بسماللهالحمنالرحیم
الگوی تمدّنی اسلام در سیرة نبوی با تکیه بر آیات قرآن کریمنویسندگان: مهدی رضازادة جودی؛ کارشناس بین الملل/ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری محمدکاظم رضازادة جودی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی منبع: پژوهشنامة معارف قرآنی، دورة6، شمارة 20، خرداد1394چکیده محمّد رسولالله(ص)، تحوّلاتی اساسی در جامعة عربستان پدید آورد که منجر به شکلگیری فرهنگ و تمدّن اسلامی گردید. الگوی تمدّنی رسولالله(ص) در گذار از جامعة جاهلی به جامعهای اسلامی، نمونهای درخشان در تاریخ بشری است. مهمترین عناصر در این الگو عبارتند از: الف) تحوّل درونی انسان که مبتنی بر دو رکن اندیشه و اراده است. تغییر ساختارهای اجتماعی و سیاسی در اندیشة اسلامی، تابعی از تغییر در شالودة روانی انسان است که اساس همة تحوّلات بشری محسوب میشود. ب) گزینش غایت اصلی: تغییر درونی انسان سازوکاری دارد که از طریق گزینش غایتها صورت میگیرد. غایتها و اهداف، نیروی محرّکة تاریخ است. این نوشتار به روش توصیفی ـ تحلیلی به بیان الگوی تمدّنی اسلام با استفاده از آیات قرآن کریم میپردازد. در این الگو، خدا مهمترین غایت انسان است که برتر و مطلق است. به همین دلیل، اهداف و آرمانهای انسان نیز برتر و بینهایت بوده، او همواره مسئولیّتپذیر، متحوّل و در حرکتی مستمر خواهد بود. علاوه بر این، رویکرد جامع به توسعه، توانمندی فراگیر و اصل تسامح و تساهل، عناصر تکمیلکنندة الگوی تمدّنی اسلاماَند. در پرتو این اصول، میتوان به شاخصهای عمدة تمدّن اسلامی در سیرة نبوی، مانند جایگاه انسان در توسعه، تشکیل دولت و تغییر روابط اقتصادی دست یافت. مقدّمه بعثت رسولالله(ص) نقطة آغاز تحوّلی بزرگ در جامعة بشری است؛ تحوّلی که بر اساس جهانبینی الهی اسلام، زمینهساز شکلگیری فرهنگ و تمدّنی گردید که به نام فرهنگ و تمدّن اسلامی شناخته میشود. بازشناسی عوامل و شرایط تکوین چنین تمدّنی با نگاه به سیرة نبوی و الگوی تمدّنساز آن حضرت در گذر از جامعة جاهلی به جامعة نوین اسلامی و بازشناسی آیات مربوط، ضرورتی است که نه تنها سبب شناسایی اصول و مبانی تمدّنسازی دینی میشود، بلکه میتواند مبنایی برای طرّاحی الگوی توسعة دینی در جامعة مدرن و پُستمدرن کنونی باشد؛ جامعهای که با چالشهای معرفتی، هویّتی و مدیریّتی گوناگونی مواجه است. عوامل تحوّلات تاریخی ـ اجتماعی که منجر به شکلگیری تمدّنها میگردد، از نظر قرآن و سیرة نبوی چیست؟ باور انسان به مبداء نخستین هستی چه تأثیرهایی بر دگرگونیها خواهد داشت؟ نقش و جایگاه انسان در رویدادها چگونه تبیین و تفسیر میگردد؟ مبانی و اصول تمدّنی اسلام که رسول خدا(ص) در پدید آوردن جامعة اسلامی به اجرا درآورد، کدامند؟ اینها پرسشهایی است که این مقاله با تحلیل و واکاوی مفهومی آیات قرآن کریم و بررسی مجموعة اقدامات رسولالله(ص) در پی یافتن پاسخ آنهاست. در پیشینة پژوهش، دربارة تمدّن اسلامی، عناصر و مؤلّفههای آن به صورت عام، کتابهای متعدّدی نوشته شده است، امّا بررسی موضوع از منظر قرآن کریم و سیرة نبوی نگارشهای اندکی وجود دارد؛ از جمله میتوان به کتاب سنّتهای تاریخی در قرآن اثر سیّد محمّدباقر صدر، جامعه و تاریخ از استاد مطهّری و بخشهایی از تفسیر المیزان اشاره کرد که این منبع اخیر به تبیین آیات مربوط به جریانها و تحوّلات جامعة انسانی در طول تاریخ میپردازد. در این مقاله، ابتدا مفهومشناسی تمدّن، عوامل و ویژگیهای آن بیان شده است و آنگاه الگوی تمدّنی اسلام، عوامل و شاخصهای آن با تکیه بر آیات قرآن کریم مطرح شده است. 1ـ تمدّن، عوامل و ویژگیهای آن واژة «تمدّن» از ریشة «مُدُن» به معنای «دارا بودن اخلاق و آداب شهرنشینی» است (معلوف، 1956م.، واژةمُدُن). تمدّن در مفهوم وسیع خود، گاه مترادف با واژة فرهنگ به کار میرود و شامل مجموعة گستردهای از اعتقادها، دانشها، هنرها، اخلاق، قوانین، آداب و رسوم، تشکیلات و نهادهای اجتماعی میشود که به وسیلة انسان در جامعه پدید آمده است و طیّ قرنها در یک یا چند جامعه توسعه و تکامل یافته است. در اصطلاحات علوم اجتماعی، واژة تمدّن در زبان انگلیسی معادل «Civilization» از کلمة «Civilis» به معنای «اهلِ شهر» است. در جامعهشناسی، تمدّن با شهرنشینی همراه است. اندیشهها و فعّالیّتهای فرهنگی جوامع، هنگامی در شمارِ تمدّن قرار میگیرند که شهرنشینی تشکیل شده باشد. به اعتقاد ویل دورانت، «تمدّن به معنای نظمی اجتماعی است که به دنبال آن خلاّقیّت فرهنگی پدید میآید» (ویل دورانت، 1378، ج 1: 16). هرچند ابنخلدون اصطلاح تمدّن را به کار نبرده است، امّا در توصیفی که از عمران شهرها ارائه میکند، مفهومی معادل تمدّن را مطرح میسازد. وی عمران را بر دو نوع بدوی و حضری (متمدّن) تقسیم، و نحوة پیدایش و تکامل تمدّنها را بیان کرده است، زندگی و رفاه اقشار مختلف مردم را در هر شهر، متناسب با میزان عمران و مدنیّت آن شهر دانسته است (ر.ک؛ ابنخلدون، 1337، ج 2: 713). شهرنشینی که نزدیک به چهار هزار سال پیش از مصر، ترکیه، هند و چین در اطراف دریای مدیترانه پدید آمده بود، به تدریج توسعه یافت و به اروپا و دیگر نقاط جهان کشیده شد. شهر محلّی برای برآوردن نیازهای افراد در سطحی گسترده و تجمّعی برای بهتر زیستن است (ر.ک؛ ارسطو، 1371: 8). از نظر ارسطو، انسان به حکم طبیعت، اجتماعی (= دولتشهری) است و کسی که در دولتشهر زندگی نمیکند، موجودی یا فروتر از آدمی است، یا برتر از او و به همان مردی شبیه است که هومر در نکوهش او گفته است: «بیقوم، بیقانون و بیخانمان» (همان)؛ به عبارت دیگر، وجه ممیّز انسان از دیگر موجودات، توانایی انسان برای ایجاد سازمان سیاسی است (Arendt, 1998: pp.23-24). به اعتقاد وِبِر، اجتماع شهری این ویژگیها را دارد: استحکامات دفاعی، بازار، دادگاه و قانونی مستقل، شکلی از انجمن مرتبط با قوانین و دادگاهها، خودمختاری و حاکمیّت نسبی. لذا ادارة شهرها بهوسیلة مقاماتی انجام میشود که شهرنشینان در انتخاب آنها مشارکت داشتهاند (Weber, 1958: p.81).اولیویا ویژگیهای تمدّن را چنین برمیشمارد: «داشتن قوانین مکتوب، برخورداری از نوعی دولت با حاکمیّت شاهان، روحانیان و...، داشتن خطّ و الفبا برای ثبت وقایع، زبان خاص برای آموزش و انتقال تعالیم، وجود اعتقادات دینی با سلسلهمراتب روحانیّت، کمک به رشد و تکامل علم با اهداف مختلف» (لاهوس، 1357: 255). ویل دورانت نیز عوامل تشکیلدهندة تمدّن را زمین، انسان، قانون و معرفت میداند که سبب رشد و تکامل انسان از طریق تربیت میگردد (ر.ک؛ ویل دورانت، 1378، ج 1: 16ـ18). بنابراین، میتوان گفت تمدّن، حاصل قابلیّت و توانایی انسان در تسلّط بر نیروهای طبیعی است که از طریق کشف و شناخت قوانین حاکم بر طبیعت و تصرّف و کنترل آن، به منظور دستیابی به خواستهها و نیازهای انسانی است. تسلّط و غلبه بر مواد طبیعی در دو بُعد مادّی و معنوی آن قابل ارزیابی است. در بُعد مادّی، جهتدهی به مظاهر و پدیدههای تمدّنی برای بهتر ساختن زندگی انسان مورد نظر است و در بُعد معنوی، میزان تأثیرگذاری آنها در اراده و نیروهای نفسانی انسان بررسی میشود. حال با این وصف، باید دید که تمدّن اسلامی چگونه پدید آمده است و بر چه اساس و اصولی استوار بوده و هست؟ برای یافتن پاسخ این پرسشها، لازم است الگوی تمدّنی اسلام واکاوی و بازنگری شود. 2ـ تمدّن اسلامی و ارکان آن با استناد به آیات قرآن کریم برای یافتن الگوی توسعه و تمدّن اسلامی، باید به دو رکن اساسی این الگو، یعنی انسان و جامعه توجّه کرد و رابطة تحوّلات فردی و اجتماعی با یکدیگر و منشاء تحوّلات اجتماعی را بررسی کرد. بر اساس آموزههای قرآنی و سیرة نبوی، اساس تحوّلات و تغییرات اجتماعی هدفدار در جوامع بشری، شالودة روانی و درونی انسان است. محتوای درونی انسان که سازندة ضمیر، باطن یا من فردی انسان است، دارای دو عنصر اصلی اندیشه و اراده است. با هماهنگ شدن و در هم آمیختن این دو عنصر با یکدیگر، آرمانها و اهداف انسان در جهان خارج تحقّق مییابد. از این رو، هر گونه تغییر و تحوّلی در ساختارهای اجتماعی و سیاسی، تابع تغییر در اساس روانی و باطنی انسان است. البتّه رابطة میان این دو تغییر، رابطهای قراردادی نیست که بتوان به دلخواه آن را سامان بخشید، بلکه رابطهای ذاتی از نوع رابطة علّت و معلول است (ر.ک؛ صدر، 1359: 96). بر اساس آموزة «...إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ...؛ ... (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتى) را تغییر نمىدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند...» (الرّعد/11). نگاه قرآن به تحوّلات اجتماعی و توسعه و تمدّن بشری، بر چنین نگرشی استوار است؛ زیرا در این آیه به روشنی بیان میشود که توسعه و تحوّل اجتماعی، مبتنی بر تحوّل درونی و روانی افراد است. البتّه این تحوّل باید در سطحی فراگیر و گسترده انجام گیرد تا به تحوّلات در جامعه منتهی شود. لذا تحوّل درونی، یک تحوّل بنیادین است و تحوّلات دیگر، همه از آن نشأت میگیرند. در آیة دیگری با فرمان به توجّه به خودِ انسانی و ضمیر باطنی، هدایتیافتگی انسان را مانع اثرپذیری از گمراهان دانسته است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لاَ یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافتهاید، گمراهى کسانى که گمراه شدهاند، به شما زیانى نمىرساند. بازگشت همة شما به سوى خداست و او شما را از آنچه عمل مىکردید، آگاه مىسازد» (المائده/105). در آیات دیگری نیز محتویات باطنی انسانها را مورد سؤال و مؤاخذه دانسته است: «لاَّ یُؤَاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِیَ أَیْمَانِکُمْ وَلَکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ؛ خداوند شما را برای سوگندهایى که بدون توجّه یاد مىکنید، مؤاخذه نخواهد کرد، امّا به آنچه دلهاى شما کسب کرده است (و سوگندهایى که از روى اراده و اختیار یاد مىکنید،) مؤاخذه مىکند، و خدا آمرزنده و بردبار است» (البقره/225)؛ «لِلَّهِ ما فِی السَّمَاواتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِی أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاء وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاء وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ خداست و (از این رو،) اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن محاسبه مىکند. سپس هرکس را بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، مىبخشد و هرکس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات مىکند، و خداوند به همه چیز قدرت دارد» (البقره/284)؛ «...وَلِیَبْتَلِیَ اللّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحَّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ؛ ... و اینها براى این است که خداوند آنچه در سینههایتان پنهان دارید، بیازماید و آنچه را در دلهاى شما (از ایمان) است، خالص گرداند، و خداوند از آنچه در درون سینههاست، باخبر است». (آلعمران/154). در سیرة نبوی نیز ساماندهی درست ضمیر انسانی و محتواهای آن، جهاد اکبر و حرکت در مسیر آرمانها، جهاد اصغر نامیده شده است (ر.ک؛ حرّ عاملی، 1414ق.، ج 15: 161ـ163). 2ـ1) خداوند؛ غایت اعلی امّا پژوهش اساسی در اینجا آن است که تحوّل درونی انسان چگونه رخ میدهد؟ مکانیسم تغییر اندیشه و خواست انسان که منجر به گزینش اهداف و حرکت به سوی فعّالیّتهای اجتماعی و تأثیرگذاری بر طبیعت و جامعه میشود، چیست؟ و چگونه است؟ به همین دلیل، توجّه به بهبود زندگی و معیشت مسلمانان و رفع فقر مالی و اقتصادی از دغدغههای اصلی پیامبر اسلام بوده است و آن حضرت برای تأمین نیازمندیهای اوّلیّة مسلمانان مانند غذا، مسکن و پوشاک تأکیدی کرده است (ر.ک؛ حکیمی، 1374، ج 4: 140). توجّه به کشاورزی که عامل اصلی در تمدّنسازی انسانی است، از سیاستهای مهمّ پیامبر بوده است (ر.ک؛ کلینی، بیتا، ج 5: 260 و حرّ عاملی، 1414ق.، ج 19: 35). با آنکه در طبیعت خشک و خشن عربستان، شرایط مساعدی برای کشاورزی، جز در برخی مناطق وجود نداشت، امّا آن حضرت توانست مسلمانان را از شبانی و بیابانگردی به کشاورزی وادار سازد و این اقدام مهمّی در راستای توسعة شهرنشینی، تمدّن و تغییر در نظام قبایلی بود. پیامبر با توجّه به ضرورتهای جامعة نوین اسلامی در مدینة با سیاستگذاریهای روشن، در زمینة مسائل اقتصادی، از سویی به دنبال تدارک منابع درآمد دولت جدید بود و از سوی دیگر، برای رفع فقر و مشکلات اقتصادی و بهبود وضعیّت معیشتی مسلمانان و کم کردن فاصلة طبقاتی جامعه و استقرار عدالت اجتماعی تلاش میکرد و همة اینها به دلیل موزون ساختن و هماهنگ کردن تحوّلات اجتماعی و کنترل آسیبهای ناشی از توسعة اقتصادی، اجتماعی و سیاسی صورت میگرفت. نتیجهگیری تمدّن اسلامی، تحوّل و توسعهای با رویکرد و جهتگیری معنوی است که بر تحوّل درونی و روانی انسان و آنگاه تحوّلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی استوار است. از نگاه قرآن کریم و سیرة نبوی، دگرگونیها و تحوّلات اجتماعی، مستلزم غایتشناسی و هدفگزینی انسانهاست و مهمترین غایت، مبداء نخستین هستی است. انسان موجودی وابسته و مرتبط با آن است. به همین دلیل، از سویی توسعه و تمدّن اسلامی بر رویکرد هستیشناسانة پیوند انسان با خالق استوار است و از سوی دیگر، رفتارها و عملکرد انسان، عامل اصلی دگرگونیها و تحوّلات اجتماعی به شمار میآید. رسولالله(ص) با این الگوی تمدّنی توانست در مدّت زمان کوتاهی، تحوّلاتی بنیادین در جامعة عربستان به وجود آورد و جامعهای جاهلی را به جامعهای متمدّن با دولتی متمرکز و سازمانها و نهادهای سیاسی، حقوقی و قضایی با قوانین روشن و راهگشا تبدیل سازد. اقدامهای پیامبر(ص) در این زمینه، به تغییر ساختارهای جامعة جاهلی انجامید و پایههای تمدّنی اصیل، خلاّق و فراگیری را بنیان نهاد، به نحوی که جوامع اسلامی و انسانی، از دستاوردهای مادّی و معنوی آن هنوز هم بهرهمند میگردند.مراجعقرآن کریم. ابناثیر شیبانی، علیّ بن أبیالکرم، (1399ق.). اسد الغابة فی معرفة الصّحابة. بیروت: دار صادر. ابن بابویه قمی (صدوق)، محمّد. (1363). من لا یحضره الفقیه. تصحیح و تعلیق علیاکبر غفّاری. جلد سوم. چاپ دوم. قم: انتشارات جامعة مدرّسین. ابنخلدون، عبدلرّحمن بن محمّد. (1337). مقدّمة ابنخلدون. ترجمة محمّدپروین گنابادی. جلد دوم. تهران: انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب. ابنسعد، محمّدبن سعد. (1410). الطّبقات الکبری. بیروت: دارالکتب العلمیّة. ابنکثیر، عمادالدّین. (1966م.). البدایة و النّهایة. تحقیق علی شیری. جلد هفتم. بیروت: دار احیاء التّراث العربی. ابنهشام، عبدالملک. (1363). السّیرة النّبویّة. تحقیق عبدالحفیظ شبلی و دیگران. جلد 1 و 2. چاپ اوّل. تهران: انتشارات ایران. ارسطو. (1371). سیاست. ترجمة حمید عنایت. تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی. اشپولر، برتولد. (1366). جهان اسلام. ترجمة قمر آریان. تهران: انتشارات امیرکبیر. بلاشر، رژی. (1363). تاریخ ادبیّات عرب. ترجمة آ. آذرنوش. جلد اوّل. تهران: مؤسّسة مطالعات فرهنگی. ترنر، برایان اس. (1380). وِبِر و اسلام. ترجمة حسین بستان. قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه. جعفریان، رسول. (1375). تاریخ تحوّل دولت و خلافت. قم: مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی. حائری طباطبائی، سیّد علی بن محمّد. (1418). ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدّلائل. قم: مؤسّسة آل البیت. حتّی، فیلیپ خلیل. (1366). تاریخ عرب. ترجمة ابوالقاسم پاینده. تهران: انتشارات آگاه. حُرّ عاملی، محمّدبن حسین. (1414ق.). تفصیل وسائل الشّیعة إلی تحصیل مسائل الشّریعة. جلد 15. طبع دوم. قم: تحقیق مؤسّسة آلالبیت علیهمالسّلام لإحیاء التّراث. حقوقی، عسکر. (1374). تاریخ اندیشههای سیاسی در ایران و اسلام. تهران: انتشارات هیرمند. حکیمی، محمّدرضا. (1374). الحیاة. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. دورانت، ویلیامز جیمز. (1378). تاریخ تمدّن. مشرق زمین گاهوارة تمدّن. ترجمة احمد آرام. جلد اوّل. ویرایش دوم. چاپ ششم. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. رامیار، محمود. (1362). تاریخ قرآن. تهران: انتشارات امیرکبیر. رودنسون، ماکسیم. (بیتا). اسلام و سرمایهداری. تهران: اتّحاد کارگر. روشه، گی. (1370). تغییرات اجتماعی. ترجمة منصور وثوقی. تهران: نشر نی. زرّینکوب، عبدالحسین. (1362). کارنامة اسلام. چاپ سوم. تهران: مؤسّسة انتشارات امیرکبیر. صدر، سیّد محمّدباقر. (1359). سنّتهای تاریخ در قرآن. ترجمة سیّد جمال موسوی. تهران: انتشارات روزبه. ـــــــــــــــــــ . (1400م.). اقتصادنا. چاپ سیزدهم. بیروت: دارالتّعارف للمطبوعات. طباطبائی، سیّد محمّدحسین. (1417ق.). المیزان. جلد 9 و 10. چاپ اوّل. بیروت: مؤسّسة اعلمی للمطبوعات. طبری، محمّد بن جریر. (بیتا). تاریخ الأمم و الملوک. جلد سوم. مصر: دارالمعارف. طه، حسین. (1346). آیینة اسلام. ترجمة محمّدابراهیم آیتی. چاپ چهارم. تهران: شرکت سهامی انتشار. عبدالجلیل، ج. م. (1363). تاریخ ادبیّات عرب. ترجمة آ. آذرنوش. تهران: انتشارات امیرکبیر. علایلی، عبدالله. (1374). برترین هدف در برترین نهاد. ترجمة محمّدمهدی جعفری. تهران: وزارت ارشاد اسلامی. قوام، عبدالعلی. (1373). سیاستهای مقایسهای. تهران: سمت. لاهوس، اولیویا. (1357). درآمدی بر انسانشناسی. ترجمة سعید یوسف. تهران: نشر سپهر. یعقوبی، احمدبن أبییعقوب. (1379ق.). تاریخ یعقوبی. بیروت: دار صادر ـ دار بیروت. Arendt. H. (1998). The Human Condition. Introduction by: Margaret Canovan. 2th edition. Chicago: the university of Chicago Press. Weber.M. (1958). the City. Trans. 8thedit. By Donmartin Dale and Gertrud veuwirth. NewYork: the Free Press.