دعا در سیرة نبوی
منبع: ویکی فقه
دعا،
طلب و درخواست
بندگان از
خدا یا آنچه
معبود میپندارند، برای رسیدن به خواستهها یا دوام داشتهها یا رفع ناملایمات، اعم از مادی و معنوی در زندگی دنیایی یا اخروی، چه در وضع عادی و چه در وضع اضطرار. دعا جزء سیرة
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و در کلام آن حضرت از برترین اعمال شمرده شده است.
- دعا در لغت
واژة «
دعا»، در
لغت برگرفته از کلمة «دعو»، به معنای «متمایل کردن چیزی به سمت خود بهوسیلة صدا و بیان است».
1
بر این اساس، اصل در «دعا»، خواندن با صوت و لفظ است.
- دعا در روایات
از دعا در
احادیث و
روایات پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، به عنوان «برترین
عبادات»
2و3و4و5و6 و «مغز عبادات»
7و8و9و10و11 یاد شده است. عملی که هیچ چیز در نزد
خداوند متعال، گرامیتر از آن نیست.
12و13و14و15
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دعا را کلید (در)
رحمت خواندند
16و17 و آن را سلاح
مؤمن، ستون
دین و نور آسمانها و
زمین معرفی کردند.
18،19،20،21،22،23و24 میفرمودند: «به وسیلة (سلاح) دعا، به استقبال بلایا بروید»
25 و «امواج بلا را با دعا (از خود) برگردانید».
26و27
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر دعا در زمان
آسایش و گشایش تأکید بسیار داشتند و آن را
خیر هر دو سرا برمیشمردند.
28و29
میفرمود: «هرکس میخواهد که خداوند در سختی و مصیبت، دعای او را اجابت کند، هنگام گشایش، فراوان دعا کند».
30و31و32و33و34
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همچنین کم دعا کردن را موجب نزول بلاها معرفی کرده،
35و36 توصیه میفرمودند که «بسیار دعا کنید که دعا، حتی قضای محتوم (تقدیر قطعی خداوند) را بر میگرداند».
37،38و39
میفرمودند: «هیچ چیز نزد خداوند عزوجل محبوبتر از آن نیست که از او درخواست شود، پس هیچ یک از شما شرم نکند از این که از خداوند، درخواست کند»؛
40و41و42و43
«پس هر یک از شما حاجتش را از پروردگارش بخواهد؛ حتی
نمک (غذایش را) و بند کفش پاره شدهاش را از او درخواست کند».
44و45و46
میفرمودند: «هر گاه یکی از شما (چیزی از خدا) میخواهد، بسیار بخواهد؛ چرا که از
پروردگار خویش درخواست میکند».
47و48و49
فرمودند: «خداوند، بسیاری از خوبیها را از بندهاش دریغ میدارد و میفرماید: «به او نمیدهم تا از من بخواهد».
50 و 51
در سیرة نبوی دعا دارای آدابی است که به آن اشاره شده است:
۳.۱ - سادگی الفاظ
از آفتهای دعا تکلفورزی و الفاظ پردازی در دعاهاست. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
مسلمانان را از پرداختن به سجعگویی و انتخاب الفاظ درشت و ثقیل در دعا بر حذر داشته
52و53 فرمودند: «کافی است که هر یک از شما بگوید: «بار خدایا!
بهشت را و هر آن گفتار و کرداری را که بدان نزدیک میگرداند، از تو درخواست میکنم و از آتش و هر آن گفتار و کرداری که موجب نزدیک شدن به آن میشود، به تو پناه میبرم».
54
بررسی دعاهایی که از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نیز
اهل بیت گرامیاش به ما رسیده، نشان میدهد که این دعاها در عین حال که از حیث محتوا، دارای بلندترین مفاهیم معرفتی هستند از نظر سادگی و روانی الفاظ نیز، غالباً در شمار روانترین و سادهترین دعاها به شمار میروند.
۳.۲ - حال دعا
از دیگر مواردی که در احادیث و روایات پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به عنوان جزئی از آداب دعا نام برده شده است، حال دعا است. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مسلمانان را به غنیمت دانستن این فرصتها سفارش میکردند و میفرمودند: «برای هیچ کس درِ دعایی گشوده نشد، مگر آن که خداوند، درِ اجابتی را هم در آن دعا برایش گشوده است. پس هرگاه برای یکی از شما درِ دعایی باز شد، (حال دعا برای دعا کننده پدید آمد) در دعا کردن بکوشد؛ چرا که خداوند عزوجل خسته نمیشود تا آن که شما خسته شوید».
55و56
از جمله این حالتها و فرصتهایی که به فرمودة پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باید مغتنم شمرده شود، هنگام رقت
قلب است. ایشان فرمودند: «اغتَنِموا الدُّعاءَ عند الرِّقَّةِ فإنَّها رحمةٌ؛ دعا هنگام رقت قلب را غنیمت بدانید که رقت قلب سبب رحمت است».
57و58و59و60
از جمله اموری که در سیره و کلام نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدان پرداخته شده، از آن به عنوان یکی از آداب دعا یاد شده،
فروتنی و
تذلل بردن به درگاه احدیت است. خاکساری و فروتنی سائلان درگاه الهی، در احادیث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مصادیقی دارد که در این بخش به مواردی از آن اشاره میشود:
۳.۳.۱ - بلند کردن دستها
از سفارشات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اصحاب و یاران خود، بلند کردن دستها در موقع دعاست. ایشان بلند کردن دستها به هنگام دعا را فروتنی و تذلل به درگاه الهی برشمردند. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: بلند کردن دستها (به هنگام دعا)، از همان خاکساریای است که خداوند عزوجل فرموده است: «ولی نسبت به پروردگارشان خاکساری نکردند و به زاری درنیامدند».
61و62و63و64
میفرمودند: «
پروردگار شما با
حیا و بزرگوار است. او حیا میکند از این که کسی دستهای خود را به سوی او بلند کند و او آنها را خالی و نا امید بازگرداند».
65و66و67و68
روایت شده که «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در هنگام نیایش و درخواست از خداوند دستانش را هم چون مستمندی که
غذا میطلبد بالا میآورد»،
69و70و71و72 آن قدر بالا که سپیدی زیر بغلهایش دیده میشد.
73و74و75و76
به
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سفارش میفرمودند: «بر تو باد بلند کردن دستها به سوی پروردگار، و بسیار پشت و رو کردن آنها».
77و78 میفرمودند: «هرگاه از خداوند عزوجل درخواست کردید، با کف دستانتان از او درخواست کنید و هرگاه از او پناه جستید، با پشت دستانتان از او پناه جویید».
79و80
از دیگر روشهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در ابراز و اظهار تذلل و خاکساری در برابر درگاه الهی این بود که به هنگام دعا دو انگشتش را نزدیک شانههایش (رو به
آسمان میگرفت) و دعا میکرد،
81 و گاه با انگشتش اشاره میکرد؛ ولی آن را تکان نمیداد.
82و83
تضرع و زاری به درگاه الهی نیز از دیگر مصادیق تذلل و خاکساری به درگاه الهی به هنگام دعا به شمار میرود. در احادیث و روایاتی که از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دست ما رسیده است از گریستن بنده از ترس خدا، به عنوان «کلید رحمت و نشانة پذیرش و در استجابت (دعا)» یاد شده است.
84و85
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خود نیز به هنگام دعا و درخواست از خداوند بسیار میگریست.
86 چندان که از شدت تضرع و زاری نزدیک بود که
عبا از دوش حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیفتد.
87و88
از
امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده که: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شب نوبتی
ام سلمه، در خانة او بود. ام سلمه متوجه شد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بستر نیست و از اینرو، بنا به خصلت زنانه، دچار
شک و بددلی شد. پس برخاست و در اطراف خانه، به جستجوی ایشان پرداخت. ناگاه، دید که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در گوشهای از اتاق، ایستاده و دستهایش را به طرف آسمان برداشته است و گریه میکند و میگوید: «بار خدایا! خوبیهایی را که ارزانیام داشتهای، هرگز از من باز مگیر... بار خدایا! هرگز مرا (به اندازة) چشم بر هم زدنی، به خودم وا مگذار».
ام سلمه برگشت و شروع به گریستن کرد، تا جایی که از صدای
گریة او، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برگشت و به او فرمود: «ای ام سلمه! چرا گریه میکنی؟» عرض کرد: «پدر و مادرم به فدایت، ای رسول خدا! چرا گریه نکنم، در حالی که شما با آن مقامی که نزد خدا داری و خداوند، همة
گناهان قبل و بعد تو را آمرزیده است (این گونهای)...؟!
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «ای ام سلمه! چه چیز مرا در امان میدارد؟ خداوند، یونس بن متی را یک چشم برهم زدن، به خودش واگذاشت و در نتیجه، آن شد که شد».
89و90
از
عایشه -
همسر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) - نیز روایتی نقل شده که در آن آمده: «شبی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
نماز ایستاد و
قرآن خواند و گریست. سپس نشست و قرآن خواند و دعا کرد و گریست. باز نشست و قرآن خواند و دعا کرد و گریست و چون تمام کرد و به بستر رفت، باز قرآن خواند و گریست، چندان که گونهها و محاسنش از اشک، تر شد. گفتم: ای پیامبر خدا! آیا نه این است که خداوند، گناهان گذشته و آیندة تو را آمرزیده است؟ فرمود: «چرا؛ اما آیا بندهای سپاس گزار نباشم؟».
91
از دیگر آدابی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
مسلمانان را بدان سفارش میفرمود پایین آوردن صدا به وقت دعاست. ایشان بلند کردن صدا در دعا را از جمله اموری دانستند که خداوند آن را خوش ندارد،
92و93و94
میفرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ! ارْبَعُوا عَلَی أَنْفُسِکُمْ؛ أَمَا إِنَّکُمْ لَا تَدْعُونَ أَصَمَّ وَ لَا غَائِباً وَ إِنَّمَا تَدْعُونَ سَمِیعاً قَرِیباً مَعَکُمْ؛ ای مردم! صدایتان را پایین بیاورید؛ چرا که شما ناشنوایی یا غایبی را صدا نمیزنید؛ بلکه شنوای نزدیکی را صدا میزنید که همواره با شماست».
95و96و97
برخی از
مفسران در
تفسیر این
آیه از قرآن که: «و نمازت را با صدای بلند و یا با صدای بسیار آهسته مخوان»
98
به حدیثی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) استناد جسته؛ منظور این آیه از «صلاة» را دعا دانستند.
99و100و101
و گفتند: «در هنگام دعا کردن، صدایت را بلند مکن که چون گناهانت را یاد کنی، دیگران بشنوند و بدانها سرزنشت کنند».
102
قاطعیت در دعا نیز از دیگر آداب دعا از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر شمرده شده است. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مسلمانان میخواستند که اگر خواهان اجابت دعایشان از سوی خداوندند، دعای خود را با لفظی قاطعانه از خدا بخواهند؛ میفرمودند: «هرگاه یکی از شما دعا کرد، در دعا قاطع باشد و نگوید: خدایا! اگر میخواهی، بده؛ چرا که خداوند، وادار کنندهای ندارد».
103و104و105و106
ایشان همچنین اصرار و سماجت کردن در دعا را نیز از دیگر آداب دعا برشمردند و سماجت کنندگان در دعا را، محبوب خداوند، بیان کردند،
107و108و109و110و111 و فرمودند: «خداوند رحمت کند بندهای را که از خداوند عزوجل حاجتی بخواهد و در دعایش پافشاری ورزد؛ خواه دعایش مستجاب شود، خواه نشود» سپس این آیه را تلاوت کرد: «پروردگارم را میخوانم. امیدوارم که در خواندن پروردگارم، محروم نباشم».
112و113و114
از مصادیق اصرار و پافشاری در دعا تکرار دعا و درخواست است. در سیرة رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده که ایشان هرگاه دعایی میکردند، سه بار درخواستش را تکرار میکرد.
115و116و117و118
بلند همتی و داشتن طبعی منیع در دعا نیز از دیگر آدابی است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در برخی از احادیث و روایات خود بدان پرداختهاند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اصحاب و یاران خود سفارش میفرمود: از خدا بخواهید و (در این خواستن از خداوند) فراوان
119و120 و بزرگ بخواهید؛ چرا که هیچ چیز برای او سنگین نیست.
121و122
در روایتی بلند، از امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) آمده: «عادت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر این بود که هرگاه چیزی از او خواسته میشد، اگر میخواست انجامش دهد، میفرمود: «باشد» و اگر نمیخواست انجامش دهد، سکوت میکرد و هرگز، پاسخ «نه» نمیداد. روزی، بادیه نشینی نزد ایشان آمد و چیزی خواست. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سکوت کرد. دوباره خواست. باز هم سکوت کرد. بار سوم خواست. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با حالت تشر، به او فرمود: «ای اعرابی! هرچه میخواهی، تقاضا کن». ما به حال او غبطه خوردیم و گفتیم: الآن، بهشت را تقاضا میکند. بادیه نشین گفت: مرکبی از تو میخواهم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: باشد. سپس فرمود: «باز هم بخواه». گفت: توشه هم میخواهم. فرمود: «اشد».
ما از این درخواستها تعجب کردیم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «چه قدر فرق است میان درخواست این بادیه نشین و درخواست آن پیر زن
بنی اسرائیل»! آنگاه فرمود: «
موسی (علیهالسّلام) فرمان یافت که از
دریا بگذرد؛ پس چون به دریا رسید، مرکبها را هی زدند؛ اما آنها باز میگشتند و از رفتن امتناع میکردند. موسی (علیهالسّلام) گفت: پروردگارا مرا چه شده است؟ بدو فرمود: «تو نزدیک
قبر یوسف هستی. استخوانهای او را هم با خودت ببر».
اما قبر با زمین، یکسان شده بود و موسی (علیهالسّلام) نمیدانست کجاست. گفتند: اگر کسی باشد که جای قبر را بداند، آن کس، پیر زنی از بنی اسرائیل است. شاید او بداند که قبر کجاست. موسی (علیهالسّلام) او را احضار کرد و فرمود: تو میدانی قبر یوسف کجاست؟
گفت: آری.
فرمود: آن را نشانم بده.
گفت: نه به خدا، مگر آن که آن چه از تو میخواهم، به من بدهی.
فرمود: باشد.
گفت: از تو میخواهم که در بهشت، با تو در یک درجه باشم.
فرمود: (فقط) بهشت را بخواه.
گفت: نه. فقط با تو باشم.
موسی (علیهالسّلام) سعی داشت او را از نظرش منصرف کند که خداوند تبارک و تعالی به او
وحی فرمود که: «هر چه میخواهد، به او عطا کن؛ زیرا از (درجة) تو، چیزی کم نخواهد کرد». موسی (علیهالسّلام) به آن پیرزن، قول داد و او جای قبر را نشانش داد و موسی استخوانها را بیرون آورد و از دریا گذشت».
123و124و125و126و127و128و129
۳.۷ - عمومیت در دعا
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مسلمانان توصیه میفرمود که «هرگاه دعایی میکنید دایرة دعایتان را وسیع بگیرید و آن را به همة مردان و
زنان مؤمن تعمیم دهید، زیرا چنین دعایی به اجابت نزدیکتر است».
130و131
روایت شده که: «روزی مردی در حضور رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مقام دعا عرض کرد: خدایا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بیامرز، مرا (نیز) بیامرز. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: چرا دور رحمت خدا را سنگ چین کردی؟ چرا فقط من و تو؟ هرگاه دعا میکنید به دعای خود عمومیت دهید که اجابت را حتمی میکند».
132و133و134
تعجیل در استجابت دعا نیز از دیگر مواردی برشمرده شده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بیان آن احادیث و روایاتی را بیان فرمودند. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «هیچ کس نیست که از خدا چیزی بخواهد، مگر آن که خواستهاش را اجابت میکند؛ یا در همین
دنیا به او میدهد، یا گناهانش را به اندازة آن چه دعا کرده است، از او میزداید به شرط آن که برای گناهی یا بریدن پیوند خویشاوندی دعا نکند و یا (برای برآورده شدن دعایش) شتاب نورزیده باشد. گفته شد: ای پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)! شتاب کردن چیست؟ فرمود: «بگوید: بارها پروردگارم را خواندم؛ اما اجابتم نکرد، پس خسته شود و دعا کردن را وا نهد».
135و136و137
از دیگر لوازم و آداب دعا، خوشبین بودن به استجابت آن، از سوی خداوند است از اینرو پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مسلمانان توصیه میفرمودند که: «خدا را با یقین داشتن به اجابت، دعا کنید و بدانید که خداوند، دعایی را که از دلی غافل و بیتوجه برخیزد را مستجاب نمیکند».
138و139و140و141
در حدیثی دیگر نیز از آن بزرگوار آمده که: «به هر که (توفیق) دعا داده شود، از اجابت، محروم نمیشود؛ چرا که خداوند عزوجل میفرماید: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم».
142و143و144و145و146
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به آمین گفتن پس از دعا بعنوان پایان بخش دعاها تاکید و سفارش فراوان داشتند.
147و148و149 ایشان آمین را "مهر پروردگار جهانیان بر (دعای) بندگان مؤمنش" توصیف کردند.
150و151و152
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همچنین دعا کننده و آمین گو را در مزد، شریک یکدیگر بیان کردند و فرمودند: «الدَّاعِي وَ الْمُوَمِّنَ فِي الْاَجْرِ شَرِيكَان».
153و154و155و156
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) استجابت دعاها از سوی خداوند را به شروطی منوط دانستند که در این بخش به برخی از این موارد اشاره کرده، از میان احادیث وارده از سوی آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، به تعدادی از این روایات استشهاد میکنیم:
۴.۱ - صفای باطن
در برخی روایات صادره از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، از صفای باطن و پاکی ضمیر، بهعنوان یکی از شروط استجابت دعا یاد شده و از مسلمانان خواسته شده که: «فَاسْئلوااللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ؛» (مقصود از قلب طاهر به فرمودة امام صادق (علیهالسّلام) دلی است که در آن خاطرهای به جز خاطرة خدا نباشد. «القَلبُ السَّليمُ الذي يَلقَى رَبَّهُ، وَ لَيسَ فيهِ أحَدٌ سِواهُ؛
157و158 با انگیزه و
نیت صادقانه و دلی پاک از خدا مسئلت کنید».
159و160و161و162
از دیگر شروطی که در احادیث و روایات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرط استجابت دعا از سوی خداوند، ذکر گردیده است. داشتن حضور قلب در دعاست. ایشان دعای برخاسته از دل فرد
غافل و بیتوجه را، مورد پذیرش و استجابت از سوی خداوند ندانستند.
163و164و165و166
و فرمودند: «دعایی که همراه با حضور قلب باشد رد نمیشود».
167
لقمه حلال از دیگر مواردی است که در احادیث و روایات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از آن به عنوان یکی از شروط استجابت دعا یاد شده است. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دعا را کلید حاجت عنوان کرده و لقمههای حلال را دندانههای آن کلید دانستند،
168 و فرمودند: «هرکه خوش دارد دعایش مستجاب شود، باید درآمدش را پاک گرداند».
169و170و171
و در حدیثی دیگر آمده: «بنده، دستش را به سوی خدا بر میدارد، در حالی که خوراکش
حرام است. با چنین وضعی، چگونه دعایش پذیرفته شود؟».
172
روایت شده که روزی مردی خطاب به حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفت: «دوست دارم دعایم مستجاب شود. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پاسخ او فرمود: از حرام دوری کن، دعایت مستجاب میشود».
173
ابن عباس نیز روایت کرده که «چون این آیه نزد پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تلاوت شد: «ای مردم! از آن چه در زمین، حلال و پاکیزه است، بخورید».
174 سعد بن ابی وقاص برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! دعا کن که خدا مرا مستجاب الدعوه گرداند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به او فرمود: «ای سعد! خوراکت را پاک گردان تا مستجاب الدعوه شوی.
سوگند به آن که جان
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در دست اوست، بندهای که لقمة حرام وارد شکمش میکند، چهل
روز، هیچ عملی از او پذیرفته نمیشود. هر بندهای که گوشتش از حرام و
ربا بروید،
آتش به او سزاوارتر است».
175و176و177
عمل نیز در احادیث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یکی از شروط استجابت دعا معرفی شده است. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دعا کنندة بدون عمل را به تیراندازی تشبیه کردند که با کمان بیزه، تیراندازی میکند.
178و179و180
فرمودند: «از خداوند عزوجل فرمان برید تا او نیز (با اجابت خواستههایتان) از شما فرمان برد».
181و182
خداوند برخی دعاها و خواستههای بندگانش را به خاطر مصلحت و یا حکمتی برآورده نمیسازد. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «آدمی حاجتی را از خدا میطلبد؛ اما خداوند، به خاطر خیر و مصلحتش، آن را از او دور میگرداند و نمیدهد...»
183و184
همچنین ایشان در روایت دیگری فرمودند: «همانا بنده در آستانة رسیدن به حاجتی از حاجتهای دنیا قرار میگیرد؛ اما خداوند از فراز هفت آسمان، یاد او میکند و میفرماید: «
فرشتگان من! این بندهام به حاجتی از حاجتهای دنیا نزدیک شده است. اگر آن را برایش بگشایم، دری به سوی آتش گشودهام. پس، آن را از او دور کنید...».
185
علاوه بر مواردی که در بالا اشاره شد که در صورت نبودش، آنها نیز از موانع استجابت دعا برشمرده میشوند، از دیگر مواردی که میتوان تحت عنوان موانع استجابت دعا بدان اشاره کرد، میتوان به این موارد اشاره کرد:
۵.۱ - ستم کردن
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
ستم به دیگران را موجب عدم اجابت دعا از سوی خداوند دانستند و فرمودند: «ستم نکنید که در این صورت، دعا میکنید و دعایتان مستجاب نمیشود،
باران میطلبید و نازل نمیشود، و (از خدا) یاری میجویید و یاری نمیشوید».
186و187
بریدن از خویشاوند و ترک
رحم نیز از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مواردی برشمرده شده که مانع استجابت دعا میشود. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «بریدن پیوند خویشاوندی، مانع اجابت دعا میشود».
188و189
از جمله اموری که مانع استجابت دعا میشود
امید بستن به غیر خداست. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «هرگاه یکی از شما خواست که آن چه را از پروردگارش درخواست میکند، به او بدهد، باید از همة مردم، چشم امید بر کند و به غیر خدا، هرگز امیدی نداشته باشد. پس خدا هرگاه قلب بندهای را اینگونه دانست، هرچه را که او از خدا بخواهد، به او عطا میکند».
190
در احادیث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اوقاتی به عنوان بهترین زمانهای استجابت دعا معرفی شدهاند که از جملة این زمانها میتوان به شبهای جمعه،
191و192و193 نیمة
شعبان،
194 شب
عرفه،
195 شبهای عیدین قربان و فطر،
196 دل شب،
197و198و199 هنگام سحرگاهان،
200و201 هنگام
اذان،
202و203و204 بین اذان و
اقامه،
205و206و207
هنگام
نماز،
208و209و210 در
سجده،
211و212و213 روز جمعه،
214و215و216 اول
رجب،
217 ماه رمضان،
218و219و220 و... اشاره کرد.
۷ - با فضیلتترین مکانها برای دعا
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همچنین در بیانات خود از برخی اماکن به عنوان با فضیلتترین مکانها جهت استجابت دعا یاد کردند، از جمله این که در روایتی از ایشان آمده در هفت موطن دستها را به دعا بلند کنید: «در نماز، در هنگام دیدن
کعبه، در بالای
صفا و مروه، در شامگاه عرفه، در جمع، در دو جمره، و برای(نماز) میت.
221و222و223
پانویس
- زکریا، ابوالحسن احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۵۸.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۱.
- دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۱.
- ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۰۰۲.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۵.
- دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۱.
- دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۷۸.
- حلی، ابن فهد، عدة الداعی، ص۲۹.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، الدعاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳، ص۲۴.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۴۸.
- شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۱۳۱.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۴، ص۳۶۰.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۶۶.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، ص۲۴۹.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۴۹.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۲.
- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۶۸.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۶۸.
- کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۲۲.
- ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، قم، سید الشهداء علیهالسّلام، ۱۴۰۵، بی تا، ج۴، ص۱۹.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۶۹.
- ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی، ج۱، ص۳۴۴.
- قضاعی، محمد ابن سلامه، مسند الشهاب، ج۱، ص۱۱۷.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۳۳۵.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۸۳۱.
- عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، ج۱، ص۳۶۱.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۱۲.
- شهید ثانی، زین الدین بن نورالدین، مسکن الفؤاد، ص۴۴.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۱۹.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۸۲.
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۴۶۲.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۷۲۹.
- ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی، پیشین، ج۱۱، ص۲۸۳.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۶۷.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۲۰.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۵۱.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۳.
- بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۱۳، ص۳۷.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۱.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۲، ص۷۰.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۲.
- ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۴، ص۲۹۳.
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۹۸۳، ج۵، ص۲۴۳.
- هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۵۰.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۴۹.
- کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۸، ص۱۹۲.
- ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۱۷۲.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۲، ص۳۰۱.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۷۵.
- نسفی، عبدالله بن احمد، تفسیر النسفی، ج۱، ص۳۵۴.
- فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، بی تا، ج۲، ص۲۹۲.
- معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۶، ص۱۹۶.
- معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۶، ص۱۹۶.
- طوسی، محمد بن حسن، امالی طوسی، ص۶.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۸.
- قضاعی، محمد ابن سلامه، مسند الشهاب، ج۱، ص۴۰۲.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۹۰۴.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۱۰۲.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۳۰.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۲، ص۵۸۶.
- بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۱۱۰.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۸۵.
- ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، قم، سید الشهداء علیهالسّلام، ۱۴۰۵، بی تا، ج۲، ص۴۷.
- سجستانی، ابن الاشعث، سنن ابی داوود، تحقیق سعید محمد اللحام، دار الفکر، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۱، ص۳۳۴.
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۹۸۳، ج۵، ص۲۱۷.
- بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص۲۱۱.
- ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۱۶۱.
- بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۸، ص۶۲.
- دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۱۳.
- ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۷۴.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۲۲.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۸۲.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۲۱.
- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۶، ص۱۲.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی، بی تا، ج۲، ص۶۱۲.
- برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۱، ص۱۷.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۶، ص۳۹۲.
- کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۲۶.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۸۷.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی، بی تا، ج۴، ص۳۲۰.
- بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص۱۳۲.
- نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۱، ص۳۷۶.
- دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۳.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۴۷.
- سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ص۲۰.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۲۲.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۳۹.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، جزائری، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج۲، ص۷۵.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۱۷ – ۲۱۸.
- دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲، ج۱، ص۹۱.
- صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۲، ص۲۷۴.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۵۵۳.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۳۸.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۴، ص۳۹۴.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۴، ص۱۶.
- سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۳۴۱.
- اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۰.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۱۵، ص۱۲۳.
- بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق عبدالرزاق المهدی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۰، ج۳، ص۱۶۹.
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۳ش، ج۱۱، ص۳۲۴.
- رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰، ج۲۱، ص۴۱۹.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۰۱.
- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۸، ص۶۳ – ۶۴.
- کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۷، ص۲۳.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، بیروت، چاپ اول، ۱۹۸۶، ص۱۳۴.
- ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، قم، سید الشهداء علیهالسّلام، ۱۴۰۵، بی تا، ج۲، ص۲۲۳.
- شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۱۳۱.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۲۰.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، الدعاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳، ص۲۸.
- قضاعی، محمد ابن سلامه، مسند الشهاب، ج۲، ص۱۴۵.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۷۵.
- حلی، ابن فهد، عدة الداعی، ص۲۰۲.
- مریم/سوره۱۹، آیه۴۸۰.
- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۳.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۳۹۴.
- سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۳۴۱.
- ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۲۰۴.
- حلی، ابن فهد، عدة الداعی، ص۴۲.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۵.
- حلی، ابن فهد، عدة الداعی، ص۴۲.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۵.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۵۵.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۴۰ – ۴۱.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۷، ص۳۷۴.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۱۶ – ۶۱۷.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۹۳ – ۱۹۴.
- حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۳۷۵.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۲، ص۶۲۴.
- بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۳، ص۱۸۵.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۸۵.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۸۷.
- دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۳۹۴.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۴۴ش، ص۱۶۲.
- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، ج۸، ص۸۷.
- بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۳، ص۳۵۳.
- ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۲۵۷.
- دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۹۵.
- ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۱۷۷.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۷۰.
- طوسی، محمد بن حسن، امالی طوسی، ص۴۵۲.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳، ج۱، ص۲۰۲.
- ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۸۴ – ۸۵.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۸۷۳.
- غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.
- سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، قم، مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۱، ص۱۷.
- سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۲۱۳.
- ضحاک، احمد بن عمرو، الآحاد و المثانی، تحقیق باسم فیصل احمد الجوابره، دار الدرایه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۳، ص۱۱۹.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، الدعاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳، ص۸۹.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۸.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱، ص۵۵۹.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۴۰.
- کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۳۱.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۴۱.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۷۵.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۶.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، جزائری، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج۲، ص۱۲۳.
- سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ص۲.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۱۵۴.
- فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج۱، ص۳۴۵.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا علیهالسّلام، ج۲، ص۲۶۵.
- دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۹۵.
- ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۱۷۷.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۷۰.
- ابن ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۸.
- محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۶، ج۱۰، ص۲۱۱.
- کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۶۵.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۲۷.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۷۳.
- دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۲.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۱۲۹.
- بقره/سوره۲، آیه۱۶۸.
- هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۲۹۱.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۶، ص۳۱۱.
- سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، قم، مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۱، ص۱۶۷.
- کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۲۴.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۱۹.
- عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص۱۱۰.
- کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۱۵.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۶۸.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بی جا، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج۱۱، ص۲۸۴.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۰۵.
- محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۶، ج۱۰، ص۲۲۵.
- هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۵، ص۲۳۵.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدرر المنثور، ج۱، ص۳۲۵.
- محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۳۴.
- حلوانی، حسین بن محمد، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، قم، مدرسه الامام المهدی عجّلاللهفرجهالشریف، چاپ اول، ۱۴۰۸، ص۳۷.
- ابوطالب یحیی بن حسین، تیسیر المطالب فی امالی ابی طالب، صنعاء، مؤسسه امام زید بن علی، چاپ اول، ۱۴۲۲، ص۳۲۸.
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۵۶۳.
- حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۴۶۱.
- متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۵۹.
- صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۴، ص۳۱۷.
- سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ص۳۲۵.
- صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۴، ص۳۱۷.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۵، ص۲۳۵.
- سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۲، ص۴۸۵.
- نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۶، ص۲۰۱.
- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۹۴.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۶۷.
- کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۷، ص۳۵.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۹، ص۸۴.
- هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱، ص۳۳۴.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، ۱۴۰۷، ص۳۶.
- شیخ بهایی، محمد بن حسین، مفتاح الفلاح، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵، ص۴۶.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۴۹.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۹ – ۲۱۰.
- فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج۱، ص۳۱۸.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی صدوق، ص۶۷۱.
- سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۲۰۰.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۴۲۱.
- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۲، ص۴۹ – ۵۰.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۳۹۹ – ۴۰۰.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۳۰.
- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۵.
- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۵.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۶۷.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۹۷.
- فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، قم، انتشارات رضی، بی تا، ج۲، ص۳۳۹
- کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۹، ج۱، ص۲۶۸.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، االدرر المنثور، ج۱، ص۱۲۱.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بی جا، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج۱۱، ص۳۰۵.