فرشید شیشه گران
بهمن 1402

سیرة نظامی حضرت محمد(ص)

سیرة نظامی حضرت محمد(ص) نویسنده: زينب ابراهيمي منبع: پژوهشکده باقرالعلوم(علیه‌السلام) در اسلام جنگ دفاعی است نه تهاجمی1 و مسلمانان به قصد کشورگشایی و تجاوز به حقوق غیر مسلمانان نمی‌جنگند؛ بلکه مبارزه برای حفظ موجودیت جامعة اسلامی و دفاع از آزادی اندیشه و اعتقادی است که مورد تعرض قرارگرفته است. با این وجود مبارزان از هر راهی برای غلبه بر دشمن بهره نمی‌گیرند و اصول ارزش‌های انسانی را محترم2 و میدان جنگ را صحنة دفاع از حقانیت آیین خویش دانسته و با برخورد انسانی با اسراء، کمک به مجروحان و بیماران دشمن، رفتار نیکو با غیر نظامیان3 به معرفی شخصیت دینی خودمی‌پردازند. چه بسیار افرادی که با تأمل در این برخوردها به حقانیت آیین اسلام ایمان آورده‌اند.4 دستور جنگ دفاعی «جهاد دفاعی» در سال دوم هجری، پس از سال‌ها اعمال فشار و شکنجه از سوی مشرکان مکه برمسلمانان،‌ از سوی خداوند صادر شد.5 به طور کلی می‌توان شیوه‌های جنگی پیامبر(ص) را در موارد ذیل خلاصه کرد:
  1. ویژگی‌های فرماندهی: پیامبر(ص) همة ویژگی‌های فرمانده کامل را دارا بود. عقلانیت، شجاعت، قدرت، درایت، به کارگیری اصول نظامی و از خود گذشتگی منحصر به فردش، توانست افرادی را که پراکنده و دشمن یکدیگر بودند، نظم و پیوستگی بخشد و با شناخت عمیق از توانایی‌هایشان و گماردن به مناصبی که کارآیی بالایی برای انجام آن داشتند،6 آنان را به مسئولیت پذیری و اطاعتی آگاهانه واداشت آن چنان که با وجود تنگدستی و تجهیزات اندک، بر سراسر شبه جزیرة عربستان چیره شدند.7
  2. جمع‌آوری اطلاعات: از آن جا که تصمیم‌گیری صحیح جنگی بر اساس اطلاعات دقیق و کامل از دشمن8 امکان‌پذیر است، پیامبر(ص) با اهتمام ویژه به این بخش از راه‌هایی همچون استقرار مأموران اطلاعاتی در مناطق ورودی و خروجی9 سرزمین یا منطقة عملیاتی دشمن،10 قرار گرفتن در مسیر تجّار و مسافران11 و بازجویی از اسیران12 کسب خبر می‌کردند.
  3. تشکیل شورای جنگ: پیامبر(ص) قبل از نبرد با افراد خبره و کار آزموده دربارة شیوه و مکان جنگیدن و استفاده از جدید‌ترین سلاح‌ها و تاکتیک‌های جنگی مشورت می‌کرد. کندن خندق به پیشنهاد سلمان فارسی13 و استفاده از منجنیق و دبابّه در غزوة طائف14 از جمله این موارد است.
  4. غافلگیر کردن: هدف از این شیوه مقهور ساختن نیروهای مادی و معنوی دشمن و واداشتن آنان به تسلیم برای جلوگیری از تلفات جانی کمتر بود. از این رو همواره مسیر نهایی و تدابیر اتخاذ شده را حتی از نیروهای اطلاعاتی پنهان می‌داشت و طرح‌ها را فقط با فرماندهان و معاونان آنان در میان می‌گذاشت، جز تبوک15 در تمامی نبردها از جمله سریة عبدالله بن جحش و فتح مکه،16 غزوة بنی‌لحیان و فتح خیبر17 این شیوه به کار گرفته شد.
  5. جنگ ضربتی: یورش ناگهانی در زمان و مکان مناسب که ساز و برگ و خسارات انسانی و مادی کمتری در پی‌داشت و برتری کمَی نیروهای دشمن را جبران می‌کرد. در جنگ حنین،18 نیروهای اسلام 12 هزار نفر و ثقیف و هوازن 20 هزار تن بودند.
  6. ایجاد روحیه در مواقع بحرانی: هنگام کندن خندق برای رویارویی با احزاب، پیامبر‌(ص) با دادن نوید فتح ایران و روم مسلمانان مضطرب را به تلاش و حفظ آرامش دعوت کردند.19
  7. جنگ روانی: از مهمترین روش‌های جنگی پیامبر(ص) بود. در فتح مکه در ده هزار نقطه آتش برافروختند تا با ایجاد رعب و وحشت مشرکان را ناچار به فرار یا تسلیم کنند.20
  8. جنگ بازدارنده: نوعی دفاع در برابر خطر احتمالی دشمن قبل از آمادگی کامل او برای حمله به مسلمانان بود که با پیشی گرفتن، آنان را در سرزمین خود گرفتار می‌کردند که با سرعت و تحّرک و استتار همراه بود.21 در جنگ بنی‌مصطلق هنگامی که دشمن مشغول آب دادن به حیوانات خود بودند، مورد حملة مسلمانان قرار گرفتند.22
هدف نبودن جنگ در سیرة نبوی
  1. مدارا و گفتگو اساس دعوت
اساس رسالت پیامبر(ص) بر گذشت و مدارا23 بود و تا جایی که اعتقادات و حدود الهی محفوظ بماند، با مشرکان و اهل کتاب به عطوفت و رأفت رفتار می‌کرد و از حقوق شخصی خویش چشم‌پوشی می‌کرد.24 شیوه‌هایی همچون؛ ارسال مبلغین مذهبی،25 مذاکره و گفتگو، نوشتن نامه به سران کشورها،26 فدیه گرفتن برای آزادی اسرای کفار به جای کشتن آنان،27 انعقاد پیمان صلح و دوستی با قبایل (مشرکان و اهل کتاب)28 اختصاص سهمی از غنایم به نومسلمانان، آزادی بدون فدیة اسیرانی که سهم پیامبر(ص) و بنی عبدالمطلب بود.29 (غزوةه طائف)
  1. هدایت و ارشاد قبل از جنگیدن
پیامبر(ص) زمانی که ناچار به جنگ بود، سپاهیان را به سه چیز سفارش اکید می‌فرمود: الف: دشمن را به اسلام فراخوانند،‌ اگر پذیرفتند، اسلام آنان را بپذیرند. ب: اگر نپذیرفتند آنان را به زیستن در پناه مسلمانان و پرداخت جزیه فراخوانند. ج: اگر بر جنگ اصرار داشتند با توکل به خدا، بجنگند و متعرض غیر نظامیان نشوند، درختی را قطع نکنند30 و خانه‌ای و زراعتی را ویران نکنند. از چهارپایان حلال گوشت به آن مقدار که نیاز دارند، اکتفا کنند.31
  1. نمایاندن حقانیت دین اسلام
آن هنگام که دشمن سرسخت و مغرور، با اصرار تمام نیروی خود را تجهیز می‌کرد32 و بر مسلمانان می‌تاخت، پیامبر(ص) در اندیشة آن بود که چگونه دریچه‌ای از مهر و عطوفت پروردگارش را بر دل‌های پرکینة آنان بگشاید و شقاوت‌ها و تیرگی‌های وجودشان را به نور ایمان بزداید و آنان را با حقایق دین اسلام آشنا سازد. هدف پیامبر(ص) از جنگ
  1. غلبه بر نظام قبیله‌ای
فقدان حکومت مرکزی و ساخت قدرت بر پایة نظام قبیله‌ای از یک سو و پیوند و تأثیر عمیق رسوم و عقاید جاهلی بر اذهان و کردار مردم از دیگر سو، پیامبر(ص) را ناگزیر به جنگ با سران کفر، می‌کرد؛ زیرا تا اینان به عظمت و حقانیت اسلام اعتراف نمی‌کردند، افراد زیر سلطة آنان جرأت ایمان آوردن نداشتند.33 رسالت پیامبر(ص) و خلق بی‌مانندش ایجاب می‌کرد، حتی از لحظه‌های جنگ نیز برای ترویج ارزش‌های انسانی،‌ نفی عبودیت غیر خدا و زدودن جهل و خرافات از اذهان مردم بهره جوید و با رفتاری بزرگوارانه و پرعطوفت، قبل از مغزها، دل‌ها را شیفتة خود می‌ساخت.34
  1. برقراری عدالت اجتماعی
خداوند برقراری عدالت اجتماعی را والاترین هدف پیامبران و مهم‌ترین ویژگی جامعة انسانی می‌داند؛ زیرا جامعه بستر تحولات فکری و روحی بوده و تکامل معنوی افراد در جامعه محقق می‌شود. از این رو بخش عمده‌ای از برخوردهای قاطعانة پیامبر(ص) برای تحقق عدالت در تمام زمینه‌ها بوده است. لغو قوانین ظالمانة جاهلیت، اجرای حدود الهی، راه اندازی غزوات برای ایجاد تعاون و تعادل در روابط اجتماعی و تعدیل کشش‌های درونی انسان‌ها و هدایت آن به سوی تحقق ارزش‌های الهی در جامعه بود.35
  1. حفظ موجودیت جامعه مسلمانان
گستردگی قوانین اجتماعی اسلام و پیوند آن با حیات اقتصادی،‌ اجتماعی، حقوقی و نظامی حاکی از ضرورت وجود حکومت و دولت است. از این رو با به بن بست رسیدن تلاش‌های پیامبر(ص) برای تشکیل امت واحد در مکه، به فکر تحقق آن در مدینه افتاد و بخش وسیعی از تلاش‌های پیامبر(ص) برای حفظ شهر مدینه و استمرار همبستگی عقیدتی میان مسلمانان شد.36 از این رو در ابتدای تأسیس نظام اسلامی، قوی‌ترین پیوندهای قومی و دینی و سیاسی را میان ساکنین مدینه برقرار ساخت.37 منابع:
  1. نفی پذیرش اجباری دین(بقره/252) و مجاهده با تجاوزکاران (بقره/190) وجود جهاد ابتدایی را نفی می‌کند.
  2. پیامبر(ص) قبل از آغاز جنگ پای‌بندی به اصول اخلاقی را در مقابله با دشمن بر مسلمانان واجب می‌کرد. رک: واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی، مارسدن جونس، بیروت، بی نا، بی تا، ج 2، صص 557 و 558.
  3. همان.
  4. رک به غزوات بنی مصطلق،‌ حنین و ... رک به ابن هشام؛ السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1985م. ج 3، ص 252.
  5. حج/ 39و 40.
  6. واقدی، ج1،ص13 ،197 وج2،ص553 و564.
  7. رواس قلعه‌چی، محمد، دراسة تحلیلیه لشخصیةالرسول(ص)،ص226-232.
  8. واقدی، پیشین،ج1، ص19و ج2، ص457.
  9. همان، ج1، ص203.
  10. همان، ج1، ص218 و ابن سعد، ابوعبدالله محمد، الطبقات الکبری، لبنان، دارصادر، داربیروت، 1376، ج1، ص207.
  11. واقدی، ج1، ص395، ج3، ص990.
  12. واقدی، ج2، صص805-808.
  13. ابن سعد، پیشین، ج2، ص445.
  14. واقدی، ج3، ص927.
  15. همان، ج2، ص165-167.
  16. همان، ج1، ص203 و ج2، ص796-802، 805، 815.
  17. ابن هشام، پیشین، ج2، ص 322.
  18. واقدی، ج3، ص880 و893.
  19. الذهبی، ج1، ص227.
  20. واقدی، ج2، ص670.
  21. همان، ج1، ص182 و ص194.
  22. ابن سعد، ج2، ص45.
  23. آل عمران/159، شعرا/214 و 215، حجر/88، اعراف/199.
  24. وفور موارد نقل شده در کتب سیره به حدی است که می‌توان گفت یکی از ویژگی‌های شخصیتی پیامبر(ص) بوده است. ر.ک .ابن هشام؛ پیشین، ص352 و ج 4، ص 46 و 133و نیز کلینی، ابی جعفر محمد بن یعقوب؛ ‌اصول کافی، ‌ترجمه و شرح مصطفوی، تهران، انتشارات علمیة اسلامیه، بی تا،‌ج 2، ص 108.
  25. ابن هشام؛ پشین، صص 178، 192، 193.
  26. ابن سعد، ج 1، 258، 290.
  27. طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن،‌ تصحیح ابوالحسن شعرانی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بی تا،‌ ج 4، ص 558.
  28. ابن هشام؛ السیرة النبویة، ترجمة سید هاشم رسولی محلاتی، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ص 46.
  29. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب؛ تاریخ یعقوبی،‌ ترجمه آیتی، تهران،‌ بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1347، ج1، ص 425.
  30. واقدی،‌ ،‌ تهران،‌ انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج 2، صص 557-558.
  31. کلینی، ابی جعفر محمد بن یعقوب؛ پیشین، ص 29.
  32. رک به همان، ج 4، ص 80 و نیز واقدی، پیشین، ج 3، ص 888.
  33. این قاعده در تمامی جنگ‌ها مصداق داشته است. ازجمله فتح مکه.
  34. ر.ک.به غزوة بنی مصطلق، ابن سعد، ج2، ص45.
  35. آیات 115/انعام،25/حدید،90/نحل ،29/اعراف،گواه این واقعیّت است.
  36. رک به ابن هشام، پیشین، ج 2، ص 500.
  37. همان، ص 501.
   
 
3159
| | |
| -1 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود