فرشید شیشه گران
دی 1402

استراتژی و سازماندهی نظامی در سیره نبوی

استراتژی و سازماندهی نظامی در سیرة نبوی نویسنده: زينب ابراهيمي منبع: پژوهشکدة باقرالعلوم(علیه‌السلام)
  1. تعیین سرپرست و فرمانده
پیامبر(ص) پس از هجرت به مدینه حدود بیست و هفت غزوه را با فرماندهی هوشمندانة خویش هدایت کرد و به پیروزی رسانید؛1 اما معیار انتخاب فرماندهان جنگی در سریه‌ها بر اساس میزان آگاهی و شناخت فرمانده از وضعیت نیروهای دشمن، وجود ویژگی‌های شخصیتی لازم در فرمانده برای در هم شکستن دشمن و تخصص‌ها و تاکتیک‌های متناسب با حمله صورت می‌‌گرفت، نه بر اساس موقعیت اجتماعی، سابقة نظامی و یا سابقه در اسلام. این شیوة انتخاب فرماندهان جنگی از بررسی اجمالی بیوگرافی و ویژگی‌های شخصیتی فرماندهان و افراد تحت فرماندهی آنان به روشنی مشخص است؛2 مثلاً پیامبر(ص) در محرم سال چهارم هجری «ابی‌سلمه بن عبدالاسد» را برای سرکوبی قبیلة «بنی اسد» به «قطن»3 فرستاد؛ در حالی که در سپاه او بزرگانی از صحابه مانند: ارقم ابن ابی‌ارقم، اسید بن الحضیر، ابوقنادة بن نعمان و عبادة ابن بشر، شرکت داشتند که از لحاظ منزلت و موقعیت از او برتر بودند.4 همچنین حضرت در سال یازدهم هجری لشکری به فرماندهی اسامة بن زید، برای تهاجم به رومیان آماده کرد. اسامه، جوانی هیجده ساله بود که سوابق جنگی نداشت؛ اما قدرت فرماندهی و هدایت سپاه در وی چنان بود که در سپاهش تمامی انصار و مهاجران و سابقین در اسلام جز علی(ع) و عباس عموی پیامبر حضور داشتند.5 عمرو ‌بن‌ عاص نیز به فرماندهی سریه‌ای انتخاب شد. در سپاه وی، افرادی همچون ابوعبیدة جراح و فرماندهان بزرگی با سابقة طولانی‌تری در اسلام حضور داشتند؛ حال آن‌که تنها چند ماه از اسلام آوردنش می‌گذشت.6
  1. استفاده از نیروی کار‌آزموده و ماهر
در هر نبردی، تخصص‌های نظامی گوناگونی مورد نیاز است. سپاه اسلام هم از این قاعده مستثنا نیست و برای رسیدن به اهداف مطلوب در هر نبرد به تخصص‌های نظامی از قبیل: «جمع‌آوری اطلاعات»، «سواره نظام»، «نیروی پیاده»، «تیراندازان» و ...نیازمند است؛ از این‌رو پیامبر(ص) در هر جنگی، افراد را بر اساس مهارت‌ها و ویِژگی‌های شخصیتیِ مورد نیاز برای هر گروه، بدون توجه به رابطة خویشاوندی برمی‌گزید و در منصب‌های نظامی قرار می‌داد.7 برای نمونه برای مأموریت‌های اطلاعاتی8  از شخصیت‌های آگاه، توانا، بردبار و راز دار، مانند «حباب‌ بن ‌منذر، عبدالله ‌بن‌ جحش و حذیفة ‌بن ‌یمان» بهره می‌جست. پرچمدار9 سپاه را از میان افراد شجاع و جسور همچون علی(ع) و حمزة بن‌عبدالمطلب و سوارکاران10  را از افرادی انتخاب می‌کرد که محکم و استوار بر اسب می‌جنگیدند.
  1. تقسیم کار
در زمان رسول اکرم(ص) مشاغل نظامی، ثابت و رسمی نبود و مناصب نظامی متغیر بود؛ از این رو تقسیم کار به عواملی از قبیل: نوع مأموریت، (اطلاعاتی، جنگی و... ) نوع نبرد، قدرت دشمن و سلاح‌های آنان، توان جنگی لازم برای مقابله و مکان جنگی بستگی داشت؛11  اما تعیین افراد در مناصب نظامی بر اساس میزان تخصص و کارایی آنان در سیرة پیامبر(ص) به عنوان روشی ثابت دیده می‌شود. بر این اساس، حضرت، نیروها را به یگان‌هایی تقسیم، و وظیفة هر گروه و دسته را مشخص می‌کرد. این شیوة سازماندهی نیروها، امر فرماندهی و تسّلط بر نیروها را در زمان جنگ، آسان و تحرک یا استقرار را امکان‌پذیر می‌ساخت؛12  چنان‌که در فتح مکه البته بر حسب شرایط، هر تیره و قبیله را در ستون‌های مجزایی قرار داد. مهاجران را در ۳ ستون ۲۰۰ نفری، اوس را در ۶ ستون 350 نفری و قبیلة اسلم را در یک ستون 200 نفری منظم کرد13 و فرماندهی هر ستون را به رئیس قبیله واگذار کرد؛ برای نمونه «ریدة بن الحصیب و ناجیة بن الاعجم» از فرماندهان قبیلة اسلم بودند که هریک، فرماندهی افراد قبیلة خود را عهده‌دار شدند.14 هرقبیله در یک ردیف و به شکل هرمی(تکی، دو، سه و چهارتایی) سازماندهی می‌شد؛ مثلاً قبایل «کنانه، بنی‌حمزه، بنی‌لیث و سعد‌بن‌بکر» به شیوة «هرم فردی» و تحت فرماندهی «ابی‌واقد اللیثی»؛ قبیلة «اشجع» به شکل «هرم دوتایی»؛ قبیلة «مزینه» به صورت هرم سه تایی و قبیلة «جهینه» به شکل هرم چهار‌تایی آرایش یافت. با این شیوۀ سازماندهی نیروها، حرکت و سرعت برای دستیابی به موقعیت‌های جنگی فراهم می‌شد.15
  1. تعییین نیروهای اطلاعاتی و امنیتی
بنابر اهمیّت فوق‌العادة اطلاعات و معلومات کسب‌شده از دشمن، پیامبر(ص) در برنامه‌ریزی و هدایت جنگ به سوی پیروزی، خود شخصاً فرماندهی کل ادارة اطلاعات را برعهده می‌گرفت و گاهی حتی نقشه‌ها و تدابیر اتخاذ شده را از نیروهای اطلاعاتی، پنهان نگه می‌داشت.16 سریة عبدالله‌بن‌جحش،17 عملیات فتح مکه18 و سریة ابی‌قتادة‌ بن ‌ربعی ‌انصاری19 و بسیاری دیگر از غزوه‌ها و سریه‌ها نشان‌دهندة اهتمام ویِژة پیغمبر(ص) به این بخش از سازماندهی جنگی است. اطلاعات جمع‌آوری شده، حول چهار محور اصلی صورت می‌گرفت: الف) آگاهی از منطقة عملیاتی دشمن به وسیلة قرار گرفتن در مسیر کاروان‌های دشمن20  و یا شنیدن گفتگوهای سپاه دشمن در شب21 یا اوضاع بد آب و هوایی؛ ب) تعیین تعداد سپاه دشمن به وسیلة کسب خبر از قبایل دوست22  و هم‌پیمان و یا نیروهای اطلاعاتی،23 مانند اطلاعات جمع‌آوری شده در جنگ خندق به وسیلة زبیر‌بن‌عوام؛24 ج) شناسایی اهداف جنگی دشمن به وسیلة عوامل اطلاعاتی موجود در میان دشمن، مانند اطلاعات «عباس‌ بن‌ عبدالمطلب» در میان قریش،25 به کارگیری حیله‌های جنگی،26 مانند غزوه‌های احد و ذات‌الرقاع و خندق با گوش‌دادن مخفیانه به گفتگوهای فرماندهان و با خبرشدن سپاهیان از اهداف نظامی آنان؛27 د) شناسایی راه‌ها و محورهای ناشناخته و خارج از مسیر برای دفع حرکت‌های غافلگیرانه یا غافلگیر کردن دشمن و یا مقابله با حمله‌های احتمالی دشمن به وسیلة پیش‌قراولان،28 راهنمایان29 و ساکنان محلی.30 نیروهای اطلاعاتی که وظیفة آنان کسب اخبار صحیح و کامل مربوط به دشمن بود، از میان افرادی انتخاب می‌شدند که از هوش و استعداد فراوان، سلامتی و دقت کامل برخوردار بودند؛ افرادی مانند: «حباب‌بن‌منذر» و «حذیفة‌بن‌یمان».31
  1. انتخاب بهترین نقطه برای استقرار نیروها
این اقدام براساس شرایط ذیل انجام می‌پذیرفت: الف) استقرار نیرو برای تحرک آسان نیروهای خودی و سخت‌شدن تحرکات سپاه دشمن؛ ب)واقع‌شدن خورشید در پشت سر نیروها(همانند نبرد بدر)؛32 ج) قرار گرفتن استحکامات طبیعی در پشت سر نیروها (همچون غزوة احد)؛33 د) نزدیک بودن به چشمة آب و راه‌ها؛34 ر) امکان تأمین استتار و اختفای نیروها در صورت لزوم؛35 ز) وجود مرتع و چراگاه در محل استقرار نیروها؛36 س) دارا بودن شرایط مناسب بهداشتی؛37 ش) توان جابه‌جایی و انتقال نیروها به مکانی دیگر در صورت قطع امدادرسانی38  و یا توان الحاق نیروهای کمکی به دشمن؛39 ص) قراردادن مقر فرماندهی بر بلندی، برای مشرف‌بودن بر سپاه و ادارة جنگ و دیده‌بانی30 منابع:
  1. ابن‌هشام، سیرة النبی(ص)، مصر، انتشارات حجازی، 1356ق، ج4، ص 280
  2. . ر.ک: زهری ،محمد بن مسلم‌ بن عبد الله بن شهاب، المغازی النبویه، تحقیق سهیل زکار، دارالفکر، الطبعة الاولی، 1400 ق، ص77 و 150.
  3. کوهی در ناحیه بید که آبی متعلق به بنی‌اسد درآن وجود داشت. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت و دار صادر، 1376ق، ج2، ص 50.
  4. واقدی، محمدبن عمر؛ المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، بی‌تا، ج1، ص 343- 345.
  5. همان، ج2، ص 1117.
  6. ابن‌هشام، پیشین، ج4، ص 272.
  7. واقدی، پیشین، ج1، ص 218 و ج2، ص 457.
  8. همان، ج1، ص 13.
  9. ابن‌هشام، پیشین، ج2، ص 241.
  10. همان، ج2، ص 540.
  11. واقدی، پیشین، ج1، ص 220 و ج2، ص 800.
  12. همان، ج2، ص 193 و ج3، ص 903.
  13. همان ،ج2، ص 800 ،812 و 819.
  14. همان.
  15. همان، ج2، ص 800، 802 و 812 و ابن‌هشام، پیشین، ج4، ص94.
  16. ابن‌سعد، ج2، ص 5 و 96 ؛ ابن‌هشام، ج1، ص 600 و 601 و واقدی، ج2، ص 796.
  17. واقدی، همان.
  18. همان، ص 796 ، 802، 805 و 815.
  19. همان، ج1، ص 203 و ابن‌هشام، ج4، ص 36.
  20. ابن‌سعد، ج2، ص 63.
  21. واقدی، ج2، ص 750.
  22. ابن‌هشام، پیشین، ج2، ص 24.
  23. واقدی، ج1، ص207 و ج2، ص 457.
  24. ابن‌سعد، ج2، ص 45.
  25. همان، ج4، ص یک به بعد.
  26. واقدی، ج2، ص 536 و 651.
  27. ابن‌هشام، ج3‌، ص 243.
  28. زهری، پیشین، ج3، ص 92.
  29. واقدی، پیشین، ج1، ص 194.
  30. ابن‌هشام، ج2، ص 268 و ابن‌سعد، ج2، ص25.
  31. همان‌.
  32. همان، ج1، ص 56.
  33. همان، ج1، ص 199و 220.
  34. واقدی، پیشین، ج1، ص 56 و 220.
  35. ابن‌هشام، پیشین، ج3، ص69.
  36. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبدالله، معجم البلدان، تهران، کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، بی‌تا، ج ، ص118.
  37. واقدی، پیشین‌، ج2، ص644 –
  38. ابن‌هشام، پیشین، ج3، ص 199.
  39. همان، ص 344.
   
 
3159
| | |
| -1 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود