بسماللهالرحمنالرحیم
نظارت و پیشگیری در سیرة پیامبر اعظم(ص)
نویسنده: سجاد چوبینه
منبع: فرهنگ جهاد، بهار 1386، شمارة 47
مقدمه
رشد، پیشرفت و توسعة جامعه، اعم از کوچک یا بزرگ، ساده یا پیچیده، در گرو سلامت نظام مدیریتی آن است. از طبیعیترین و کوچکترین اَشکال جامعه، یعنی خانواده تا پیچیدهترین و تشکیلاتیترین آنها، که سازمانهای مدیریتی کلان و در نهایت تشکیلات گستردة یک نظام سیاسی است، برای به ثمر رسیدن تلاشهای برنامهریزی شدة خود و تحقق خواستههای مطلوب خویش، نیازمند پیگیری امور و مراقبت و نظارت بر روند اجرایی کارها و کنترل مداوم تا کسب نتیجه است. بدون این اصل، بالندهترین قانونها، بهترین برنامهها، و عالیترین ایدهها در اجرا، یا دچار نقص و نارسایی و انحراف میشود یا به هیچ وجه عملی نخواهد شد.
تبیین این اصل و مدلهایی از نحوة تحقق آن و بحث از همة لوازم و نتایج و جوانب فرعیاش نیازمند گفتار و نوشتاری، بیش از حد و اندازة یک مقاله است. اما در حجمی محدود نیز میتوان سرفصلهای مهم همراه با تحلیلهای مختصری از آن را ارائه داد. بر این اساس، در اینجا به بررسی اجمالی این موضوع میپردازیم و آن را در سیره و سنت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ پی میگیریم.
اصل نظارت خود به طور اعم یکی از راهکارهای اصلی پیشگیری قبل از وقوع است؛ و علت آن جلوگیری از خطاها و لغزشهای احتمالی یا به حداقل رساندن آنهاست؛ ولی در اجرای این اصل، به کارگیری شیوهها و روشهایی که پیشاپیش زمینههای انحراف و خطا را از بین میبرد یا کم میکند، نیز موضوعی قابل بررسی است.
پیشگیری نظارتی، با توجه به این که هزینه را پایین آورده و از تلفات کاسته و خسارتها را کاهش میدهد، امر بسیار مهمی تلقی شده است؛ و در همة مدیریتهای موفق به کار گرفته میشود. اصلی که در کنار آن، با صرف کمترین هزینه میتوان بیشترین بازدهی را به دست آورد.
امروزه، مانند همة دورهها، نظارت پیشگیرانه یا پیشگیری نظارتی، از مهمترین ابزارهای مدیریت فعال محسوب میشود که همت و هدف او همواره جلوگیری از وقوع خطاست. برعکس، مدیریت منفعل، سیاست بعد از وقوع خطا و انحراف را در پیش میگیرد. بدیهی است نظارت از نوع اول، بهترین نظارت و اجرا در رشد و پیشرفت است.
با نگاهی به آیات و روایات در این باره، به ویژه سنت و سیرة گفتاری و رفتاری پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ، درمییابیم: «جهتگیری اصلی مدیریت اخلاقی، فرهنگی، دینی، سیاسی و... دین، در دو حوزة ساختاری فرد و جامعه است که، بر اصل پیشگیری و نگاه عمیق و دقیق به ریشهها، قبل از دیدن و پرداختن به پدیدهها و پیامدهایش است.» بسیاری از دستورهای اخلاقی اسلام، قانونهای وضعی و تکلیفی دین، و فرمانهای سیاسی و حکومتی رهبران الهی، بهترین راههای پیشگیری را ارائه، تبلیغ، ترویج، و در موارد گوناگون اجرا کردهاند.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در طول دوران پیامبریاش با بهترین اسلوب و بر اساس اصل پیشگیری قبل از وقوع، به اصلاح جامعه پرداخت.
آن حضرت، بر اساس شناخت واقعی از انسان و نیازهای همهجانبة او و جامعة انسانی، آفتها و نقصهای سطحهای مختلف جامعة خویش را شناسایی کرد. ابتدا با بیان راههای پیشگیری از آن آفتها و نقصها و راهنماییهای لازم در منطق نظری یا عملی، با اینگونه انحرافها مبارزه کرد و آنگاه که میدید بیماری به گونهای است که جز با داغ کردن، قابل معالجه نیست؛ و ممکن است با عدم درمان، آفت، رشد یابد و پیکرة فرد یا فضای جامعه را متعفن کند، به این آخرین راه درمان اقدام میکرد. البته این هم در جای خود، عملی پیشگیرانه محسوب میشود.
جهتگیری اساسی تدبیرهای دینی در عرصهها و موضوعهای مختلف اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی... و یا دو گرایش «سازندگی فردی و اجتماعی» بیشتر بر اساس اصل پیشگیری است. به عنوان مثال: در حوزة معارف دینی ما، به تقوا، که قویترین نگهبان درونی انسان از آلودگی به گناه است، بیش از هر امر دیگری توجه شده است؛ و قرآن کریم از آن به عنوان بهترین توشه، در سیر و سفر تکاملی انسان، یاد کرده است. بدیهی است این تأکید و حساسیت، بیشتر به سبب ماهیت پیشگیرانهای است که این گوهر گرانبها در خود دارد.
همچنین مبارزه با «اصل»، که بیش و پیش از مبارزه با «فرع» اهمیت دارد، و شناسایی و مقابله با «علت»، که مقدم بر «معلول» است، حجم زیادی از اصول و قواعد کتاب و سنت را تشکیل میدهد. اگر میبینیم قرآن کریم «افشای جریان نفاق» را بر «افشای منافقان» مقدم داشته و بر اولی تأکید و به آن اقدام کرده است؛ بر همین مبناست. اگر کتاب خداوند «ایجاد فتنه» را از«قتل» بدتر میداند، این نیز بیانگر همین معناست؛ و آنگاه که پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ از ورع و دوری از گناه به عنوان بهترین عبادت یاد میکند، مؤید همین دیدگاه است؛ یا آن که میبینیم، در بیان فلسفة محوریترین عبادت، نماز، ابتدا به بُعد پیشگیرانة آن از فحشا و منکر اشاره شده؛ و سپس به بُعد دیگر آن، یعنی یادآوری و ذکر خدا به همین دلیل است. این موارد نمونههایی اندک، از فراوان نمونههایی است که به «مبارزه با جرم و پیشگیری از آن» پیش از «مقابله با مجرم» و پیش از «وقوع جرم»، عنایت دارد.
در منطق عملی پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ به قواعد و اصولی در بعد نظارت و مراقبت، توجه شده است که خود از ماهیتی پیشگیرانه برخوردار است و به کارگیری آنها به طور طبیعی و بدون صرف هزینههای نظارتی مرسوم و معمول، فرد و جامعه را، در موقعیت مصونیت ذاتی از خطا و لغزش، قرار میدهد. علاوه بر چنین اموری که پیشگیری، ماهیت ذاتی آنهاست؛ میتوان روشهای متغیر و انعطافپذیری را در سنت نبوی شناسایی کرد که با شرایط و موقعیتهای مختلف مطابق است.
در این مقاله به مواردی اشاره میشود که یا از ماهیتی پیشگیرانه برخوردارند؛ یا در صدد بیان روشهایی هستند که میتواند از وقوع بسیاری از ناهنجاریها جلوگیری کند؛ ویا ضمن دارابودن ماهیت پیشگیرانه، روشهایی را هم در این باره آموزش میدهند.
شایسته سالاری یا واگذاری امور به اهلش
درصد زیادی از حجم اشتباهها و انحرافها، به نیروی انسانی برمیگردد. به همین دلیل، سمت و سوی نظارت هم، به طور معمول متوجه این عنصر اصلی است؛ و ضرورت آن هم، ناشی از خطاهای عمدی یا سهوی است که در این عامل رخ میدهد. بنابراین، مؤثرترین و بهترین راه پیشگیری از زیان در یک سیستم، که بیشتر ریشه در خطاها و لغزشهای انسان دارد، «واگذاری امور به اهل آن و گماردن افراد مناسب بر سر آن کارها» است. این نوع ساختار مطلوب میتواند سیستم تشکیلاتی را در وضعیتی قرار دهد که نیاز به نظارتهای هزینهبر را کاهش داده و کمترین آسیب را متوجه تشکیلات کند. ماهیت اصلی این سیاست اصولی بر مبنای تقدم «سیاست دفع» بر «سیاست رفع» است. این امر به عنوان اصلی بالنده و پیش برنده، مورد توجه قرآن کریم بوده، و میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا؛ خداوند به شما فرمان داده است که امانتها را به اهلش واگذارید».
این قاعده را درسیرة عملی پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز، به عنوان ضابطة کلی و اولی در واگذاری منصبها، شاهدیم. آن حضرت از به کارگیری عناصر ضعیف و شکننده در پستهای حساس حکومت اسلامی پرهیز میکرد. وی در سفرهای خود که از مدینه خارج میشد و برای خود جانشینی انتخاب میکرد، هرگز از این افراد استفاده نکرد؛ فرماندهی جنگ را به آنان نسپرد؛ و در اعزام مبلغ یا امیرانی که به شهرهای اطراف میفرستاد نیز از آنان استفاده نکرد. از منافقان که مهرههای خطرناک جامعه بودند هرگز استفاده نکرد؛ زیرا میدانست اگر آنان را به مقام و منصبی منصوب کند، بیگمان آن جایگاه را فرصتی برای ضربه زدن به اسلام و مسلمانان یا حداقل، موقعیتی برای خواستههای مادی خویش، تلقی کرده و در این جهت اقدام میکردند. در سفارشهای آن پیامبر بزرگ به امت است که فرمود:
«هرکه فردی را بر ده نفر بگمارد در حالی که میداند در میان آنان فردی شایستهتر از او هست، بیگمان به خدا و پیامبرش و همة مسلمانان خیانت کرده است».
وقتی پسرعموهای ابوموسی از آن حضرت درخواست کردند که بخشی از زمامداری مسلمانان را به آنها بسپارد، فرمود:
»به خدا سوگند! ما هرگز به کسی که خود درخواست حکومت کند یا بر کسب آن حریص باشد، حکومت و زمامداری نخواهیم داد».
حضرت در طول دوران رسالتش، به کسی از بستگانش اجازه نداد، فقط به سبب نزدیکی به او، از امتیاز خاصی، بخصوص امتیاز مدیریتی، برخوردار شود.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: وقتی آیة زکات نازل شد، عدهای از بنیهاشم، از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ تقاضا کردند که به سبب خویشاوندی، جمعآوری زکات را به آنان واگذارد، تا از حقوق مادی «عاملین زکات» برخوردارشان کند. حضرت امتناع فرموده و تقاضای آنان را رد کرد.
به هنگام فتح مکه، یعنی زمان اوج قدرت اسلام و مسلمانان در سرزمین عربستان، بر کوه صفا ایستاد؛ و ضمن خطبهای به وابستگان خویش فرمود:
«ای فرزندان بنیهاشم! و ای فرزندان عبدالمطلب! نگویید محمد از ماست. به خدا سوگند! دوستان من، از میان شما و غیر شما، جز تقوا پیشگان نیستند».
حذر و احتیاط
بخشی از دستورهای دین اسلام در حوزة اخلاق و سیاست، مبنی بر رعایت اصل احتیاط، برای پیشگیری از دچار شدن به سختیها و گرفتارشدن در دام گناهان است؛ تا جایی که اهتمام به آن، راه نجات معرفی شده؛ و بیاعتنایی به آن، علت افتادن در چاه و چالههای گرفتاریها، و ورود به دایرة زشتیها بیان شده است.
بر همین اساس، پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ دوری از شبههها را برای پیشگیری از عدم ارتکاب حرام، مورد سفارش قرار داده و بر آن تأکید خاصی کرده است. از ابوعبدالله نعمان بن بشیر روایت است که گفت: شنیدم پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«به درستی حلال خدا و حرام خدا روشن و آشکار است؛ و میان حلال و حرام کارهایی است که به گونهای به حلال و حرام شبیه است که بسیاری از مردم آنها را نمیدانند. به حقیقت، کسی که خود را از شبههها نگه میدارد، دین و ناموس خود را حفظ کرده است؛ و کسی که در شبههها افتاد و از آنها پرهیز نکرد، در حرام میافتد؛ مانند چوپانی که شتران خود را در اطراف مکان حفاظت شدهای، برای چرا آزاد میگذارد، و در نهایت به چرا کردن در آن حریم، نزدیک میشوند».
بر اساس این روایت و روایات دیگری که در این باره وجود دارد میتوان عمومیت فضیلت احتیاط را استنباط کرده و از مدیران و مأموران حکومتی انتظار بیشتری داشت.
ضرورت رعایت اصل احتیاط که یکی از شیوههای کارآمد در اصل پیشگیری است، همواره مورد تأکید قرآن کریم بوده و در موارد متعدد به آن تذکر میدهد. به عنوان نمونه دربارة ضرورت تحقیق کامل در تصمیمگیریهای مهم و عمل نکردن بر اساس اخبار نامطمئن و دقیق فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر فاسقی برای شما خبری آورد، تحقیق کنید...»
در بیان ضرورت پیشگیری از روبهرو شدن با خطر، خوف از خطر را جواز اقدام پیشگیرانه دانسته؛ و میفرماید:
«هرگاه از خیانت گروهی بیم داشته باشی، به طور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است».
برای جلوگیری از ایجاد بیعدالتی در خانواده و مشکلات همراه آن بعد از بیان مشروعیت تعدد زوجات میفرماید: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً»
بر همین مبنا، پیامبر گرامی ـ صلی الله علیه و آله ـ ، در ماجرای مرگ فرزند هجده ماههاش ابراهیم، که همزمان با آن، خورشید گرفت با باور غلط مردم به طور جدی و اصولی مبارزه کرد، تا از رایج شدن اینگونه مسائل، که به طور عمده از زمینة روانی خوبی در میان مردم برخوردار است، جلوگیری کرده باشد.
روشنگری، آموزش، پند
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ ، پیامبر تبلیغ است؛ و آنچه برای اصلاح فرد و جامعه ضرورت دارد، مورد عنایت اوست. آموزش میدهد، تا با ابلاغ، بر همگان حجت را تمام کند؛ و پند میدهد، تا زنگار از دلها زدوده و آنها را پاک گرداند.
این آموزش و اندرز، در سیرة حکومتی آن حضرت در مواجهه با مدیران مورد تأکید و عنایت بیشتری بوده، و شکل جدیتر و در عین حال شفافتری میگیرد. «نظارت آموزشی و تذکاری» حضرت، دربارة امیران یا فرماندهان و یا فرمانداران، به طور معمول و مداوم در شیوة حکومتی وی به چشم میخورد. حضرت، اصولی که باید مورد توجه آنان باشد، به ایشان یادآوری میکرد و ضمن تفهیم مواردی که مأموریت اصلی یا جنبی آنها بود، بر آنان به نوعی اتمام حجت میکرد و ایشان را برای انجام هرچه بهتر وظایفشان آماده میکرد. این آموزهها به طور معمول در قالب دستورهای حکومتی است که از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ ثبت شده و به یادگار مانده است. مانند: دستور حضرت به معاذ بن جبل، حاکم یمن، عمرو بن حزم، عتاب بن اسید، حاکم مکه و دیگران.
این روشنگریها بیگمان میتواند از بسیاری از کجرویها و لغزشهای احتمالی مسئولان بکاهد و از آنان محافظت کند. در کتاب صحیح مسلم آمده است «هنگامی که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شخصی را فرمانده سپاه یا سریه میکرد، او را به طور خاص به تقوا توصیه میکرد؛ و میفرمود: با نام خدا صبح کنید. با کافران بجنگید، ولی حیله نکرده و مکر نسازید (بدیهی است حیلههای معمول و مشروع جنگی منظور نیست) کسی را مثله نکنید و خردسالان را نکشید».
توصیههای حضرت که در این موارد حکم قانون را دارد، بسیار شفاف، جدی و غیر قابل تأویل و تفسیر به رأی است و این باعث میشود که از همان ابتدا با پیشگیری از فرار از قانون یا سوء استفاده از آن در قالبها و مدلهای تفسیری و برداشتهای شخصی و ذوقی از آنها جلوگیری کند.
پوشیده نیست که سلامت قانون در کنار سایر گزینههای بازدارنده، از جمله: سلامت مجریان قانون، ضرورتی غیر قابل انکار بوده؛ و نادیده گرفتن آن میتواند روزنههای فراوانی را بر روی خطاهای علمی و عملی بگشاید.
قانون باید از استحکام و شفافیت لازم برخوردار باشد تا مجری قانون نه راه گریز از اجرای آن داشته باشد؛ و نه توان توجیه و تأویل نادرست و غیر واقعی از آن را در خود ببیند. قوانین باید از سه عنصر اصلیِ جامعیت، مانعیت و شفافیت برخوردار باشند و این عناصر به طور کامل در دستورها و سیرة قانونگزاری رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ رعایت شده است. حتی در برخی از مسائل جدید نیز اصحاب را به اصل شبههگریزی و رها کردن متشابهات، توصیه و آنان را تا روشن شدن حقیقت، به تقوا سفارش میکرد.
از امام حسن ـ علیه السلام ـ روایت شده است که پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«آنچه تو را به شک میاندازد، رها کن؛ و آنچه تو را به شک نمیاندازد، بگیر».
نظارت ملی
اگر انسان بداند یا حتی احتمال دهد که تحت نظارت است بهتر و محافظهکارانهتر عمل خواهد کرد. در فرهنگ دینی عملکرد دستاندرکاران حکومتی زیر نگاه نظارتی مردم بوده؛ و آنان میبایست از روند کاری مسئولان خود اطلاع داشته باشند. مردم نباید منتظر بمانند برنامهریزان و مجریان حکومت در انتخاب و اجرای هر سیاستی به دلخواه خویش عمل کنند؛ یا گاهی در انجام وظایف خویش بیکفایتی به خرج دهند. از سوی دیگر، مسئولان نیز باید این نوع نظارت همگانی مردم را پذیرفته و آماده شنیدن انتقادهای سازندة آنان باشند؛ و باور کنند این امر راه حلی سازنده برای سازندگی است؛ و ارج نهادن به آن میتواند به کاهش اشتباهها و جریان بهتر امور بیانجامد. این نظارت عمومی، نوع خاصی از فریضة امر به معروف و نهی از منکر است.
باید بدانیم و همچنین بپذیریم که نصیحت و سفارش به حق، بر اساس اصل «تواصوا بالحق» در بطن و متن دین ما و از متون اصلی معارف اسلامی است، و اجرای صحیح آن دارای برکتهای فراوان و نتیجههای سازندهای است.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «همة دین نصیحت است».
در سیرة عملی آن حضرت به مواردی برمیخوریم که بعضی از اصحاب موضع و برخورد رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ را نپذیرفته و مورد انتقاد قرار میدهند. حضرت با شرح صدری که مختص آن بزرگوار است، با آنان برخورد کرده؛ و اقدام خود را توجیه و انتقاد آنان را پاسخ میدهد. نمونهای از این موارد، نحوة تقسیم غنایم هوازن است که انصار، با توجه به این که از غنایم سهمی به آنان نرسید، ابتدا انتقاد شدید و موضع تندی داشتند. حضرت آنان را به حضور طلبید، به سخنان آنان گوش داد و با منطقی گوارا و توجیهی مناسب آنان را قانع کرد، و با آنان به گونهای برخورد کرد که همگی با گریه و ابراز احساسات خشنودی و رضایت خود را از این اقدام حکیمانه اعلام کردند.
مراقبت تشکیلاتی بر کارکرد کارگزاران یا «نظارت خاص»
در ادارة حکومتها، حاکمان همواره افرادی مطمئن و کارآمد را برای کنترل کار مدیران برمیگزینند و عملکرد آنان را به مسئولان عالیرتبه گزارش میدهند. این نوع نظارت و کنترل که به شیوة مخفی انجام میگیرد، نقش بسیار مؤثری در سالمسازی نظام اداری دارد. در تاریخ حکومت پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ این شیوه توسط حضرت، بنیانگذاری و حکومتهای بعد از ایشان نیز، این سنت تشکیلاتی را در شکل نظام اداری جا دادند. امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمود:
«سیاست پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ همواره بر این بود که هرگاه لشکری را به منطقهای گسیل میداشت، فرماندهی برای آن تعیین میکرد و همراه او، فردی از افراد مورد اطمینان خود را، به عنوان گزارشگر، میفرستاد تا برای او، از نحوة عملکرد آن فرمانده، گزارش دهد».
این مأموران که به عنوان «عیون» در فرهنگ اسلامی از آنان تعبیر شده است، میبایست در تعهد و کارآمدی از مطمئنترین افراد باشند تا بتوانند به منزلة «چشم نظام» عمل کنند. در عین حال، می بینیم ناظران دقیقتر و کاملتری نیز به طور مخفیانه بر عملکرد این ناظران مراقبت دارند.
امام علی ـ علیه السلام ـ ضرورت وجود این گزارشگران صادق و امین را در تشکیلات، به مالک اشتر یادآوری کرده و به او مینویسد:
«پس در کارهای کارگزارانت کاوش نما و جاسوسانی از مردم راستگو و وفادار به خود، بر آنان بگمار؛ زیرا مراقبت نهانی تو در کارهایشان، آنان را به رعایت امانت، و مدارا در حق رعیت، وامیدارد».
پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز قضاتی را برای قضاوت میان مردم، بر اساس احکام وارده در قرآن کریم، منصوب، و آنان را به صدور احکام عادلانه سفارش میکرد. در عین حال، احکام این قضات، نهایی تلقی نمیشد و هر دو طرف دعوا میتوانستند در صورتی که نسبت به حکم صادر شده، اعتراضی داشته باشند، از حضرت تقاضای بررسی دوبارة حکم کنند. حضرت با این شیوه، خود بر کار قضات نظارت میکرد.
توجه و توصیه به عاملهای بازدارنده و اقدامهای پیشگیرانه
حجم زیادی از سنت گفتاری و همچنین منطق عملی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ سفارش و تأکید بر اموری است که آنها را باید «علتها و موانع رفتاری» نامید. اینها ترغیب کنندگانی هستند که برای ایجاد انگیزههای رفتاری به هنجار و پیشگیری از رفتارهای نا به هنجار بسیار مؤثر و مناسباند. شاید به همین سبب است که «بشارت و انذار» از مهمترین مأموریتهای پیامبران است؛ زیرا این بخش از تبلیغ از مهمترین عاملهای بازدارنده از بدیها و زشتیها، و ایجاد انگیزه نسبت به خوبیها و زیباییها است.
بخشی از این توصیهها، همراه با بیان فلسفه و تبیین سود یا زیان آن عمل است، که میتواند قدرت تأثیرگذاری آن را بیشتر کرده و انگیزه برای انجام یا انصراف از عمل شود. مثلا میفرماید:
«ایاک و خصلتین: الضجر و الکسل. فانک ان ضجرت لم تصبر علی حق و ان کسلت لم تؤد حقا؛ بر حذر باش از دو خصلت: شتابزدگی و تنبلی؛ زیرا اگر شتابزده شوی، نمیتوانی حق را تحمل کنی؛ و اگر تنبلی کنی هیچ حقی را ادا نمیکنی».
یا دربارة ضرورت پرهیز از تأخیر و تسویف میفرماید:
«یا اباذر! ایاک والتسویف بعملک فانک بیومک؛ و لست بما بعده... یا اباذر! اذا اصبحت فلا تحدث نفسک بالمساء؛ و اذا امسیت فلا تحدث نفسک بالصباح؛ ای ابوذر! بر حذر باش از تأخیر انداختن کارها؛ زیرا سرمایة نقد تو روزی است که در آن هستی و معلوم نیست بعد از آن را داشته باشی... ای ابوذر! هنگامی که صبح کردی به خود وعدة شب را نده؛ و هنگامی که شب شد به خود وعدة روز را نده».
حضرت با تأکید بر قدرت بازدارندگی «اقامة حدود» فرموده است:
«حدٌّ یقام لله فی الارض افضل من مطر اربعین صباحاً؛ حدی که برای خداوند در زمین جاری شود، از باران چهل شبانه روز بهتر است».
برخی توصیههای تربیتی حضرت نیز، در همین زمینه است. آن حضرت در رابطه با «پیشگیری از ایجاد انگیزههای جنسی و زودرس» در میان کودکان و نوجوانان میفرماید:
«بستر خواب کودکان ده ساله؛ پسر بچه از پسر بچه، پسر بچه از دختر بچه، و دختر بچه از دختر بچه، جدا شود».
«قسم به آن که جانم در دست اوست اگر مردی با همسرش مجامعت کند و در خانه کودکی باشد که آنان را میبیند و صدا و نفسشان را میشنود، هرگز سعادتمند نخواهد شد؛ اگر پسر باشد زانی (مردی زناکار) و اگر دختر باشد زانیه (زنی زناکار) خواهد شد».
«پسر بچهای که از هفت سالگی گذشته، نباید زنی[نامحرم] را ببوسد».
در همین جهت اصل «تشویق و تنبیه» نیز از روشهای کارآمد و بسیار مفید است، که میتواند منجر به ایجاد یا از بین بردن انگیزههای رفتاری در افراد شود. فراوانی تشویقها و تنبیههای زبانی و عملی پیامبر بزرگ اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نسبت به اصحاب در موارد و مواضع مختلف، بیانگر اهمیت و تأثیرگذاری آن است.
امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ ضرورت توجه به این اصل را در نامهاش به مالک اشتر اینگونه بیان میفرماید:
«مبادا نیکوکار و بدکار در دیدهات برابرآیند، زیرا اینگونه برداشت، رغبت نیکوکار را در نیکی، کم کرده و زشتکار را به بدی وامیدارد».
روشهای پیشگیرانه در مقابله با بحرانهای احتمالی
قدرت انتزاعیِ ذهن فعال، و آمادگی عقلانی مدیر خردمند است که همواره او را وامیدارد تا در صدد شناسایی پیشآمد احتمالی و برخورد به موقع و مناسب، با هر اتفاق و پدیده باشد. شناسایی خطرها، بحرانها و مشکلهای احتمالی از یک طرف، و کشف راه مناسب، و کسب آمادگی برای برخورد با این موارد از سوی دیگر، لازمة مدیریت ناظر و آیندهنگر است؛ که با در نظر گرفتن هدف، و توجه به مسیر متصل به مقصد، و دقت در جنبههای مختلف کار، او را بر تصمیمگیریهای مفید و بازدارنده قدرت بخشیده و یاری میدهد. نمونههایی از این روشهای تدبیری پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ را در اینجا مورد اشاره قرار میدهیم.
پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ با منافقانی که به ظاهر در زمرة یاران حضرت به شمار میآمدند ولی هیچ سنخیتی با پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ ، و دعوت و آرمان و یارانش نداشتند، بهگونههای مختلف برخورد میکرد؛ و این تفاوت در برخوردها، بیانگر انعطاف پذیری سیاسی، استفاده از فرصتها، انتخاب بهترین شیوة برخورد در حل مسائل، آیندهنگری، حساسیت خردمندانه و غیر احساسی نسبت به همة مسائل؛ و در نهایت نظارت دقیق، و همه جانبة او بر محیط اجتماعی تحت ادارهاش است. برخورد پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ با این دسته، از «مدارا، موعظه، اندرز و احتیاط در ارتباطات» تا «قطع رابطه، تهدید، تبعید ، تخریب پایگاه آنان، اخراج آنان از مسجد و منزوی کردن» شکلهای گوناگونی داشته است. موضعگیریهای مختلف برای خنثی کردن توطئههای پیچیدة گروهی خطرناک، بیانگر نظارتی عمیق و پیشگیرانه است؛ که میتواند از خسارت آنانی که کمر به ضربه زدن بسته بودند، جلوگیری کند. حضرت با استفاده از فرصتها و موقعیت سنجیهای مداوم، از میان گزینههای مختلف، بهترین گزینه را انتخاب و بهترین اقدام پیشگیرانه را در پیش میگرفت. وی دربارة استفاده از فرصتها میفرماید:
«الامور مرهونة باوقاتها؛ کارها در گرو زمانها و فرصتهای خاص خودشاناند».
بدیهی است استفاده از فرصتها را باید در بطن و متن آیندهنگری دقیق جست وجو کرد. در مورد موقعیت سنجی و اقدام مناسب با شرایط مختلف، فرموده است:
«الفرار فی وقته، ظفر؛ فرار به موقع، نوعی پیروزی است».
یکی دیگر از نمودهای زیبای نظارت پیشگیرانة رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ سرسری نگرفتن امور و حساسیت به جا و به اندازه به خرج دادن نسبت به اتفاقهایی است که در جبهههای داخلی و خارجی رخ میداد.
از سخنان آن پیامبر بزرگ است که فرمود:
«هیچ چیزی از شر و زشتی را کوچک نشمارید، گرچه به چشم شما کوچک آید؛ و هیچ چیزی از خیر و خوبی را نیز بزرگ و زیاد نشمارید، گرچه به چشمتان بزرگ آید».
حضرت در جبهة داخلی مسائل و مشکلهای فردی و اجتماعی اصحاب را به دقت مورد ملاحظه قرار داده، و با توجه خاص، و با ارائة راه حلهای مناسب، به گشایش آنها اقدام میکرد. در امور مختلف که گاه نیاز به همراهی اصحاب داشت، با برآوردهای واقعی از تواناییهای اصحاب، نیازمندیهای طبیعی آنها، حالات روحیشان و...، برنامههای خود را طرح میکرد؛ و هرگز اموری را که، هرچند کوچک و کم اهمیت بودند، از نظر دور نمیداشت. روشن است بیتوجهی به این نوع مسائل میتواند زیانهای جبران ناپذیری در پی داشته باشد؛ و در نظر گرفتن آنها نیز میتواند از این زیانها جلوگیری کرده، و به پیشبرد کارها کمک کند. نمونهای تاریخی از سیرة پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ که مؤید این موضوع است، ذکر میکنیم:
محمد عبدالقادر ابوفارس در تحلیل و توصیف غزوة احزاب، مینویسد:
«هنگامی که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ از هجوم لشکریان احزاب آگاه شد و تصمیم گرفت از مدینه به طرف خندق حرکت کند، به اصحاب دستور داد اهل و عیال خویش را در حصن و حصار بنی حارثه قرار دهند تا از خطر دشمن در امنیت کامل باشند. این کار تأثیر زیادی بر حفظ روحیة سربازان داشت؛ زیرا هنگامی جنگجو نسبت به زن و فرزندش در امنیت خاطر باشد، با احساس امنیت و آرامش درونی، بدون این که این امور فکرش را مشغول کند، تمام امکانات و توان فکری و بدنی خود را برای جنگیدن به کار میگیرد. ولی اگر اینگونه نباشد، سرباز جنگی در اضطراب درونی قرار میگیرد، و توان جنگیدن از او سلب میشود، و از انجام وظیفه بازمیماند. ادامة این شرایط در نهایت منجر به ضعف و زبونی و شکست خواهد شد... آن حضرت با ایجاد شادیهای ظریفانه هنگام مشاهدة خستگی یاران، نشاط روحی آنان را تقویت میکرد و با مشارکت جستن در همة کارها و کمک کردن به آنان و همچنین سختگیری نکردن در اجازه به ایشان برای انجام امور شخصیشان، آنان را همواره در یک آمادگی کامل جسمی و روحی نگه میداشت».
بیشک از تحلیل این نوع اقداهای پیشگیرانه در سیرة پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ که از فراوانی چشمگیری نیز برخوردار است، میتوان بهترین قواعد راهگشای مدیریت خرد و کلان، در همة عرصههای سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، تربیتی، علمی، اجتماعی و... را به دست آورد؛ و با به کارگیری و عمل به آنها جامعهای سالم، بالنده و پیشرو را بنیان نهاد.
کلمات کلیدی
پیامبر | خدا | نظارت | سیره | پیشگیری | سیره پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله | پیشگیری در سیره پیامبر | نظارت و پیشگیری |