فرشید شیشه گران
آبان 1403

اهتمام برای مستضعفان

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم اهتمام برای مستضعفان نویسنده: محسن محمدزاده منبع: دانشنامة پژوهه از امور مسلم در مشی پیامبر خدا(ص) و ائمة هدی(ع)، اهتمام ایشان برای مستضعفان است. یعنی با آن‌ها بودن، ایستادن در جبهة ایشان، حفظ کرامت آن‌ها، تلاش برای زدودن محرومیت‌هایشان و سیر دادن آن‌ها به عزت حقیقی‌شان. اهتمام برای آنان که از حقوق واقعی خود محروم شده‌اند. اهتمام برای آزاد ساختن آنان از اسارت‌ها و فراهم کردن زمینة صعود. اهتمام برای آنان که طالب حقند و محروم از حقوق. آن‌ها که بهترین بندگان خدا هستند. آن مستضعفان صالح وارث زمین شوند و دولتی حق، همه محرومیت‌ها را بزداید. پیامبر خدا(ص) یاران خود را به نزدیک شدن به مستضعفان و دوستی ایشان توصیه می‌کرد. این‌که آن‌ها را به واقع دوست بدارند و برای آنان تلاش کنند. سلمان فارسی(ره) گوید: «أَوْصَانِي خَلِيلِي [رسول‌الله(ص)] بِسَبْع خِصَالٍ لاَ أَدَعُهُنَّ عَلَى كُلِّ حَالٍ: أَنْ أَنْظُرَ إِلَى مَنْ هُوَ دُونِي وَ لاَ أَنْظُرَ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقِي، وَ أَنْ أُحِبَّ اَلْفُقَرَاءَ وَ أَدْنُوَ مِنْهُمْ...؛1حبیبم رسول‌خدا(ص) مرا به هفت خصلت سفارش فرمود و این که در هیچ حالی آن‌ها را ترک نکنم: این‌که به پایین‌تر ازخود بنگرم و به آن‌که برتر از من است ننگرم و این‌که مستمندان را دوست بدارم، و به آنان نزدیک شوم....». محبوب ترین بندگان واقدی می‌نویسد از عکرمه برایم نقل کرده‌اند که می‌گفت: «مردم دربارة کیفیت تقسیم غنیمت‌های جنگ بدر دچار اختلاف شدند. پس رسول‌خدا(ص) دستور داد تا همة غنیمت‌ها را به بیت‌المال برگردانند و همه برگردانده شد. شجاعان گمان می‌کردند که رسول‌خدا(ص) غنیمت‌ها را به آنان اختصاص خواهد داد، بدون آن که به ناتوانان چیزی داده شود. آن‌گاه پیامبر(ص) دستور داد تا غنیمت‌ها به طور مساوی میان آن‌ها تقسیم شود. سعد بن أبی وقاص گفت: ای رسول خدا، آیا سوارکاری که قوم را حمایت کرده است باید با ضعیف و ناتوان مساوی باشد؟ پس پیامبر(ص) فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! مگر شما جز به واسطة ضعفای‌تان یاری شدید؟2 بنابراین، مستضعفان صالح محبوب‌ترین بندگان خدایند. آن‌ها نخستین کسانی بودند که به پیامبر(ص) پیوستند و همیشه چنین بوده است. شمس‌الدین ذهبی می‌نویسد که نخستین گروندگان به پیامبر(ص)، فقیران بودند و چنین بوده است که هر پیامبری که فرستاده شده است، نخستین گروندگان به او فقیران بوده‌اند.3 همسایة خدا وقتی رسول‌الله(ص) قصد سکونت در مدینه را داشت خداوند آن‌گونه مقدر کرد که ناقه به محلة فقیرنشین برود... وقتی ناقه از منزل بنی‌نجار هم گذشت، وارد منطقة محروم و فقیرنشین مدینه شد. پیامبر(ص) زمام ناقه را افکند و او هم‌چنان به راه خود ادامه داد تا به محلى که اکنون مسجد پیامبر(ص) واقع شده رسید ـ این محل قبلاً خوابگاه گوسفندان و شتران بود، و به دو کودک یتیم از خزرجیان تعلق داشت، و این دو کودک نیز در تحت کفالت سعد بن عباده بودند. ناقة پیامبر(ص)در خانة ابوایوب انصارى رسید و در آن‌جا به زمین آمد، پیامبر(ص) از ناقه پائین آمد، در این هنگام مردم فقیر و مستضعف اطراف او جمع شدند و او را به منازل خویش دعوت کردند... پیامبر(ص) به منزل یکی از فقرای مدینه به نام ابوایوب انصاری رفت. ابوایوب در منزل خود یک اطاق بیش‌تر نداشت و بالاى این اطاق نیز غرفه‌اى بود، او راضى نشد که خود بالا رود و حضرت را در اطاق پائین پذیرائى کند، و لذا پرسید یا رسول‌اللَّه! پدر و مادرم فداى شما باد به اطاق بالا میل دارید بروید و یا در پائین اقامت می‌کنید؟ زیرا من دوست ندارم در اطاق بالا زندگی کنم. پیامبر(ص) فرمود: اطاق پائین براى ما مناسب‌تر است؛ زیرا مردم با ما رفت و آمد می‌کنند و این موجب سهولت از براى مراجعین می‌باشد.4 کفارة تحقیر فقیر در یکی از روزها یکی از ثروتمندان مدینه در حضور پیامبر خدا(ص) نشسته بود که در این هنگام یکی از فقرا وارد شد و در کنار مرد ثروتمند نشست. مرد ثروتمند قیافه در هم کشید و لباسش را جمع کرد؛ به طوری که لباسش با لباس آن فقیر تماس نداشته باشد، به نحوی که افراد حاضر در مجلس با خود گفتند که این عمل او برای کوچک شمردن آن فقیر بود. در این هنگام رسول خدا(ص) به عمل این شخص انتقاد کرده و به آن شخص ثروتمند فرمود: آیا ترسیدی که از فقر این شخص چیزی به تو برسد؟ آن مرد عرض کرد: خیر؛ فرمود: آیا ترسیدی از ثروت تو چیزی به او برسد؟ عرض کرد: خیر یا رسول‌الله! در این هنگام مرد غنی که از این موعظة پیامبر متنبه شده بود عرض کرد یا رسول‌الله! من نصف مالم را به این فقیر می‌دهم؛ اما فقیر قبول نکرد، سپس عرض کرد تمام ثروتم را به عنوان کفارة این تحقیر و توهین به این فقیر می‌دهم.5 سفارش خدا به پیامبر(ص) خداوند رسول خود را مورد خطاب قرار داده، فرموده است: «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا»6 و خود را با کسانی شکیبادار که بامداد و شبانگاه پروردگارشان را می‌خوانند و در آن حال رضای او را می‌خواهند، و دو چشم خویش از ایشان مگردان در حالی که خواستار آرایش زندگانی دنیا باشی! و کسی را فرمان مبر که دلش را از یادمان غافل کردیم و پیرو هوای نفس خویش شد و کارش ستم و تجاوز است». در شأن نزول این آیة شریفه نوشته‌اند که آیه دربارة مستضعفانی چون سلمان و ابوذر و صهیب و عمار و خباب و مانند ایشان از فقرای صحابه نازل شده است و آن چنین بوده است: زمانی که مؤلفة قلوبهم، کسانی‌اند که به منظور تمایل یافتن آنان به اسلام دل‌جویی‌شان کنند، نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند ای رسول خدا اگر در صدر مجلس‌نشینی و این پشمینه‌پوشان بدبوی و کثیف را ازخود دور کنی، ما نزد تو می‌آییم و دینت را می‌پذیریم. مانع از شرکت در جلسات تو، جز اینان چیزی نیست مستکبرانی که تاب تحمل مستضعفان صالح را نداشتند، از پیامبر خدا(ص) می‌خواستند که در صف آنان و در جهت ایشان قرارگیرد و به مستضعفان پشت کند. می‌گفتند اگر آن‌ها را طرد کنی، ما می‌آییم، ما که مکنت و قدرت داریم! پیامبر(ص) به آن‌ها چه می‌بایست می‌گفت؟ آیا بگوید اسلام شما را نمی‌خواهم، در حالی که اسلام برای همه است و او رحمة للعالمین؟ بگوید شما را می‌پذیرم و در کنار خود قرار می‌دهم و مستضعفان را پس می‌زنم؟ که آنان بهترین خلق خدا و یاران او بودند. این آیة شریفه نازل شد و تکلیف را روشن کرد.7 این‌ که: ای پیامبر! با مستضعفان صالح و مؤمنان حقیقی باش. با آنان که جز خدا را نمی‌جویند. به هیچ وجه از آنان چشم برنگردان. هرگز دنبال زینت زندگی مباش. هرگز از مستکبران پیروی مکن که آن‌ها جز به دنیا دل نسپارند و به همین سبب یاد خود را از دل‌هایشان برده‌ایم. آن‌ها به دنبال مطامع دنیایی‌اند و کارشان جز ستم و تجاوز نیست پیامبر(ص)، پس از نزول این آیه به پا خاست و در جستجوی مستضعفان و بینوایان شتافت. آنان را در انتهای مسجد دید که به ذکر الهی مشغولند. رو به آنان کرد و فرمود: «الحمدالله الذی لم یمتنی حتّی أمرنی أن اصبر نفسی مع رجال من أمتی، معکم المحیا و معکم الممات؛8 خدای را سپاس که زندگیم را به پایان نرساند تا دستور داد که من در کنار گروهی از امتم با آن‌ها باشم؛ من در زندگی و مرگ با شما هستم». مرحوم طبرسی یادآور می‌شود که پیامبر(ص) هیچ‌گاه به دنیا و زینت آن تمایل نداشت، بلکه حریص بود که بزرگان مشرکان ایمان آورند تا به وسیلة آن‌ها پیروان و خویشانشان ایمان آورند که در این آیه مورد خطاب قرار گرفت و مأمور شد که به مستمندان و مستضعفان روی آورد و چشم از آنان برندارد و به طرف اشراف نرود.9 مشی پیامبر اسلام خاتم پیامبران الهی(ص)، خود را از مسکینان و مستضعفان می‌دانست و هرگز از این شأن و روحیه دور نگشت. قاضی عیاض می‌نویسد: «و کان احب الاسامی الیه ان یقال له مسکین؛ محبوب‌ترین نام‌ها نزد آن حضرت آن بود که وی را مسکین بنامند».10 آن حضرت خود را از آنان و برای آنان می‌دانست. ابن مسعود گوید مردی نزد پیامبر(ص) آمد و با او سخن می‌گفت و در آن حال لرزه بر اندامش افتاده بود، پیامبر(ص) فرمود: راحت باش، من شاه نیستم، پسر زنی هستم که گوشت مانده و خشک شده می‌خورد.11 از سیرة ملوک و سلاطین و تشریفات و رفتار آنان بیزار بود، چنان‌که در خبر امام صادق(ع) آمده است: هیچ خوش نداشت که به پادشاهان شبیه شود.12 منابع:
  1. شیخ صدوق؛ الخصال، ت علی اکبر غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، 1389 ق، ج2، ص345.
  2. ابوعبدالله محمد بن عمر الواقدی؛ المغازی، ت مارسدن جونز، چاپ سوم بیروت، موسسة اعلمی، 1409ق، ج1، ص99.
  3. شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان الذهبی؛ کتاب الکبائر، بیروت، دار القلم، ص213.
  4. ابن سعد؛ طبقات‌الکبری، بیروت، دارالنشر، 1405، ج1، ص237 و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، بیروت، دار الاضوا 1405، ج1، ص185 و جمعی از نویسندگان، محمد خاتم بیامبران، تهران، حسینیة ارشاد، 1347ش، ص264.
  5. شیخ لطف الله صافی؛ مجموعة الرسائل، قم، ص458.
  6. کهف/28.
  7. ابو عبدالله محمد بن یزید القزوینی(ابن ماجه)؛ سنن ابن ماجه، ت محمد فؤاد، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1395ق، ج2، ص1382.
  8. ابوعلی فضل بن حسن الطبرسی؛ تفسیر مجمع البیان، قم، مکتبة المرعشی، 1403ق، ج3، ص465.
  9. ابوعلی فضل بن حسن الطبرسی؛ پیشین، ج3ص466.
  10. القاضی عیاض؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ت علی محمد البجاوی، بیروت، دار الکتب العربی، ج1، ص196.
  11. ابن کثیر؛ البدایه والنهایه، ت علی شیری، بیروت، دار الکتب العربی، ج4، ص335.
  12. شیخ کلینی؛ الکافی، ت علی اکبر غفاری، تهران دار الکتب الاسلامی، ج6، ص272.
   
 
3159
| | |
| -1 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود