قناعت (سیره نبوی)
منبع: ویکی فقه
قناعت و خرسندی یکی از ویژگیهای پسندیده انسانهای باایمان است. افراد خودساخته در پرتو چنین روحیهای، هیچگاه به مال و منال دیگران چشم طمع نمیدوزند و برای کسب مال و مقام، شخصیت والای خویش را پایمال نمیکنند. آموزههای دینی، مسلمانان را در به دست آوردن این صفت، تشویق میکند. قناعت در آیین اسلام یکی از مکارم اخلاق و ویژگیهای پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله و سلم) است. از پیامبر اکرم نقل شده که قناعت هدیهای الهی و بهتر از صبر است. قناعت هیچگاه به معنای ناداری و فقیرانه زندگی کردن نیست. از اینرو، اسلام، تلاش برای زندگی بهتر را نه تنها ناپسند نمیداند، بلکه این کار امری مقدس است و به منزلة مجاهدت در راه خدا به شمار میآید.
- واژه شناسی
ماده "قنع" اگر در باب "فعَل یفعَل"باب فرعی ثلاثی مجرد، (به طور کلی در ثلاثی مجرد اگر حرکت عین الفعل ماضی و مضارع با یکدیگر همسان بودند آن باب، جزو بابهای فرعی و در صورت عدم همسانی حرکت عین الفعل در ماضی و مضارع، آن باب جزو بابهای اصلی ثلاثی مجرد به شمار میآید.) مانند "منَع یمنَع" به کار رود به معنی سؤال (درخواست) خواهد بود و اگر در باب "فعِل یفعَل"؛ مانند "علِم یعلَم" به کار رود که مصدر آن قناعة و قنعان است به معنی رضا و خوشنودی میباشد
1و2 در اصطلاح "قانع" به کسی گویند که به کم راضی و خشنود است و هیچ اثری از نارضایتی حتی در چهرة او دیده نمیشود.
3و4
مادة "قنع" در قرآن دو بار به کار رفته است که تنها یکی از آنها به معنی مورد بحث است، آنج که خداوند در قرآن میفرماید: «فَکُلُوا مِنْها وَ اَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ؛
5 و مستمندان قانع و فقیران را نیز از آن اطعام کنید!» در ترجمة آیات از ترجمة آیتالله مکارم استفاده شده است. که در آیة شریفه مراد از قانع کسی است که به آنچه به او میدهند یا دارد، قناعت میکند (و راضی است).
6
- چیستی قناعت در کلام نبوی
در روایتی از پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله و سلم) نقل شده که آن حضرت مواردی را از جبرئیل پرسیدند که یکی از آنها پیرامون چیستی قناعت بود که جبرئیل در پاسخ، این چنین به پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرضه داشت که: "... و قناعت آن است که (انسان) به آنچه از (روزی) دنیا به او میرسد اکتفاء کند و با چیز کم بسازد و بر عطای اندک (از طرف خدا) سپاس گزارد.
7
همچنین در روایات متعددی وارد شده که آن حضرت از قناعت با عناوینی چون: برکت،
8 گنجی پایانناپذیر،
9و10و11و12 دریایی از مال که کرانه ندارد،
12 سواری دهندهای که رضایت خدای متعال را به همراه دارد و سوار خویش را به سرای خدا میرساند،
14 و جز آن، یاد فرمودهاند.
همچنین آن حضرت در جای دیگری قناعت را اکتفا کردن به مقدار نیاز نیز دانستهاند، در این باره نقل شده است که پیامبرخدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ابوذر فرمود: "به توانگریای که خدا به تو میدهد، توانگر شو"!
گفتم: ای پیامبرخدا! آن چیست؟ فرمود: "صبحانه یک روز و غذای شام یک شب (منظور دو وعده غذا در هر روز است).
15 پس هرکه به آنچه خدا روزیاش نموده، قناعت ورزد، توانگرترینِ مردم است..
16
- یادکرد قناعت پیامبر در دیگر ادیان
در روایات ما از آن حضرت نقل شده است که فرمودهاند: قبل از ظهور نبیاکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یهودیان به اعراب میگفتند: ای اعراب، الان عصری است که در آن پیامبری از مکه ظهور میکند و به این شهر(یثرب) هجرت میکند و او خاتم الانبیاء و بهترین آنها است. در چشمانش لکة سرخ رنگ و در بین کتفهایش مهر پیامبری هست و او لباس خشن میپوشد و به مقداری نان خشک و خرما قناعت میکند.
17و18
زبیربن باطا پیرمرد با تجربه و کهنسالی که نابینا شده بود و از یهود بنی قریظه به شمار میرفت، نیز در این باره به اطرافیان خود گفت: "در توراتی که خدا برای ما نازل کرده است، خواندم که خداوند پیامبری را در آخرالزمان مبعوث میکند که خروج او از مکه و مهاجرتش به مدینه، میباشد. او بر الاغ برهنه سوار میشود و عبا میپوشد و به کمی نان و خرما قناعت میکند و...
19و20
- قناعت هدیهای الهی
از پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که روزی جبرئیل نزد ایشان آمد و عرضه داشت: "ای رسولخدا! خداوند مرا به همراه هدیهای به سوی تو فرستاده است که این هدیه به احدی پیش از تو داده نشده است! رسولخدا فرمود: آن چیست؟ جبرئیل عرض کرد: صبر و بهتر از آن! پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: بهتر از آن (صبر) چیست؟ جیرئیل پاسخ داد: آن قناعت است..
21
- قناعت از صفات بارز رسول اکرم
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) دربارة سیرة رسولخدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمود: او که درود خدا بر وی و خاندانش باد ـ روی زمین غذا میخورد و همچون بندگان مینشست و به دست خود پایافزار خویش را پینه میزد و جامة خود را وصله میکرد و بر خر بیپالان سوار میشد و دیگری را بر ترک خود سوار میکرد؛ پردهای بر در خانه او آویخته شده بود که نقش و نگار داشت، یکی از زنان خویش را گفت:
«این پرده را از نظرم پنهان کن که هرگاه بدان مینگرم، دنیا و زیورهای آن را به یاد میآورم». آن حضرت با تمام قلب خویش از دنیا روی گرداند و یاد آن را در وجود خود میراند؛ و دوست داشت که زینت دنیا از او نهان ماند تا زیوری از آن برندارد. دنیا را پایدار نمیدانست و در آن امید ماندن نداشت. پس آن را از وجود خود بیرون کرد و دل از آن برداشت و دیده از آن برگرفت. آری چنین است کسی که چیزی را دشمن دارد، خوش ندارد بدان بنگرد یا نام آن نزد وی بر زبان رود.
22
امام صادق(علیهالسلام) نیز در این زمینه فرمودند: خداوند رسول خویش را به اخلاق نیک و پسندیده مخصوص گردانید، شما هم خود را بیازمایید، اگر آن اخلاق نیک در شما بود خدای را سپاس گفته و از او بخواهید تا آن را در شما بیفزاید. سپس امام(علیهالسّلام) آنها (اخلاق نیک و پسندیده پیامبر) را بدین ترتیب ده خصلت شمرد: یقین، قناعت، صبر، شکر، بردباری، خوش خلقی، سخاوت، غیرت، شجاعت و جوانمردی.
23و24و25و26و27
- قناعت از بایستگیهای ایمان
از پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است که فرمودهاند: سزاوار است که مؤمن هشت خصلت داشته باشد: وقار در ناملایمات و شکیبایی در بلا و شکر در هنگام گشایش و قناعت به آن چه خداوند متعال به او داده است، ستم نکردن به دشمنان و مزاحم دوستان نشدن و در رنج بودن تن و در آسایش بودن مردم از او.
28
در روایت دیگری آن حضرت خطاب به امیرالمومنین(علیهالسّلام) فرمودند: یا علی! سزاوار است که در مؤمن هشت خصلت موجود باشد: هنگام فتنه و بروز اختلافات اجتماعی موقّر باشد، در برابر حوادث و بلیات شکیبائی بورزد، در نشیب و سستی زندگی سپاسگزار باشد، به آنچه خدا روزیش فرموده قناعت نماید و....
29
همچنین آن حضرت فرمودند: "... مالی سودمندتر از قناعت نخواهد بود و آدمی باید با مال اندکی که زندگی را کفایت میکند بسازد و از تکاثر دست باز دارد..."
30
- قناعت از ویژگیهای عقل
پیامبرخدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: خداوند، عقل را از نوری ذخیره و پنهان در علم ازلیِ خود آفرید و هیچ پیامبر فرستاده شده و فرشتة مقرّبی را بر آن آگاه نساخت؛ مگر آنکه دانش را جان آن، فهم را روحش، زهد را سرش، حیا را چشمانش، حکمت را زبانش، مهر را همّتش، و رحمت را دلش قرار داد و آن گاه ده چیز را در او جا داد و او را به سبب آنها توانایی بخشید: یقین، ایمان، راستی، آرامش، اخلاص، مدارا، دهش (بخشش)، قناعت، تسلیم بودن و سپاسگزاری.
31و32
- اثرات قناعت
ثرات قناعت و عدم آن عبارت است از:
1-8. در دنیا
آن حضرت در این باره فرمودند: کسی که به اندک قناعت کند، از بسیار (و زیاد) بینیاز گردد و کسی که به بسیار بینیاز نشود، به چیز اندک و پست نیازمند شود.
33
همچنین فرمودند: «العز فی القناعة و الذل فی القنوع؛ یعنی عزت در خرسندی و قناعت است و خواری در سؤال برای مال.
34
در جای دیگری ایشان قناعت را از عوامل توسعة اقتصادی
35 و از سپاه خرد و عقل بر شمردهاند.
36
در عین حال آن حضرت حالت و روحیة آزمندی در برخی از انسانها را تشریح کرده و در این زمینه میفرمایند: دو آزمند، (هیچگاه) سیر نمیشوند: جویای دنیا و جویای دانش؛ پس کسی که از دنیا به آنچه خداوند برایش حلال کرده، قناعت کند، سالم میمانَد.
37
در روایت دیگری، نبیگرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از اثرات (دنیایی) قناعت این چنین یاد کردهاند که: "هر کس به زندگی اندک قناعت کند خداوند به عمل اندک او راضی خواهد شد و هرکس دنبال مال حلال برود زندگی بر او آسان میگردد و به خوشی میگذراند.
38و39و40
و بالاخره آن حضرت قناعت را مایة آسودگی انسان نیز دانستهاند.
41
2-8. در آخرت
ابوذر میگوید: عرضه داشتم یا رسولاللَّه، آیا آن کسانی که از خدا ترساناند و در مقابل وی خضوع و فروتنی میورزند و ذکر خدا را بسیار میگویند، هم آنان بسوی بهشت سبقت میگیرند؟ پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: نه! بلکه آنان فقراء مسلمیناند. مراد از فقراء مسلمین آن مؤمنی است که به حلال اندک قناعت میکند که پای بر گردن مردم میگذارند تا به بهشت میرسند، نگهبانان جنّت میگویند آیا به حساب شما رسیدگی شده است؟ میگویند ما به چه چیز محاسبه شویم؟ مالی نداشتیم تا بوسیلة آن ستم یا عدالت کنیم و از دنیا چیزی به دست ما نرسیده است تا امساک نموده نگه داریم یا میان مردم پخش کنیم، ما فقط پروردگارمان را پرستش مینمودیم تا آن زمان که ما را به سرای جاودان خواند و ما هم او را اجابت کردیم و بدین جهان آمدیم!
42
از دیگر روایاتی که در این باره وارد شده است این روایت است که آن حضرت خطاب به راوی فرمودند: "به آنچه به تو داده شده است، قناعت کن تا کار حسابرسی، بر تو آسان گردد.
43و44
- جایگاه شخص قانع نزد خداوند
پیامبرخدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند، خداوند میفرماید: "جوانِ معتقد به قضا و قدر من، خشنود از کتاب من، قناعت کننده به روزی من، و رها کنندة خواستههای نفس به خاطر من، مانند یکی از فرشتگان من است".
45و46
پانویس
۱.
↑ قرشی، سید علیاکبر، قاموس قرآن، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۱ ش، چاپ ششم، ج۶، ص۴۲.
۲.
↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، ۱۴۱۲ ق، چاپ اول، ص۶۸۵.
۳.
↑ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، کتابفروشی مرتضوی، تهران، ۱۳۷۵ ش، چاپ سوم، ج۴، ص۳۸۴.
۴.
↑ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، انتشارات الصدر، تهران، ۱۴۱۵ ق، چاپ دوم، ج۳، ص۳۷۹.
۵.
↑ حج/سورة۲۲، آیة۳۶.
۶.
↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش، چاپ سوم، ج۷، ص۱۳۷.
۷.
↑ علامه طباطبائی، سنن النبی، نشراسلامیه، تهران، ۱۳۷۸ ش، چاپ هفتم، ج۱، ص۱۰۹.
۸.
↑ محمدی ری شهری و همکاران، حکمت نامة پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دار الحدیث، قم، ۱۳۸۶ ش، چاپ اول، ج۶، ص۲۳۹.
۹.
↑ محمدی ری شهری و همکاران، حکمت نامة پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دار الحدیث، قم، ۱۳۸۶ ش، چاپ اول، ج۶، ص۲۳۹.
۱۰.
↑ خسروی حسینی، سید غلامرضا، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، انتشارات مرتضوی، تهران، ۱۳۷۵ ش، چاپ دوم، ج۳، ص۲۵۴ ذیل مادة قنی.
۱۱.
↑ پاینده، ابوالقاسم، پیام رسول، ترجمة نهج الفصاحه، نشر طلوع مهر، قم، ۱۳۸۵ ش، چاپ اول، ص۵۶۰.
۱۲.
↑ جنتی، احمد، ترجمة تحف العقول، نشر مؤسسة امیر کبیر، تهران، ۱۳۸۲ ش، چاپ اول، ص۱۵۳.
۱۳.
↑ محمدی ری شهری و همکاران، حکمت نامة پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دار الحدیث، قم، ۱۳۸۶ ش، چاپ اول، ج۱۳، ص۱۸۱.
۱۴.
↑ محمدی ری شهری و همکاران، حکمت نامة پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دار الحدیث، قم، ۱۳۸۶ ش، چاپ اول، ج۱۳، ص۱۸۱.
۱۵.
↑ خراسانی علمالهدی، نهجالخطابة، سخنان پیامبر و امیرالمؤمنین، کتابخانة صدر، تهران، سال۱۳۷۴ ش، چاپ دوم، ج۱، ص۴۴۸.
۱۶.
↑ محمدی ری شهری و همکاران، حکمت نامة پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دار الحدیث، قم، ۱۳۸۶ ش، چاپ اول، ج۱۳، ص۳۵۹.
۱۷.
↑ استاد ولی حسین. آداب، سنن و روش رفتاری پیامبر گرامی اسلام، پیام آزادی، تهران، ۱۳۸۱ ش، چاپ سوم، ص۲۰۶.
1۸.
↑ عربی، حسین علی، تاریخ تحقیقی اسلام، مؤسسة امام خمینی ره، قم، ۱۳۸۳ ش، چاپ چهارم، ج۲، ص۲۳۵.
۱۹.
↑ علامه مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، نشر اسلامیه، تهران، سال چاپ مختلف، نوبت چاپمکرر، ج۲۰، ص۲۲۲.
۲۰.
↑ عربی، حسین علی، تاریخ تحقیقی اسلام، مؤسسة امام خمینی ره، قم، ۱۳۸۳ ش، چاپ چهارم، ج۳، ص۲۱۷.
2۱.
↑ شیخ طبرسی، فضل بن حسن، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، نشرحیدریه، نجف، ۱۳۸۵ ق، چاپ دوم، ص۲۴۱.
۲۲.
↑ علامه مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، نشر اسلامیه، تهران، سال چاپ مختلف، نوبت چاپمکرر، ج۱۶، ص۲۸۵.
۲۳.
↑ شیخ صدوق، امالی الصدوق، نشر اعلم، بیروت، ۱۴۰۰ ق، چاپ پنجم، ص۲۲۱.
2۴.
↑ شیخ صدوق، معانی الاخبار، جامعة مدرسین قم، ۱۴۰۳ ق، چاپ اول، ص۱۹۲.
۲۵.
↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۵۵۵.
۲۶.
↑ محدث عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ۱۱۰۴ ق، نشر آل البیت، قم، ۱۴۰۹ ق، چاپ اول، ج۱۵، ص۱۸۱.
2۷.
↑ استاد ولی حسین، آداب سنن و روش رفتاری پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ص۲۳.
۲۸.
↑ پاینده، ابوالقاسم، پیام رسول، ترجمة نهج الفصاحه، ص۶۱۴.
۲۹.
↑ خراسانی علم الهدی، نهج الخطابة، سخنان پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امیرالمؤمنین(ع)، نشر کتابخانة صدر، تهران، ۱۳۷۴ ش، چاپ دوم، ج۱، ص۳۳۵.
۳۰.
↑ عطاردی عزیز الله، ایمان و کفر، ترجمة الایمان و الکفر بحارالانوار، انتشارات عطارد، تهران، ۱۳۷۸ ش، چاپ اول، ج۱، ص۵۲۹.
۳۱.
↑ شیخ مفید، ارشاد القلوب الی الصواب، نشر شریف رضی، قم، ۱۴۱۲ ق، چاپ اول، ج۱، ص۱۹۸.
۳۲.
↑ محمدی ری شهری و همکاران، حکمت نامة پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)(فارسی)، ج۱، ص۱۲۹.
۳۳.
↑ شیخ مفید، ارشاد، ترجمة رسولی محلاتی، نشراسلامیه، تهران، چاپ دوم، ج۱، ص۳۰۱.
۳۴.
↑ خسروی حسینی، سید غلامرضا، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج۳، ص۲۵۵ ذیل مادة قنی.
۳۵.
↑ محمدی ری شهری و همکاران، حکمت نامة پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دار الحدیث، قم، ۱۳۸۶ ش، چاپ اول، ج۱، ص۸۴.
۳۶.
↑ محمدی ری شهری و همکاران، حکمت نامة پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دار الحدیث، قم، ۱۳۸۶ ش، چاپ اول، ج۱، ص۱۲۱.
۳۷.
↑ محمدی ری شهری و همکاران، حکمت نامة پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دار الحدیث، قم، ۱۳۸۶ ش، چاپ اول، ج۱، ص۵۰۳.
۳۸.
↑ علامه مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، نشر اسلامیه، تهران، سال چاپ مختلف، نوبت چاپمکرر، ج۷۲، ص۶۵.
۳۹.
↑ حرانی ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، جامعة مدرسین، قم، ۱۴۰۴ ق، چاپ دوم، ص۳۷۷.
۴۰.
↑ عطاردی عزیز الله، مسند الامام الرضا علیه السلام، نشرآستان قدس (کنگره)، مشهد، ۱۴۰۶ ق، چاپ اول، ج۱، ص۲۶۸.
۴۱.
↑ محمدی ری شهری و همکاران، حکمت نامة پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دار الحدیث، قم، ۱۳۸۶ ش، چاپ اول، ج۶، ص۲۳۹.
۴۲.
↑ خراسانی علم الهدی، نهج الخطابة، سخنان پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امیرالمؤمنین(ع)، نشر کتابخانة صدر، تهران، ۱۳۷۴ ش، چاپ دوم، ج۱، ص۴۴۷.
۴۳.
↑ علامه مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، نشر اسلامیه، تهران، سال چاپ مختلف، نوبت چاپمکرر، ج۷۴، ص۱۹۰.
۴۴.
↑ محمدی ری شهری و همکاران، حکمت نامة پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دار الحدیث، قم، ۱۳۸۶ ش، چاپ اول، ج۴، ص۳۵۷.
۴۵.
↑ ورام ابن ابی فراس، مجموعة ورام (تنبیه الخواطر)، نشر مکتبة فقیه، قم، بیتا، ج۱. ص۳۷.
۴۶.
↑ محمدی ری شهری و همکاران، حکمت نامة پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دار الحدیث، قم، ۱۳۸۶ ش، چاپ اول، ج۷، ص۳۸۷.