سیرة پیامبر اعظم در روابط خارجی
نویسنده: سید محمد یعقوب موسوی
1
منبع:
مجلة پژوهشنامة فقهی(فقه پژوهان) بهار 1386، شمارة 1
مقدمه
پیامبراکرم(ص) به عنوان یک انسان کامل هیچگاه برطبق هوای نفس کاری را انجام نمیداد و در تمام اعمال ورفتارشان از اصول و قواعد ویژهای، پیروی مینمود که برگرفته ازمتن قرآن ومنطبق با وحی الهی بود؛
2 به همین دلیل خداوند در قرآن مجید میفرماید: لکم فی رسول الله اُسوة حسنة
3 به همین دلیل رفتار، گفتار و کردارشان درهربعدی الگوی زندگی برای همة انسانها درهمة زمانها و مکانها میباشد. یکی از آن ابعاد، سیرة پیامبر در روابط خارجی و راز و رمز موفقیت حضرتش درآن عرصه است؛ به ویژه آن که باوجود فشارها و مشکلات طاقت فرسا آن حضرت موفق گردید در مدت کوتاهی اسلام را به بیرون ازمرزهای جزیرة العرب بگستراند واندام سترگ تمدنهای بزرگ را به لرزه درآورد. از این رو لازم و ضروری مینماید که دراین رابطه هرچه بیشتر بحث وپژوهش صورت گیرد، تا الگو و مبنای رفتار مسلمانان در عرصة روابط خارجی قرارگیرد. به همین منظور ما مطالبی را در ذیل گردآوردهایم. امیدواریم که این گام کوچکی باشد در این عرصة بزرگ.
تعریف واژگان:روابط خارجی
پیش از آن که به اصل بحث بپردازیم سزاوار است برخی از واژگان کلیدی را که ارتباط تنگاتنگ با موضوع پژوهش دارد و از مقومات بحث به شمار میرود تعریف نماییم و توضیح دهیم تا از این مباحث نتیجة بهتری گرفته باشیم.
الف) سیره:
«سیره» اسم مصدر از باب «سار یسیر سیرا» به معنای رفتن است و مصدر آن از باب تفعیل «تسیر» به معنای راه انداختن و به راه واداشتن میباشد.
4
و نیز گرفته شده «سیره» بر وزن فعله مشتق از «سیر» به معنای حرکت در روز و شب و «سری» به مفهوم حرکت در شب است.
5
بعضی، واژة «سیر» را به معنای رفتن، جریان داشتن و حرکت کردن گرفتهاند. برخی هم گفتهاند به معنای حرکت در روی زمین و به دیگر سخن: به معنای، راه رفتن گذشتن و عبور کردن است.
6
با توجه به معنای«سیر» واژه شناسان معنا ومفهوم «سیره» رایک نوع حرکت کردن، ویک نوع رفتن، و به عبا رت بهتر نوع سبک و کردار و رفتار و منش دانستهاند.
7
«سیره» در اصطلاح طریقه، هیئت وحالت انسان یعنی نوع رفتار وکردار اوست.
8
در اصطلاح تاریخ نویسان صدر اسلام «سیره» به معنای شرح حال وتاریخ زندگی پیامبر(ص) بوده است و بعدها به روش و مِتُد زندگی پیامبر(ص) وهمچنین اهل بیت آن حضرت ونوع رفتار و کردار ایشان در زمینههای گوناگون اطلاق شده است.
با توجه به مطا لب فوق، «سیرة پیامبر» یعنی سبک پیامبر، متدی که پیغمبر در عمل و روش برای مقاصد خودش به کار میگرفت.
9
ب)روابط خارجی
روابط خارجی به مجموعة روابط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و دیپلماسی میان دولتها و ملتها گفته میشود. تفاوت روابط خارجی با سیا ست خارجی در آن است که سیاست خارجی به مفهوم امروزی خود، تنها به سیاستهایی گفته میشود که مجری آنها وزارت خارجة دولتها باشد و از کانال آن وزارت پایهریزی گردد. به دیگر سخن؛ سیاست خارجی عبارت است از سیاست یک دولت در کنش متقابل با دیگر دولتها و خلقها
10روابط دیپلماتیک هم عبارت از روابطی میباشد که بین دولتها پس از شناسایی یکدیگر و توافق در برقراری روابط، با اعزا م نماینده ایجاد میشود. به بیان دیگر؛ روابط دیپلماتیک شامل کلیة ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است که بین دو یاچند دولت از طریق نمایندگیهای دیپلماتیک دولتها صورت میگیرد. پس روابط دیپلماتیک به روابط میان دولتها گفته میشود و شامل روابط میان ملتها وسازمانهای غیردولتی نمیگردد. بنابراین روابط خارجی مفهوم وسیعتری از سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک دارد و هدف ما در این مقاله بررسی رفتار پیامبر(ص) درعرصة روابط خارجی به معنای وسیع کلمه است و شامل هرگونه روابط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و دیپلماسی میگردد.
طرح بحث
با بررسی سیرة پیامبر اعظم(ص) در روابط خارجی و اقدامات دیپلماتیک در زمانها و مکانهای مختلف میتوان رفتارهای گوناگونی را مشاهده کرد که هرکدام بر طبق اصول مشخصی شکل گرفته و در جای معینی نیز به کار گرفته شده است و همچنین برای اجرای آن مکانیزمهای خاص و روشهای ویژهای مورد استفادة رسول گرامی قرار گرفته است.
در این پژوهش تلاش شده است برخی از آن اصول و ابزار، گردآوری شود. به همین منظور مقالة حاضر در دو بخش ذیل تنظیم و ارائه میگردد:
الف) مبنای سیرة پیامبر(ص) در روابط خارجی
ب) ابزار سیرة پیامبر در روابط خارجی
الف) مبنای سیرة پیامبراعظم (ص) در روابط خارجی
مبانی رفتار پیامبر اکرم (ص) در روابط خار جی برگرفته از قرآن مجید است و مهمترین آن اصول ذیل میباشند:
- اصل دعوت و جهاد
- اصل نفی سبیل و عزت اسلامی
- اصل صلح و همزیستی مسالمت آمیز
- اصل التزام به قراردادها واحترام به پیمانها
- اصل دعوت و جهاد
مسئلة دعوت در آثار دینی مسلمانان از جایگاه والایی برخوردار است و یکی از مهمترین عناصر در روابط خارجی اسلام به شمار میآید. در متون دینی آمده است که مسلمانان قبل از دعوت به توحید ونبوت، حق نبرد با کافران را ندارند و فقها نیز آن را به عنوان یک اصل مسلم در فقه پذیرفتهاند.
11
در متون حدیثی بابی به این موضوع اختصاص یافته و روایات فراوانی در اهمیت دعوت و نحوه و کیفیت آن گردآوری شده است.
12
قرآن مجید نیز آیات فروانی در رابطه بادعوت دارد و حتی در برخی از آیات دعوت به عنوان وظیفة اصلی پیامبر گرامی اسلام تلقی شده است. در آیاتی از سورة احزاب چنین آمده است:
«یا ایهالنبی انَا ار سلنک شاهدا ومبشرا ونذیر ا و داعیا الی اللَه باذنه و سراجا منیرا»
13
ای پیامبر! ما تو را گواه وبشارت دهنده وانذار کننده فرستادیم وتورا دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغ روشنی بخش قراردادیم.
پیامبر گرامی اسلام نیز درروابط خارجی و برخورد با سرا ن کشورها به اصل دعوت، ارزش و اهمیت فوق العاده داده وآن را همواره به عنوان نخسیتین و مهمترین مبنای روابط خارجی خویش قرار داده است.
امام علی(ع) درروایتی میفرماید: هنگامی که پیامبر مرا به یمن میفرستاد، فرمود یاعلی اگر خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند بهتر از تمام آن چیزی است که آفتاب برآن میتابد.
14
پیامبر گرامی اسلام چنان به اصل دعوت اهمیت میداد که درجنگها نیز ابتدا به دعوت میپرداخت وحتی آنانی را که قبلاً دعوت کرده بود، مجدداً به اسلام فرامیخواند.
15 باوجود آن که دعوت پیامبر اعظم(ص) قبلا به یهودیان خیبر رسیده بود، حضرتش سه روز سفیران و دعوت گران خویش را به نزد آنان فرستاد تا آنان را مجدداً به اسلام فراخوانند.
16
از نامههایی که به سران کشورهای جهان توسط رسول اعظم(ص) فرستاده شده است نیز به خوبی اهمیت دعوت در روابط خارجی آن حضرت روشن میگردد؛ که ما برای نمونه برخی از این نامههارا نقل میکنیم:
رسول خدا(ص) در نامه به کسری، پادشاه ایران زمین چنین میآورد:
بنام خداوند بخشنده ومهربان. از محمد ابن عبدالله رسول خدا به خسرو پرویز، بزرگ پارس: درود و ایمنی عذاب برکسی که پیرو هدایت گردد، به خداو فرستادة او، ایمان آور که آفریدگاری جزخدای یگانة بیهمتا نیست و محمد بنده وفرستادة اوست. من تو را به سوی خدا دعوت میکنم؛ زیرا که من پیامبر خدا برهمة مردمان هستم؛ تا زنده دلان را هشدار دهم و کلمة عذاب بر کافران مسلم گردد. از این رو اسلام آور تا ایمن مانی؛ چرا که اگر ایمان نیاوری بیگمان گناه همة مجوسیان برگردن توخواهد بود.
17
و در نامة دیگری به پادشاه روم مینویسد:
بنام خداوند بخشنده و مهربان. ازمحمد رسول الله بنده و فرستادة خدا به هر قل بزرگ روم. درود بر کسی که راه هدایت در پیش گیرد. اما بعد: من تو را به سوی دین اسلام دعوت میکنم. اسلام آور تا ایمن مانی. اگر اسلام آوری خداوند دو بار به تو پاداش خواهد؛ داد وگرنه گناه همة رومیان را به گردن خواهی داشت.
18 سپس آیة مباهله را ذکر میکند.
19
با توجه به آن که در آن روز روم و ایران به عنوان دو ابر قدرت مطرح بودند به گونهای که قلمرو امپراتور روم در آن زمان از اروپا تا شمال آفریقا و قسمتی از خاورمیانه گسترده بو د،
20 پیامبر اسلام، چنین فردی را قاطعانه به اسلام دعوت میکند. این در قدم نخست بیانگر اهمیت وجایگاه ویژة دعوت درسیرة سیاسی پیامبر(ص) در روابط خارجی میباشد. ضمن آن که این نامهها قواعد و شیوههای دعوت، مبانی و اصول دعوت و همچنین مراحل دعوت را به ما میآموزد. ما بحث را در رابطه بامراحل دعوت پی میگیریم. در نامههای پیامبر گرامی اسلام جملة (اسلم تسلم) به چشم میخورد؛ یعنی: اگر دعوت براساس تبلیغ مسالمت آمیز را نپذیری و لجاجت نمایی در امان نخواهی بود. از این جمله استفاده میشود که دعوت دارای دو مرحله است:
الف) تبلیغ مسالمت آمیز؛
ب) برخورد قهر آمیز ومسلحانه با جلوگیری کنندگان از تبلیغ اسلامی.
21
در فرهنگ اسلامی از دومی به عنوان جهاد یاد میشود. جهاد یک اصل جدا گانه در قبا ل سایر اصول نیست، بلکه از جمله مراحل دعوت به شمار میآید؛ به همین دلیل فقها در کتابهای فقهی، هنگامی که بابی را ویژة جهاد بازنمودهاند، در مقدمة آن باب دعوت را نیز بحث کردهاند و جهاد بدون دعوت را ممنوع دانستهاند.
22
مرحوم شیخ بهائی در کتاب جامع عباسی در این باره میگوید:
«قبل از جهاد، انجام سه امر واجب است: اول دعوت به اسلام است؛ زیرا ابتدائاً قتال با کفار جایز نیست مگر بعد از آن که امام یا نایب او، ایشان رابه شهادتین و اقرار به وحدانیت خدای تعالی و عدل او و نبوت حضرت محمد(ص) وامامت حضرت امیر مؤمنان واولاد معصوم ایشان(ع) وجمیع شرایع واحکام آن دعوت کند. واگر بی آنکه امام، کفار را دعوت به اسلام نماید، مسلمانی یکی از ایشان را بکشد، معصیت کرده است، اما قصاص ودیه براو نیست.
23
جهاد در اسلام هدف نیست، بلکه وسیله و ابزار دعوت است. به وسیلة جهاد موانع دعوت برداشته میشود و جاده برای مرکب راهوار دعوت هموار میگردد.
فلسفة جهاد در اسلام، حاکمیت اصول ارزشمند الهی و انسانی و رفع ستم از مظلومان
24 و مستضعفان است و جنگ برای جلوگیری از آلودگی و فساد در روی زمین
25 و برای مقابله با آنچه مانع کمال وسعادت انسان است مجاز شمرده شده است. به دیگر سخن: درشریعت مقدس اسلام جنگ ابزاری است که در حالت اضطرار و به عنوان آخرین راه چاره کاربرد دارد.
26
آری! اساس رسالت پیامبر گرامی دعوت به سوی خدا و یکتاپرستی و رساندن پیام خداوند به گوش همة جهانیان است. و جهاد نیز مرحلهای از مراحل دعوت است که به منظور برداشتن موانع دعوت تشریع شده است. و به عبارت دیگر جهاد همان دعوت قهرآمیز است و دعوت نیز همان جهاد مسالمت آمیز میباشد.
- اصل نفی سبیل و عزت اسلامی
یکی از اصولی که اساس وشالودة روابط خارجی پیامبر گرامی اسلام(ص) را تشکیل میداد و حضرتش در گفتار و رفتار خویش برآن تأ کید میورزید، اصل نفی سبیل و عزتمداری بود.
این اصل برگرفته از آن آیة قرآن مجید است که میفرماید:
«ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا».
27 هرگز خداوند راه تسلط براهل ایمان را باز نگذاشته است.
سیبل در لغت به معنای «راه » و طریق است. اما در اصطلاح به معنای شریعت و قانون میباشد. منظور از سبیل در اینجا همان معنای اصطلاحی است.
28 واژة «نفی» نیز دراینجا به معنای بسته شدن میباشد. سبیل نکره در سیاق نفی است و نکره در سیاق نفی مفید عموم است؛ بنابراین معنای نفی سبیل کافران بر مسلمانان، این است که خداوند در قوانین و شریعت اسلام هیچگونه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمانان را باز نگذاشته است و هرگونه راه تسلط بر مسلمانان را بر آنها بسته است؛ به این ترتیب کافران در هیچ زمینهای شرعاً نمیتوانند بر مسلمانان مسلط شوند.
29
نفی سبیل از قواعد ثانویة فقهی است. چنانکه میدانیم در فقه اسلامی دو نوع قواعد وجود دارد: قواعد اولیه و قواعد ثانویه. قواعد ثانویه همان قواعد حاکم فقهی هستند و بر دیگرمسائل و قواعد فقهی حکومت دارند.
30
براساس این اصل و قاعده، راه هرگونه نفوذ و سلطة کفار برجوامع اسلامی در حوزههای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی باید مسدود گردد. از نظر سیاسی نپذیرفتن تحت الحمایگی، نفی ظلم و استبداد و استعمار، جایز نبودن مداخلة بیگانگان در امور داخلی کشورهای اسلامی و تصمیمگیریهای سیاسی مورد تأکید میباشد و از نظر نظامی تسلط برمقدرات و تدابیر نظامی، در ضمن عدم وابستگی اقتصادی و جلوگیری از نفوذ فرهنگی ومنع استشاره و مشورت در حوزههای فرهنگی و نظامی در روابط خارجی مورد توجه است. بنابراین اصل نفی سبیل، بیانگر جنبة ایجابی و سلبی است که جنبة سلبی آن ناظر بر نفی سلطة بیگانگان برمقدرات و سرنوشت سیاسی و اجتماعی مسلمانان و جنبة ایجابی آن بیانگر وظیفة دینی امت اسلامی در حفظ استقلال سیاسی و ازمیان برداشتن زمینههای وابستگی است.
31
پیامبر گرامی اسلام (ص) در تما م عرصههای زندگی اجتماعی خویش به ویژه در روابط خارجی به این اصل مهم و اساسی توجه جدی مینمود و آن را به عنوان یک مبنا و پایه در روابط خارجی در نظر میگرفت.
سیرة عملی و قولی پیامبر اکرم(ص) بارزترین گواه بر این مدعاست. از آن حضرت نقل شده است که فرمود:
«الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه و الکفار بمنزلة الموتی لا یحجبون و لا یورثون».
32 اسلا م همیشه بر دیگر مکاتب و ملل برتری دارد و هیچ چیزی بر اسلام برتری ندارد و کافران مانند اموات نه مانع ارث میشوند و نه ارث میبرند.
از این حدیث به خوبی برمیآید که آن حضرت هیچگاه راضی به سلطة کفار برمسلمانان نبود و تسلط غیرمسلمان را برمسلمان در هیچ عرصهای نمیپذیرفت.
- اصل صلح و همزیستی مسالمت آمیز
یکی از پرسشهای اساسی در زمینة ر وابط خارجی اسلام این است که آیا اصل در روابط خارجی از نگاه اسلام و سیرة پیامبر برصلح است یا جنگ؟
هرچند عموم مستشرقان غربی و حتی برخی از دانشمندان مسلمان معتقدند که اصل در روابط خارجی اسلام بر جنگ است و صلح یک حالت ویژه واستثنایی دارد
33 از نظر اسلام صلح و همزیستی مسالمت آمیز اصل و غایت حرکت اجتماع و یکی از مهمترین اهداف بعثت پیامبران میباشد؛ زیرا از مهمترین اهداف برانگیختن پیامبران ازجانب خداوند، استقرار عدالت اجتماعی است که از لوازم آن صلح و همزیستی مسالمت آمیز میباشد؛ چرا که جنگ ودشمنی از تعدی، برتری جویی و تمامیت خواهی انسان ناشی میشود و در شرایطی که این غرایز تعدیل و کنتر ل شود، درجامعه امنیت و همزیستی مسالمت آمیز حکمفرما میشود.
34
قرآن مجید در آیات متعدد همواره مؤمنان را به صلح و آرامش فراخوانده و از دشمنی و کینهتوزی آنان را برحذر داشته است؛ ازجمله در سورة بقره میفرماید:
«یا ایهّاالذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافّة و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدومبین».
35 ای کسانی که ایمان آوردهاید! همگی به صلح و همزیستی مسالمت آمیز درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمن آَشکار است.
افزون بر ایات قرآن و روایات، سیره و رفتار پیامبر اکرم (ص) نیز برصلح وهمزیستی مسالمت آمیزتأ کید دارد چنان که آن حضرت برای ایجاد انگیزه در مخالفان برای مذاکره وتوافقهای اصولی وکشاندن آنان به میز مذاکره هرگز توافقهای جزئی را در مورد قدر مشترکها نادیده نمیانگاشت؛ چرا که به خوبی میدانست که دست یافتن به تمامی هدفها و توافقها در یک مرحله خود مانع بزرگ پیشرفت مذاکرات وادامة روابط است؛ ولی دستیابی به توافقهای نسبی و کم اهمیتتر میتواند آغازی بر توافقها و حتی همکاریهای مهمتر و اصولیتر باشد.
36
از نظر تاریخی، پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه جنگهایی رخ داد. پیامبر(ص) پس از این جنگها که حدود شش سا ل به درازا کشید، سیاست صلح خواهی را دنبال کرد که بارزترین آن صلح حدیبیه است. خداوند در سورة انفال مسألة صلح را این گونه بیان میدارد: «وان جنحوا للسلم فا جنح لها وتوکل علی الله انّه هو السمیعُ العلیم و ان یرویدوا ان یخدعوک فانّ حسبکَ الله هوالذی ایدک بنصره وبالمؤمنین.
37 واگر تمایل به صلح نشان دهند تو نیز از در صلح در آ و بر خدا تکیه کن که او شنوا و دانا است واگر بخواهند تورا فریب دهند خد برای تو کافی است او همان کسی است که تو را با یاری خود ومؤ منان تقویت کرد.
پیداست که در شریعت اسلام مهمترین شیوة حل اختلافات در امور داخلی و بین المللی دولت اسلامی، بهرهگیری از شیوهای مسالمت آمیز است و به لحاظ تاریخی نیز آن حضرت درحل و فصل اختلافات از شیوههایی چون مذاکره وبحث تاریخ اسلام از قبیل منشور مدینه در آغاز هجرت ورود پیامبر به مدینه و انعقاد پیمان دفاعی با بیطرفی با قبایل مختلف وانعقاد صلح حدیبیه ومذاکره با هیأ ت مذهبی مسیحیان نجران مؤ ید این مطلب است.
38
- اصل التزام به پیمانها واحترام به قرار دادها
یکی دیگر از اصولی که مبنای رفتار پیامبر (ص) در روابط خارجی محسوب میشود، اصل التزام به پیمانها و احترام به قرار دادها است. این اصل یکی از مهمترین اصول در روابط بین الملل و یک سیاست راهبردی و بلند مدت در روابط خارجی اسلام محسوب میشود که درهیچ شرایطی قابل نقض نمیباشد.
در قرآن مجید آیات فراوان در رابطه با این اصل وجود دارد، در برخی آیات به طور مطلق به رعایت پیمانها اشاره شده است مانند آیة 177سورة بقره که میفرماید: «یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود.» ای کسانی که ایمان آوردهاید به پیمان خود وفانمایید و آیة 1سورة مائده که میفرماید: «والموفون بعهدهم اذا عاهدو ا ».وهرگاه پیمان ببندند به آن وفا کنند.
دربعضی دیگر از آیات التزام به پیمانها یک تکلیف و یک مسئولیت اعلام شده است مانند آیة 34 سورة بنی اسرائیل که میفرماید: «الذین یوفون بعهد الله ان العهد کان مسؤ لاً». به پیمان خویش وفا کنید زیرا که از عهد پرسیده میشود. در شماری از آیات، کسانی که نقض پیمان مینمایند بدترین جنبندگان روی زمین معرفی شده است. مانند آیات 55 و 56 سورة انفال که میفرماید: «انّ شرالدوّاب عندالله الذین کفروا فهم لا یؤمنون؛ الذین عاهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کلّ مرة وهم لایتقون». بدترین جانوران نزد خدا کسانی هستند که کافر شدند و ایمان هم نخواهند آورد. کسانی که چند بار با تو عهد بستند، آنگاه عهد تورا در هر مرتبه شکستند و در حفظ آن راه تقوا نپیمودند.
ازمجموع آیاتی که به وجوب وفای به عهد اشاره دارند چند نکته را به خوبی میتوان استفاده کرد:
- اصل بقای معاهدات و اعتبار آن تا انقضای مدت؛
- جایز نبودن خدعه و غدر با طرف مقابل؛
- وقتی قراردادی بسته شد، از نظر قرآن تحت هیچ شرایطی نباید آن را شکست؛
به همین دلیل اصل وفای به عهد واحترام به قراردادها مورد اتفاق عالمان و مفسران است و همگان بر وجوب وفای به عهد و التزام به پیمانها و حرمت خیانت و غدر در حق مسلمان و غیرمسلمان اذعان نمودهاند.
39. پیامبر اعظم (ص)در سیره و رفتار خویش به این اصل توجه جدی داشت و اهمیت فوقالعاده قائل بود. افزون برآن که از پیامبر گرامی (ص) در این رابطه احادیث متواتری نقل شده است که حضرت، مسلمانان را از لزوم پایبندی به پیمانها و قراردادها آگاه میسازد.
40 سیرة عملی پیامبر (ص) نیز به خوبی این مطلب را تأیید مینماید که یکی از برجستهترین آن پایبندی حضرت به مفاد صلح حدیبه است. هنگامی که پیمان صلح حدیبه را مینوشتند، ابوجندل پسر سهیل ابن عمرو (نمایندة قریش) که از دشمن فرار کرده بود، باغل و زنجیر رسید و به پیامبر پناهنده شد، یاران پیامبر در پیروزی و فتح شک نداشتند؛ زیرا پیامبر در حال رؤیا ظفر را دیده بود. چون انجام صلح را دیدند دچار حیرت شدند و یک وضع عجیبی پیش آمد که نزدیک بود از فرط غم و اندوه هلاک شوند. چون سهیل فرزند خود را دید او را برد و گفت: « ای محمد عهد چنین است، فرزند خود را گرفت که دوباره تسلیم قریش کند. ابو جندل که مسلمان شده بود فریاد زد: ای گروه مسلمانان مرا تسلیم قریش میکنید که گمراهم نموده و از دین من مرا باز دارند؟ این واقعه بر هیجان مردم افزود. پیامبر به ابوجندل فرمود: این را سختی و گرفتاری در راه خدا محسوب بدار که خداوند برای ناتوانان فرج ونجاتی خواهد داشت، زیرا ما با این قوم عهد بستهایم وخیانت نمیکنیم«.
41
ب) ابزارسیرة پیامبراعظم در روابط خارجی
برای تحقق اهداف در روابط خارجی و سیاست خارجی، دولتها از ابزارهای گوناگونی بهره میگیرند. استفادة صحیح از این تکنیکها، در میزان موفقیت واحدهای سیاسی بسیار مؤ ثر است؛ تا آنجا که در بسیاری از موارد جهتگیریهایی که دولتها در سیاست خارجی اتخاذ میکنند، بر اساس استفاده از ابزارهایی چون، دیپلماسی و مذاکره، ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و نظامی مورد ارزیابی قرار میگیرد.
42
پیامبر اکرم (ص) نیز برای تحقق آرمانهای اساسی اسلام، در روابط خارجی خویش از راهبردهای متعددی بهره میجست و ابزارهای گوناگونی را به کار میبست که ما در ذیل به برخی از آن اشاره میکنیم:
- مذاکره با سفیران ونمایندگان (ابزار سیاسی)
- اعزام مبلغان وارسال نامه به سران دولتها وقبایل (ابزار فرهنگی-تبلیغاتی)
- انعقاد پیمانها وقراردادهای سیاسی(ابزار حقوقی)
- تأ لیف قلوب (ابزار اقتصادی)
- عتق و فک رقبه (ابزار بشر دوستانه)
- جنگ (ابزار نظامی)
- مذا کره باسفیران و نمایندگان (ابزار سیاسی)
مذاکره به مفهوم چانهزنی، استدلال ومتقاعد کردن طرف مقابل، یکی از رایجترین وعمومیترین ابزارهای ارتباط در روابط خارجی و اقدامات دیپلماتیک محسوب میشود به گونهای که برخی از صاحب نظران، دیپلماسی را مترادف با آن معنا کردهاند. یکی از مهمترین دلایل روی آوردن به مذاکره، کم هزینه بودن، ماهیت مسالمتجویانة آن و سابقة بسیار طولانی آن در حل منازعات و مهار جنگهای قبیلهای و ملی است.
43
مذاکره در روابط خارجی پیامبر گرامی و سیرة سیاسی آن حضرت از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده است. در اهمیت مذاکره در سیرة رسول خدا(ص) همین بس که ایشان سفیرانی را به ممالک غیر اسلامی گسیل میداشت و آنان را موظف مینمود تا مذاکره رامقدم بر شیوههای خشونت آمیز بدارند.
44 وظایف مهم سفیران و فرستادگان پیامبر را میتوان درموارد ذیل خلاصه کرد:
-دعوت به اسلام
- مذاکرة صلح وترک مخاصمه با دشمن
-مذاکره درباب مبادلة اسیران جنگی پس از خاتمة جنگ
- مذاکره درمورد انعقاد قراردادهای مربوط به غرامت و امضای آنها
ـمذاکره در جهت ایجاد حسن تفاهم و جلب دوستی و انعقاد پیمان همکاری در زمینههای مختلف باکشور محل مأموریت.
به دنبال فتح مکه وفراغت پیامبراعظم(ص) از کاروان قریش حضرت فرصت پیداکرد تا مذاکره با سفیران قبیلهها و کشورها را فعالتر نماید. از سال ششم هجری، مدینه شاهد ورود هیأتهای نمایندگی دولتها و گروههای مذهبی بود، و سال به سال برشمار آنان افزوده میشد. پیامبر با احترام کامل از هیأتهای نمایندگی استقبال و با صداقت و قاطعیت تمام با آنان مذاکره مینمود و به آنان اطمینان میداد که در کنار یکدیگر میتوانند از آرامش و امنیت برخوردار گردند. با فرارسیدن سال نهم هجری، آثار فتح مکه با سرازیر شدن اعراب به مدینه آشکار شد. شهرنشینان و بدویان شبه جزیره باشنیدن خبر تسلیم مکیان به مسلمانان و با آگاهی از اقتدار و رأفت پیشوای مسلمانان، دلیل استواری برای مقاومت خویش در برابر دولت مدینه نداشتند. سیره نویسان، سال نهم هجری را به دلیل کثرت حضور اعراب، عام الوفود نامیدهاند.
45
- اعزام مبلغان و ارسال پیام (ابزار فرهنگی ـ تبلیغاتی)
در عرصة روابط خارجی فعالیتها به حوزة مذاکرات و چانهزنی محدود نمیشوند، بلکه همواره تلاش برآن است که از راه تبلیغات و فعالیتهای فرهنگی رفتارهای طرف مقابل را تحت تأ ثیر قرار داده و رفتارهای مطلوب را در آنها شکل دهند.
به همین دلیل یکی از ابزارهای روابط خارجی رسول خدا(ص) اعزام مبلغان و دعوت کنندگان و فرستادن پیغام به بزرگان قبایل و سران کشورها بود. این تبلیغات و دعوتها به صورتهای زیر انجام میپذیرفت:
الف) تماس مستقیم با افراد، سران و هیأتهایی که به منا سبت حج، به مکه میآمدند. پیامبر به رغم تنهایی و کار شکنی و آزار مشرکان ،این شیوه را به کار میبست. وی در این ملاقاتها پیام ورسالت خود را مطرح مینمود و به این روش پیام خود را به گوش دورترین افراد دنیا میرساند.
ب) هجرت مسلمانان در دو نوبت به حبشه، انگیزه وماهیت تبلیغی داشت.
ج) اعزام شخصییتهای برجستة مسلمان مانند: معاذ ابن جبل به یمن ، علی (ع) به یمن، و مالک ابن مراره، عبدالله مهاجر بن ابی امیه، اقرع به عبدالله حمیر، ابوموسی اشعری، عبدالله بن زید، مالک ابن عباده، عقبه ابن زیاد و خالد ابن ولید.
د) اعزام هیأتهای تبلیغی مانند هیأتهایی که به یمن ونجد ورجیع فرستاد.
46
درکنار اعزام مبلغان به ارسال پیامها و نامهها به سران قبایل و دولتهای دیگر میپرداخت. پیامبر اکرم(ص) نامهها و پیامهای متعددی به سران قبایل، کشورها و رهبران ادیان و مذاهب فرستاده است. برخی از محققان شمار این نامهها را بیش از سیصد مورد دانستهاند.
47
- انعقاد پیمانها و قراردادها (ابزارحقوقی)
یکی دیگر از ابزار روابط خارجی پیامبر اکرم(ص) انعقاد قراردادها و پیمانهای سیاسی بود که از جملة آن؛ پیمان عقبه، منشور مدینه
48 و صلح حدیبیه
49 را میتوان برشمرد. یکی از معاهدات رسول خدا، پیمانی است که بین آن حضرت و نصارای نجران منعقد شد. نجران با هفتاد دهکدة تابع خود، در منطقة مرزی حجاز و یمن واقع شده بود و در آغاز ظهور اسلام، تنها منطقة مسیحینشین حجاز محسوب میشد که از بت پرستی دست برداشته و به آیین مسیح گرویده بود. پیامبر بافرستادن نامه به ابوحارثه اسقف نجران، ساکنان آن دیار را به پذیرش دین مبین اسلام فراخواند و هیأت نمایندگی نجران به مدینه آمدند تا با پیامبر(ص) گفت و گو نمایند و صحت و سقم نبوت آن حضرت را نیز بررسی نمایند. پس از جر و بحث فراوان در بارة حقانیت اسلام و نبوت پیامبر، نمایندگان نجران مذاکرات خود را با رسول خدا قانع کننده نیافتند و هر دو طرف آمادگی خود را برای مباهله اعلام نمودند. در این هنگام آیة مباهله ناز ل گردید و رسول خدا را مأمور کرد تا با کسانی که با او به مجادله و محاجٌه برمیخیزند و زیر بار حق نمیروند، مباهله نمایند.
پیامبر اسلام برخلاف انتظار سران هیأت نمایندگی نجران، همراه با چهرههای نورانی؛ یعنی علی و فاطمه و حسن وحسین(علیهم السلام) در میان آنان آمد. مسیحیان به این نتیجه رسیدند که پیامبر در دعوت و ادعای خویش اعتقاد راسخ دارد. سرانجام، با وحشت مسیحیان از مباهله، پیمان صلح بین آنان و مسلمانان به امضاء رسید و مسیحیان متعهد شدند سالیانه مبلغی برای مالیات به دولت اسلامی بپردازند و در برابر آن، پیامبر(ص) نیز مسئولیت دفاع و جلوگیری از هرگونه ظلمی را از طرف مسلمانان به مسیحیان نجران و آزادی آنان در مراسم مذهبی را به عهده گرفت.
50
- تألیف قلوب (ابزار اقتصادی)
یکی از تکنیکهای مؤ ثر در اجرای سیاست خارجی برای تحقق هدفها و تأمین منافع، استفاده از ابزارهای اقتصادی و مالی است. در این راستا دولت استفاده کننده از این ابزار تلاش مینماید که دیگر دولتها و ملتها را به تغییر در سیاستهای خارجی شان وادار نماید. بهرهگیری از این ابزار به عصر کنونی در روابط خارجی منحصر نیست؛ بلکه در گذشته نیز دولتها سعی کردهاند از این طریق دیگران را به تسلیم درمقابل خواستههای خود وادار کنند.
51
پیامبر گرامی اسلام در روابط خارجی خویش از ابزار اقتصادی نیز برای دعوت و هدایت مردم به دین مبین اسلام تحت عنوان «تألیف قلوب» استفاده مینمود.
عنوان تألیف قلوب برگرفته از صریح قرآن است و به معنای اختصاص دادن بخشی از غنایم و منابع مالی دولت اسلامی برای جذب قلوب و ایجاد ذهنیت مثبت در برخی افراد است. قرآن کریم میفرماید: «انّما الصدقاتُ للفقراءِ والمساکینَ والعاملینَ علیها والمؤلفة قلوبهم و فی الرقاب و الغارمین و فی سبیل الله وابن السبیل فریضةً من الله واللهُ علیمٌ حکیم».
52 بر اساس این آیه، مصرف صدقات منحصر به این هشت گروه است: فقیران، عاجزان، مسکینان، متصدیان ادارة صدقات و برای تألیف قلوب و آزادی بندگان و قرض دادن در راه خدا و برای در راه ماندگان. این مصارف هشتگانه فرض محکم خدا است.
53
پیامبر گرامی اسلام در موارد متعددی از این ابزار اقتصادی برای گسترش اسلام بهره گرفت و به رغم مخالفت دیگران در این جهت سرمایهگذاری کرد. از جمله در جنگ طائف به اشراف وبزرگانی که تازه مسلمان شده بودند یا مشرکانی که به آن حضرت کمک کرده بودند از غنایم جنگی بیش از دیگران سهم داد تا سبب جلب نظرآنها و قبیله و فامیلشان شود.
54
پیامبر اکرم(ص) در جواب اعتراض یاران خود به آنان فرمود: آیا برای مختصر گیاه سبزی از مال دنیا که میخواستم به وسیلة آن دل گروهی را به دست آورم تا شاید به این وسیله اسلام آورند، در دل خویش از من گلهمند شدید.
55
- عتق و فک رقبه (ابزار بشر دوستانه)
از جمله مطالب ارزشمندی که در حقوق بینالملل مورد عنایت قرار گرفته و فعالیتهای مثمر ثمری در رابطه با آن صورت پذیرفته، اصل الغای بردگی است که در قوانین اساسی اکثر کشورها گنجانده شده و تمام دولتهای جهان حمایت وپشتیبانی خود را از اجرای آن اعلام نمودهاند.
56
هرچند مسألة آزاد کردن بردگان و اکثر احکام دیگر که در شریعت اسلامی مطرح است، قبل از اسلام نیز در برخی از شرایع آسمانی مطرح بوده است، ولی اسلام با سد نمودن راههای بردگی و ترویج فرهنگ تساوی افراد با یکدیگر، بهترین و موفقترین شیوه و ابزار را مورد استفاده قرار داده است.
بنابراین، امتیاز اسلام برشرایع دیگر در بینش فلسفی اسلام نسبت به بردگی در طرح ویژهای است که به صورت طبیعی به آزادی کامل بردگان منتهی میشده است.
57
از نظر اسلام انسان دارای کرامت است و به عنوان اشرف مخلوقات خلیفة خدا در روی زمین، میباشد. در این شریعت مقدس، اصل بر آزادی انسان بوده و بردهداری یک امر عارضی تلقی میشود که برخلاف نظام آفرینش خداوند بوده و اسلام به آن به مثابه یک بیماری اجتماعی نگریسته و به مبارزه با آن به پا خاسته است.
یکی از ابزارهایی را که اسلام برای مبارزه با این بیماری برگزیده است، فک رقبه است.
فک به معنای آزاد کردن، جدا نمودن دو چیز از هم است و رقبه جمع رقاب به معنای بردگان آمده است. عتق را از آن جهت فک گویند که آزاد کننده است و میان بنده و ملکیت جدایی میاندازد.
58
چنان که گفته شد با شروع جهاد علیه ستمگران و رژیمهای کافر، برنامة بسیار منطقی فک رقبه اسلام نیز آغاز شد؛ زیرا پیام اسلام و ارتش اسلامی به بردههایی که زیرسلطة حکومت کفار ستمگر زندگی میکردهاند این بوده است که بردهها به محض پذیرش اسلام و سرپیچی از اطاعت صاحبان خود آزاد میشوند.
59
این تنها حلقهای از مجموعه حلقات طرح فک رقبة اسلام است. اما برای فهم هرچه دقیقتر برنامة آزادی برده در اسلام، بهتر است به آغاز طلوع خورشید فروزان اسلام در مکه بازگردیم و نزول آیات الهی به حضرت محمد(ص) را مورد بررسی قراردهیم:
یکی از سورههایی که درمکه، قبل از هجرت پیامبر(ص) و یارانش به مدینه نازل شد، سورة بلد میباشد. سورة بلد از سورههای کوتاه، کوچک و مکی قرآن است و دقیقاً زمانی نازل شده است که پیامبر تعداد انگشت شماری بیشتر، پیروان مؤمن نداشت.
این سوره را میتوان در آن شرایط، اعلام برنامه واعلام مواضع اسلام و پیامبر گرامی(ص) آن نسبت به بردگی و بردگان و ایتام و مساکین و محرومان تلقی کرد.
خداوند دراین سوره ابتدا از شهر مکه و اهمیت آن سخن میگوید و به آن سوگند یاد میکند و سپس مسألة تولد و حرکت و تحول را مطرح میکند و به آن سوگند یاد میکند و به هدایت و گمراهی انسان و امکانات خدادادی جسمی او اشاره میکند و انسان را به عنوان یک موجودی که زاییده و مولود رنج است نام میبرد و آنگاه به عقبهها یعنی گردنهها و فرازهای اجتماعی و تاریخی که باید انسان مسلمان از آن عقبهها بگذرد و اقتحام عقبه نماید یاد میکند و شاید به عنوان نمونه فک رقبه و آزادی بردگان و اطعام یتیمان و مسکینان را مصادیق این عقبهها ذکر میکند و میگوید: اگر انسان مسلمان این عقبههارا اقتحام و طینماید، آنگاه جزء مؤمنان قرار گرفته و در گروه بندی اجتماعی و یا اخروی، جزو اصحاب میمنه شمرده خواهد شد.
60
پیامبرگرامی(ص) بنا به حکم الهی، سنت حسنهای را در آزاد سازی بردگان تحکیم بخشید، شخص آن حضرت از روشهای گوناگونی برای آزادی بردگان بهره میگرفتند. به طور مثال: وقتی مکه فتح شد رسول گرامی برای اسرای جنگی فرمود: همة شما «طلقاء » (آزاد) هستید و در جنگ بدر نیز هر اسیر باسوادی قرار شد ده نفر از مسلمانان را سواد بیاموزد وآزاد شود و از شماری نیز فدیه گرفتند.
61
- جنگ (ابزار نظامی)
جنگ در حقوق بینالملل به برخورد میان دو یا چند دولت که در آن نیروهای مسلح طرفین درگیر اقدامات خشونت آمیز تلقی شوند، تعریف میشود. هرچند این تعریف شامل جنگ میان افراد و قبایل نمیشود، چون مصداق دولت نیستنند؛ ولی از آن جا که از دیر باز جنگ و گریز وجود داشته، بنا براین میتوان تعریف فوق را با حذف دولت مصطلح امروزی، به حاکمیتهای قرون گذشته نیز تعمیم داد و بر اساس آن، رفتار مبتنی بر جنگ پیامبر اسلام را بررسی کرد.
62
پیامبر گرامی اسلام هرچند در ابلاغ رسالت خویش، اصل را بردعوت مسالمت آمیزگذارده بود، اما درپارهای از مواقع به سبب شرایط خاص سیاسی و اجتماعی، شیوة مسالمت آمیز دعوت آن حضرت، به جنگ و شیوة قهرآمیز منجر میشد، مانند رفتار پیامبر در قبال سران مشرکان قریش که به مخالفت شدید با آن حضرت برخاسته بودند که بابررسی آیات مربوط به جنگ، به خوبی میتوان دریافت که این رفتار، رفتاردفاعی بوده؛ نه تهاجمی و ماجراجویانه؛ چرا که پیامبر اکرم در طول سیزده سال اقامت خویش در مکه از اصل دعوت بهره جست و در این راه به رغم اذیت و آزارمشرکان، از شیوههای دیگر استفاده نکرد. پس از بیعت بخشی از مردم مدینه در عقبة اولی و ثانیه، مسلمانان از هر لحاظ نیرومند شدند و پیامبر با مهیا شدن شرایط زمانی ومکانی و هجرت ازمکه به مدینه از سوی خداوند دستور مقابله باکفار قریش واستفاده از رفتار مبتنی بر دفاع را دریافت کرد. و آیة زیرنازل شد:
«أذِنَ للذین یقاتلون بأ نّ لهم ظلموا وانّ الله علی نصرهم لقدیر«.
63 اذن و رخصت دفاع و مقابله با دشمنان اسلام به جنگ جویان داده شد؛ چرا که آنان از دشمن سخت ستم کشیدند و ظلم دیدهاند وخداوند بر یاری آنها قادر و توانا است.
به هر حال از آیات قرآن کریم چنین استفاده میشود که جنگ در مکتب اسلام تجویز شده و پیامبر اکرم(ص) نیز آن رابه عنوان یک رفتار و یک ابزار در روابط خارجی پذیرفته و از آن بهره جسته است. ولی دارای شرایط و قواعد خاصی است که میتوان آن رادر چند بند ذیل خلاصه کرد:
- در اکثر ایات قرآن، جهاد و قتال با کفار ومشرکان مقید به قید«فی سبیل الله» شده است. به این معنا که خیر، صلاح و رحمت برای همگان میباشد و در نهایت تعبد و فرمان بری از خالق یکتا صورت گیرد.
- باید با کسانی که معترض و مهاجمند مبارزه و جهاد کرد؛ آیة شریفة «وقاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم»64 مقید به این معنا است که جهاد در حقیقت دفع ورفع تهاجم است. باکسانی که فتنه و آشوب برمیانگیزند و خلق خدا را منحرف میکنند و به حقوق و حدود تجاوز میکنند: «وقاتلواهم حتی لا تکون فتنه65» و در نهایت مؤمنان و پیروان پیامبر برای استقرار قانون و حکومت الله مبارزه میکنند«ویکون الدین لله»66
- از حدودی که آیات فوق تبیین نموده است، نباید هیچ جنگجوی مسلمان تجاوز کند: «ولا تعتدوا ان الله یحب المعتدین».67 و اگر مهاجمان با مانعان پیشرفت دعوت از فتنه و تعرض و مقاومت بازایستادند دیگر نباید متعرض آنها شوند. «فان انتهوا فان الله غفور رحیم. فان انتهوا فلا عدوان الاّ علی الظالمین».68
- در نهایت جنگ و جهاد باید در محیطها وسازمانهای امن و صلح ممنوع باشد، تا شاید دشمنان و محاربان به تفاهم و فراگرفتن دعوت اسلامی گرایند. جهاد در حدود مسجدالحرام صورت نمیگیرد؛ «ولا تقاتلوهم عندالمسجدالحرام»69و در ماههای حرام نیز ممنوع است، مگر آنکه دشمن نقض حدود و پیمان شکنی کند: «الشهر الحرام بالشهر الحرام والحرمات قصاص»70و71
پینوشت:
- کارشناسی ارشد فقه ومعارف اسلامی گرایش فقه واصول.
- وما ینطق عن الهو ی ان هو الاّ وحی یوحی. قرآن مجید، نجم، 3.
- احزاب،21.
- محمد ابن یعقوب فیروزآ بادی، القاموس المحیط، ج2، ص54 و ابن منظور جمال الدبن محمد ابن مکرم، لسان العرب، نشرادب حوزه، 1405ق،ج4 ص389.
- ابن منظور، همان ج6، ص454.
- حسین ابن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، مکتبة المرتضویه، ص247.
- پیشین.
- علامه سید محمد حسین طبا طبایی، المیزان، قم، مؤسسة انتشارات اسلامی وابسته به جامعة مدرسین حوزة علمیة قم، 1368ش، ج14، ص144.
- شهید مرتضی مطهری، سیری در سیرة نبوی، قم، انتشارات صدرا[بی تا]، ص53.
- علی آقا بخشی با همکاری مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، ویرایش ششم، تهران، نشر چاپار، 1383ش، ص250.
- ر.ک: ابوجعفر محمد ابن الحسن طوسی، کتا ب الخلاف، قم، مؤسسة انتشارات اسلامی وابسته به جامعة مدرسین،1417ق، ج5، ص265 و ص520 و محمد ابن منصور ابن احمد ابن ادریس حلی، السرائر، همان ناشر، 1411ق، ج2ص12.
- ر0ک: محمد ابن یعقوب کلینی، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، چ3 ،1367ش، ج5 ص36(باب الدعا الی الاسلام قبل القتال).
- احزاب، (33): 45و46.
- همان، ص28(باب وصیة الرسول الله فی السرایا، ح4).
- سید عبدالقیوم سجادی، اصول سیاست خارجی در قرآن، مجلة علوم سیاسی، فصلنامة تخصصی مؤسسة آموزش عالی باقرالعلوم، س4، ش15، ص173.
- ابن هشام، السیرة النبویه، قاهره، مکتبة الکلیات الازهریة، 1978م، ج3، ص216.
- علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، دارالحدیث، 1419ق، ج2، ص316، و ابن کثیر، البدایه و النهایه داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1408ق، ج4 ص306.
- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، موسسة الوفا، بیروت چ2، ج20، ص 386، و علی احمدی میانجی، پیشین، ص390.
- قل یااهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الاّ الله و لا نشرک به شیئا.(آل عمران،64).
- ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ویرایش دوم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیة قم، ص.31.
- ر.ک: همان ص322.
- ر.ک: ابوجعفر محمد ابن الحسن طوسی، کتاب الخلاف، قم، مؤسسة انتشارات اسلامی وابسته به جامعة مدرسین، 1417ق، ج5، ص265 و ص520 و محمد ابن منصور ابن احمد ابن ادریس حلی، السرائر، همان ناشر، 1411ق، ج2 ص12.
- شیخ بهائی، جامع عباسی، مؤسسة انتشاراتی فراهانی تهران، ص 155.
- قرآن مجید، سورة نساء، آیة 75.
- سورة بقره، آیة 246.
- سید محمد موسوی، دیپلماسی و رفتار سیاسی در اسلام، مرکز باز شناسی اسلام و ایران، چ2، 1384ص92.
- نساء، آیة141.
- بجنوردی، قواعدالفقهیه، نشر الهادی چ اول، ج1، ص187.
- ابوالفضل شکوری، پیشین، ص326.
- همان ص327.
- سید عبدالقیوم سجادی، پیشین، ص176.
- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، جامعة مدرسین، چ2، ج4، ص334، (باب میراث اهل الملل).
- سیدعبدالقیوم سجادی، اصول سیاست خارجی در قرآن، علوم سیاسی، فصلنامة تخصصی مؤسسة آموزش عالی باقرالعلوم، فصلنامة تخصصی مؤ سسة آموزش عالی باقرالعلوم، س4 ش 15ص171.
- سید محمد موسوی، پیشین، ص55.
- بقره، 208.
- عمید زنجانی، حقوق و تعهدات بین المللی و دیپلماسی در اسلام، ص274.
- انفال، 61و62.
- سیدمحمدموسوی، پیشین، ص56.
- سید عبدالقیوم سجادی، پیشین، ص178.
- سید محمد موسوی، پیشین، ص66.
- ابن اثیر کامل، ترجمة عباس خلیلی، تهران، علمی، ص235.
- سید عبدالعلی قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، ویرایش3، تهران، سمت، ص207.
- سید عبدالقیوم سجادی، دیپلماسی ورفتار سیاسی در اسلام، مجلة علوم سیاسی، فصلنامة تخصصی مؤسسة آموزشی باقرالعلوم، س5، ش20 ص175.
- سید عبدالقیو م سجادی، سیاست خارجی دولت اسلامی از دیدگاه امام علی(ع)، همان، ش11، س1379، ص99.
- سید محمد موسوی، پیشین، ص100.
- همان ص101.
- احمد میانجی، مقدمة مکاتیب الرسول، قم، انتشارات یس، 1363، ص5.
- ر.ک: سید جعفر شهیدی، تحلیلی از تاریخ اسلام، تهران، نهضت زنان ایران، چ2، ص49-54.
- ر.ک: سید محمد تقی مدرسی، هدایت گران راه نور، نشر بقیع 1375، ص 46- 48.
- سید محمد موسوی، پیشین، ص114.
- سید عبدالعلی قوام، پیشین، ص210.
- توبه، 60.
- سید عبدالقیوم سجادی، دیپلماسی و رفتار سیا سی در اسلام، مجلة علوم سیاسی، س5، ش20، ص179.
- ابن هشام، سیرة النبی، ترجمة سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارت اسلامیه، 1341، ج2، ص314.
- سید محمد موسوی، پیشین، ص119.
- دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، اسلام و حقوق بین الملل عمومی، تهران، سمت،1370، ج2، ص101.
- همان، ص141.
- سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، س1364، ج5، ص199.
- ابوالفضل شکوری، پیشین، ص395.
- همان.
- همان، ص399.
- علی شیرخانی، دعوت جنگ وصلح در قرآن، مجلة علوم سیاسی، پیشین، س4، ش15، ص187.
- حج ، 39.
- و در راه خدا با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید...(بقره،190).
- و با آنها پیکار نمایید تا فتنه(بت پرستی و سلب آزادی از مردم) باقی نماند(بقره،193).
- همان.
- پیشین.
- بقره، 192و193.
- بقره، 191.
- بقره، 194.
- علی شیرخانی، پیشین، ص189-190.
- همان، ص188.