بسماللهالرحمنالرحیم
خدمت رسانی در سیرة پیامبر اعظم(ص)
نویسنده: اسماعیل نساجی زواره
منبع: مکتب اسلام، سال46، شمارة 5
اهمیت خدمت رسانی
در آموزههای تربیتی و اخلاقی پیامبر اعظم(ص)، خدمت رسانی و حل مشکلات مادی و معنوی مردم از جایگاه ویژهای برخوردار است. سیرة درخشان آن بزرگوار نشان میدهد آن حضرت در حل مشکلات مردم و رفع نیازها و معضلات آنها، فولالعاده کوشا بودند و در شرایط سخت، به داد بینوایان و رفع حاجت نیازمندان میپرداختند تا آن که فرمایند: «مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَقَدْ سَرَّنِي وَ مَنْ سَرَّنِي فَقَدْ سَرَّ اَللَّهَ؛
[1] کسی که مؤمنی را شادکند، خدا را شاد نموده است».
امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) اوقات خود را به طور منظم و عادلانه بین اصحاب و مسلمانان تقسیم نموده بود. همة آنان را به طور مساوی و به یک چشم نگاه میکرد؛ هرگاه مشغول نماز بود و شخصی نزد او میآمد، آن حضرت(ص) نمازش را به طور اختصار به جای میآورد و سپس از او میپرسید: چه حاجتی داری؟
وقتی نیازش را میگفت، پیامبر(ص) آن را انجام میداد و سپس به نماز میایستاد.
[2] آن حضرت(ص) به قدری درمورد مسألة رفع نگرانی و حل مشکلات مسلمانان حساس بود که فرمود:
«از سکوت و بیتوجهی اهانتآمیز بپرهیزید اگر بعضی از شماها مسئولیتی در جامعه داشته باشید و به درخواست افراد ثروتمند و موقعیتدار زودتر رسیدگی کنید و درخواست زنان بیسرپرست، یتیمان و مساکین را انجام ندهید و آنان را به ذلت و خواری واگذارید، یقین داشته باشید که درحق ضعفا ستم رواداشتهاید».
[3]
همدردی، معیار مسلمانی
در سیرة آن حضرت(ص) خدمت رسانی، وظیفة هر فرد مسلمان و جزو برنامههای اصلی رسالت ایشان است. اهمیت این مطلب به حدی است که در این زمینه میفرماید:
«کسی که شب را به روز برساند و به امور مسلمانان رسیدگی نکند، مسلمان نیست و هرکس صدای انسانی را بشنود که میگوید: ای مسلمانان! به فریادم برسید ولی به او کمک نکند، مسلمان نیست».
[4]
بنابراین، خدمت رسانی و حل مشکلات مردم در جامعة اسلامی به ویژه از سوی مسئولان و صاحبان قدرت و مال امری لازم و ضروری است و شایسته است که هر مسلمان وظیفه شناس و مسئولیت پذیر، در هر پست و مقامی که باشد، در امر خدمت رسانی همّت نماید و تلاش خود را مضاعف گرداند.
خدمت رسانی، وظیفة مسئولان
هر فردی در جامعة مسلمین به اندازة استعداد و کارآیی خود، وظیفة خدمتگذاری به همنوعانش را برعهده دارد. میزان خدمتی که مردم از هر شخص یا گروه اجتماعی انتظار دارند، برحسب برداشت و تصوری است که از موقعیت اجتماعی آنان دارند. با این بیان اگر بگوییم مسئولان و مدیران، سنگینترین مسئولیت را در خدمتگذاری دارند، سخنی گزاف نگفتهایم، بلکه این بیان، خود یک واقعیت اجتماعی از منظری دقیق و موشکافانه است.
در حدیث شریف نبوی میخوانیم که:
«خداوند از بندة خویش در مورد جاه و مقامش سؤال میکند؛ همانگونه که دربارة مالش سؤال میکند، پس میفرماید: ای بندة من! به تو مقام دادم، آیا با آن، مظلومی را یاری کردی یا به فریاد غمگینی رسیدی؟»
[5]
بدین ترتیب روش میشود که رسول اکرم(ص) نسبت به برخورداری از آبرو و شأن اجتماعی، حساب ویژهای بازکرده و برای افرادی که دارای چنین عطیهای هستند، مسئولیت زیادی ترسیم نموده است.
[6]
خدمترسانی به صورت ناشناس
پیامبر(ص) روزی با یکی از یاران خود در صحرای مدینه برای کاری میرفت که پیرزنی را بر سر چاهی مشاهده کرد. او میخواست از چاه آب بکشد و به خیمهاش ببرد، اما درکار خود ناتوان بود.
آن حضرت(ص) نزدیک رفت و فرمود: ای مادر! آیا میخواهی برایت از چاه بکشم؟ آن بانوی سالخورده از پیشنهاد رسول خدا(ص) خوشحال شد. پیامبر(ص) بر سر چاه آمد و مشک را پر از آب کرد و تا خیمة آن پیرزن حمل نمود. شخصی که همراه پیامبر(ص) بود، هرچه اصرارکرد که مشک را از پیامبر(ص) بگیرد، آن حضرت قبول نکرد و فرمود: من به تحمل مشقت و زحمات امت خود سزاوارترم!
بعد از اینکه پیامبر(ص) خداحافظی کرد و به راه افتاد، پیر زن به فرزندانش گفت: مشک را از بیرون خیمه به داخل بیاورید! آنها با تعجب پرسیدند: ای مادر! این مشک سنگین را چگونه به خیمه آوردی؟ او پاسخ داد: جوانمردی زیباروی و خوش سخن با کمال مهربانی آن را به اینجا آورد.
آنها وقتی رسول خدا(ص) را شناختند، به دنبالش دویدند و به دست و پای آن حضرت افتادند و عذرخواهی نمودند. پیامبر(ص) آنان را دعا کرد و با لطف و مهربانی خویش نوازش فرمود.
[7]
آری! سیرة اخلاقی آن حضرت نشان میدهد که ایشان پیروان خود را به کارگشایی و برآوردن حاجت مؤمن تشویق و ترغیب میفرمود. آن حضرت میفرماید: «مَن قضى لأخيهِ المؤمنِ حاجَةً كانَ كمَنْ عَبدَ اللّهَ دَهرَهُ؛
[8] هرکس یک حاجت برادر مؤمن خود را برآورد، چنان است که در همة روزگار خدا را عبادت کرده است».
احوال پرسی و عیادت
تمام افراد جامعه به نوعی از لطف و بزرگواری پیامبر اعظم(ص) برخوردار بودند و در این میان تکریم حضرت نسبت به یاران نزدیکش از همه چشمکیرتر بود. سیرة کریمانة ایشان در برخورد با اصحاب، باعث ایجاد ارتباط عاشقانه و وحدت فکری و اجتماعی میشد؛ به طوری که همه خود را وابسته به این کانون عشق و ایثار میدیدند و هیچگاه پیامبر(ص) را از خود جدا نمیدانستند.
انس بن مالک میگوید: هرگاه رسول خدا(ص) یکی از اصحاب را سه روز نمیدید، دربارة او سؤال میکرد؛ اکر آن فرد در شهر نبود، برایش دعای خیر میکرد؛ اگر حضور داشت، به دیدن او میرفت و اگر مریض بود از او عیادت میکرد.
[9]
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که حضرت فرمودند:
«از حقوق هر مسلمان بر مسلمان دیگر این است که هرگاه با او دیدار کند، بر او سلام کند و هرگاه مریض شود، از او عیادت نماید و هرگاه از دنیا رفت، در تشییع جنازهاش شرکت نماید».
[10]
نیکی به همسایه
حفظ حرمت همسایه و توجه داشتن به ارزشهای انسانی، از وظایف اخلاقی مسلمانان است.
پیامبر اکرم(ص) در این زمینه سفارش نموده است:
«اگر خواستار آن هستید که خداوند و فرستادهاش شما را دوست دتشته باشند، با همسایگان خود به نیکی رفتار کنید و به آنان خدمت نمایید».
[11]
همچنین فرمود:
«کسی که خود را سیر کند ولی همسایهاش در گرسنگی به سر برد به من ایمان نیاورده است».
[12]
ابوذر غفاری میگوید: پیامبر(ص) به من سفارش کرد که هرگاه غذا تهیه میکنی، مقدار آن را چنان زیاد کن که بتوانی مقداری از آن را به همسایة خود بدهی.
[13]
بنابر این یکی از وظایف دینی در برابر همسایگان، رسیدگی به مشکلات و ادای حاجات آنهاست که اگر بدون ریا و ظاهرسازی به قصد قربت انجام شود، موفقیتهای دنیوی و اخروی را به همراه خواهد داشت.
انفاق و ایثار
یکی از اموری که در زندگی درخشان پیامبر(ص) میدرخشد و در کنار برنامههای نخستین ایشان قرار دارد، انفاق با مال است. انفاق و ایثار آن بزرگوار به فقرا و مستمندان به اندازهای بود که هیچکس را از نزد خود مأیوس و ناامید رد نمیکرد.
روزی مرد فقیری نزد آن حضرت آمد و درخواست کمک مالی کرد. نزد پیامبر(ص) چیزی نبود؛ بنابراین به فقیر فرمود: مشکل تو، به خواست خداوند حل خواهد شد. آن مرد به حضرت عرض کرد: پیراهنی را که پوشیدهای به من بده.
نبی مکرم(ص) پیراهنش را از تن بیرون آورد و به او بخشید، درنتیجه در تنگنا قرارگرفت و از خانه بیرون نیامد؛ بنابراین خداوند این آیه را بر پیامبر(ص) نازل کرد:
«هرگز دست خود را برگردنت زنجیر مکن(ترک انفاق ننما) و بیش از حد دستت را باز مکن که در این صورت مورد سرزنش قرار میگیری و از کار فرو میمانی».
[14]
[1].بحارالانوار، مجلسی، ج74، ص78.
[2].همان، ج76، ص273.
[3]. کنزالعمال، متقی هندی، ج6، ص29.
[4]. مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِی يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم(اصول کافی، کلینی، ج2، ص164).
[5]. مستدرکالوسایل، میرزا حسین نوری، ج12، ص429.
[6] . ماهنامة مبلغان، شمارة 50، بهمن و اسفند 1382، ص132.
[7].تفسیر منهجالصادقین، ذیل آیة 4 سورة قلم.
[8].بحارالانوار، ج93، ص383.
[9].همان، ج16، ص232.
[10]. «حقُّ الْمُسْلمِ عَلَى الْمُسْلِمِ اذا لَقیَه أن یُسَلِّمَ عَلَیهِ وَ اذا مَرِضَ أن یَعُودَهُ وَ اذا ماتَ أن یُشَیَّغَ جنازَتَه».(مکارمالاخلاق، حسنبن فضل طبرسی، ص359)
[11].میزانالحکمه، ریشهری، ج2، ص190.
[12]. مستدرکالوسائل، ج2، ص80.
[13].المحجةالبیضاء، ملا محسن فیض کاشانی، ج3، ص425.
[14].وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا(تفسیر نورالثقلین، ج3، صص159، ذیل آیة 29 سورة اسرا)