه آمده است، روشن گردید که در عصر نبوی (ص) که جامعة اسلامی مستقیماً متکی به «قرآن» بود و از سنت بهره میگرفت، زن با آنکه فاصلة چندانی با جامعة جاهلیت نداشت، کمتر از آن متأثر بود و اگر پارهای افکار و عادات رخ مینمود به مدد وحی و ارشاد پیامبر (ص) اصلاح شد، جامعه شاهد حضور طبیعی زن مسلمان بود و زن در هر سه عرصة علمی و اجتماعی و اقتصادی فعالانه مورد تأیید پیامبر و در عصر علوی مورد تایید امام و اصحاب بزرگ بوده است. با توجه به همکاری زنان و حضور آنان در عرصة اقتصادی و در قالب شغلهای مختلف که البته در قبل از ظهور اسلام بسیار زیاد بوده است، حضرت با تجدید کردن شغلهای کارآفرین که توأم و سازگار با سلامت و امنیت اجتماعی باشد، امری آزاد و مباح دانسته و مورد تشویق حضرت بوده است. چنانچه « گفتگوی پیامبر با زنان شاغل مسلمان را مشاهده میکنیم: سلامد زن مسلمانی است که از راه چرای گوسفندان و دریافت مزد از صاحبان آنها امرار معاش میکند. خودش میگوید در آن هنگامی که از طلوع خورشید اسلام مدتی نگذشته بود و من به چرانیدن گوسفندان مشغول بودم یک روز پیغمبر (ص) از مقابل من عبور کرد و پرسید سلامد به چه چیز ایمان داری؟ و به چه چیز شهادت میدهی؟ گفتم: من به یگانگی خدا شهادت میدهم و شهادت میدهم که محمد (ص) رسول خدا و فرستادة اوست آنگاه پیامبر تبسمی کرد و رفت». (کرمانی، 1374، 71 و 72) در این نمونة تاریخی، مخالفت حضرت (ص) را در زمینة شغل خارج از منزل سلامد مشاهده نمیکنیم. و این هم نمونهای دیگر که نشانة مدعای نویسنده است: «قیله که به ام بنی انمار مکنی معروف است میگوید: پیغمبر وارد مروه شد و میخواست عمرهای انجام دهد وقتی که من از ورودش به آنجا خبر دار شدم به حضورش رفتم و همانجا بر عصایی که در دستم بود تکیه دادم تا اینکه موقعیت ایجاب کرد و نشستم و سپس مطلب خود را با حضرت در میان گذاشتم. ـ ای فرستادة خدا من زنی هستم که به کار خرید و فروش مشغولم وقتی که کالایی را میخرم خیلی کمتر از آنچه قیمت واقعی آن است و باید بدهم میپردازم و آنگاه هم که بخواهم کالایی را بفروشم بیش از آنچه قیمت دارد به مشتری میگویم سپس مبلغ را کم میکنم تا به همان اندازه که باید بفروشم میفروشم آیا این کار عیبی دارد؟ حضرت فرمودند: این کار را نکن هر وقت خواستی چیزی بخری همان قیمت آخری و واقعی را در مرحلة اول بده، فروشنده اگر راضی شد میدهد و اگر راضی نشد نمیفروشد و هرگاه خواستی چیزی را بفروشی قیمت واقعی آن را در همان مرحلة اول به مشتری بگو خواست میخرد و نخواست میرود». (کرمانی، 1374، ص 80) در حقیقت رسول اکرم (ص) نه تنها مستقیم با قیله صحبت کرده و آموزش امور اقتصادی را میدهد بلکه با هدایت کردن او، تجارت کردن او را تأیید مینماید. حضور و مشارکت زنان در عرصة پزشکی مشارکت زنان در صحنههای آموزش علوم حتی پزشکی از دیدگاه رسول اکرم امری مباح است و ایشان از زنان زبردست در علوم پزشکی در موارد ضروری بهرهمند میشدند و اجازة حضور فعال در عرصة اجتماع به ایشان میدادند، تا آنجا که سردار سپاه توسط یک زن، تحت معالجه و درمان قرار میگیرد. چنانچه «ابن اسحاق گفت: پیامبر خدا، سعد بن معاذ را در خیمة زنی از خاندان اسلم قرار داده بود که او را رفیده مینامیدند. این خیمه را در مسجد برافراشته بود و در آن، مجروحان را درمان میکرد و به رایگان، به کسانی از مسلمانان که گرفتاری داشتند، خدمت میکرد. پیامبر خدا (ص) هنگامی که در نبرد خندق، تیری به سعد اصابت کرد، به کسان وی چنین فرمان داده بود: او را به خیمة رفیده ببرید تا وی را از نزدیک، عیادت کنم». (راشدی، 1385، 129 و 130) کعیبه دختر سعد اسلمی خیمة درمانگاه در مسجد بر پا کرده بود و به مداوای بیماران و مجروحان میپرداخت. رفیده انصاری نیز برای مداوای بیماران و مجروحان در مسجد خیمه زده بود. سلمی زن ابو رافع و سوده دختر مسرح هر دو قابله بودند. (آیینه وند، 1385، المراۀ فی الشعر الجاهلی، 399 و 406) حضور و مشارکت زنان در عرصة تبلیغات دینی از آنجا که سنت نبوی کاملاً مطابق با دستورات قرآن میباشد و در حقیقت خداوند با نزول آیاتش رفتار رسول اکرم (ص) را مورد تأیید قرار میدهد چنانچه در سورة آل عمران آیة 59 میفرماید: «فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبنائنا و أبناءکم و نسائنا و نسائکم و أنفسنا و أنفسکم ثمّ نبتهل فنجعل لعنۀ الله علی الکاذبین) ترجمه: پس هر کس با تو در مقام مجادله برآید- دربارة عیسی- بعد از آنکه به وحی خدا به احوال او آگاهی یافتی بگو بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم به مباهله برخیزیم(یعنی در حق یکدیگر نفرین کرده و در دعا و التجا به درگاه خدا اصرار کنیم) تا دروغگو و کافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم». (گرامی، بی تا، 385، 386) توجه و دقت در این آیه به صراحت روشن میکند که زنان در عرصة تبلیغات دینی میتوانند حضور علنی داشته باشند. و از آن جهت که رسول خدا (ص) جامعهای سالم با حضور زنان و مردان را مایل هستند بنابراین هرگز منعی از جانب ایشان در مواقع مختلف نمیبینیم حتی در مورد توبة ابولبابه درخواست همکاری از همسرش ام سلمه را برای بشارت دادن به ابولبابه کرد. چنانکه آمده است: «سحرگاهان که پیامبر مهمان ام سلمه بود پیک وحی فرود آمد و آیة زیر را که حاکی از آمرزش ابو لبابه است آورد: (و گروهی دیگر از آنها به گناهان خود اعتراف کرده، عمل نیک و بد را به هم آمیختهاند خداوند توبة آنان را میپذیرد، خداوند آمرزنده و رحیم است. ) دیدگان ام سلمه بر چهرة نورانی پیامبر در حالی که خندهای بر لب داشت، افتاد. پیامبر به ام سلمه فرمود: خداوند از تقصیر ابو لبابه در گذشت برخیز و بشارت ده وقتی که همسر پیامبر، ام سلمه، آمرزش ابو لبابه را به مردم بشارت داد پیامبر برای اقامة نماز صبح وارد مسجد گردید و با دستهای مبارک خود بندها را باز کرد». (سبحانی، ج 2 152؛ ابن هشام، ج 2، 237) و یا در جای دیگر نمونهای از حضور زنان در عرصة دینی را میبینیم: چنانچه رسول گرامی اسلام به حضرت خدیجه در ابتدای رسالت خود فرمود: از تو میخواهم که بر پیامبری من گواهی دهی. پس به خدیجه آداب گفتن آنها را آموخت. خدیجه بی هیچ درنگ، با رغبت بسیار گفت: گواهی دهد خدیجه که خدایی جز آفریدگار یکتا نیست و محمد بنده و فرستادة اوست». (سرشار، 1385، ج 2، 20) در تاریخ آمده است که حضور همسران پیامبر و دیگر زنان در صحنههای مختلف دینی حتی در غسل، کفن و دفن زنان دیگر دیده میشود. (لطیفی، 1382، 1864) از منظر حضرت (ص) شرکت در اعمال عبادی خاص مردان نیست و زنان به همان اندازه سهیم میباشند. به طوری که: اسماعیل بن ابراهیم نقل کرد: که رسول خدا (ص) در آن روز از کنار زنی که در کجاوه بود عبور فرمود همراه آن زن پسر بچه کوچکی بود. زن بازوی کودک را گرفت و به رسول خدا (ص) گفت: آیا بر عهدة این کودک است که در حج شرکت کند؟ فرمود: آری و برای تو هم اجر و پاداش است. (نمازی، بی تا، 839) حضور و مشارکت زنان در عرصة فرهنگی یکی دیگر از عرصههای حضور زنان در اجتماع عرصة فعالیتهای فرهنگی و تبلیغ آن به گونههای سخنرانی و شعر میباشد و این مصداق بارز در تاریخ اسلام ثبت شده است. در تاریخ آمده است که « بعد از واقعة بدر کعب بن اشرف که مردی شاعر و زبان آور بود در اشعار خود رسول خدا را بد میگفت و دشمنان را بر ضد مسلمین تحریک میکرد و حسان بن ثابت به زنی از مسلمانان به نام میمونه در جواب کعب و رد او اشعاری میگفت». (آیتی، بی تا، 94؛ سیرۀ النبی، ج 2، 430؛ الطبقات الکبری، ج 2، 31) حضور و مشارکت زنان در عرصة سیاسی حضور سیاسی زنان در دوران حاکمیت اسلام توسط پیامبر بارها تکرار شده است. به طور مثال« بیعت بانوان با رسول خدا در روز عید فطر و همچنین بیعتشان در روز فتح مکه، نشان حضور آنان در عرصههای گوناگون است». (سیدی، 1385، 103) « همچنین انس بن مالک میگوید: ام سلیم دختر ملحان که مادر من است به پیامبر (ص) میگفت: ای رسول خدا آیا دیدی که این گروه گریختند و شما را خوار ساختند و میخواستند تسلیم دشمن کنند؟ اکنون که خداوند تو را از ایشان بی نیاز ساخته ایشان را عفو نفرما و آنها را همینطور که کافران را میکشی بکش! پیامبر فرمودند: ای ام سلیم خداوند خود کفایت فرمود، و عافیت الهی سخت گسترده است». (واقدی، 1366، 689) « در منابع تاریخی آمده است: ام ایمن در غزوة احد حاضر بود و آب به لشکریان میداد و مداوای مجروحان مینمود و همچنین در غزوة خیبر با رسول خدا بود و ممکن نبود این زن با آن محبت مفرطه به رسول خدا بتواند آرام بگیرد در مدینه و از احوالات آن حبیب ذوالجلال بی خبر بماند». (محلاتی، بی تا، 332) تأیید و تأکید پیامبر به حضور زنان کاملاً روشن و مشخص است چنانکه: «هنگام رفتن به خیبر گروهی از زنان آمدند و گفتند: یا رسول الله! ما میخواهیم همراه شما بیاییم، مجروحین را مداوا کنیم، و هر چه از دست ما بر میآید به مسلمانان کمک کنیم، فرمود: « علی برکۀ الله، بیایید». و از غنائم ایشان را سهمیه داد مانند گردنبند و امثال آن، نه زمین». (دزفولی، 432 ؛ شامی، ج 3، 387) حضور زنان در دفاع از حقانیت اسلام در زمان صدر اسلام و تحمل شکنجههای وارده میتواند مؤید این مطلب باشد که در اسلام زنان به بلوغ فکری کامل رسیدهاند به عنوان مثال«یکی دیگر از زنان پیشتاز، سمیه است او کسی بود که نه تنها در اثر بلوغ فکری و فرهنگی حقانیت دین را تشخیص داد و مسلمان شد بلکه با شکیبایی کم نظیر شکنجههای توان فرسا را تحمل کرد تا آنجا که وقتی وجود مبارک رسول خدا (ص) بر آل عمار میگذشت و آنها را در آن شکنجة توان فرسا میدید میفرمود: صبراً یا آل یاسر ان موعدکم الجنه. یعنی صبر و بردباری را حفظ کنید که وعدة شما بهشت است. آنها به غیب ایمان آوردند آنچنان ایمانی که شهادت را قربانی غیب کردند و در نتیجه این زن در ردیف اولین شهید اسلام قرار گرفت. اینچنین نیست که در خط مقدم اسلام آوران و شهیدان و مبارزان و نستوهان همه مرد باشند بلکه زنان نیز همچون مردان در این صحنه حضور داشته اند». (جوادی آملی، 1378، 294 و 295) قابل توجه است که حضرت حتی در شرایط بحرانی و اغتشاش در بین مسلمین همچنان به حضور زنان در عرصة سیاسی پای بند است «ربیع بنت معوذ اسلام آورد و با رسول خدا (ص) بیعت کرد و از بیعت کنندگان زیر درخت رضوان بود بارسول خدا مصاحبت داشته و اهل مدینه از وی روایت کردهاند، در غزوات همراه پیامبر (ص) برای مداوای مجروحان و برگرداندن کشتگان به مدینه شرکت میجست. پدرش ابوجهل را کشت به او گفته شد رسول خدا (ص) را برایم توصیف کن. گفت: لو رأیته لرایت الشمس الطایعه. اگر او را ببینی گویا خورشید تابان را مینگری». (غروی نائینی، 1375، ص 178) از آن جهت که حضور سیاسی زن مورد تأیید پیامبر (ص) میباشد لذا از زمان ظهور اسلام شاهد آن در تاریخ هستیم و زنان در مهاجرتهای سیاسی شرکت میکنند. چنانکه «چون جعفر بن ابیطالب به حبشه رفت زن خود اسماء بنت عمیس را همراه خویش برد.» (بدرالدین، 1380، 181) از همان ابتدای اسلام و به تجویز رسول اکرم (ص) برای مشارکت سیاسی زنان صحنههای مختلفی را در تاریخ اسلام مشاهده میکنیم. که یقیناً هجرت زنان مسلمان آن هم به تنهایی نشان دهندة موافقت رهبر اسلام حضرت رسول اکرم (ص) میباشد. به نمونهای از آن در تاریخ برخورد میکنیم « قریش پس از آگاهی یافتن از ماجرای بیعت انصار چنین احساس کرده بود که مسلمانان در یثرب در کنار دیگر برادران خود قرار میگیرند و خود قدرتی را علیه آنان تشکیل میدهند به همین سبب به تعقیب و جستجوی کسانی که قصد هجرت داشتند پرداخت تا اگر بتواند آنها را از هجرت منع کنند آن سان که برای منع ام سلمه و همسرش از هجرت تلاش کردند و تنها به همسرش اجازه دادند در صورتی که دوست دارد خود به تنهایی اقدام به مهاجرت کند. اما در مقابل این تلاش آنان، ابو سلمه به تنهایی راه مدینه را در پیش گرفت و آن زن نیز با ارادهای برخاسته از ایمان صبر کرد و پس از چندی ام سلمه نیز در تنهایی روانه مدینه شد و البته در طی راه خود کسی را از جوانمردان یافت که به وی در راه هجرت شتافت». (صابری، 1380، 183) مهاجرت مسلمانان از مکه به حبشه و یا مدینه گذشته از آنکه سختیهای مکه را پشت سر میگذراند اما در واقع مسلمان بودن خود را ابراز میداشتند. آنان به دیگران و کفار قریش حضور زنان مسلمان را در عرصة سیاسی از جانب حضرت مجاز میدانستند و همین امر باعث شرکت آنان در هجرت به حبشه و یا مدینه شده است. چنانکه در تاریخ اسلام چنین آمده است « مسلمانان هجرت به حبشه را در قالب گروهها و دستههایی چند به انجام رساندند. عثمان بن عفان و رقیه دختر رسول (ص) که پس از طلاق وی و خواهرش از سوی دو پسر ابولهب ملعون به ازدواج عثمان در آمد و در نخستین گروه بودند و شمار این گروه حدود ده تن زن و مرد بود (صابری، 1380، 182). در جایی دیگر نظارهگر حضور سیاسی و مشارکت زنان از خانوادههای بزرگ هستیم «رمله دختر ابوسفیان به اتفاق همسرش «عبیدالله بن جحش بر اثر اذیت مشرکان مکه به حبشه هجرت کرد». (بدرالدین، 1380، ج 2، 1038) «هجرت یک عمل سیاسی است نوعی مبارزة اجتماعی با طاغوت و حکومتهای ستم پیشه است. در تاریخ صدر اسلام در هجرت از مکه به حبشه زنان نیز شرکت داشتند چنانکه در هجرت به مدینه نیز چنین بود، قرآن نیز در سورة ممتحنه، آیة 10، به هجرت زنان مؤمن صحه گذارده و آنان را تأیید کرده است». (مهریزی، 1384، ص 89) فاطمه بنت اسد، زمانی که رسول خدا امر خطیر رسالتشان را ابلاغ فرمودند نخستین زن هاشمیه بود که اسلام آورد و نخستین زنی است که با پیامبر بیعت کرد. (بدرالدین، 1380، 307) حضور سیاسی فاطمه بنت اسد را در موارد دیگر از تاریخ مشاهده میکنیم به طوری که «فاطمه بنت اسد از نخستین زنان مهاجر بود که از مکة معظمه به مدینة منوره با پاهای برهنه به سوی پیامبر هجرت کرد». (بدرالدین، 1380، ج 1، 37 و 308) لذا چنانکه تمایل داشته باشیم حضور سیاسی زنان حضرت را ببینیم، میتوانیم در زندگی حضرت زهرا (س) فرزند پیامبر (ص) دقت داشته باشیم چنانکه در تاریخ آمده است: فاطمه (س) بعد از پیامبر خدا هفتاد و پنج روز زندگی کرد؛ در حالی که خوشحال و خندان دیده نشد. او هفتهای دو بار در روزهای دوشنبه و پنج شنبه به زیارت شهدای احد میرفت و آنها را زیارت میکرد و (به دیگران محل جنگ رسول خدا با مشرکین را نشان میداد) و میفرمود: این {نبردگاه} رسول خدا و این {نبردگاه} مشرکان است. چنانچه در این حدیث مشاهده میشود فاطمه زهرا (س) هنگام شتافتن به زیارت قبور شهدا در احد مکان این حادثه را دقیقاً نشان میدهد و این یعنی آنکه حضرت زهرا (س) در این جنگ حضور داشته است، هر چند آمدن او بعد از مجروح شدن پیامبر (ص) صورت گرفته بود. (بابازاده، 1385، 69 ـ 71) ابن ابی الحدید از واقدی نقل میکند که: فاطمه (س) با گروهی از زنان مدینه از خانه خارج شد و چون چهرة {مجروح} پدرش را دید، او را در آغوش گرفته و خون از صورت مبارکش پاک میکرد. سپس آبی فراهم نمود و خونهای چهرة رسول خدا را شست و شمشیر او را پاک کرد و آبی به دست آن حضرت داد که بیاشامد ولی ممکن نشد. در این روایت تاریخی آمده است: زنانی که از مدینه آمده بودند چهارده نفر بودند که فاطمه (س) یکی از آنان بود، آنان نان و آب با خود حمل میکردند و به رزمندگان آب و غذا میدادند و جراحتشان را مداوا میکردند. (بابازاده، 1385، ص 72) سوید بن غفلۀ در روایت خود میگوید: فاعادت النساء قولها الی رجالهن» بعد از وفات پیامبر و بیماری فاطمه، زنان مهاجر و انصار این سخنان که همه مشتمل بر طعن و توبیخ بلکه متضمن ارتداد و تکفیر آنها بود چون به خانههای خود مراجعت کردند به شوهران خود شرح دادند آنگاه مهاجر و انصار به جانب حضرت فاطمه شتافتند و عرض کردند: ای سیدة زنان عالم اگر علی بن ابیطالب قبل از اینکه ما با ابوبکر دست بیعت فرا دهیم و پیمان متابعت کنیم ابوالحسن حاضر بود و این کلمات را میفرمود یک تن سر از اطاعت و متابعت اوبیرون نمیکرد. فاطمه فرمود: دور شوید از من چنین سخن کردن واجب نیفتاده همانا حجت بر شما تمام کردم یعنی به مسجد آمدم و چندانکه توانستم از شما نصرت طلب کردم به من اعتنایی نکردید فعلاً امری به شما رجوع نکنم بعد از اینکه شما را مقصر یافتم و این عذرهای بدتر از گناه چاره تقصیر شما نکند دیگر امری و حکمی نیست بعد از اتمام حجت. (محلاتی، بی تا، ص 49 ـ 50) این بیانات منطقی و معقول که بسیار با فصاحت و بلاغت مطرح میشود نشان دهندة حضور حضرت زهرا (س) در عرصة اجتماع در صحنههای مختلف است. بیعت پیامبر با زنان بیعت گرفتن از زنان در هر جامعهای که مطرح میشود به معنای اعلام مقبولیت آنها، به عنوان یک انسان صاحب رأی و قوة تشخیص میباشد و از مظاهر حضور در صحنه و دخالت در نظام سیاسی یک حکومت است و حضرت چنین شیوهای را در بیعتهای گوناگون که از مسلمین در دورههای مختلف گرفتهاند ابراز داشتهاند. از صحنههای شگفت انگیز در فتح مکه توجه پیامبر به حضور سیاسی زنان و حتی اقدام حضرت (ص) برای یک به یک بیعت گرفتن از زنان میباشد به طوری که «پس از بیانات پیامبر در کوه صفا (مکه) کار بیعت با آن حضرت شروع شد، در این موقع ابتدا مردان مکه یکی یکی به وسیلة «عمر بن خطاب» به حضور حضرت رسیدند بعد از بیعت مردان، نوبت زنان رسید. برای بیعت حضرت گوشة ردای خود را گرفت و به زنان فرمود یکی یکی گوشة دیگر ردا را بگیرند. از جمله این زنان هند بنت عتبه مشهور به هند جگرخوار همسر ابوسفیان بود که مسلمان شد و از اینکه در جنگ احد پس از کشته شدن حمزه عموی آن حضرت جگر او را برای انتقام از کشته شدن پدرش خورده بود پوزش خواست و طلب بخشش کرد. حضرت او را مورد عفو قرار دادند و نصیحت و اندرز فرمودند. (گرامی، بی تا، ص 330) حضرت (ص) تمامی رفتارهای خود را به قصد تغییر ساختار غلط در جامعة آن روز و با دقت تمام انجام میدادند که نمونة زیر از آن جمله است: «به مسلمانان دستور فرمود دسته دسته وارد بر آن حضرت گردند و مقام امامت آن حضرت را تبریک بگویند و به ریاستمداری وی درود بگویند. مردم امر رسول خدا را اجرا کردند. حضرت دستور فرمود: زنان خود و زنان مسلمان به آن حضرت تبریک بگویند. زنانی که همراه حضرت بودند، امر آن حضرت را اجرا نمودند». (مظفر، بی تا، 134) نکتة قابل توجه آن است که حضرت با مردان به جای زنان بیعت نکردند، بلکه هر کدام در جایگاه خود به این امر اقدام کردند و این عمل از ابتدای رسالت کاملاً مورد ملاحظه است. به طوری که در تاریخ آمده است. «پس از بیعت "عقبه" برای اولین بار پیامبر به طور رسمی از زنان برای انجام وظایف زیر بیعت گرفت: 1ـ برای خدا شریک قرار ندهید 2ـ خیانت نکنید 3ـ گرد فحشاء نگردید 4ـ فرزندان خود را نکشید 5ـ فرزندانی که مربوط به دیگران است به شوهران خود نسبت ندهید 6ـ در کارهای خیر و نیک با پیامبر مخالفت نکنید. تشریفات بیعت چنین بود: پیامبر دستور داد ظرفی پر از آب آوردند و مقداری عطر در آن ریخت. سپس دست خود را در میان آن گذارد و آیة دوازده سورة ممتحنه را تلاوت نمود. آنگاه از جای خود برخاست و به زنان چنین فرمود: کسانی که حاضرند با شرایط یاد شده با من بیعت کنند دست در میان ظرف کرده و رسماً وفاداری خود را به موارد مزبور اعلام دارند. علت این بیعت آن بود که در میان مکیان زنان آلوده و ناپاک زیادی وجود داشت و اگر از آنها میثاق و پیمانی گرفته نمیشد احتمال داشت به اعمال ننگین خود حتی در خفا ادامه دهند. » (سبحانی، ج 2، 345) با آنکه مردانی که برای بیعت در عقبه جمع شدند تعداد زیادی نبود اما در بین آنان زنانی هستند که رسول اکرم(ص) با آنان در خصوص پذیرش اسلام به صحبت بپردازد همانطور که تاریخ اشاره میکند « هفتاد و سه مرد و دو زن در عقبه با رسول خدا(ص) ملاقات کردند. طبق روایت دیگری شمار مردان در این ملاقات هفتاد و دو تن بودند و دو زن نیز با آنان همراه بودند. در این ملاقات رسول خدا(ص) آنان را به خداوند فراخواند و به اسلام تشویق و ترغیب فرمود. آن حضرت همچنین از آنان خواست از میان خود دوازده پیشوا برگزینند و آنان نیز چنین کردند». (صابری، ج 2، 169 ـ 171) «ابن جریر طبری در تاریخ الامم و الملوک میگوید: مردم در مکه برای بیعت با رسول خدا(ص) گرد آمدند. پس آن حضرت بر کوه صفا نشست و از مردم بر فرمانبری و اطاعت از خدا و رسول او در حد توان خویش بیعت گرفت و پس از بیعت گرفتن از مردان به بیعت زنان پرداخت. هجرت زنان توصیه به مهاجرت در شرایط اضطراری برای زنان و مردان به طور مساوی آمده است و هر دو مکلف به حضور سیاسی هستند چنانکه در منابع تاریخی آمده است: اذا استولی الظلم و الفساد فی جمع و مکان یؤثر فی المؤمنین مع ان الله تعالی هداهم الی الصلاح و الصراط المستقیم، فعلیهم ـ اذا اضطروا فی هذه الشروط ـ ان یهاجروا حتی یحفظوا دینهم و یقدروا علی الاعمال الصالحه و الاجتناب عن المعاصی، و لا فرق فی هذا بین الرجل و الوراۀ لقول الله تعالی: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا ...» (النساء، 97) حضور سیاسی و دینی زنان با توجه به تحمل کردن سختیهای مهاجرت و دوری از بستگان، نشان از علاقة شدید آنان به دین مبین اسلام و مقام شامخ رسالت است. بنابراین از دیدگاه اسلام این حق اوست که برای حمایت از آن از جانب رسول اکرم(ص) اقداماتی صورت پذیرد تا آنجا که برای آزادی، مهریة او از بودجة بیتالمال پرداخت شود تا بتواند بر دین اسلام پایدار بماند. رسول خدا (ص) در حدیبیه با مشرکان مکه پیمانی امضا کرد که یکی از مواد پیمان این بود که هر کس از اهل مکه به مسلمانان بپیوندد او را باز گردانند اما اگر کسی از مسلمانان اسلام را رها کرده و به مکه باز گردد میتوانند او را باز نگردانند. در این هنگام زنی به نام سبیعه اسلام را پذیرفت و در همان سرزمین حدیبیه به مسلمانان پیوست، همسرش خدمت پیامبر (ص) آمد و گفت: ای محمد(ص) ! همسرم را به من باز گردان زیرا این یکی از مواد پیمان ماست و هنوز مرکب آن خشک نشده است و آیة فوق نازل شد و دستور داد زنان مهاجر را امتحان کنند. ابن عباس می گوید: امتحانشان به این بود که باید سوگند یاد کنند هجرت آنها به خاطر کینه با شوهر یا علاقه به سرزمین جدید، یا هدف دنیوی نبوده، بلکه تنها به خاطر اسلام بوده است. آن زن سوگند یاد میکند که چنین است که در اینجا رسول خدا(ص) مهریهای را که شوهرش پرداخته بود و هزینههایی را که متحمل شده بود به او پرداخت و فرمود: طبق این ماده قرارداد تنها مردان را باز میگرداند نه زنان را. پس پیامبر (ص) مردها را باز میگرداند و زنان را هنگامی که امتحان میکرد نگه میداشت و به همسرانشان مهریهها را میداد. (طبرسی، بی تا، ج 3) پاسخگو بودن شخص پیامبر نسبت به زنانی که در جامعه نه از لحاظ عرف و نه از لحاظ شرع مورد پسند نیستند، اما حضرت به سخنان آمرانة آنان گوش فرا میدهند تا آنجا که آیهای در خصوص آنان نازل میشود. رئیس حزب نفاق در عصر جاهلی حتی پس از ورود اسلام به مدینه با نوامیس مردم و کنیزانی که میخرید تجارت میکرد و پیوسته آنها را در اختیار مردم قرار میداد و از این طریق سودی به دست میآورد. وقتی آیات تحریم زنا نازل گردید او همچنان به حرفة کثیف خود ادامه میداد. تا آنجا که کنیزان وی که در رنج روحی عظیمی به سر میبردند از دست عبدالله به پیامبر شکایت کردند و گفتند: ما میخواهیم پاک و پاکیزه باشیم ولی این مرد ما را به عمل زشت اجبار میکند. آیة یاد شده در زیر نکوهش عمل این مرد نازل شده چنانکه میفرماید: دختران خود را آنگاه که خواهان پاکدامنی هستند به خاطر مال دنیا به زنا وادار نکنید. (سبحانی، 1375، 173) «نمونه ای دیگر ام کلثوم دختر عقبۀ بن ابی معیط است. او جزء مهاجران بوده است. او در سال هفتم هجری، مهاجرت نمود و میگویند اولین مهاجری بود که از مکه به مدینه با پای پیاده هجرت نموده است و همسرش زید بن حارثه بود که در جنگ موته به شهادت رسید. » (جوادی آملی، 1375، 319 ـ 230) بلوغ فکری برای زنان در عصر پیامبر (ص) در حکومت اسلامی با حاکمیت پیامبر زنان تا حد زیادی به بلوغ فکری و سیاسی رسیدند تا آنجا که خواهر حمزه، صفیه اصرار داشت که نعش قطعه قطعه شدة برادر خود را ببیند. ولی فرزند او زبیر از آمدن مادر به دستور رسول خدا جلوگیری نمود. صفیه به فرزند خود گفت: شنیدهام برادرم را مثله کردهاند. به خدا سوگند که اگر بالین او بیایم، اظهار ناراحتی نخواهم کرد و این مصیبت را در راه خدا خواهم پذیرفت. (سبحانی، 1375، ج 2، 70) قابل توجه در مورد حضور زنان در زمان رسول اکرم (ص) می باشد که «جنگ احد مردی به نام عرو بن جموح که پایش لنگ بود و جهاد بر او واجب نبود همراه فرزندش و برادر همسرش عبدالله بن عمرو در این جهاد مقدس شهید شدند. همسر این مرد هند دختر عمرو بن خدام به احد آمد و شهیدان خود را بر اشتر سوار کرد تا به مدینه ببرد مثل اینکه کوچکترین مصیبت متوجه وی نگردیده با حالت خوشحالی گفت: خبر خوشی دارم و آن اینکه پیامبر زنده است. گفتند که این جنازه ها از کیست. گفت: همگی مربوط به من است و نامشان را گفت و گفت که آنها را به مدینه می برم. (سبحانی، 1375، ج 2، 75) همانگونه که با معرفی جایگاه زن در اجتماع از جانب رسول خدا موجب گردیده بود که زنان در حیطه های مختلف اجتماعی حضوری فعال و چشمگیر داشته باشند، این امر موجب گردید که همچون سمیه در امر تبلیغ دین به صورتهای مختلف فعالیت داشته باشند و با حضور پررنگ خود بتوانند در راه تبلیغ دین اسلام قدمهای مؤثری بردارند. بنابراین بدکاری ابوجهل نسبت به سمیه بدانجا کشید که نیزه ای را در شکم او فرو برد و سمیه به سبب آن درگذشت و بدین ترتیب نخستین شهید از مسلمانان شد که فدای دین خود گشت.» (صابری، 1380، 703). حضور و مشارکت زنان در عرصة علمی فهم این مطلب بسیار سخت است که زنانی که در زمان رسول خدا تا دیروز زنده به گور میشدند و یا فقط نقش ابزار و کالا را برای مردان داشتند، اما در زمان حاکمیت اسلام با حضور پیامبر (ص) اینچنین تغییر کرده باشند. نمونهای از زنان فعال در عرصة علم و صحنة جنگ را میبینیم «دختر قیس ابن ابی صلت غفاری از محدثان بود و روایات زیادی از رسول اکرم (ص) نقل نموده و تعدادی از تابعین شاگردان او بودند که به وساطت این بانو حدیث را از پیامبر میشنیدند. این بانو نسبت به مجاهدین و رزمندگان کمال شفقت را داشت. او در جنگها حضور داشت و برای مداوای مجروحین و تخلیة شهدا سهم مؤثر و به سزایی داشت. او علاوه بر این که محدثه بود احادیث را خوب میفهمید و نقل مینمود، یک نیروی رزمی نیز بود. (جوادی آملی، 1375، 317) آنچه که حائز اهمیت است اولاً آغاز و شروع آموزش زنان و آشنایی آنان با مبانی اسلام توسط خود زنان بوده است به طوری که یکی از ارکان پیشرفت اسلام که از همان صدر اسلام همراه و همدم پیامبر در آموزش اسلام بوده است، یک زن است آن هم بانویی چون خدیجه همسر گرامی پیامبر (ص) میباشد. ثانیاً از همان ابتدا آموزش تنها اختصاص به مردان نداشته است بلکه پا بپای مردان زنان نیز از مزایای آموزش برخوردار بودند. (قاضی زاده هاشمی، 1376، 56) در همان صدر اسلام در دوران پیامبر اسلام (ص) زنانی بودند که به آموزش خواندن و نوشتن مبادرت نمودند. ام درداء از جمله زنانی بود که خواندن و نوشتن میدانست. این بانو عبادات خود را به موقع به جای میآورد و به حضور و شرکت در محافل فرهنگی علاقمند و خشنود بود. و در تیز هوشی و قابلیت او اتفاق قول وجود دارد (قاضی زاده هاشمی، 1376، 58؛ ر. ک ابن زکریا، بی تا، ج 3، 859) ام کلثوم دختر عقبة بن معیط السویه نیز از زنانی بود که نوشتن میدانست. عایشه دختر سعد نقل میکند خواندن را از پدرش آموخته است. کریمه دختر مقداد بن سعد الکندری میتوانست بنویسد. ام سلمه هند زوجة النبی میتوانست بخواند اما نوشتن را نمیدانست. (بلاذری، 458؛ داغ، 272؛ الشوکانی، بی تا، ج 9، 103) اگر در متون تاریخی می بینیم که از زنانی نام برده شده که به فقه و تفسیر قرآن و مباحث حقوقی تسلط یافته و منشأ اثراتی در جامعه شدهاند این امر به صدر اسلام مربوط میشود و از زنان پیامبر (ص) و زنان اهل بیت ایشان آغاز میشود. (قاضی زاده هاشمی، 1376، 60) «ام سلمه شخصیتی بود که به مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود بسیار آگاه و صاحب نظر بود. او تحت تأثیر آموزشهای اسلامی و آشنایی با معارف و تعالیم اسلام نقش عمدهای را به عنوان یک زن مسلمان در تاریخ اسلام ایفا نموده است. روزی پیامبر اکرم (ص) به نزد ام سلمه آمد، و از اینکه مسلمانان در اجرای فرمان وی در مورد بستن قرارداد صلح با کفار و بازگشت به مدینه (صلح حدیبیه) تردید و درنگ میکردند، اظهار تأسف کرد. »(قاضی زاده هاشمی، 1376، 68؛ الذهبی، ج 1، 203) «دختر زبیر از پیغمبر و از همسرش مقداد 11 حدیث روایت کرده و ابن عباس و عایشه و کریمه و دختر خودش، و ابن مسیب و عروۀ بن زبیر و اعرج احادیث او را نقل نمودهاند». (عسقلایی، ج 4، 452، ابن اثیر، ج 495، کحاله، ج 2، 354) فعالیت علمی زن در جامعة اسلامی، پهنة گستردهای را در عرصههای مختلف به خود اختصاص داده است. به گواهی متون معتبر تاریخی، بحث و درس در صدر اسلام تنها منحصر به مردان نمیگردید، رسول خدا (ص) روز خاصی را به زنان اختصاص داده بود. در صحیح بخاری از قول ابو سعید خدری آمده است که: «زنان پیش رسول خدا (ص) آمدند و عرضه داشتند: مردان در بهرهگیری از محضر شما بر ما غلبه کردهاند. روزی را نیز به ما اختصاص دهید. رسول خدا (ص) روزی را خاص آنها قرار داد (الکرمانی، ج 2، 99) بهترین شاهد بر توفیق زن مسلمان در عرصة علمی در عصر نبوی داستان اسماء دختر زید بن سکن انصاری است. «این زن را به خاطر دانش و خرد و تدینش "خطیبۀ النساء" سخنور زنان لقب داده بودند. او به نمایندگی از طرف زنان خواستههای زنان را پیش پیامبر خدا (ص) مطرح کرد. و پیامبر او را تأیید نمود و بر دین و خردش آفرین گفت. » (العسقلانی، ج 8، 21 ـ 22) همچنین «شفاء دختر عبدالله عدوی از زنان نامدار در دانش است که در مدینه خانهای داشت و آن را مدرس قرار داده و به زنان دانش میآموخت. خلیفة دوم مقام او را گرامی میداشت و ادارة بخشی از امور مربوط به بازار مدینه را به ایشان سپرد». (العسقلانی، ج 8، 201 ـ 202) حضور و مشارکت زنان در عرصة نظامی در سنت و سیرة نبوی زنان حضور فعال و چشمگیر در جامعه دارند حضوری که با حفظ حرمتها و شئونات اسلامی بوده و میتوانند در کنار مردان جامعه مشغول فعالیت باشند حضور زنان در زمینههای مختلف: سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و جنگ جهاد، علمی و.... در تاریخ صدر اسلام ثبت شده است به نمونههایی از حضور نظامی و رزمی زنان میپردازیم. البته جای گفتگو نیست که جهاد ابتدایی، برای زنان در اسلام حرام است. از این رو هنگامی که نمایندة زنان مدینه، به حضور پیامبر اکرم شرفیاب شد، و دربارة این محرومیت با پیامبر سخن گفت و اعتراض کرد که ما تمام کارهای شوهران را از نظر زندگی تأمین مینماییم و آنان با خاطر آرام در جهاد شرکت مینمایند ولی ما جامعة زنان از این فیض بزرگ محرومیم. ولی حضور برخی از بانوان تجربه دیده برای کمک به جنگاوران اسلام که همراه آنان از مدینه بیرون میآمدند و با سیراب کردن تشنگان و شستن لباسهای سربازان و پانسمان کردن زخم مجروحان به پیروزی مسلمانان کمک میکردند نشانگر اجازه دادن رسول اکرم (ص) به حضور زنان در جبهة جنگ است». (سبحانی، 1375، 65 ـ66) و «شماری از زنان که در پیکار و جنگ ها حضور داشتهاند نام برده میشود. از جمله؛ ام عماره که حماسه آفرینیهایش در احد را به یاد آوردیم. در حنین نیز پرچم داری از هوازن را از پای درآورد. او در خاطرهاش از حنین از 4 شیر زن دیگر یاد میکند و 3 تن را نام میبرد: 1ـ ام سلیم 2ـ ام سلیط 3ـ ام حارث». (معادیخواه، بی تا، 853 ـ 854) «تفاوتهایی که وجود دارد این است که رسول خدا برای جهاد به دنبال مردها میفرستاد، اما زنها داوطلبانه میرفتند. چون حضور در جبهه بر زن لازم نبود، لذا آنان میآمدند استدعا میکردند که آنها را برای تدارک وسایل جبهه به همراه ببرند. در هر صورت، این بانو گذشته از امور تدارکاتی جبهه از قبیل تخلیة مجروحان، دفن شهدا و حضور گستردهای که در این جهت در صحنههای نبرد داشت، از سویی دیگر عهده دار وظایف تبلیغاتی و ترغیب و ایجاد عشق و شور در رزمندگان از راه ایراد خطابه و شعر و مانند آن بود. آن روز، شعر در مجامع عرب تأثیر به سزایی داشت چنان که امروزه هم گاهی میبینیم در برخی اجتماعات خاص اثر شعر همانند اثر برهان است. یک سخنران اگر مسائل برهانی اقامه کند همانقدر اثر دارد که یک شاعر، ماهر قصیده یا نثری ادبی ایراد کند». (جوادی آملی، 1375، ص 318) و همچنین میبینیم که «بعد از فرار سپاه اسلام تنها علی (ع) و تعداد انگشت شماری از سپاه اسلام در میدان جنگ باقی ماندند و در کنار این سلحشوران با وفا چهار زن رشیده: امّ عماره ـ شمشیر به کف، امّ سلیمه ـ همسر ابو طلحه انصاری در حالی که آبستن بود ـ با خنجر، ام حارث و ام سلیط چون مردانی شجاع در اطراف رسول خدا در حرکت بودند و میجنگیدند». (بدرالدین، 1380، ج 2؛ ر. ک: ابن هشام، ج 4، 100) در جایی دیگر از تاریخ اسلام مشاهده میکنیم که «ربیع، دختر معاذ انصاری میگوید: در کنار پیامبر میجنگیدم. مردمان را سیراب میکردم و زخمیها را مداوا، کشتگان را به شهر بر میگردانم. همچنین امّ عطیه میگوید: هفت جنگ را در کنار پیامبر بودم. پشت مسلمانان حرکت میکردم. برایشان غذا میپختم. مجروحان را مداوا و از بیماران مراقبت میکردم. در تأیید آن انس میگوید: بانوان آب میآوردند و مجروحان را مداوا میکردند. در جایی دیگر میگوید: در نبرد حنین، امّ سلیم؛ خنجری نیز با خویش حمل میکرد. حضرت با دیدن او و خنجرش پرسید: این خنجر چیست ای ام سلیم؟ گفت: این خنجر را برداشتهام تا اگر مشرکی خواست به من نزدیک شود، شکمش را سفره کنم! پیامبر خندهاش گرفت. (سیدی، 1385، 103) بررسی وقایع تاریخی در مورد سنت نبوی به راحتی موافقت حضرت (ص) را در مورد حضور زنان در عرصة نظامی نشان میدهد. چنان که «نسیبه دختر کعب، مشهور به ام عماره با شوهر و فرزندان خود: غزه و عبدالله، در جنگ احد شرکت کرده بود و شمشیر برداشته، برای یاری پیغمبر خدا میجنگید و از حریم اسلام و مسلمانان دفاع میکرد. در همین پیکار عظیم بود که دوازده زخم بر شانه و بدنش وارد آمد. عبدالله بن زید بن عاصم (پسر ام عماره) میگوید: من در روز جنگ احد بودم آنگاه که مردم از اطراف رسول خدا (ص) متفرق شدند من خود را به او رساندم، دیدم مادرم به طرفداری از پیغمبر میجنگد همین که پیغمبر چشمش به من افتاد فرمود: پسر ام عماره هستی؟ گفتم: بلی یا رسول الله. فرمود: پس چرا پیکار نمیکنی؟ در همین اثنا یکی از سربازان جبهة مخالف ضربتی بر شانة مادرم وارد آورد که به سختی او را مجروح کرد، پیغمبر فرمود: مادرت، مادرت او را دریاب! زخمهایش را ببند، خجسته باشید شما افراد این خاندان، مقام و مرتبة مادرت برتر و بلندتر است از فلان و فلان و مقام و مرتبة شوهر مادرت نیز از مقام فلانی برتر است، خداوند شما خاندان را رحمت کند. مادرم گفت: ای پیغمبر خدا، از خدا بخواه که ما در بهشت همدم تو باشیم. همان وقت پیغمبر دعا کرد و گفت: خداوندا! آنها را در بهشت همدم من قرار بده. آنگاه که مادرم این دعا را از پیغمبر شنید به اندازهای خوشحال شد که نمیتوان توصیف کرد. شادمان شد و گفت: هم اکنون از رنجهایی که به من رسیده است هیچگونه نگرانی ندارم». (فهیم کرمانی، 145، 1374 ـ 148؛ بحار، ج 112، 20) «ام عماره در نبردهای احد، حدیبیه، خیبر، غزوة القضاء، حنین و یمامه نیز حضور داشت و دستش قطع شد محمد بن یحیی بن حبان گفت: ام عماره در احد، دوازده زخم برداشت و دستش در نبرد یمامه قطع شد (راشدی، 134، 1385، طبقات کبری، ج 8، 225 و 412 و 416 و 414؛ معادیخواه، 438؛ واقدی، 269) البته ام عماره جایگاهی ویژه در نزد رسول خدا داشت چنانکه در بازگشت از حمراء الاسد ـ و پیش از رسیدن به خانه ـ عبدالله بن کعب مازنی را مأمور پرس و جو از سرنوشت او کردند و با شنیدن خبر سلامت نسیبه، برق شادی از چهرة آن حضرت نمایان شد. (معادیخواه، بی تا، 439؛ واقدی، 269 ـ 270) با آنکه جنگ و جهاد بر زنان واجب نیست مگر آنکه داوطلبانه در صحنة جنگ حاضر شوند و با توجه به اینکه زنان برای مداوای مجروحان در سپاه اسلام حاضر میشدند اما در لحظة حساس از جنگ احد، تشویق حضرت رسول اکرم (ص) نسبت به زنان را می بینیم «سخن از تبسم شادی رسول خدا (ص) به هنگام تماشای دشمن که با تیغ نسیبه از پای در آمده بود. در آن دم خندة شادی آن حضرت چنان بود که دندانهای کرسی او کمتر دیده میشد برق زد! و بدین سان در آن تنگنای سخت پیامبر (ص) خدای را سپاس گفت و از پیروزی ام عماره شادمانی کرد. (معادیخواه به نقل از: واقدی، 271) نه تنها زنان در عرصههای نظامی شرکت فعال داشتهاند بلکه حضور سازندة آنان در تمام صحنههای زندگی به چشم میخورد تا آنجا که آنها را در زمرة محدثین قرار میدهد و نام آنها برای همیشه در تاریخ ثبت میشود. بنابراین اگر ارزش صحابه را بررسی کنیم درمییابیم که در بین زنان صحابی هم، زنان ارزشمندی یافت میشود که از تمام ارزشها و کمالات روحی برخوردارند. و روشن است که در مقایسة مقام زن و مرد، امیرالمؤمنین (ع) را معیار سنجش قرار دادن خطایی بیش نیست ولی اگر معیار را سلمان و ابوذر قرار دهیم، در بین صحابة رسول خدا (ص) زنانی هم طراز با اینها یافت میشود. نقل کردهاند روزی عدهای از زنان بنی غفار همراه دختر قیس ابن ابی صلت غفاری به حضور پیغمبر رسیدند و او که سخنگوی این گروه بود عرض کرد "انا نرید ان نخرج معک فی وجهک هذا فنداوی الجرحی و نعین المسلمین بما استطعنا". از حضرت رسول درخواست کردند اجازه فرمایید که ما در تخلیة مجروحین و دفن شهدا همکاری کنیم این کارها از ما ساخته است. و حضرت رسول نیز اجازه فرمودند و آنان در جریان خیبر حضور پیدا کردند و رهبرشان همین دختر قیس بود و در صحنة جنگ فداکاری و جانبازی عجیبی از خود نشان دادند. نقل شده است که: او معلمة آن گروه بود و آنان را هدایت و راهنمایی مینمود تا آنگاه که جنگ پایان یافت و مسلمانان پیروزمندانه بازگشتند. (جوادی آملی، 1378، 319 ـ 321) در جایی دیگر از تاریخ میبینیم «ام سنان الاسلامیه همسر ابوسنان یزید بن حرث از راویان حدیث پیغمبر است. وی زنی با محبت و دوستدار اهل بیت و با همت و شجاعت بود. هنگامی که رسول خدا (ص) عازم خیبر بودند به خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد یا رسول الله! دوست دارم با شما حرکت کنم و در میدان جنگ مجروحان را معالجه و مداوا کنم و مجاهدان را یاری و متاعشان را محافظت و تشنگان را سیراب کنم. حضرت فرمود: با ما حرکت کن. وی بیشتر اوقات با پیامبر بود و در فتح خیبر شرکت داشت». (غروی نائینی، 1375، 81) سهل بن ساعدی از حضور فعال فاطمة زهرا (س) دختر پیامبر سخن میگوید: هنگامی که کلاه خود بر سر پیامبر خدا شکست، چهرة وی به خون نشست و دندان رباعی نیز شکست. زمانی که علی (ع) با سپر، آب میآورد، فاطمه (س) به آنجا آمد و از چهرة ایشان، خون را میشست. چون فاطمه (س) مشاهده کرد که خون بر چهره بیشتر میشود، حصیری را برداشت و سوزاند و این سوزانده را به زخم پیامبر خدا چسباند و پس از آن، خون فرو نشست. ابن اسحاق گفت: پیامبر خدا، سعد بن معاذ را در خیمة زنی از خاندان اسلم قرار داده بود که او را رفیده مینامیدند. این خیمه را در مسجد برافراشته بود و در آن، مجروحان را درمان میکرد و به رایگان به کسانی از مسلمانان که گرفتاری داشتند، خدمت میکرد. پیامبر خدا (ص) هنگامی که در نبرد خندق، تیری به سعد اصابت کرد، به کسان وی چنین فرمان داده بود: او را به خیمة رفیده ببرید تا وی را از نزدیک، عیادت کنم. (راشدی، 1385، 129 ـ 130) قابل توجه است که رسول اکرم (ص) از ورود همسران در صحنة جنگ خودداری نمیکند در جنگ خندق ام سلمه گفت: ای پیامبر خدا! آیا میتوانم به همراهت روانة پیکار شوم. و حضرت اجازه میدهد. در تأیید این مطلب در تاریخ آمده است «نجده حرویبه نامه ای به ابن عباس نوشت و از او پرسید: آیا پیامبر (ص) زنان را به نبردها میبرد؟ و آیا برای آنان سهمی مقرر میکرد؟ ابن عباس در پاسخ او چنین نوشت: آری! زنان را به پیکار میبرد آنان بیماران را درمان میکردند و از غنیمت نیز بهرهمند میشدند.» (راشدی، 1385، 131) البته در تاریخ به نکات دیگری برخورد میکنیم که حضرت به حضور زنان در عرصة پیکار و جنگ حتی برای آب رساندن و امداد به جنگاوران مخالفت میکند ولی در عین حال چون در جنگ شرکت داشتهاند به آنان غنیمت جنگی میدهد چنانکه «حشر بن زیاد به نقل از مادر بزرگ خود گفت: در نبرد خیبر، در حالی که یکی از شش زن حضور یافته در آن نبرد بودم، شرکت کردم. به پیامبر خدا خبر رسید که تنی چند از زنان با او همراه شدهاند. او در پی ما فرستاد و ما نیز نزد وی رسیدیم. بر چهرة پیامبر خدا خشم را دیدم او به ما فرمود: به چه سبب و به دستور چه کسی روانه شدهاید؟ گفتیم: ای پیامبر خدا! همراهت روانه شدهایم تا تیری به دست تیراندازان دهیم و سویقی به شما بخورانیم و مجروحان را درمان کنیم و مو ببافیم و بدین وسیله، به جهاد در راه خدا، یاری برسانیم. فرمود: برخیزید و بروید. هنگامی که خداوند، فتح خیبر را نصیب پیامبرش کرد، وی به ما سهمی همانند مردان، اختصاص داد. راوی می گوید: به او گفتم: مادر بزرگ! سهمی که به شما داد چه بود؟ گفت: میوه. (راشدی، 1385، 132 ـ 133 ؛ سند ابن حنبل، ج 8، 313) در بررسی تاریخ اسلام با توجه به سنت و سیرة نبوی در مییابیم که اگر تا آن روز در تاریخ جامعة عرب حضور پر رنگ و فعال زنان مطرح نبوده است و اگر سرداران جنگ در مورد شکست و پیروزی جنگی که پیش رو داشته نگران بودند زنان را در پشت سر سپاه قرار میدادند و در واقع زنان نقش ابزار تهدید برای مردان را داشتند، اما در صدر اسلام زنان نقش فعال در صحنة نظامی حکومت اسلامی داشتهاند به طوری که ابن اسحاق در مورد سهم زنان در غنائم خیبر میگوید: همراه با رسول خدا (ص) گروهی از آنان نیز در خیبر حضور یافتند و رسول خدا (ص) قدری از غنائم به آنان داد و سهمی مشخص برای آنان تعیین فرمود. گذشته از شخصیتهایی که با مبلغهایی گزاف جبهة اسلام را یاری میکردند، زنان نیز به فروختن زر و زیور خویش همت گماردند. و درخواست رسول خدا (ص) را پاسخ مثبت دادند. (معادیخواه، 922، بی تا، 991 ـ 922) در این زمینه خاطرههای ارزشمندی در متون تاریخی است که باید به گرد آوری آن پرداخت. (معادیخواه، بی تا، 922) در حقیقت زنان مسلمان در همة ادوار تاریخ اسلام از عصر نبوی (ص) و راشدی و علوی در تمام صحنهها و مراحل تعیین کننده، حضور چشمگیر و فعال داشتهاند. به طور مثال: ـ حضور در جهاد و نبرد همراه پیامبر خدا (ص) و امیر المؤمنین (ع) ـ پیامبر (ص) زنانی که در غزوه خیبر شرکت کرده بودند را سهمشان را با مردان برابر داد. در تجهیزات اصحاب مجاهد شرکت داشتهاند و در اطلاع رسانی سهیم بودهاند. ـ در پشتیبانی جبهه نقش مهمی داشتهاند. ـ در تهیة مهمات و سلاح برای مجاهدان صاحب نقش بودهاند. در دفاع از اسلام و در برابر هجوم به مرکز دولت اسلامی به ایفای رسالت و نقش پرداختهاند. ـ در بعد تبلیغات و امور مربوط به ارتباط و رثای شهداء مجدانه شرکت داشتهاند. ـ در حمل اجساد شهداء سهیم بودهاند. در حزن از دست دادن همسر، فرزند، و برادر مجاهدشان، شکیبا و استوار گام بودهاند. (عصمۀ الدین کرکر، 351 ـ 352) نتیجه این پژوهش در پایان به این نتیجه میرسد که با توجه به لزوم تعریف و تعیین جایگاه زنان در جامعه و با توجه به سیره و سنت رسول خدا، بهترین و کاملترین الگوی زندگی که همة اعضای جامعه، در جایگاه طبیعی و انسانی خود قرار میگیرند، سیرة نبوی است؛ چرا که با نگاهی کوتاه به سیره و سنت رسول اسلام میتوان دریافت که تمام همّ ایشان تعریف و تعیین هویت تمامی اعضای جامعه به عنوان انسانهایی مسلمان و برابر با یکدیگر بوده، تا در نهایت، جامعه به سوی کمال مطلوب خود حرکت کرده و از رشد باز نماند. با توجه به برخورد ایشان با زنان در حوزههای گوناگون خصوصی و عمومی، میتوان دریافت که حضرت محمد (ص) زن را در همة حوزهها، از نظر حقوق انسانی، چون مردان و برابر با آنان انگاشته، و البته در حوزهای چون خانواده، جایگاهی فراتر و مهمتر از مردان، به زنان اعطا میکند ـ تا آنجا که زنان میتوانند با رعایت حدود اسلامی، در حوزههای عمومی حضور یابند و در عین حال، نقش مهم همسری و وظیفة خطیر و حساس مادری را به نحو احسن ایفا کنند و نسل آینده را به بهترین شکل، روانة اجتماع سازند. بر خلاف جامعة آن روز عرب که زن، در آن، فقط ابزاری در دست مردان و از جایگاهی حتی پستتر از حیوانات برخوردار بود، حضرت محمد (ص) با دین خود، برای زنان جایگاه ویژهای قائل شدند که نه تنها در آن زمان، غیر قابل تصور بود، بلکه دنیای امروز با همة ادعایش در ایجاد حقوق مساوی میان زن و مرد، هنوز نتوانسته راه اعتدال را ـ به طوری که همة اعضای جامعه در جایگاه اصلی خود قرار گیرند ـ در پیش گیرد و این نشان از نبوغ الهی پیامبر خاتم دارد. منابع و مأخذ آسترانگ، کارن، محمد، ترجمه حشمتی آن ماری شهیل، محمد رسول خدا، حسن لاهوتی، انتشارات علمی فرهنگی آقا تهرانی، مرتضی، حدیث دل سپردن، چ 2، احمدیه، 1384 ابن هشام، رسول الله، رفیع الدین اسحاق ابن هرانی، خوارزمی، ج 2 اکبری، محمود، برای ریحانه، رهنمودهایی برای دختران جوان، چ: 2، 1377، انصاری، ج 1 ابن هشام، زندگانی محمد پیامبر اسلام، کتابفروشی اسلامیه، ترجمه هاشم رسول، ج 1، بی تا (ترجمه ی: سیرة النبویه) آیتی ابراهیم، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، به کوشش ابوالقاسم گرجی احمدی، حبیب الله، رسول الله الگوی زندگی، فاطمیا، 1378، بی تا آیت اللهی، زهرا، زن در خانواده، چ 1، روابط عمومی شورای فرهنگی اجتماعی زنان، 1381، ج 1 و 2 و 3 احمدیان ابراهیم، نهج الفصاحه، چ 4، ج 3 و 1 اشتهاردی محمدی، حضرت خدیجه همسر پیامبر، چ 2، نبوی، 1384 احمدی، حبیب الله، رسول الله الگوی زندگی، فاطیما، 1378 امیر علی، تاریخ سیاسی و اجتماعی اسلام، ترجمه ایرج رزاقی و حیدر پور، 1370، آستان قدس رضوی انصاری، مسعود، محمد در مدینه امینی، ابراهیم، آشنایی با وظایف و حقوق زن، بوستان کتاب قم، 1384 انصاریان، حسین، نظام خانواده در اسلام، چ 7، ام ابیها امیر فجر، میثاق، جاذبه های عشق، نشر فرهنگ اسلامی امینی، ابراهیم، بانوی نمونه اسلام، انتشارات شفق، 1369 امینی، ابراهیم، همسرداری، چ: 22، مؤسسه بوستان قم، 1385 انوری، حسن، فرهنگ روز سخن، انتشارات سخن، 1383 الهدی، سایه هایی در پی خورشید، محمود شریفی، سازمان تبلیغات اسلامی، 1371 ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، صابری، چ: 3، آستان قدس رضوی، 1380، ج: 1 و 2 و 3 ابن جوزی، تذکرة الخراص، مؤسسه اهل بیت، بی تا، ج: 1 بهزاد پور، آیت اللهی خزعلی، زن، عقل، ایمان، مشورت، سفیر صبح، 1380 بدرالدین، حسین، محمد تصویر جمال خدا، علم تهران، 1380، ج: 1 و 2 بخشایشی، عقیقی، همسران رسول خدا، نشر نوید قم، 1352 بخشایشی، عقیقی، زنان نامی در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، نشر نوید اسلام (قم) چ: 1382، 1 بابازاده، علی اکبر، سیری در سیره حضرت زهرا، چ:1، آستان قدس رضوی، 1385 بهشتی، احمد، خانواده در قرآن، چ: 5، بوستان کتاب، 1385 بهرامپور، ابوالفضل، لولاک یا محمد، چ: 2، اسلامیه، 1385، ج، 1 بهتاش، حاج یدالله، حدیث اهل بیت ـ چ: 1، بهتاش، 1377 بال افکن فاطمه، آشنایی با احوال و احادیث زنان راوی از پیامبر، تربیت مدرس، 1377 پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، محمد حسن علمی، 1374 تویسرکانی، الگوی برتر، شیوه مبارزه پیامبر اکرم با مفاسد اجتماعی، چ: 1، آرام دل، 1382 تیجانی سماوی، محمد، از آگاهان بپرسید، 1371، مهری جمعی از خواهران حوزه ی علمیه، زن از دیدگاه ادیان و مکاتب، نصایح، 1379 جمیلی، سید، سفارشات پیامبر اکرم به زنان و دختران، دارالفکر، 1373 جوادی آملی، آیت الله، زن در آیینه جمال و جلال، چ: 7، نشر اسراء، 1382 چناراتی، محمد علی، رفتار پیامبر با کودکان و نوجوانان، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1380 حسینی، معرفت سیرة النبی الاسلام حکیمی محمد، دفاع از حقوق زنان حسینی هادی، و نجات حمید، کتاب زن، چ: 1،سپهر تهران، 1381 حسینی، محمد علی، معرفة سیرة نبی اسلام، چ: 1، دار سبط النبی، 1426 حسینی، جعفر، داستانهای پیامبر اکرم، عترت دار الثقلین، قم، 1385، (برگرفته از بحار الانوار) حسینی، طه، پیرامون سیره نبوی حر عاملی، محمد بن حسین، اثبات الهداة با النصوص و المعجزات، دار الکتب السلامیه، 1364 حسن، ابراهیم، تاریخ سیاسی اسلام، پاینده، جاویدان، 1377 خلیلی، محمد علی، زندگانی محمد پیامبر اسلام، چ: 1، انتشارات اقبال و شرکاء، 1337 خرگوشی، ابوسعید واعظ، شرف النبی دستغیب، عبدالحسین، نبوت، هاشم دستغیب، انتشارات صبا، 1361 دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، سازمان چاپ و انتشارات، 1372 دامغانی محمد علی، پیغمبر و راویان، چ: 1، هاد، 1379، ج:1 دشتی مصطفی، معارف و معاریف، مؤسسه فرهنگی آرایه، 1378 رشتچی، ترجمه قسمتی از کتاب سیره ابن هشام، 1349، 1348، دانشگاه الهیات راشدی، لطیف و سعید، پیامبر اعظم و زنان، انتشارات پیام عدالت، 1385، چ: 1 راشدی، آفتاب عالمتاب، نشر سبحان، 1376 راشدی، لطیف، نورالثقلین، چ: 75، نشر سبحان، ج:5، بیتا ری شهری محمد، میزان الحکم، چ: 5، ج: 7 رزاقی، امیر علی، حیدر پور، محمد مهدی، تاریخ سیاسی اجتماعی اسلام سبحانی جعفر، علی(ع) امیر مؤمنان، آراء، بی تا سجادی، محمد تقی، فاطمة الزهرا، صدر، 1359 سرشار، محمدرضا، آنک آن یتیم نظر کرده، چ: 2، آستان قدس رضوی، ج: 1 سبحانی، جعفر، سید المرسلین، نشر اسلامی، ج: 1 و 2 سعادتمند، رسول، سیره رسول الله و آرمانهای انبیاء از دیدگاه امام خمینی، چ: 1، انتشارات نسیم، 1385، ج:1 سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، چ:2 و چ:11، 1375، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ج: 1و2 سیدی حسین، نگین هستی، چ:5، خادم الرضا، 1385 سائلی، احمدرضا، تاریخ نبی اکرم محمد بن عبدالله، چ: 1، کانون پژوهشی، 1378 شیرازی، رضا، پیمان گل محمدی، چ: 2، پیام غدیر، 1385 سپهر، ناسخ التواریخ، چ: 3، اسلامی، 1382، 1381، ج:1 و 2 و 4 شیخ کلینی رازی، اصول کافی، هاشم رسولی، بنیاد حکمت صدرا، ج:3 و 4 و 1384، 5 شکرابی، علویه، زن موجود ناشناخته، مکتب معصومه (ص)، 1370 شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، صدرا، 1380 شیرازی، رضا، ام ابیها، چ: 6، پیام آزادی، 1374 شیخ صدوق، امالی، چ:4، کتابخانه اسلامیه، 1362 و 69، چاپخانه آفتاب (ترجمه آیت الله کمره ای) شافعی، عیون الاثر فی فنون المغازی و شمایل و سیر، دارالمونه، بی تا صدر، بنت الهدی، زنهایی در زندگی پیامبر اکرم، 1383 صالحی هاشم، رهگشای انسانیت، ج:4، گلستان ادب، 1385، ترجمه ابراهیم احمدیان(دفتر تبلیغات اسلامی قم) طباطبایی، علامه محمد حسین، آداب زندگی پیامبر، تهذیب، 1385 طبرسی، حسن، اعلام الواری، دار الکتب، الاسلامیة، چ: 3، بی تا، ج:1 طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، علی کرمی، چ: 1380، 1 ج:2 طاها حسین، پیرامون سیره نبوی، بدرالدین کتابی، چاپخانه فدایی طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، انتشارات اساطیر، 1352، ج:4، ترجمه ابوالقاسم پاینده (تاریخ الرسل و الملوک) طباطبایی علامه محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان (مصباح یزدی)، چ:2، مؤسسه مطبوعات دار العلم، ج:4، 1378 طباطبایی، علامه محمد حسین، هادی فقیهی، چ: 7، اسلامیه، 1378، ج:8 و 9، 1344 عابدینی، احمد، شیوه همسر داری بنا بر گزارش قرآن و سنت، هستی نما، چ: 1384، 3 عسگری، مرتضی، نقش عایشه در تاریخ اسلام، سردار بیا و دوستان، مجمع علمی اسلامی، ج: 1375، 1360، 1 عیاض، للقاضی، شرح الشفا، ملا علی القاری، چ:1، دارلکتب العلمیه، 2001، ج:2 علاسوند، فریبا، زنان و حقوق برابر، چ:1، شورای فرهنگی اجتماعی زنان، 1382، ج:1 علامه طباطبایی، محمد حسین، آداب و زندگی پیامبر (سنن النبی) ترجمه لطیف و سعید راشدی، انتشارات وحدت بخش عاطف الزین، سمیع، محمد در مدینه، مسعود انصاری، تهران، جامی، 1379 علاسوند، فریبا، زن در سیره پیامبر اعظم، آخرین پیام، 1385 علامه مجلسی، بحار الانوار، ج:19 و 8 و 7 و 100 و 101 علامه طباطبایی، محمد حسین، سنن النبی، عزیزی، چ:3 و 7، الصلاة، 1383 و 1378 عاطف الزین، محمد در مکه، مسعود انصاری، چ:1، 1379، ج:1 عماد زاده، حسین، حقوق زن در اسلام، نشر محمد، تهران، 1363 عماد زاده اصفهانی، حسین، زنان پیغمبر اسلام، نشر محمد علی اکبری، جواد، سیاحت جمال سیری در سیره نبوی، نشر فرهنگ اسلامی، 1385 غروی نائینی، نهلا، محدثات شیعه، چ:1، دانشگاه تربیت مدرس، 1375 فاضل، جواد، معصوم سوم فاطمه زهرا فاضل، جواد، نخستین معصوم، محمد ابن عبدالله فیض کاشانی، حجة البیضاء، عطایی، چ:2 آستان قدس رضوی، 1379، ج:3 و 4 فارسی، جلال الدین، آسیا، انقلاب تکاملی اسلام، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1361 فیض کاشانی، راه روشن، عبدالعلی صاحبی، چ:1، آستان قدس رضوی، 1379، ج:6 فریدونی، علی کرمی، فروغ آسمان حجاز خدیجه، نشر صادق، 1382 قائمی، دکتر علی، در مکتب محمد(ص) چ:1، ستاره قم، 1426 قاضی بهلول، تاریخ آل محمد، تشریح و محاکمه، میرزا مهدی ادیب، اسوه، 1341 قریشی، علی اکبر، رسول الله الگوی زندگی (سی دی) قریشی، علی اکبر، از هجرت تا رحلت، دارالکتب الاسلامیه قائمی، علی، حیات زن در اندیشه اسلامی ـ چ: 1، انتشارات امیری، 1373 قرائتی، محسن، سیره پیامبر اسلام با نگاهی به قرآن کریم، چ:3، مرکز فرهنگ درسهایی از قرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1385، ج:1 قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، چ:3، مطبوعاتی حسینی، 1363 کاشانی ها، زهرا، زن مظهر جمال خدا، نشر رامین، 1382 کرمانی فهیم، چهره زن در آینه اسلام و قرآن، چ:6، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374 کمال ذزفولی، علی، خاتم النبیین، اسوه کمپانی، فضل الله، هزار حدیث از کتاب محمد، انتشارات الاسلامیه، 1371 کنی، مهدی، بیست گفتار، نشر فرهنگ اسلامی، چ:1384، 2 کنت تانت ویرژیل گئورگیو، محمد پیامبری که باید از نو شناخت، چ:2، زرین، 1377 گروه مؤسسه محقق البلاغ، البلاغ، سرچشمه های نور، چ:2، امیر کبیر، 1384 گرامی، محمدعلی، محمد رسول الله و مبانی ایدئولوژی اسلامی او، چ:1، فخر ایران، بی تا لسان الملک، سپهر، محمد تقی، ناسخ التواریخ، اساطیر، ج:1 و 2 و 3 و 4، 1381 معدنی، جواد، همگام با رسول خدا، پویشگر آثار، چ: 1384، 1 مطهری، مجموعه آثار استاد مطهری، چ: 3، صدرا، 1381 محمد خاتم پیامبران، حسینیه ارشاد، ج: 1347، 1، جمعی از نویسندگان محمد زاده، راضیه، مادر اگر اینگونه بود، چ: 1، مرکز انتشارات معین، 1384 معادیخواه، تاریخ اسلام مجلسی، حیاة القلوب، دارالاعتصام، 1203 محلاتی، هاشم، زندگانی محمد پیامبر اسلام، چ: 1، کتابخانه الاسلامیه تهران، 1368، ج: 1 و2 مصطفوی، فریده، زن از منظر اسلام، بوستان کتاب قم، 1382 مولانا محر عاشق الهی، سلامی، چ: 2، یکان، 1379، ج: 2 مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج: 2 و 3 و 14 و 17 و 24، دارالکتب الاسلامیه، 1380 و 1366 مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج: 3 و 17، چ: 10، 1372، و ج: 14، چ: 14، سال 1374 مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج:2، چ:1، سال 1374، ج:21، سال 1380، ج:17، 1363، دارالکتب الاسلامیه منصور نژاد، محمد، مسأله زن، اسلام، فمینیسم موعودی سپهروز، عایشه در حیلت محمد، چ:7، 1378، بهارستان محبتی، سید مهدی، گلی از بوستان محمد، چ:8، بخشایش، 1385 محلاتی، ذبیح الله، زندگی عایشه ام المؤمنین، اسلام، 1376 مهدی اشتهاردی، محمد، خدیجه اسطوره ایثار و مقاومت محلاتی، رسول، زندگانی محمد، نشر فرهنگ اسلامی، 1376 مظاهری، حسین، اخلاق در خانواده، شفق قم، 1372 میرزایی، حبیب الله، تربیت فرزند در پرتو رهنمودها و رفتار پیامبر، عروج اندیشه، 1384، چ:1 مهریزی، مهدی، زن و فرهنگ دینی، هستی نما، 1382 محمودی، عباسعلی، زن در اسلام، خیر خواه، چ:4، فیض، 1365 معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، انتشارات معین، یک جلدی؛ 1384 مهریزی، مهدی، شخصیت و حقوق زن در اسلام، انتشارات علمی و فرهنگی، 1382 مجیدی، خوانساری، غلامحسین، نهج الفصاحه، چ: 2، انصاریان قم، 1385 محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، دانشمندان بانوان شیعه، دارالکتب الاسلامیه، ج: 2، بی تا مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، صدرا، بی تا موسوی، سید مهدی، چهل گوهر از زهرای اطهر، چ: 3، فرهنگ قدر ولایت، 1378 مظفر، محمدحسین، کارنامه سیاسی اجتماعی اخلاقی محمد، محمدی، 1349 میرزایی، تربیت فرزند در پرتو رهنمودها و رفتار پیامبر اکرم، چ: 1، عروج اندیشه، 1384 نراقی، ملا احمد، مواج السفارة، جاویدان، باب 4 نوری همدانی، آیت الله، جایگاه بانوان در اسلام، نشر مهدی موعود (عج) 1384 نشریات دار التبلیغ قم، حقوق زن از دیدگاه اسلام، شفق قم، 1363 وحیدی، محمد، احکام دختران، سنابل، 1385 واحد خواهران دفتر تبلیغات اسلامی، فاطمه گلواژه آفرینش، چ: 6، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375 واشنگتن، تاریخ مقدس واقدی، ابن سعد، طبقات الکبری، محمود مهدوی، انتشارات نو، 1360، ج: 1 و 2 همدانی، صابری، محمد و زمامداران، چاپ نگین، 1380، ج: 4 همدانی، احمد رضا، فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، چ: 1، بنیاد شهید، 1373 هاشمی، جواد، محرم راز آفرینش (سی دی) همدانی، اسحاق، سیرة رسول الله منابع عربی الشافعی، اعلام النبوة، دارالکتاب العربی بیروت، لبنان، ج: 21 القسنطینی، قنفذ، وسیلة الاسلام بالنبی، چ:1، دارالعرب الاسلامی، 1984 م البحرانی، علامه، وفاة النبی محمد0ٌ9 ابن جوزی، علی الوفاء به احوال المصطفی، دارالکتب العلمیه (بیروت ـ لبنان)، چ: 1، ج: 1 1988 میلادی الفکری، الانوار فی مولد النبی محمد بیهقی، دلائل النبوه، ج: 2، دامغانی ترمذی، شمادل النبی، نی، 1383 حلبی، السیرة الجلیلة فی سیرة الامین المامون، انسان العیون، ج: 3، جزء دوم، دار المرفه دکتر احمد، سیرة النبویة فی صوء المصادر الاصلیة، 1412، ج: 1 کحاله، عمر رضا الزواج، شرکت قمر للتوزیع، جزء اول لابن قیم الجزیه، زاد المعاد، فی هدی خیر العباد، چ: 1، العربی بیروت، جزء 1 مولانا بروجردی، هلیة الابرار فی احوال محمد و آله اطهار، هاشم بهرامی، چ: 1، موسسه دار المعارف الاسلامیة، 1413 ه ق معروف الحسنی، هاشم، سیرة المصطفی نظرة جدیدة، دارالمعارف بیروت، 1406 ه ق، ترجمه ترقی جاه وجدی، فرید، السیرة المحمدیة هیکل، محمد حسنین، حیات المحمد (ص)، چ: 6 هراتی، سروستان، سراح المحمدیه، سیرة المحمدیه پایان نامه ها عسگری محمد علی (اخلاق پیامبر(ص) دانشگاه الهیات از دانشگاه تهران یوسف وند (نقش بانوان در جنگهای پیامبر و جنگ تحمیلی) افسانه بهبهانی (اصول الدین فقه) دانشگاه مشهد بال افکن فاطمه (زنان راوی حدیث) 1377 دانشگاه تربیت مدرس (مسأله زن، اسلام، فمینیسم) محمد منصور نژاد قاضی زاده هاشمی، نیره اعظم (تعلیم و تربیت زنان در اسلام از آغاز اسلام تا پایان قرن نهم)، 76، دانشگاه مشهد حسینی، مریم السادات، العفاف بین صلب و ایجاد، 1357، دانشگاه مشهد المراة فی ظل الاسلام و الامام امیر المؤمنین علی (ع) محمدی، محمد، ازدواج در اسلام حقوق زوجین نسبت به یکدیگر، 1370 مجتبی، اکبری، حقوق زوجین از بدو انعقاد عقد، دانشگاه مشهد نمازی راد ـ علی ـ المرآة فی ظل الاسلام و الامام امیر المؤمنین علی (ع)، 1362، دانشگاه مشهد مقالات احمد عابدینی، پیامبر در خانه سازگاری مهربانی مدیریت، سایت تبیان فصلنامه شمیم یاس ـ شماره 26، ناشر قم، 1384 بانوان شیعه، ش: 5 و 2 و 3 و 1 و 4، فرشته نوری ایمانه مجله، پیام زن در قسمت فرهنگ و اندیشه ماهنامه کوثر، اخلاق نبوی در نگاه شهید مطهری