احترام به مقام زن در سیرة نبوی
نویسنده: فاطمه پهلوان پور
منبع: پژوهشکده باقرالعلوم(علیهالسلام)
یکی از آموزههای رسولخدا(ص) که به صورتهای مختلف در سخن و سیرة ایشان تکرار شده، اعتقاد به کرامت زن است. رسولخدا(ص) فرمود: «بهترین شما، بهترینتان با خانواده است و من بهترین شما با خانواده هستم. جز کریمان زنان را تکریم نکنند و جز انسانهای پست زنان را تحقیر ننمایند».
1
همچنین ایشان فرمودند: «کاملترین مؤمنان در ایمان، خوشخلقترین آنهاست و بهترین شما خوش خلقترین شما با زنانند».
2 و «هر کس همسری گزید، وی را تکریم کند».
3
محبت به زنان نشانة ایمان و اخلاق پیامبران
از رسولخدا(ص) روایت شده که «ما خاندان به هفت خصلت اختصاص یافتیم که پیشینیان آن را نداشتند و پسینیان نیز نخواهند داشت. خوش منظری، رساگویی، گشادهرویی، شجاعت، بردباری، دانش، علاقهمندی به زنان.» همچنین ایشان فرمود: «هرچه آدمی ایمانش افزایش یابد، علاقهاش به زنان بیشتر گردد».
4
اختیار داری زنان در امر ازدواج
ابوسلمه گوید: زنی از انصار همسر مردی از انصار بود، شوهرش در جنگ احد به شهادت رسید و از وی فرزندی داشت. عموی بچهاش و مردی دیگر او را از پدرش خواستگاری کردند. پدرش او را به ازدواج مرد بیگانه درآورد و عموی فرزندش را کنار گذارد. دختر نزد پیامبر آمد و گفت: پدرم مرا به ازدواج مردی درآورده که او را نمیخواهم. برادر شوهرم فرزندم را از من میگیرد. پیامبر پدرش را فراخواند و فرمود: دخترت را به ازدواج فلان مرد درآوردی؟ گفت: بلی، فرمود: تو اختیاردار ازدواج دخترت نیستی [و رو کرد به دختر و فرمود:] برو با برادر شوهرت ازدواج کن».
5
چنانکه ملاحظه میشود، تصمیمگیری در ازدواج برای زن غیر باکره به عهدة خودش میباشد و انتخاب خود زن ارجحیت بر انتخاب پدرش دارد، چرا که در فقه شیعه اذن پدر فقط در ازدواج دختر باکره شرط است.
دختری نزد پیامبر آمد و گفت: پدرم مرا به خاطر خصلتهای شخصی به ازدواج پسر برادرش درآورده است. پیامبر(ص) اختیار را به دختر داد: آنگاه دختر گفت به این کار پدرم تن میدهم. خواستم زنان بدانند پدران نسبت به دختران اختیاردار نیستند».
6
ابن عمر دختر داییاش را به ازدواج عثمان بن مظعون درآورد. مادر دختر نزد رسولخدا رفت و گفت به خدا سوگند دخترم به این ازدواج راضی نیست. رسولخدا دستور داد، دختر جدا شود و فرمود: «زنها را پیش از مشورت با آنان شوهر ندهید. اگر سکوت کردند همان نشانة رضایت است. آنگاه آن دختر با مغیرة بن شعبه ازدواج کرد».
7
احترام پیامبر(ص) به دختر خویش:
رسولاکرم(ص) در زندگی خویش برای مقام و شخصیت زن احترام فراوانی قائل بود. از سخنان گهربار ایشان است که «افراد کریم و بزرگوار زنها را مورد احترام و تکریم قرار میدهند؛ ولی اشخاص پست و فرومایه به زنها اهانت میکنند و کرامت آنها را نادیده میگیرند».
8
پیامبر(ص) به دختر خویش فاطمه(س) خیلی احترام میگذاشت. از عایشه پرسیدند: محبوبترین مردم نزد رسولخدا(ص) چه کسی بود؟ گفت: فاطمه(س). سپس پرسیدند: محبوبترین مردان چه کسانی بودند؟ گفت: شوهرش علی(ع).
9
پیغمبراکرم(ص) وقتی میخواست به سفر برود، آخرین وداعش با فاطمه(س) بود، وقتی هم از سفر برمیگشت اول به ملاقات فاطمه(س) میرفت.
10
پیغمبر(ص) میفرمود: «فاطمه پارة تن من است، هرکس او را دوست داشته باشد، مرا دوست داشته و هرکس او را اذیت کند مرا اذیت کرده، فاطمه عزیزترین مردم نزد من است».
11
پیامبر(ص) بارها دست دختر خود را میبوسید و در برابرش برمیخاست و دخترش را در جای خود مینشانید و با این کارها برای شخصیت دخترش به طور خاص و زنان به طور عام ارزش و احترام قائل میشدند.
قیس وقتی دید که پیامبر(ص) برخی دختران خود را روی زانوی خود نشانده و نوازش میدهد با تعجب میگوید: «من هیچگاه چنین کاری نکردم و در گذشته دختران زیادی نصیبم شده که همه را زنده به گور کردهام». آنگاه داستان زنده به گور کردن یکی از دختران خود را شرح میدهد. ماجرا آن چنان رقتآور بود که رسولخدا(ص) از شنیدن آن متأثر شد و اشک از دیدگانش جاری گشت. سپس فرمود: «کسی که به دیگران ترحم نکند، به او ترحم نمیشود».
12
احترام پیامبر(ص) به همسران خویش:
رسولاکرم(ص) با همسران خود به عطوفت و عدل رفتار میکرد و ترجیح بین آنها قائل نمیشد و در مسافرتها به هرکدام از آنها قرعه اصابت میکرد، او را همراه خود میبرد.
13 در منابع اهل سنت نیز از عایشه همسر پیامبر(ص) نقل شده که رسولخدا هیبت نبوت را بین خود و همسرانش سد و مانع قرار نمیداد، بلکه با نرمی و مهربانی بسیار رفتار میکرد و تندخوئی و بدزبانی همسران خود را تحمل میکرد، چنانچه بعضی از آنها گستاخی را به حدی رساندند که اسرار داخلی او را فاش میساختند و با توطئه چینی و تبانی آزارش میدادند.
14
در گزارشی از امسلیم، مادر انس بن مالک آمده است که هنگام بازگشت مسلمانان از یکی از سفرها به مدینه، انجشه برده سیاهی که شترهای حامل زنان پیامبر(ص) را با آواز خود به جلو میراند، با شتاب آنها را میبرد، پیامبر(ص) خود را به این برده رساند و فرمود: «ای انجشه در حرکت دادن این شیشههای شکننده احتیاط کن».
15
بیشک عزت و احترامی که زنان بعد از اسلام پیدا کردند، مرهون تلاشها و زحمتهای رسولاکرم(ص) است. آن حضرت تلاش فراوانی کرد که نگرش مردان را نسبت به زنان تغییر دهد و آنگونه که شایسته است اصلاح کند و هم زنان را به قدر و منزلت خویش واقف گردانند.
مشورت با زنان
رسولخدا(ص) با سخن، تأیید و عمل بر مشورت با زنان تأکید فرمود: رسولخدا در زمینة ازدواج و برخی مسائل خانوادگی دیگر، فرمان به مشورت با زنان داده است: از رسولخدا(ص) نقل شده است: «با زنان در مسئلة ازدواجشان مشورت کنید. گفته شد: دوشیزگان حیا میکنند. فرمود: سکوت آنان رضایت آنهاست».
16
پیامبر(ص) دختری را برای مردی خواستگاری میکند، پدر دختر از پیامبر(ص) اجازه میخواهد که با همسرش مشورت کند، رسولخدا به او اذن میدهد.
17
در صلح حدیبیه پس از امضای قرارداد، رسولخدا(ص) به مسلمانان دستور داد قربانی کنید و پس از آن تقصیر نمایید. هیچکس به دستور پیامبر(ص) عمل نکرد. رسولخدا(ص) بر امسلمه وارد شد و جریان را ذکر کرد. امسلمه گفت: «شما خود قربانی کنید و حلق کنید و با کسی سخن مگویید». پیامبر بیرون آمد و آن عمل را انجام داد، مسلمانان نیز تبعیت کردند.
18
منع از خشونت علیه زنان
رسولخدا(ص) فرمود: «هر مردی که بر زنش صدمهای وارد کند، خداوند به نگهبان آتش دستور میدهد که بر گونة او هفتاد ضربه در آتش دوزخ وارد سازد. هر مرد مسلمانی که به گیسوی زن مسلمانی چنگ زند، دست او با میخهای آتشین کوبیده خواهد شد»>
19
همچنین ایشان فرمود: «هر مردی که زنش را بیش از سه بار کتک بزند، خداوند او را در قیامت در حضور تمام انسانها رسوا سازد».
20
شخصی از پیامبر(ص) پرسید: همسرم چه حقی بر من دارد؟ رسولخدا(ص) فرمود: هرگاه غذا خوردی به او نیز غذا دهی، هر گاه که پوشاک تهیه کردی برای او نیز فراهم سازی. به صورت زن آسیب نرسانی و زشتش نخوانی».
21
سلیمان بن عمرو بن الاحوص گوید: «پدرم در حجةالوداع با پیامبر بود، رسولخدا سپاس خدا را گفت و مردم را موعظه کرد، آنگاه فرمود: زنان را سفارش خیر کنید. آنان اسیر دست شما هستند، جز نیکی حق ندارید با آنان رفتار کنید. مگر آنکه مرتکب فحشایی آشکار شوند. در آن صورت از بستر آنان کناره بگیرید، آنان را ملایم کتک زنید و اگر از خلاف بازگشتند، بهانهای بر آنان مجویید».
22
مشارکت زنان عصر نبوی در مسائل سیاسی- اجتماعی
اسلام در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز، برای زن شخصیت مستقل حقوقی قائل است. دخالت زن را مانند مرد در تمام فعالیتهای اجتماعی و شئون سیاسی جایز میداند و هیچ فرقی بین آن دو از این جهت نمیگذارد.
مشارکت زنان در فریضة امر به معروف و نهی از منکر، بیعت، هجرت و دیگر فعالیتهای اجتماعی هم پای مردان در عصر رسالت، دلیل احترام پیامبر(ص) به حقوق و مقام زنان در حوزة عمومی است.
زنان در بیعتهای پیامبر(ص) با مسلمانان حضور داشتهاند که بیعت عقبه از همه مشهورتر میباشد.
23
در صلح حدیبیه و فتح مکه نیز زنان با پیامبر(ص) بیعت نمودند. «ابن سعد» 480 نفر از زنانی را که با پیامبر(ص) بیعت نمودند، نام میبرد.
24
آیة 12 سورة ممتحنه حاکی از این است که زنان مؤمن بعد از فتح مکه با پیغمبراکرم بیعت کردند و ایشان به فرمان خداوند، رعایت مشروط را مبنای این بیعت قرار داده است: «ای پیامبر، هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خداوند قرار ندهند، دزدی نکنند، آلودة زنا نشوند و فرزند خود را نکشند و طفل حرامزادة خود را به دروغ و افترا به شوهرانشان نبندند و در هیچ کار شایستهای، مخالفت فرمان تو را نکنند و با آنها بیعت کن و برای آنها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است».
25
یکی از زنان انصار به محضر رسولاکرم(ص) شرفیاب شد و با لحنی شکوهآمیز گفت: «ای رسولخدا! گناه ما زنان چیست که باید بیشتر عمر خود را در خانه بگذرانیم و به پرورش کودکان شما مردان که پیوسته در میدان کار زارید بپردازیم؟» آن حضرت با دقت به سخنان اسماء گوش داد و بعد فرمود: «از جانب من به تمام زنان مسلمان بگو شوهرداری برای زن وظیفهای بس گران و پر ارج است و در ثواب، همپایة اجر مردان از جان گذشتهای است که در راه خدا شمشیر میزنند.
26
توصیههای پیامبر(ص) درباره زنان
توصیههای پیامبر(ص) در مورد زنان به طور کلی و مادران و دختران و همسران به طور خاص بسیار زیاد است، از جمله اینکه: «مستحب است که مرد برای اهل و عیالش هدیه بخرد و هنگام تقدیم نمودن از دختران آغاز کند» و «هر کس دخترش را شاد کند، گویا بندهای از اولاد اسماعیل در راه خدا آزاد نموده است»>
27
«خداوند بر زنان مهربانتر از مردان است».
28
«اگر نماز نافله به جا میآوردی، پدرت تو را خواند، نماز را قطع نکن؛ اما اگر مادر فراخواند نماز را رها کن».
29 «بهشت زیر پای مادران است»>
30
«دربارة زنان از خدا بترسید (و حقوق آنها را رعایت کنید)؛ زیرا آنها در نزد شما اسیرند».
31 «ای مردم! بانوان شما بر شما حقوقی دارند و شما نیز بر آنان حقوقی دارید. من به شما سفارش میکنم که به زنان نیکی کنید؛ زیرا آنان امانتهای الهی در دست شما هستند و با قوانین الهی بر شما حلال شدهاند».
34
«جبرئیل آن قدر دربارة زن به من به سفارش کرد که گمان کردم طلاق زن سزاوار نیست».
34
«هر زنی که به منظور اصلاح امور در خانه و خانواده، چیزی را از جایی بردارد و در جای دیگر بگذارد، خدا نظر مرحمت به او خواهد کرد و هرکس که مورد نظر خدا واقع شود، به عذاب الهی گرفتار نخواهد شد».
34
منابع:
- بدران، عبدالقادر؛ تهذیب تاریخ دمشق، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1407 ه.ق، ج 7، ص 50.
- طوسی، محمد؛ الامالی، قم، دارالثقافه، 1414 هـ ق، ص 392.
- نوری طبرسی، حسین بن محمد تقی؛ مستدرک الوسایل، موسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث، 1411ق، 1991م، جلد 14، ص 249.
- همان، ص 157.
- ابو داوود، سلیمان بن اشعث؛ سنن ابی داوود، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1421 ق، 2000م، ج2، ص 238 و کاتب واقدی، محمد بن سعد؛ الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، 1417قف 1996م، ج8، ص 456 و ابن حنبل، احمدبن محمد؛ مسند الامام، احمد بن حنبل، بیروت، دارصادر، 1412هـ، ج10، ص 237 و البخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، 1418هـ، ج5، ص 1974 و ج6، ص 2547.
- ابن ماجه، محمد بن یزید؛ سنن ابن ماجه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، الطبعه الاولی، 1421هـ، ج1، ص 602.
- المستدرک الوسائل، ج2، ص 167.
- نهج الفصاحه (مجموعه سخنان و خطبههای رسول اکرم(ص)، گردآورنده: ابوالقاسم پاینده، اصفهان، خاتم الانبیا، 1385هـ، صفحة 318.
- الاربلی، ابی الفتح؛ کشف الغمة فی معرفة الائمه، بیروت، دارالکتب الاسلامی، جلد 2، صفحة 88.
- الطبری، هحب الدین احمد بن عبدالله؛ ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، بیروت، دارالمعرفه، 1974م، ص 37.
- ابن شهر آشوب، محمد؛ مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات المطبعه العلمیه، ج3، صفحة332.
- ابن اثیر؛ اسد الغابه فی معرفة الصحابه، تهران، انتشارات اسماعیلیان، ذیل عنوان قیس.
- بخاری، محمد؛ صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1418، جلد4، صفحة 34.
- العقاد، عباس محمود؛ راه محمد، مترجم اسدالله مبشری، انتشارات امیرکبیر،تهران، 1358، صفحة 124.
- کاتب واقدی، محمد بن سعد؛ الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، جلد 8، صفحة 430.
- متقی هندی، کنزالعمال، بیروت، موسسة الرساله، 1413 ه.ق. ج 16، ص 313 و احمد بن حسین، بیهقی؛ سنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج،7 ص 123.
- مسند احمد، ج2، ص 229.
- الواقدی،محمدبن عمر؛ المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، 1409ه، 1989م، ج2، ص613.
- سنن ابن ماجه، ج1، ص 638- 639.
- مستدرک الوسائل، ج14، ص 250.
- عبدالرزاق بن همام، المصنف، المکتب الاسلامی، 1390هـ، ج7، ص 148.
- سنن ابن ماجه، ج1، ص 594.
- آیتی، محمدابراهیم؛ تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، 1362، صفحة 324 و 326.
- کاتب واقدی، محمد بن سعد؛ الطبقات الکبری، ترجمة محمود مهدوی دامغانی،تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه،1382،چاپ اول،جلد 8،ص4_1.
- سورة ممتحنه، آیة 12.
- طباطبائی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، الطبعة الثانی، 1391هـ، جلد جهارم، صفحة 259.
- الحر العاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه، تهران، مکتبة الاسلامیه، 1385، چاپ دوم جلد 15، صفحة 227.
- همان، صفحة 104.
- نوری، میرزا حسین؛ مستدرک الوسایل، قم، موسسة آل البیت لاحیاءالتراث، 1407هـ، ج15، صفحة 181.
- همان، صفحة 104.
- نهج الفصاحه، صفحة 604.
- ابن هشام، سیرةالنبویه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1383، جلد 4، صفحة 251.
- مستدرک الوسایل، ج14، صفحة 132.
- مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، موسسة الوفاء، 1403، ج13، صفحة 247.