فرشید شیشه گران
تیر 1397

یادداشت علی اکبر اشعری؛ پیامبر در آینه نهج البلاغه

علی اکبر اشعری

خدای حکیم در قران کریم راه مستقیم به سوی خود و سرّ آفرینش را عبادت ذکر فرموده است. «وأنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» (يس:‌61) و همچنین «َمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»( ذاريات:‌56). و برای رهروان این مسیر پیامبر اکرم را به عنوان اسوه و الگو قرارداده است تا با تأسی از رفتار و گفتار ایشان راه را گم نکنند. «لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كانَ يَرجُو اللَّهَ وَاليَومَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثيرًا» (احزاب 21). امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز بر کفایت پیامبر در اسوه بودن تأکید می‌فرمایند: «وَ لَقَدْ كَانَ فِي رَسُولِ اللَّهِ كَافٍ لَكَ فِي الْأُسْوَةِ» (خطبه160). پیامبری که خود بندة خالص خداست و از همین راه بندگی به مقام رسالت رسیده است؛ آن‌گونه که در هر تشهد نمازمان در پیشگاه خداوند می‌گوییم: « وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ ».

یکی از مهمترین منابعی که نویسندگان و راویان سیرت پیامبر اکرم را با ویژگی های شخصیتی رسول گرامی اسلام آشنا می‌سازد کتاب شریف نهج‌البلاغه است که صاحب آن گفتارها یعنی علی علیه‌السلام همانطور که خود فرموده بیش از هر کس دیگری با پیامبر انس و الفت داشته. از کودکی که «پيامبر صلّى‌اللّه عليه و آله و سلّم مرا در دامن خويش می نشاند در حالي که کودک بودم  و در آغوش پر مهر خود می گرفت  و در بستر مخصوص خود می خوابانيد. بوي پاکيزه و دل‌انگيز  خودرا به من مي‌بويانيد. وگاهي غذا را لقمه لقمه در دهانم مي‌گذارد»(خطبه192 نهج‌البلاغه)، تا هنگام آغاز رسالت پيامبر صلّى‌اللّه عليه و آله و سلّم، که «من نور وحى و رسالت را مى‌ديدم، و بوى نبوّت را مى‌‏بوييدم. هنگامى كه وحى بر پيامبر صلّى‌اللّه عليه و آله و سلّم فرود مى‏آمد، نالة شيطان را شنيدم، گفتم: اى رسول خدا، اين نالة كيست گفت: شيطان است كه از پرستش خويش مأيوس گرديد و فرمود: على تو آنچه را من مى‌شنوم، مى‏شنوى، و آنچه را كه من مى بینم، مى بینی، جز اين‌كه تو پيامبر نيستى، بلكه وزير من بوده و به راه خير می‌روى»(همان). در خلوت گزيني پر راز و رمز  پيامبر صلّى‌اللّه عليه و آله و سلّم در حرا و عبادت‌هاي او قبل از بعثت حضور داشت؛ «در هر سال چند ماه را در حرا مي‌گذراند تنها من او را مشاهده مي‌کردم و کسي جز من او را نمي‌ديد.» و نهایتاً در پايان عمر پربرکت پیامبر رحمت و در لحظة عروج ملکوتيش سر مطهرش روي سينه علي علیه‌السلام بود.

آن حضرت جريان ارتحال پيامبر را اين‌گونه بيان فرمود: «رسول خدا صلّى‌اللّه عليه و آله و سلّم در حالي که سرش بر روي سينه ام بود ، قبض روح گرديد  وجان او در کف من روان شد آن را برچهره خويش کشيدم . متصدي غسل پيامبر صلّى‌اللّه عليه و آله و سلّم من بودم و فرشتگان مرا ياري مي‌کردند. گويا در و ديوار خانه فرياد مي‌زد. گروهي از فرشتگان فرود مي‌آمدند و گروهي ديگر به آسمان پرواز مي‌کردند. گوش من از صداي آهستة آنها که برآن حضرت نماز مي‌خواندند پربود. تا آن‌گاه که اورا در حجره‌اش دفن کرديم.» (همان.خطبة188)

3159
| | |
| -1 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود